نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 425299
دکتر رضا داوری اردکانی:عصا قورت نداده‌ام/دانشگاه ما برج عاج است
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۴۴
چهارشنبه گذشته، دکتر رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم در موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش‌عالی به سخنرانی درباره فلسفه پژوهش و آموزش عالی پرداخت. وی در این سخنرانی با تشریح خاستگاه دانشگاه گفت: دانشگاه جایگاه علمی است که منجر به تغییر جهان شد. وی در بخش پایانی صحبتش با اشاره به وضع پژوهش در دانشگاه‌های کشور گفت: وقتی مبنای فضیلت تعداد مقالات باشد نمی‌توان جلوی دزدی علمی را گرفت.



عصا قورت نداده‌ام/دانشمند ساده و معمولی است

به گزارش خبرنگار صبح‌نو داوری در ابتدای این سخنرانی با تشکر از دعوتش به‌عنوان سخنران گفت: «من اگر اینجا آمدم نه به خاطر این است که حرفی برای گفتن دارم. من به احترام علم و به احترام این موسسه خدمت رسیدم، اگرنه این‌قدر پیرم که گمان نمی‌کنم حافظه‌ام و مشاعرم توان ارائه مطالبی منقح و منظم داشته باشد. برای اینکه نگویید تواضع بی‌خود می‌کنم باید بگویم که من معلمی هستم که نسبت به رشته‌ام تعلق‌خاطر می‌کنم.

من از دلم حرف می‌زنم، عصا قورت نداده‌ام. یکی از چیزهایی که در علم بسیار خطرناک است و علم را تبدیل به خطابه و الفاظ می‌کند، عصاقورت‌دادگی است. دانشمند ساده است. دانشمند آدم معمولی است. ساده‌تر از همه زندگی می‌کند و ساده فکر می‌کند.»
 
نظام آموزشی فرانسوی

این استاد فلسفه با عبور از مقدمه کوتاهش به‌سرعت به سراغ «قلب مطلب» رفت و سخنانش را این‌طور ادامه داد: «اگر بپرسیم فلسفه آموزش عالی چیست؟ من سریع فکر می‌کنم که آموزش عالی اصطلاحی است که ما از فرانسوی‌ها گرفتیم. آنها آموزش را به سه دوره تقسیم کردند؛ آموزش ابتدایی، آموزش متوسطه و آموزش عالی، بعد فرانسوی‌ها تبدیل چهار دوره‌اش کردند و ما هم بدون این‌که شرایط را در نظر بگیریم گفتیم ابتدایی، راهنمایی، متوسطه و دانشگاه. این راهنمایی ما چه‌کار می‌کند؟ چه راهنمایی می‌کند؟ به کجا راهنمایی می‌کند؟ طبق چه ضوابط و ملاک‌هایی راهنمایی می‌کند؟ آن روزی که این برنامه را نوشتند من در وزارت آموزش‌وپرورش بودم. در اداره مطالعات و برنامه‌های وزارت آموزش‌وپرورش. من در جایگاهی بودم که می‌توانستم فریاد بزنم شما چه‌کار دارید می‌کنید؟ اما من جوان بودم. معمولاً به جوان‌ها کمتر اعتنا می‌کنند. شورایی تشکیل شد به نام انقلاب در آموزش که این اسم را هم درست از فرانسه گرفته بودند.»
 
آنچه اسم ندارد، نیست


داوری با بردن بحث به نخستین روزهای تأسیس مدارس عالی در ایران گفت: ما اولین مدرسه عالی‌ای که در ایران تأسیس کردیم نامش را دارالفنون گذاشتیم. نامش را دانشگاه نگذاشتیم. اصلاً چرا فرهنگستان زبان ما لفظ دانشگاه را جعل کرد. چرا نگفت مدرسه؟ ما مدرسه نظامیه داشتیم. حوزه علمیه داشتیم و داریم. چه نیازی به جعل لفظ دانشگاه بود. آیا دانشگاه یک امر ممتازی نسبت به یک مدرسه است؟ چنان‌که می‌دانید لفظ Universite را در قرن دوازدهم و با تجمیع مدارس پاپی جعل کردند؛ اما Universite به معنای جدید در قرن هجدهم به وجود آمد. دانشگاه یک امر تازه است. بحث این نیست که دانشگاه کی تشکیل شده، اسمش کی به وجود آمده و... آنچه من می‌دانم این است که چیزی که اسم ندارد، نیست. وقتی هست اسم دارد. «اسم» و «هست» باهم هستند.
 
آکادمی ارسطو و نظامیه بغداد دانشگاه نیستند

رییس فرهنگستان علوم پس از توضیح درباره آغاز دانشگاه به سراغ تعریف دانشگاه رفت: «اگر بگوییم دانشگاه مکانی است برای درس خواندن آیا این تعریف تمام است؟ اگر این تعریف تمام است چطور در طی 50 سال اخیر در اروپا و آمریکا هزاران کتاب مهم درباره دانشگاه نوشته شده؟ اگر دانشگاه جای تعلیم و تحصیل است چرا دیگر کتاب می‌نویسید. اینکه معلوم است به کتاب احتیاج نیست. معلوم می‌شود دانشگاه مکانی نیست که می‌روید در آن درس می‌خوانید، فقط کمی مشکل‌تر از دبیرستان. این نیست. دانشگاه این هست و این نیست.

ما به آکادمی افلاطون و ارسطو در آتن دانشگاه نمی‌گوییم. به نظامیه بغداد دانشگاه نمی‌گوییم. به هیچ موسسه آموزشی کوچک یا بزرگ در قدیم دانشگاه نمی‌گوییم. وقتی من می‌گویم نظامیه دانشگاه نیست که قصد تحقیر نظامیه را ندارم. نظامیه جایی است که غزالی در آن تدریس می‌کرده است. نظامیه جایی است که سعدی ادعا کرده در آن درس می‌خوانده است.» فیلسوف فرهنگ با سخن از تبعیت فرهنگ از طبیعت تأکید کرد بشر تا پیش از تاریخ جدید داعیه تغییر جهان را نداشت. وی ادامه داد: بشر تنها موجودی است که تاریخ و فرهنگ دارد. تاریخ بشر به دو دوره تقسیم می‌شود. دوره اول تاریخ بشر دوره تبعیت از طبیعت است. تاریخی که فرهنگ از طبیعت پیروی می‌کند؛ یعنی بشر داعیه تغییر نداشت. نه اینکه جهان را تغییر نمی‌داد اما داعیه نداشت که ما جهان را می‌سازیم.
 
دانشگاه جای علمی است که منجر به تغییر جهان شد

داوری برای بیان هدف دانشگاه و توضیح اینکه دانشگاه چطور جایی است از آغاز تجدد و تاریخ جدید گفت: «در رنسانس فکری دیگری به‌وجود آمد. آدم دیگری و تلقی دیگری از آدم به وجود آمد. در رنسانس بشری به وجود آمد که شأن مهندسی داشت. طبیعت و فرهنگ جایشان را باهم عوض کردند. در رنسانس «من» میزان شد و طبیعت موجود مرده مورد تصرف. از مهم‌ترین کارهایی که در رنسانس انجام گرفت اوتوپی نویسی بود. یوتوپیا چیست؟

یوتوپیا طرحی زندگی است که فکر می‌کنند باید محقق شود. یک شاعر جوان‌مرگ انگلیسی که در سن 21سالگی کشته شد، در نمایش‌نامه فاستوس نشان می‌دهد که عالمی که در حال به‌وجود آمدن است چیست. علمی که به‌وجود می‌آید چه می‌کند. نوشته این جوان 20 ساله یک تنبه است. یک غیب‌گویی و یک پیشگویی عجیب‌وغریب است. او جهانی را تصویر می‌کند که اصلاً تا آن زمان وجود نداشته است. آتلانتیس نو را فرانسیس بیکن فیلسوف سیاستمدار نوشته است.

در دوره جدید فرهنگ ملاک طبیعت شد. تصرف در جهان اصل قرار گرفت. دانشگاه با این فکر به وجود می‌آید. دانشگاه جای دانش غزالی و ابن‌سینا نیست. جای دانش گالیله و نیوتن و دانشمندانی است که طرح علمی را ریختند که با آن جهان دگرگون شد.»
 
وقتی مبنای فضیلت مقاله بیشتر باشد، نمی‌توان جلوی دزدی علمی را گرفت

استاد تمام فلسفه دانشگاه تهران در پایان با عبور از دانشگاه در غرب به وضع دانشگاه در ایران نظر کرد و ادامه داد: «من به دانشگاه خودمان فکر می‌کنم. من معتقد نیستم ما هم همین سیر تحول دانشگاه در اروپا و آمریکای شمالی را طی کردیم؛ اما در اینکه ما هم از این تحول متأثر شدیم نمی‌توان تردید کرد. دانشگاه فقط جای آموزش نیست. به‌خصوص امروز که علم همه‌جا هست. علم دست مردم است. مردم با علم زندگی می‌کنند، جتی در جهان توسعه‌نیافته. در وضع اخیر تکنولوژی اطلاعات همه مردم دسترسی به اطلاعات دارند. بالطبع تحولی که علم در غرب پیدا کرده در کشور ما هم تحول پیدا کرده است.

بنابراین علم در کشور ما هم محدود و محصور در دانشگاه نیست. تا پایان جوانی من، ما اصلاً در دانشگاه‌های کشور پژوهش نداشتیم؛ و اگر داشتیم بسیار اندک بود. دانشگاه ما یک برج عاج نه‌چندان تواناست. خواستم بگویم ناتوان که دیدم بی‌انصافی است. درست است که علم باید بیاید اینجا و این‌جایی شود اما سؤال این است که چگونه می‌توان این کار را کرد؟

دانشگاه می‌گوید مقاله بنویسید. البته که باید مقاله نوشت. دانشمند پژوهش می‌کند و مقاله می‌نویسد؛ اما وقتی گفته می‌شود باید مقاله نوشت و اگر شما 100 مقاله نوشتید فضیلت دارید بر کسی که 99 مقاله نوشته است دیگر جلوی دزدی علمی را نمی‌توانید بگیرید. بعد ناگهان فلان مجله در آمریکا می‌نویسد که فلان استاد تقلب علمی کرده است. پیش‌ازاین نوشتم شما را به حضرت عباس این را لغو بکنید که استاد باید شریک دانشجو باشد. اگر در مکانیک این کار را می‌کنید بکنید اما در فلسفه این کار را نکنید.»
 
کلمات کلیدی : رضا داوری+دزدی علمی+
 
حسینی کلشتری
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۹-۲۸ ۲۰:۵۲:۲۱
با احترام به دکتر عزیز و بقیه اساتید خصوصا فلسفه اما

عزیزان! شما تسبت به مسایل عدیده جامعه ساکتید .
علم شما به چه درد این جامعه خورده است .
دروغ و آمار سازی و سخنرانی های توخالی مسوولین هر روز جامعه را درگیر خود میکند ولی شما فقط نظاره گرید (4072058) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.