نظر منتشر شده
۸
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 152247
اشعار حاج منصور ارضي بمناسبت ايام فاطميه
تاریخ انتشار : دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۵۲

ای نور ماه و سال تو را جستجو کنم *** نوروز را به عشق شما گفتگو کنم

با یاد تو خانه تکانی این دلم *** با آب دیده چهره خود شستشو کنم

من از بهار، عطر حضور تو می کشم *** گل را به عشق جمال تو بو می کنم

یاد تو را به باغ و گلستان نمی دهم *** من با تو کسب حال و هوای نکو کنم

مقصود دل ز کعبه و کرب و بلا تویی *** از گفتگوی تو طلب آبرو کنم

راهی که آمدم تو به من داده ای نشان *** پس آمدم به میکده میل سبو کنم

کی می شود تو با دل من همنشین شوی *** من عاشقانه با دل تو گفتگو کنم

جا ماندگی ز قافله هم درد مشکلی است *** من آمدم که زخم دلم را رفو کنم

من بی حسین و فاطمه بیچاره می شوم *** دستم بگیر بی تو من آواره می شوم

****************************

من که روز و شب از اشک جام می نوشم *** دلم گرفته از این روزهای خاموشم

فراغتی که فراق تو را ز پی دارد *** هزار مرتبه سنگین تر است بر دوشم

بهار می رسد از راه آن زمانیکه *** رسد ز کعبه انا المهدی تو بر گوشم

سیاهی دلم از تو اگر چه دورم کرد *** میان روضه با تو ولی زود می جوشم

بدون روضه ببین دستهای سینه زنم *** گرفته زانوی غم را میان آغوشم

هزار شکر که تا چند سال عیدم را *** برای مادرت از ابتدا سیه پوشم

بقیع گریه کن روضه های مادر توست *** کنار تربت زهرا مکن فراموش

****************************



در راه علی درد همان درمان است *** این درد غریب هدیه جانان است

این روح بزرگ ضربه گیر است هنوز *** تا روی کبود از علی پنهان است

در هر ستمی بلا کشیدن سخت است *** در راه علی درد و بلا آسان است

یاری علی هیبت کوثر می خواست *** اینکار نه حد بوذر و سلمان است

هر چند گل لاله گوشم پاچید *** غم نیست مرا که فصل گلریزان است

رویی که شفق ز پرتوش وا ماند *** در کوچه تنگ طعمه طوفان است

با یا ابتای خویش گفتم به نبی *** این شهر پس از تو شهر نامردان است

این امت مرحومه چه بی درد شدند *** این اجر رسالت است یا تاوان است

تنها سپر علی شکسته اما *** شمشیر زبان هنوز در میدان است

از پا ننشست هر که زهرایی شد *** اسلام مگر که بی سر و سامان است

روزی که ز کعبه منتقم می آید *** با یار محب و شیعه هم پیمان است





****************************







وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من *** همه عمر گرفتار بلا باشم من

شک ندارم همه خواسته تو این است *** لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من

تا زمانیکه دلم خانه این و آن است *** جا ندارم که پذیرای شما باشم من

چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی *** همه عمرم خجل از روی شما باشم من

تا به کی در پی گیسوی تو آواره شوم *** دردمندانه به دنبال دوا باشم من

گوئیا قسمت من این همه سرگردانی است *** همچو زلف به هم خورده رها باشم من

کاش می شد به دل و جان بکشم ناز تو را *** یار تو مثل امام و شهدا باشم من

کاش می شد به همراه تو یک فاطمیه *** میهمان حرم کرب و بلا باشم من

ای عزیز دل زهرا به کجا خیمه زدی *** زائر خیمه سبزت به کجا باشم من

جان آن مادر غمدیده و بی یار بیا *** به گرفتار میان در و دیوار بیا

****************************

سلام من به مادری که در میان بستر است *** فضای خانه اش پر از دعا و دیده تر است

سلام من به مادری که حاجتش شهادت است *** به دل نوا، به لب دعا، نگاه او سوی در است

سلام من به مادری که پهلویش شکسته است *** دلش ولی شکسته تر ز گفته های حیدر است

سلام من به مادری که لاله های بسترش *** نشان ز تازیانه ها بهانه های دختر است

چه مادری چه دختری چه بستر و مریضه ای *** چه پهلویی چه بازویی چه غنچه ای که پر پر است

هنوز خون تازه از جناغ سینه می رود *** هنوز جای سیلی نشسته روی کوثر است

نماز او نشسته و قنوت او شکن شکن *** صدای او خسته و پر از نوای مضطر است

هنوز بیت وحی حق سرای دود و آتش است *** چه کلبه محقری که خانه پیمبر است

علی نظاره می کند حسن اشاره می کند *** که صورت حسین او به زیر پای مادر است

****************************

آمد و شد باز شد آغاز وای *** ندبه گری باز شد ابراز وای

تا سخن از نعش زمین مانده شد *** فتنه گر از هر طرفی خوانده شد

اهل مدینه به خود آمد عجب! *** تازه شده داغ محمد (ص) عجب!

نقشه علیه جسد فاطمه *** زیر لب اما همه در زمزمه

حیله گران نقشه به سر پرورند *** در صدد توطئه دیگرند

بیت علی بود پر از ازدحام *** بر لبشان تسلیت است و سلام

بغض علی وا شد و با اجتماع *** گفت زمان نیست برای وداع

هر که به یاری علی مدعی است *** این بدن آماده تشییع نیست

غربت مولا شد از اینجا عیان *** شب شد و رفتند تمسخر کنان

تا که حرامی متفرق شدند *** اهل حرم تازه به هق هق شدند

بغض حسن بغض گلوگیر بود *** اشک حسین آیه تطهیر بود

بود در آن واهمه راستین *** گریه زینب به سر آستین

کرد نوازش پدر از گریه چند *** ناله مبادا بکند کَس بلند

نیمه شب خانه غربت رسید *** لحظه اجرای وصیت رسید

غسل تن فاطمه با چشم تر *** روضه خونابه بماند دگر

سینه و پهلو شکسته عجیب *** بود غم افزای امام غریب

گوشه مهتاب که تابیده شد *** یاس کبود عاقبتش دیده شد

شعله احساس چه بالا گرفت *** گریه امان از دل مولا گرفت

مرد خدا تا به خدا دل سپرد *** دست به بازوی ورم کرده خورد

اشک علی طاقتش از دست داد *** از نفسش شدت هق هق فتاد

چون تن موعود حرم شسته شد *** نعش نحیفش به کفن بسته شد

گشت به پا تاب و تب نشأتین *** وقت وداع حسن است و حسین

وای اگر بند کفن وا شود *** مُلک و مَلک در غم زهرا شوند

ولوله شد بند کفن باز شد *** تازه غم فاطمه آغاز شد

دست خدا از کفن آمد برون *** فاطمه آغوش گشود از درون

****************************

تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است *** من در میان جمع و دلم جای دیگر است

من در میان جمع و دلم سمت سامرا *** آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است

دیری است رفته است و دگر برنگشته است *** دیری است آسمان دلم بی کبوتر است

او پیش رو نشسته و من کورم از گناه *** او می زند صدا و این گوش من کر است

آواره ایم در هیئت و شنیده ایم *** در روضه احتمال حضورش قوی تر است

شاید صدای گریه آقا بلند شد *** چون روضه های مادر او گریه آور است

در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد *** او نیز زخمی غم دیوار و آن در است

آقا سری بزن به مدینه نگاه کن *** کوچه بدون نور تو صحرای محشر است

آقا بگو چگونه تحمل بیاورم *** یک زن که در مقابل یک فوج لشگر است

انگار در گلوی شما بغض می شود *** آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است

اینجا برادران همه در فکر خنجرند *** شکر خدا که یوسف ما بی برادر است

گرچه پر از گناه ولی در رکابتان *** آخر شهید می شوم این حرف آخر است

****************************

شب از غم پنهانی من گریه می کند *** باران به زندگانی من گریه می کند

شبها که با مزار تو نجوا کند دلم *** قبرت به نوحه خوانی من گریه می کند

شبهای بی ستاره شهر مدینه هم *** بر ماه قد کمانی من گریه می کند

مولای کائناتم و گمنام شهر خود *** غربت به میزبانی من گریه می کند

وقتی حسین و با حسنم نوحه می کنند *** زینب به روضه خوانی من گریه می کند

در سینه حبس شد نفسم زود رفته ای *** پیری بر این جوانی من گریه می کند

دانم که زیر خاک برای غریبیم *** بیمار استخوانی من گریه می کند

تیغ از غلاف خانه نشینی نمی کشم *** صبرم به ناتوانی من گریه میکند

بازوی تو هنوز ورم کرده مانده است *** فریاد ناگهانی من گریه میکند

****************************

اولین گریه خون گریه سقایی بود *** عالمی تشنه آن دیده زهرایی بود

پیش خورشید عجب نیست که شق القمر است *** ادب ماه در آن مقدم زهرایی بود

تیر با زانوی مجروح اگر از دیده کشید *** دیده خسته هنوز عاشق بیداری بود

سفره قامت او پهن به نخلستان شد *** قصدش از مقدم دلدار پذیرایی بود

پیش از آمدن یار به خاکش افتاد *** سجده اش بر قدم یار تماشایی بود

فرق سردار چنان چشمه دهن وا کرده *** دست جانباز نماد ید بیضایی بود

اهل خیمه دگر از سوز عطش دم نزدند *** که حرم منتظر قامت رعنایی بود

ناگهان در حرم افتاد ستون خیمه *** بعد از آن همهمۀ غربت و تنهایی بود

همه گفتند عمو رفت و عدو می آید *** با عمو در همه جا صحبت آقایی بود

تا تو بودی غمی از چادر و دستار نبود *** که علمدار حرم خوش قد و بالایی بود

تا تو رفتی سخن از حمله نامحرم شد *** غارت معجر و خلخال چه یغمایی بود

نه علی بود و نه عباس نه در خیمه حسین *** روضه غیرتی اش روضه مولایی بود

بعد عباس شده پنجه و سیلی آزاد *** گریه زینب او گریه زهرایی بود

****************************

آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف *** چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف

هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده است *** رنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف

گاه دلخون توئیم و گاه دلخون پدر *** وای بابا یک طرف ای وای مادر یک طرف

از کنار تو که می آید به خانه ناگهان *** بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف

من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم *** غصه تو یک طرف داغ برادر یک طرف

مثل آنروزی که افتادی می افتد بر زمین *** پیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف

من دو بوسه می زنم جای تو و جای خودم *** زیر گردن یک طرف رگهای حنجر یک طرف

وای از آن لحظه که باید بنگرم *** سر ز روی نیزه افتاده، پیکر یک طرف

وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها *** گوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف
کلمات کلیدی : اشعار حاج منصور +ايام فاطميه
 
علی
۱۳۹۲-۱۲-۰۵ ۲۲:۱۴:۵۷
سلام خسته نباشید اجرشما بابیبی دوعالم حضرت زهرا خسته نباشید شعرهایت عالی بود (1993659) (alef-6)
 
۱۳۹۳-۰۱-۱۱ ۲۲:۴۸:۴۶
سلام خوب بود.عجل علی ظهورگ (2047994) (alef-15)
 
۱۳۹۳-۱۱-۲۸ ۱۴:۴۴:۲۰
حا جی اقا منصور ارضی غزیز سلام ما به قلب نورا نیت . بسیار عا لی بود التماس دعا .. .. رنجبر (2687936) (alef-3)
 
محمد رضا راد
۱۳۹۳-۱۲-۰۸ ۱۰:۲۹:۰۷
با تشکر از حاج اقا منصور بزرگوار..صایشون مستدام باد..ان شا الله (2709116) (alef-3)
 
مهدی ایلبیگی
۱۳۹۳-۱۲-۰۹ ۱۹:۵۰:۲۵
عالی مثل همیشه بی نظیر (2711955) (alef-3)
 
محمد جوادشکری
۱۳۹۳-۱۲-۱۰ ۲۳:۲۸:۵۶
سلام خدا خیرتون بده خداحافظ مادر (2715103) (alef-3)
 
میر سجاد موسوی
۱۳۹۳-۱۲-۱۲ ۲۱:۰۶:۳۷
عالی بود خیلی ممنومن (2720655) (alef-3)
 
هاشم
۱۳۹۴-۰۱-۰۵ ۱۹:۰۰:۰۹
سلام . خدا بهتون عزت بده. شعر آخری خیلی زیبا بود. برای روضه خوانی می خواستم که شعر دلخواهم و پیدا کردم. سلام و درود بچه های سمنان بر شما باد. سال خوبی داشته باشید. اردتمندتان هاشم (2766326) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.