نظر منتشر شده
۱۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 57593
در نسبت كوزه مشكلات كشور و تشنه لبان علوم انساني
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۰۹:۱۴
يكي از مهمترين مسائل روز، آسيب‌شناسي علوم انساني در كشور است. و هر كس از زاويه ديد خود به مسئله مي‌نگرد. اين نوشته در تلاش است تا حرف تكراري «كاربردي نبودن علوم انساني» در كشور را روايتي ديگر كند. البته نگارش نويسنده مبتني بر شناختش از دو رشته مهم اقتصاد و مديريت در كشور است.



يكي از آسيب‌هاي مطرح براي اين دو رشته قادر نبودن به حل مشكلات كشور است. در فضاي دانشگاهي يا  خيلي انتزاعي فكر مي‌شود و يا اينكه به گونه ی غرب‌زده ای تلاش مي‌شود تا راه‌حل‌هاي تجربه شده غربي را بدون چون و چرا به كشور وارد كند و مدعي است كه اگر از تجربه دنيا استفاده كنيم ( و يا به زبان رساتر مسير غرب را برويم) مسائل كشور حل مي‌شود.



اما به نظر مي‌رسد يكي از ريشه‌های اين آسيب را بايد در نوع آموزش اين علوم در كشور جستجو كرد. نوع آموزش علوم انساني به‌گونه‌اي است كه دانش‌پژوهان آن را انتزاعي (نه به معناي نظري)، مدعي و البته غيركارآمد بار مي‌آورد.



مشكل از اين جا آغاز مي‌شود كه دانش‌جويان علوم انساني در كشور، فاقد مسئله واقعي براي حل هستند و قبل از اينكه با مسئله مواجه شوند و داراي مسئله باشند، با ادبيات موجود دنيا و راه‌حل‌هاي مرسوم براي مسائل مرسوم مواجه مي‌شوند. طبيعي است كه وقتي راه‌حل و ادبيات موجود در ذهن كسي جا افتاد، اين فرد با همان عينك به همه مسائل كشور نگاه مي‌كند. از يك طرف گمان مي‌كند كه راه‌حل‌هاي آموخته شده از ادبيات مرسوم دنيا  كارآمد است و از سمت ديگر مسائل كشور را بسيار سطحي و ساده مي‌بيند. دقيقا به همين دليل كه فكر مي‌كند آن راه‌حل‌ها پاسخگو هستند و فقط مانده كه كسي در كشور بيايد و آن را بكاربگيرد. به آساني فكر مي‌كند كه فقط اوست كه اين راه‌حل‌ها و ادبيات وسيع غربي را مي‌داند و مسئولان كشور هم اراده‌اي براي حل اين مسائل ندارند يعني نمي‌خواهند مسائل كشور حل شود و... مباحث عاميانه.



در ايام انتخابات در يكي از دانشكده‌هاي مديريت دانشگاه‌هاي تهران جلسه دانشجويي برقرار بود كه به‌عنوان ميهمان در آنجا حضور داشتم. در خلال بحث يكي از دانشجويان ترم 2 رشته مديريت با اعتماد به نفس كامل گفت: «كشور را بدهند دست ما اداره‌اش مي‌كنيم». اين يك نمود عيني از آن بيماري است.

مهمترين مسئله‌اي كه پس از اين نگاه حاصل مي‌شود اين است كه اين افراد مسائل كشور را هم اشتباه مي‌بينند. يعني در مواجه با «مشكلات كشور»، «مسئله» را به‌گونه‌اي تعريف مي‌كنند كه «راه‌حل» آن بشود ادبيات موجود در دنيا.



در حالي كه غربيها اين علم‌ها را اينگونه بدست نياوردند. يعني غربي نداشتند كه به عنوان تجربه به آن نگاه كنند. آنها مشكلي داشته‌اند، مسئله ناشي از مشكل خود را خوب شناختند و براي آن فكر كردند و به راه‌حل ‌رسيدند.راه‌حل خود را مكرراً تجربه كردند و تعميم دادند و آن را تبديل به نظريه كردند. اگر چه اين روش نمي‌تواند به تنهايي راه‌حل همه مسائل كشور ما باشد اما در اين كه ما بايد مسئله كشور خودمان را خوب بشناسيم و براي آن فكر كنيم شكي نيست. موارد متعددي را مي‌توان مثال زد كه در يك اتفاق مشترك مثلا  فقر و يا ترافيك، مسئله ما با ساير كشورهاي دنيا تفاوت دارد.



به همين دليل است كه در برخي تجربيات موفق، عموماً دوستاني كه رشته‌هاي متفاوت داشتند وارد مسائلي شدند كه نسبت به آن ذهنيت قبلي نداشتند. مسئله را خوب فهميدند و سپس دانش روز دنيا را هم كسب كردند و خود را به دانش دنيا رساندند و از آن به اندازه كافي و لازم استفاده كردند(گروه مسكن دانشگاه علم و صنعت).



شايد اگر دانشكده‌هاي علوم انساني ما هم 2 واحد كارآموزي در ابتداي دوران تحصيل براي دانشجويان در نظر مي‌گرفتند اين چالش و آسيب كمي مرتفع مي‌شد. دانشجوي مديريت ما در ادارت كشور مي‌رفت و مسائل مبتلابه و چالش‌هاي اداري خودمان را مي‌فهميد و سپس با عينك دقيق‌تري علم دنيا را ياد مي‌گرفت. آن وقت شايد مسائل ديگري مورد تحقيق واقع مي‌شد:



1- مثلاً بومي بودن يا نبودن مديران استاني در كشور



2- نقش اعتماد مدير بالادست در شاخص‌هاي شايسته‌سالاري براي انتخاب مديران و مولفه‌هايي از شايسته‌سالاري كه متضمن كارآمدي يك نظام به معناي كامل مي‌شود و نه كارآمدي جزء زير مجموعه مدير مد نظر



3- آسيب‌هاي نظام اداري كه پديده سفرهاي استاني را ضروري و كارآمد مي‌كند



4- و حتي آسيب‌شناسي آموزش رشته مديريت دولتي



و ...



و به همين ميزان مي‌توان در مسائل سياسي و ... مسئله‌هاي مبتلابه بومي طرح كرد.

به نظر مي‌رسد يكي از علل گرايش مهندس‌ها به علوم انساني اين است كه آنها ابتدا با مسئله آشنا مي‌شوند، برايشان دغدغه مي‌شود، اين ناكارآمدي فضاي علوم انساني در حل مسائل كشور را مي‌بينند و احساس وظيفه مي‌كنند تا براي حل آن ورود كنند. البته نويسنده هم معتقد است فضاي مهندسي موجود كشور دقت لازم براي حل مسائل علوم انساني را ندارد ولي نبايد غفلت كنيم كه اين گرايش از ناكارآمدي فضاي علوم انساني ايجاد شده است. ما نمي‌توانيم جلوي عده‌اي که دغدغه حل مسائل كشور را دارند بگيريم! مي‌توانيم ارشادشان كنيم و مهمتر اينكه مي‌توانيم ديگراني كه فاقد اين ضعف‌ها هستند را تقويت كنیم تا در حل مسائل كشور كارآمدتر عمل كنند.



بماند كه دعواي مهندسي و علوم انساني در حال حاضر دعواي سطحي‌اي است و ابتدا بايد مولفه‌هاي نگرش مهندسي و علوم انساني تبيين شود، صحت آنها احراز شود ، سپس نسبت به نتايج آنها قضاوت گردد.



نكته‌اي مرتبط از  رهبري در اين زمينه:

آنچه كه پيشرفت هست، اين است كه ما از هر كه و هر جور، همه‏ى دانشهاى مورد نيازمان را فرا بگيريم؛ اين دانش را به مرحله‏ى عمل و كاربرد برسانيم، تحقيقات گوناگون انجام بدهيم، براى اينكه دامنه‏ى علم را توسعه بدهيم، تحقيقات بنيادى انجام بدهيم، تحقيقات كاربردى و تجربى انجام دهيم، تا فناورى را به وجود آوريم يا فناورى جديدى را به وجود بياوريم يا فناورى را تكميل كنيم؛ تصحيح كنيم و انجام بدهيم؛ در زمينه‏ى آموزشهاى مديريتى از پيشرفتهاى دنيا فرا بگيريم، آن را بين خودمان بر طبق نيازها و عرف و فرهنگ خودمان تحليل و فهم كنيم و با جامعه‏مان تطبيق كنيم؛ درباره‏ى مشكلات اجتماعى‏اى كه در كشور وجود دارد، تحقيق كنيم و راه ريشه كردن اينها را پيدا كنيم.



 
 
شتا
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۰۹:۵۲:۳۳
خوب بود ، به نظر مي رسد درك درستي در كشور در حوزه علوم انساني - اسلامي و تزريق عملياتي آن ها در حل مشكلات كشور در حال شكل گيري است ، اما نبايد فراموش كنيم همواره تا مشكلات اصلي پابرجاست حتي اگر سوال و مساله كشور را دريابيم نمي توانيم به حل آن ها بپردازيم ، معتقدم مشكل ما به ساختار در وهله ا ول و بعد قوانين ، الگوي مديريتي و نوع برنامه ريزي بر مي گردد ، به اين اضافه كنيد عدم تربيت نيرو ي انساني متخصص و متعهد توامان كه با اين نظام آموزشي ترجمه اي فراگير طبعا مشكل را صد چندان مي كند ، به هر حال جاي خوشحالي است كه دغدغه را به سمت حل ريشه اي مشكل برده ايم ... (253011)
 
۱۳۸۸-۰۹-۰۲ ۱۱:۳۶:۳۴
برادر من علوم تزريقي نيست! فرا گرفتني است. بخصوص علوم انساني وقتي در معرض نقد و بررسي قرار مي گيرند پخته مي شوند . در حوزه علوم انساني -اسلامي هم همينطور است. ضمن اينكه بايد علوم غربي را مورد نقد منصفانه قرار دهد ظرفيت پذيرش نقد شدن را هم داشته باشد اينگونه رشد خواهد يافت و بالنده خواهد شد نه با تزريق ! (253264)
 
...
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۱۰:۰۰:۳۶
به هر حال 30 سال است که قوانین اسلامی داره تو این کشور اجرا می شه!
همچین هم نیست که الان خیلی همه تو همه چی به راهی که غربیها می روند نگاه کنند و راه حل ها را انجا ببینند و تا حالا هم به ان عمل کرده باشند!........
اتفاقا جامعه ما و نحوه تفکر و فرهنگ و..... مردم ما با غرب خیلی متفاوت است!
جالب است، با همه اینها یک عده همچنان می ترسند که مبادا غربزده شویم و....! ولی از طرف دیگر اینقدر نگران اتفاقات و انحرافاتی که به دست خودمان در این سالها ایجاد کردیم، نیستند!
کلا جامعه کنونی ما به شکلی از دلایل و توجیه ها پر شده! که هر کس در هر شرایطی و با هر دلیل و مدرکی حاضر نیست مسیر خود را عوض کند! دیگر کسی برای راه حل دیگری ارزش قائل نیست! همه مطمئنند که باید راه خود را ادامه بدهند و سر حرف خود بایستند!
واقعا متاسفم! (253013)
 
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۱۰:۱۸:۱۸
اینقدر ابکی همه چی رو تحلیل می کنین که بعد از این همه سال به اینجا رسیدیم!
اتفاقا مشکل جامعه بیشتر یک سری ادم خشک مغز هستند که .......... (253021)
 
مهدی
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۱۰:۵۶:۵۲
آقای ناشناس چرا فحش می دی درکتابی خواندم حضرت مهدی ثروتهای عمومی را به تساوی تقسیم میکندودر کتاب تاریخ درسی دیدم نوشته:اشراف به واسطه قدمت و سبقت در دین برابری و مساواتی را که حکومت علی (ع) در پی استقرار آن بود قبول نداشتندحالا شما به تقلید از اقتصاد غربی به استیفای حقوق ملت بگوئید گداپروری چه این دولت باشد چه دولتی دیگر به راه ائمه برگردید (253042)
 
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۱۲:۱۴:۳۱
خوب برادر مهدي عزيز فرموديد \"درکتابی خواندم حضرت مهدی ثروتهای عمومی را به تساوی تقسیم میکند \" بسيار خوب پس لطفا نظرتان را صريح و روشن در باره تقسيم ثروت عمومي (يارانه ها ) براي بخشي خاصي از جامعه توسط دولت كريمه بيان فرماييد تا ما هم مستفيض شويم. با تشكر (253064)
 
مهدی
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۱۴:۰۰:۳۴
بهتر است یارانه نقدی مساوی برای همه باشد و تنظیم شکاف طبقاتی از طریق مالیات از ثروتمندان و کمک به فقرا در بودجه سنواتی منظور شود در ضمن بسیاری ازطرفداران من فقرایی هستند که به کامپیوتر دسترسی ندارند (253093)
 
آزادی
۱۳۸۸-۰۹-۰۴ ۱۱:۵۶:۱۰
چرا مسائل را با هم قاطی می کنید؟ مسأله تقسیم ثروت در جامعه نیست، مشکلات کلی است مثل امنیت، فساد اداری، فساد مالی، وقوع جرم در جامعه .. مشکلات یعنی این. وگرنه در آمریکا هم افراد فقیر و خیابان خواب هست پس چرا به شکل مشکل بهش نگاه نمی شه؟ مشکل یعنی چیزی که در ابعاد عمومی باعث استرس و احساس یأس و بی اعتمادی بشه. فقر هم اگر این احساس را به وجود بیاره همین وضعیت را داره. در مورد حضرت مهدی من چنین چیزی در روایات نخوانده ام. ولی خوانده ام که حضرت مهدی به شیوه داوود قضاوت می کنه. یعنی ثروت را به دست صاحب اولیه اش که از او غصب شده بوده برمی گرداند، نه این که مال حلال ثروتمندان را بگیرد و به فقرا بدهد. (253823)
 
پاسخ به آزادی
۱۳۸۸-۰۹-۰۵ ۱۰:۳۵:۴۸
شما گفته اید:وگرنه در آمریکا هم افراد فقیر و خیابان خواب هست پس چرا به شکل مشکل بهش نگاه نمی شه؟ مشکل یعنی چیزی که در ابعاد عمومی باعث استرس و احساس یأس و بی اعتمادی بشه. فقر هم اگر این و... یعنی شما می گی این مشکل نیست؟ مردم دارن ازگرسنگی می میرن این مشکل نیست ؟ مردم تو خیابون می خوابن این مشکل نیست ؟واقعا که مرفه بی دردی همین تفکر اقتصادی امثال شماهاست که مارا بیچاره کرده! (254021)
 
elham
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۱۰:۳۵:۰۷
علوم انسانی که نتیجه اش چخان ، تملق وتمجیدهای بیخود از آدمهای بی خودتر باشد فاجعه است. حکومت هخامنشی ابرقدرت بوده است چون ملتی فهیم ودانا پشت سر اوبوده.برای یکبار هم که شده تحقیق کنید آموزه های مردم در آن زمان چه بوده است که ملت ایران را حتی بعد از او تا حمله اعراب بعنوان متمدنترین ملت تاریخ میدانند. (253028)
 
سروش
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۲۱:۵۱:۲۲
یا سلام
شما جو گیر نشوید لطفا. بروید تاریخ بخوانید تا ببینید این تمدن هخامنشیان که اینقدر سنگش را به سینه می زنید چه دستاوردی داشته است. هخامنشیان و بعدش ساسانیان اگر تمدنی انسانی داشتند و به قول شما مردم پشتشان بودند که در مقابل حمله مسلمانان آن طور با دماغ به زمین نمی خوردند که دیگر نتوانند بلند شوند. ظلم ها و ستم ها و آدم کشی های هخامنشیان را یادتان رفته اخوی؟ قلدری از کی شده است تمدن؟ کاش کمی به جای تعصب های احمقانه جاهلی با نگاه انسانی به مسائل نگاه می کردیم. (253171)
 
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۱۰:۴۴:۴۴
غرب ابتدا شرق زد ه شد با نگاه غربی و پرورش آموزه های خود . (253033)
 
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۱۱:۱۸:۳۷
با نویسنده بسیار موافقم ، اما نکته ای دارم که امیدوارم توجه کنند.

بسیار زیبا فرموده اند که در غرب به مشکلات برخوردند ، برای حل آنها نظریه پردازی کردند و این نظریات را بکار گرفتند و اشکالات نظریه ها را درآوردند و این نظریه ها آنقدر چکش خورد و آبدیده شد که توانستند آنها را ارائه دهند.
اما نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که نظریه پردازی و کار در حوزه فکر و اندیشه به هیچ وجه کاری نیست که بتوان آنرا بفرموده انجام داد.
به عبارتی ، مشکلی که الان ما درایم این است که می خواهیم حوزه نظریه پردازی و علوم انسانی را نیز بفرموده انجام دهیم.مسلما از آن نیز چیزی را می خواهیم بدست بیاوریم که دلخواهمان است.

توجه کنیم که اگر در این نظریه پردازی ها ، دانشمند و متفکر ما به چیزی غیر از خواست ما برسد قبول نیست.از طرفی می گوییم نظریه پردازی کنید و در علوم انسانی کار کنید ، و از طرفی انتظار است که به هر آنچه مورد خواست است ، برسند.

علم و دانش چه در علوم انسانی و چه در علوم دقیقه به ذاته سرکش است و در این حوزه ها به هیچ وجه امری بفرموده انجام نخواهد گرفت.و در واقع مشکل اصلی در اینجا همین است که چون در این علوم ضعیف هستیم حالا برای اینکه این ضعف را از راه درستش حل کنیم می آییم و برای آن نسخه ای امری می پیچیم.


به نظر من راه حل اساسی در علوم انسانی این است که باید کاری کنیم که دانش آموزان نخبه و خوب رغبت پیدا کنند که در دبیرستان این رشته را انتخاب کنند.اگر نگاه کنید اکثر دانش آموزان خوب رشته تجربی و ریاضی را انتخاب می کنند و کمتر مایلند به علوم انسانی بروند و مشکل زیربنایی علوم انسانی در ایران در این نقطه است. (253051)
 
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۱۲:۰۸:۳۶
جناب آقاي فيروزي عزيز،

اي کاش براي مفروضه اصلي بحثتان (متفاوت بودن جامعه ما با بقيه عالم) که آن را کاملاً بديهي و محرز انگاشته ايد، مثال‌هاي ملموس و قابل دفاعي مطرح مي کرديد.
حقير بارها پاي صحبت بزرگواراني مانند شما نشسته و در مورد وجوه افتراق شرق و غرب (يا به عبارتي ايران و غرب) در زمينه حوزه هاي تفکر انساني سوال کرده ام ولي حتي يک مورد مستند نيافته ام که ما خصوصياتي باشيم که در جاهاي ديگر دنيا وجود نداشته باشد. موارد معدودي نيز که از سوي پاسخ دهندگان مطرح مي شد يا به تفاوت ترمينولوژيک در جوامع مورد مقايسه برمي گشت و يا به عدم شناخت پاسخ دهنده از بافت هاي فرهنگي ساير جوامع.

نکته ديگر اينکه علوم انساني موجود در دنيا دستاورد غرب به تنهايي نيست و چنين ادعايي نيز از جانب غربي ها مطرح نشده است، بلکه مخالفان تفکر انتقادي و استقرايي در جوامعي مثل ما قصد داشتند و دارند با زدن برچسب غربي بر اين علوم، راه را بر تعطيل روش شناختي استقرايي در علوم انساني ببندند، ولي هزينه بر بودن اين حرکت باعث شده است تا رنگ و لعاب تکنوکراتيک به موضوع بدهند و با چرخشي آشکار، بحث را به کاربردي نبودن پژوهش ها در علوم انساني بکشانند.

نکته آخر اينکه در کيفيت، کميت و استراتژي جذب دانشجو براي تحصيل در علوم انساني اشکالات عديده اي وجود دارد که اگر مبناي آسيب شناسي صحيح قرار گيرد مي تواند ارتباط بين دانشگاه ها و حاکميت را در برنامه ريزي اصلاح نمايد. در غير اينصورت ممکن است دانشگاه هايمان هم به همان مسيري بروند که فلسفه در عصر صفويه رفت و مدارس علميه کشور را به مکتب خانه تبديل کرد. (253062)
 
رضوي
۱۳۸۸-۰۹-۰۴ ۱۱:۴۹:۵۳
بهترين پاسخ به اين ادعا تفاوت سياست‌هاي توسعه در كشورهاي مختلف است. اگر نبود تفاوتي،‌تفاوتي ها ديده نمي‌شد. (253821)
 
کامران
۱۳۸۸-۰۹-۰۱ ۱۲:۲۳:۲۲
کافی است نگاهی به برنامه های تلویزیونی بیاندازید از مجری و کارشناس آشپزی گرفته تا کارشناس علوم سیاسی و پزشکی آنقدر واژگان بیگانه بکار می برن( البته با لهجه اصیل آمریکایی و انگلیسی!) که خودشون نیاز دارن به مترجم خانگی! چند وقت پیش پای یک برنامه تلویزیونی نشسته بودم کارشناس میگفت:«باید نگاهمون به مشکلات خیلی دیپ باشه و...!» مادرم گفت: دیپ یعنی چه؟ تا خواستم منظور از \" دیپ\" خانم کارشناس رو توضیح بدم ده تا واژه عجیب و غریب دیگه هم سر هم کرد.

حالا اگه ما واقعا به علوم انسانی که ادبیات و علوم ارتباطات هم جزیی از اونه اهمیت می دادیم الان وضعیت اینگونه بود؟
شکی نیست که اینهمه غرب زدگی به علت ضعف در علوم انسانی ماست چیزی که خودمون هم ناخواسته مروج اون هستیم (253066)
 
۱۳۸۸-۰۹-۰۲ ۱۲:۲۰:۲۶
از خوانندگان محترم پوزش می خواهم، ولی ابتدا یک مثل عامیانه می زنم: به طرف گفتند پا رو دم یارو نذار. گفت هر جا پا می زارم دم یاروست، من چه کنم؟ حالا حکایت علوم انسانی است. پیشنهادات خیلی خوب و عالی هستند. شناخت مسئله؛ تعریف مسئله، حل مسئله. تدوین نظریه. همه این ها بجای خود درست. ولی مسئله اصلی این است که هر جا مسئله هست، یک سازمان یا شرکت دولتی هم هست که اجازه شناخت آن مسئله، و حتی طرح آن مسئله را نمی دهد. بقول کارشناسی که اخیرا در تلویزیون گفت، سازمان های دولتی روابط عمومی را فقط در حد تکذیب اخبار قبول دارند.
حالا اگر روزی دولت کوچک شد، که آقای دکتر احمدی نژاد دارد تمام سعی اش را برای این کار می کند، و اگر روزی خصوصی های جایگزین دچار عارضه مزمن دولتی ها برای کتمان مسائل نباشند، آنگاه می توان امیدوار بود که توان علمی کشور در حوزه علوم انسانی بالا برود. انشاء ا.... (253292)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.