کد مطلب: 254668
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۰۱
امانالله قراییمقدم؛ ازدواج آمارش در کشور ما پایین است چون اساسا جوانان در این دوره خیلی سخت تن به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک میدهند.
مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی مثل بیکاری و گرانی مسکن و مخارج بالای زندگی مشترک بدونشک در این عدم گرایش به سمت ازدواج تاثیرگذار است ولی از یک طرف امروز شاهد هستیم که جوانان حتی اگر همه شرایط اقتصادیشان هم برای تشکیل زندگی مشترک فراهم باشد باز هم تن به ازدواج نمیدهند؛ یا از خانواده جدا میشوند و تنها زندگی میکنند یا به ازدواج به اصطلاح سفید یعنی همخانگی با جنس مخالف روی میآورند که به نظر من این واژه به هیچ وجه مناسب این سبک زندگی نیست. چون نه معنای ازدواج را دارد و نه سفید است.
ازدواج تعریف دارد؛ پیوند شرعی، عرفی و قانونی که بین یک زن و مرد برقرار میشود. درحالیکه این نوع زندگی نه در عرف و نه در شرع و نه در قانون ما وجود دارد. سفید هم نیست چون اصلا زندگی محسوب نمیشود، ازدواج نیست و فقط یک رابطه است که من به آن «همباشها» میگویم. یعنی با هم بودن یا «خانوار سیاه». این واژهها برای این سبک زندگی بهتر است. چون در این نوع زندگی یک یا چند نفر که زیر یک سقف زندگی میکنند و این مفهوم عام دارد که میشود خانوار. درحالیکه خانواده خاص است و حتما ٢ نفر باید زن و شوهر باشند. خوابگاههای دانشجویی هم به همین شکل است چرا که چند نفر بهطور غیررسمی زیر یک سقف زندگی میکنند. این مفهوم خانوار دارد و نه خانواده. اما سوال مهمتر این است که چرا در کل جوانان ما چه دختر و چه پسر نسبت به ازدواج بیتمایل شدهاند. دلیل عمده این نگرش فرهنگ غربی است که میان قشر جوان تأثیر گذاشته است. بهطوری که ازدواج را نوعی محدودیت آزادی در خود تلقی میکنند. بسیاری از جوانان که قبل از ازدواج روابط جنسی آزاد داشتهاند، ازدواج را نوعی محدودیت میدانند، چرا که با ازدواج بسیاری از آزادیهای زمان مجردی را به فراموشی میسپارند. منطق آنها این است که بدون ازدواجکردن آزادتر هستند یعنی تنوعگرایی بیشتر و هزینه کمتری دارند و بهخاطر دوری از مشاجرات احتمالی زناشویی، زندگی آسودهتر و آرامتری دارند.
در این میان اگر یکی از دو طرف حساسیتی نسبت به آزادیهای قبل از ازدواج داشته باشد، نسبت به طرف مقابل بیاعتماد میشود. وقتی از این ارتباط آزاد جنسی قبل از ازدواج طرف مقابلش میشنود، فکر میکند دیگر این آدم نمیتواند نسبت به زندگی مشترک پایبند باشد بنابراین طرفین نسبت به هم بیاعتماد میشوند. از طرفی وقتی آمار بالای طلاق در سطح جامعه را هم میبینند میگویند چرا باید تن به ازدواج بدهیم که چندسال بعد طلاق دهیم یا طلاق بگیریم. امروزه در ذهن بسیاری افراد جامعه ما، ازدواج مساوی است با قبول مسئولیتهای سنگین. این مسئولیتها به قدری در ذهن فرد بزرگ جلوه میکند که با نگرانی و اضطراب از قبول آن سرباز میزند. در حالی که تا زمانی که وارد عرصه زندگی مشترک نشده و با مشکلات آن روبهرو نشود، به رشد و پختگی لازم نیز دست نخواهد یافت. از آن گذشته مانند همه مراحل زندگی، این مرحله هم علاوهبر همه فواید مهم و زیادی که دارد ممکن است مشکلاتی هم به همراه داشته باشد. ازدواج و تشکیل خانواده تجارب لذتبخش و نابی به همراه دارد که در هیچ شرایط دیگری فرد قادر به درک آنها نخواهد بود. انسان به لحاظ فطری به تشکیل خانواده نیاز دارد و ادامه کمال خود را از این مسیر حس میکند، پس بیپاسخ گذاشتن این نیاز بخشی از سلامت روانیاش را تحتالشعاع قرار میدهد. بهنظر میرسد هراس از مسئولیتهای سنگین مانع از ازدواج بخشی از جوانان است.
جامعه امروزین ما دچار آنومی (بیماری) است. جامعه ما دچار بیماری فرهنگی و اجتماعی است، یعنی دچار پریشان حالی شده است. در فرهنگ ما ازدواج مقدس است و این امر در هر دورهای همواره مورد احترام بوده اما متاسفانه به دلیل غربزدگی جوانان و ورود سبک زندگی مدرن غربی در کنار اخباری که از آمار طلاق و زندانیهایی که به دلیل مهریه وجود دارد، ترس و هراسی از زندگی مشترک در آنها ایجاد میشود. جوانان امروزه از ازدواج ترس دارند.
بهنظر من جامعه ما دقیقا در این شرایط دچار بیماری فرهنگی است. این بیماری است که باعث میشود جوانان به هر دلیلی از مشکلات اقتصادی و هزینههای زیاد گرفته تا بیاعتمادی نسبت به جنس مخالف و فرار از مسئولیتهای زندگی مشترک به سمت ازدواج نروند. برعکس در میان طبقه متوسط و پایین جامعه این فرهنگ هنوز پررنگتر است و ازدواج بین خانوادهها رواج دارد و این درحالی است که مشکلات اقتصادی و فشارهای زندگی اتفاقا در زندگی آنها زیادتر است.
در شرایط کنونی طبقه متوسط و رو به بالای جامعه ما که از آزادی عمل بیشتری به سبب در اختیار داشتن منابع اقتصادی برخوردارند، نگاه منفی نسبت به ازدواج بسیار بیشتر است و باید مسئولان امر فکری برای حل این نگاه منفی که دارد بدل به یک بحران اجتماعی میشود، داشته باشند. مسأله اساسی این است که ما با یک گسست فرهنگی در جامعه روبهروییم که کنشهایی مانند ازدواج را به تأخیر و تعویق انداخته و باید آن را چاره کنیم.
منبع: روزنامه شهروند
الان دیگه دیره واسه فکر کردن.باید قبل از این وضعیت فکر جوونا می افتادید.نه الان. (2579024) (alef-3)
کاملا صحیح است
فرهنگ عوض شده و دیگه نمیشه کاری کرد
دیگه کسی نمیاد فداکاری کنه و با تحمل مشکلات عدیده خانواده تشکیل بده
تمامی مسئولین مخصوصا تصمیم گیران اقتصادی 20 سال اخیر مشمول ذمه هستند و تو این دنیا که کسی زورش نمیرسه ازشون پاسخ بخاد ولی قیمامت که هست (2579623) (alef-3)
قبول کنید جوانها از دست رفتن. بیچاره به حال جوانهای مملک ما (2579054) (alef-3)
جوانها دیگه از دست رفتند و بد تر از اون، اینه که دیگه واسه من یکی مهم هم نیست که برگردم ببینم درست و غلط چی بود . یه راهی رو گرفتیم همونو ادامه میدیم به امید خدا !! (2579100) (alef-10)
چرو می گید جوونا از دست رفتن
من جوانم و از دست نرفته ام.
می خوام ازدواج کنم و پدر چندتا فرزند تپل مپل بشم. (2579707) (alef-3)
بیچاره به حال جوانهای مملک ما ! (2579758) (alef-3)
مثبت زدید لااقل به دو تا غلط املایی هم توجه کنید.
آخه سیاه نمایی تا چه حد.
بابا همه چی هست.
جوانهای زیادی هم هستند که حاضرند فرشته های کوچکی به نام کودک را از خدا تحویل بگیرند و تمام زندگی خود را وقف خوشبختی آنها کنند. (2579760) (alef-3)
بهتره به جای نفی یا محکوم کردن این پدیده ی به قول شما ازدواج سپید، سعی کنیم از این جا به بعدش رو درست کنیم. الان چه بخایم چه نه باید به سمتی بریم که ترس جوونها از ازدواج رو از بین ببریم. باید به جوونا یاد بدیم که مسئولیت زندگی مشترک تنها به عهده ی مرد نیست، تا هم خانمهای جامعه از توقعات مالیشون کم کنن و هم آقایون بدونن که دختران ما آماده ی همکاری در مسئولیت ها هستن. باید مهریه رو با راهکارهای دیگه مثل حقوق برابر جایگزین کنیم. باید به سمتی بریم که جوون امروز بپذیره ازدواج رو و ازش استقبال کنه. و یه نکته ی خیلی مهم دیگه اینه که باید به جوونا یاد بدیم که اگه فردی در زندگی گذشته ش رابطه ای با جنس مخالف داشته، به این معنا نیست که در آینده قراره به همسرش خیانت کنه، بلکه تا تعهدی در کار نباشه، خیانت معنایی نداره. روابط گذشته میتونن یه راه بوده باشن واسه شناخت بیشتر از جنس مخالف، و در خیلی مواقع تاثیر مثبتشون بر زندگی یک فرد بالغ بیشتره تا تاثیر منفیشون.
شاید الان با این حرفای من مخالفت کنین، ولی بخاید نخاید مجبوریم در این راه قدم برداریم تا آمار تشکیل خونواده با ازدواج رو بالا ببریم.
من خودم بعد از 2.5 سال زندگی در زیر یه سقف با فردی که به نظرم میتونست شرایط ازدواج رو داشته باشه، باهاش ازدواج کردم، و الان در بین همه ی فامیل و دوست و اشنا خوشبخت ترین زوج دونسته میشیم.
باید تغییرات رو بپذیریم و براشون برنامه ریزی کنیم تا بتونیم از انقراض ازدواج جلوگیری کنیم، وگرنه شاید ما دهه 60ی ها رو بشه مدیریت کرد، اما نوجوونای الان رو نمیشه. اونا هیچ وقت حاضر نمیشن مثل ما فکر کنن. (2579964) (alef-13)
د.فرنوش
۱۳۹۳-۱۰-۱۱ ۲۱:۵۴:۵۳
ازدواج سفید یا سیاه ،اگر در غرب اتفاق افتاد محصول یک فرآیندی است که حدود سی سال طول کشید تا مورد قبول قرار گیرد در شگفت از وجود این پدیده در جامعه امروز ایران هستم . این پدیده اگر گزارش شده چقدر فراوانی دارد ؟ چون در صورت کم بودن موارد آن ارزشی از نظر بررسی نداشته و نباید بدان پرداخت (2579117) (alef-10)
هادی ایرانی
۱۳۹۳-۱۰-۱۱ ۲۱:۵۸:۱۶
الان با 700 تومن شما بیا و بزرگی کن به ما یاد بده چطور ازدواج کنیم. تازه همین 700 تومن فردا معلوم نیست باشه! (2579120) (alef-10)
با این وضعی که بوجود آورده ایم آیا باید از جوانان انتظار احترام و حرف شنوی از "ما" ی مرتکب داشته باشیم؟ (2579123) (alef-10)
یک گارگر افغانی در مملکت ما روزی 100 هزار تومان مزد میگیرد و جوان ما در خانه خوابیده و از همه طلبکار است از پدر ومادر مملکت ومیگوید بیچاره شدیم مخارج ازدواج سفید بیشتر است یا مشروع و قانونی حقیقتا یک دختر ایرانی حاضر است بدون هیچ چیز با یک مرد در یک خانه بماند من که تا کنون ندیده ام در این میان اگر چنین باشد متضرر اصلی خانم ها هستند (2579204) (alef-1)
منصور
۱۳۹۳-۱۰-۱۲ ۱۳:۱۸:۲۳
شما همین جوان ایرانی رو بفرست ترکیه یا ایتالیا و فرانسه بهش روزی دویست تا سیصد هزار تومان بده ببین چطوری برات کارت می کنه. (2579955) (alef-13)
منصور
۱۳۹۳-۱۰-۱۲ ۱۳:۲۳:۱۵
از وقتی تفکرات فمینیستی در جامعه ما به اسم مردسالار بودن جامعه ایرانی د جامعه شیوع پیدا کرد مشکلات اقتصادی ایجاد شد و پسرها و مردها از زادواج دلزده شدند. زیرا ازدواج دیگر برای آنها فایده ای ندارد. انسان ازدواج می کند تا آرامش کسب کند نه آنکه با همسری خودخواه و منفعت طلب و نان به نرخ روز خور آرامشش به تاراج رود. من به عنوان یک جوان دو سال عمرم در سربازی از دستم رفت که می توانست صرف کار و کسب پس انداز و سرمایه زندگی شود. هیچ وقت حاضر نیستم با آمارهای بالای طلاق در تهران، چند سال هم صرف سربازی خانمم شود و مجبور شوم صبح تا شب کار کنم تا اقساط مهریه زنم را بدهم. (2579963) (alef-13)
با سواد چه زیاد شده!!!!! (2579274) (alef-3)
انگار خودت خیلی سواد داری!!! (2579794) (alef-3)
با وجود هم حرفها جامعه ما در همه چیز دنباله رو غرب است فقط با چند سال تاخیر . (2579328) (alef-3)
مثلا در اربعین امسال مردم ایران کجا دنباله رو غرب بودند (2579669) (alef-13)
منفی باف
۱۳۹۳-۱۰-۱۲ ۰۰:۱۹:۴۴
کاملا موافقم! طبقه متوسط و رو به بالا که مشکل مالی ندارند ولی به زعم شما بی مسئولیت هستند و طبقات ضعیف علیرغم مشکلات اقتصادی ازدواج می کنند و خانواده دوست هستند.
اصلا فرمایش شما را نقد و یا رد نمی کنم بفرمایید شما مدیران و مسئولین برای حمایت از همان طبقات ضعیف و صد البته معتقد به ارزش های خانواده چه کردید؟ امنیت شغلی برای مردان مسئولیت پذیر؟؟ وام کم بهره برای زوج های امیدوار به آینده؟؟ مسکن ارزان؟؟ تضمین تحصیل رایگان فرزندان بیشمار؟؟؟
هیچی....! شما فقط شعار می دهید. راه حلی در کار نیست! دیر یا زود همان اقشار ضعیف و دیندار نیز در مواجهه با سوء مدیریت نا مدیران در لابلای امواج تورم و کاهش ارزش ریال و تعدیل نیروی کار گم می شوند و کسی بجز پروردگار دستگیر آنان نخواهد بود.
با وجود این تورم هر چقدر سخنرانی و همایش بگذارید جمعیت زیاد نمی شود ازدواج کم می شود طلاق بیشتر می شود و بیکاری افزون تر لذا نیازی به دشمن خارجی نداریم..
باشد که چنین مباد و سیاست های اقتصادی دولت و مسئولین خدمتگذار مفید باشد خصومت آمریکا به خودش برگردد تولید رونق بگیرد و مردم شادمانه به عبادت خالق و خدمت به مخلوق بپردازند.
پروردگارا به خادمان ملک و دین توفیق عنایت فرما و به مسئولیت الف شهامت برای درج این کامنت!
آمین (2579369) (alef-10)
ازدواج =طلاق
طلاق=مهریه
مهریه=زندان
بایدبرای جوونای این مملکت خون گریه کرد (2579405) (alef-3)
پس جرا هرکی میره غرب میگه اسلام رو باید اونجا پیدا کرد !گذشت اون زمانی که ارتباط با غرب فقط برای چند نفر بود الان همه چیز روشنه . به نظر میاد که غرب باید حواسش رو در الگو بداری جمع کنه. (2579525) (alef-3)
رواج ازدواج سفید زنگ خطری است که نهاد ازدواج را تهدید می کند. نهاد ازدواج اگر خانه تکانی نشود ممکن است به کلی نابود شود. نهاد ازدواج دچار سیاهی هایی شده که باید پاک شوند.آن سیاهیها خیلی زیاد شده و دیگر برای نسل کنونی که به فست فود عادت دارند قابل تحمل نیست. متاسفانه هیچ نهادی هم به دنبال کنار گذاشتن آن سیاهی ها نیست.
اولین سیاهی این بود که ازدواجهای قدیم بدون شناخت بود. یعنی گاهی عروس و داماد حتی بعد از عقد هم حق نداشتند یکدیگر را ببینند. گاهی حتی حق انتخاب نیز وجود نداشت. و بزرگترها تصمیم می گرفتند که فرزند آنها تا آخر عمر با چه کسی زندگی کند. این سیاهی نه شرعی بود، نه عقلی بود و نه قانونی. آخر دو نفر که قرار است یک عمر با یکدیگر زندگی کنند چرا نباید با افکار و خواسته های یکدیگر آشنا باشند.
ازدواج عاقلانه یعنی ازدواج از روی شناخت و انتخاب آگاهانه.
سیاهی دیگر رسم و رسومی بود که ازدواج را برای جوانها به یک کار ناممکن تبدیل کرده بود. سیاهة رسم و رسوم خواستگاری، مهریههای سنگین و شرط خانه و شغل و ... به اندازه ای بلند شده بود که دیگر هیچ جوانی حاضر نبود به آن فکر کند. ازدواج سیاه یعنی ازدواج بعد از سی سالگی.
اما ازدواج عاقلانه یعنی ازدواج بدون مخارج اضافی. دو نفر منتظر نمی مانند تا زندگی آماده شود و بعد آن را شروع کنند. ازدواج عاقلانه یعنی اینکه دو نفر تصمیم می گیرند یک زندگی را بسازند. تصمیم می گیرند بعد از زندگی با کمک یکدیگر شغل پیدا کنند و با درآمد خود جهیزیه تهیه کنند و خانه بسازند. ازدواج عاقلانه یعنی ازدواج در زمان نیاز به همسر. ازدواج عاقلانه یعنی امکان ازدواج در حول وحوش بیست سالگی. در دورة اوج نیاز به دیگری.
سیاهی دیگر شروط ضمن عقد بود. شرط ضمن عقد یعنی اینکه عروس یا داماد اگر از طرف مقابل خود خواستهای دارد آن را در هنگام عقد بیان کند. اما اینکه دولت دهها شرط را به عقدنامه اضافه کند و زوجین صرفا به دلیل اینکه رسم است همه را امضا کنند نه شرعی بود، نه اخلاقی و نه عقلی.
ازدواج عاقلانه یک ازدواج بدون شرایط اضافه و فقط بر اساس رضایت طرفین است.
در ازدواج سیاه مهمانی تالار از همه سیاهتر بود. همه مهمانها می دانستند که صاحب خرج با رضایت خاطر آنها را مهمان نکرده است. آنها فقط برای رو کم کنی و یا برای این که رسم است مهمان شده بودند. لبخندها و تعارفها همه تصنعی بود و مجلس مهمانی پر از نفاق و ریا و طعنه و گناه بود. در ازدواج سیاه هیچ تالاری بدون اشک و آه و گریه نبود.
ازدواج عاقلانه با یک مهمانی ساده شروع می شود. یک مهمانی صمیمی و بدون تجمل. جمعی از آشناها و دوستان جمع می شوند و دهان شیرین می کنند و با صمیم قلب برای زوجین آرزوی خوشبختی می کنند.
آخرین سیاهی ازدواجهای قدیم بوق زدن دور میدانها بود که در یک نیمه شبی که همه مردم شهر به خواب فرو رفته بودند، بوقها و فریادهای همراهان عروس و داماد به یک صحنه تهوع آور و مسخره تبدیل می شد.
نسل جدید حاضر نیستند برای ازدواج شهر را از خواب بیدار کنند. اما نسل گذشته آنها را مجبور می کنند. دلیلش هم روشن است. همه هویت آنها در رسومی است که با افتخار آنها را رعایت کرده اند. اما نسل جدید نشان داده است که با سماجت خواسته های خود را دنبال می کند و همیشه به نتیجه می رسد.
ازدواج حق هر جوانی است. این ازدواج لازم نیست سیاه باشد. دو جوان حق دارند با رعایت قواعد شرعی و اخلاقی زندگی خود را بدون سرو صدا و بدون پایبندی به رسوم دست و پاگیر نسل گذشته شروع کنند. آنها از پدر و مادرها هیچ توقعی ندارند. دیگر نه جهیزیه سنگین می خواهند ونه مهریه میلیاردی. اینها اگر باعث خوشبختی می شد که نسل گذشته را خوشبخت کرده بود. پدر و مادرها تنها لطفی که می توانند به خودشان بکنند این است که اجازه ندهند رسم و رسوم ازدواجهای آنها در کتابهای تاریخ ثبت شود. اینطوری احتمالا تصویر زیباتری از دوران آنها در حافظة تاریخ میماند. (2579615) (alef-13)
به نظر من با همه سختی هایی که سر راه جوانان است اگر شخص مناسب خود را پیدا کنند وازدواج کنند باز هم برنده خواهند بود (2579659) (alef-3)
بزرگان قدرت مندان هنوز هم دیر نشده از تمام توان خود استفاده کنید جلوی گناه را بگیرید چون خداوند بر مسلمان سخت خواهد گرفت عذابی نازل کند نا معلوم و سخت همین یاران ها در بریزو بپاش نکنید بدهید برای جوانانی که در ازدواج خود مشکل دارند در آمدشان کم است پول را در راه صحیح خرج کنید نه بی ثمر وگاهی پر درد سر و منفی (2579682) (alef-13)
ازدواج مساوی است با قبول مسئولیتهای سنگین
خوب این تساوی را از لحاظ فرهنگی از بین ببریم تا ازداوج افزایش پیدا کند. (2579717) (alef-3)
علما و صاحبنظران بایستی فکر اساسی بکنند روش های تربیتی ایرانی و اسلامی که می توانست الگویی برا سایر کشورها باشد اکنون در حال رنگ باختن است . (2579718) (alef-3)
مرتبا در صدا و سیما و ... می بینیم که بزرگترین مشکل عدم ازدواج جوانها سخت گیری خانواده ها و هزینه زیاد ازدواج قلمداد می شود در حالیکه اگر از خود جوانان یک نظر سنجی انجام شود شک نکنید بزرگترین علل فرار از ازدواج به ترتیب زیر خواهد بود
1- نبود شغل که یک حداقل حقوق تضمین شده را فراهم کند
2- مهریه بالا که چون الان دیگه همه زرنگ شده اند یک کابوس است
3-مخارج بالای زندگی در شرایط امروز
4- عدم اعتماد دختران و پسران امروز به همدیگر که آنچه نشان می دهند همانی نیست که هستند
5 عدم امید به آینده این کشور هر چند سیاسیون مرتب از فلان و بهمان شدن آینده کشور تعریف می کنند ولی عملا هر سال دریغ از پارسال که این آخری کاملا جدی است (2579732) (alef-13)
فرقش با ازدواج موقت چیست؟بخصوص برای دختر. (2579849) (alef-3)
بهنام
۱۳۹۳-۱۰-۱۲ ۱۲:۳۰:۱۲
اخه مرد حسابی با این درامد و گرونی کی میتونه ازدواج کنه بسه دیگه شعار ندید ازدواج شده خواب و رویا
خونه نمیشه اجاره کرد دیگه من 25 سالمه میخام ازدواج کنم 50 میلیون باید پول باشه واسه خونه و عروسی در کمترین حالت حالا چند سال پول جمع کنم مگه بازارمون رونق داره؟؟؟؟ شماها فقط شعار میدین به ولله منه جوون اگه پول داشتم الان سر زندگیم بودم....
پدر مردم و جوونارو دراوردید شما با این سیاست و اقتصادتون....فقط شعار میدید اشکال ندارهدشعار بدید ببینید اخرش چیه! (2579875) (alef-13)
یه جوون بیکار 30 ساله
۱۳۹۳-۱۰-۱۲ ۱۲:۵۶:۳۴
فقط این حرف رو باید در نظر گرفت و مسولین روش خیلی فکر کنن:{ با وجود این همه مشکل در کشور که گریبانگیر مردم شده دیگه نیازی به دشمن خارجی نیست} (2579918) (alef-3)
عدم ازدواج بیشتر جنبه اجتماعی و فرهنگی دارد تا مشکل اقتصادی (2580687) (alef-3)