توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 412563
چه شد که ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شد؟
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۰۰
جهان هنوز خبر پیروزی میلیاردر نیویورکی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را هضم نکرده است.

به گزارش خبرنگاران جوان، مردم آمریکا روز سه‌شنبه گزینه‌ای را برای ریاست جمهوری خود انتخاب کردند که بسیاری را در جهان انگشت به دهان کرد. در حالیکه حتی تا یک ساعت پیش از انتخابات نیز گفته می‌شد هیلاری کلینتون – نامزد دموکرات‌ها – قطعاً پیروز انتخابات خواهد بود و حتی در صورت برتری ناچیز در آرای مردمی، در آرای الکترال با فاصله بسیار رقیب خود را شکست خواهد داد، دونالد ترامپ نامزد پرحاشیه جمهوری‌خواهان در اوج ناباوریِ کارشناسان و تحلیلگران انتخاباتی، نام خود را به عنوان چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا در تاریخ این کشور ثبت کرد. 

اما چه شد که نامزدی که به ادعای فاکس نیوز، تا یک ساعت پیش از انتخابات تنها 16 درصد بخت پیروزی داشت و حتی جمهوری‌خواهان شناخته‌شده‌ای مانند «جرج بوش» رئیس جمهور سابق آمریکا، «جان کیسیک» فرماندار اوهایو و «لیندسی گراهام» سناتور کارولینای شمالی نیز از رای دادن به او امتناع کردند، به یکباره رئیس‌جمهور آمریکا شد؟

پیش از پرداختن به دلایل شگفتی‌سازی ترامپ باید گفت پیروزی نامزد جمهوری‌خواهان به لحاظ آماری چندان هم دور از انتظار نبود؛ اما نظرسنجی‌های مختلف در طول ماه‌های منتهی به انتخابات، این تصور را در ذهن بسیاری چه در داخل و چه در خارج از آمریکا ایجاد کرده بودند که کلینتون برنده قطعی این انتخابات خواهد بود. نظرسنجی‌هایی که حتی خود کلینتون نیز فریب آنها را خورد و با اعتماد بیش از حد به نتایج آنها، در ایالت‌هایی که در دوره‌های قبل همواره به نامزد دموکرات‌ها رای داده بودند، به فعالیت تبلیغاتی نپرداخت تا ترامپ در برخی ایالت‌هایی که زمانی خانه امن دموکرات‌ها بودند نیز به پیروزی برسد. 

اما نکته اینجاست که نظرسنجی‌های انتخاباتی آمریکا عمدتاً با مشارکت هواداران دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه و البته عمدتاً از سوی رسانه‌های حامی کلینتون و با جامعه آماری محدود (حداکثر 2 هزار نفر در مقابل بیش از 140 میلیون شرکت‌کننده واقعی در انتخابات!) برگزار می‌شد و به همین دلیل، نتایج آنها به هیچ وجه بیانگر آرای کل جامعه آمریکا و رای‌دهندگان مستقلی نبود که گرایشی به هیچ یک از دو حزب نداشتند.

هرچند نتایج انتخابات دوره‌های اخیر به طور کلی از نتایج نظرسنجی‌ها پیروی کرده بود، ترغیب شدن رای‌دهندگان مردد به مشارکت در انتخابات امسال و افزایش آرای خاکستری در صندوق‌های رای توانست نتیجه‌ای متفاوت از پیش‌بینی‌های انجام شده خلق کند. جالب آنکه خود ترامپ نیز معتقد بود نتیجه انتخابات امسال مانند نتیجه همه‌پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برکسیت)، تمامی نظرسنجی‌های انتخاباتی را "بی‌اعتبار" خواهد کرد. 

افزون بر این، نظام دولایه‌ای انتخابات در آمریکا (تعیین رئیس‌جمهور از طریق آرای مردمی و آرای الکترال) اساساً جایی برای پیش‌بینی دقیقِ نتیجه انتخابات در نظرسنجی‌های ملی باقی نمی‌گذارد و یک نامزد انتخاباتی می‌تواند در عین برخورداری از آرای مردمی کمتر (که نظرسنجی‌های ملی تنها ناظر به این جنبه از انتخابات هستند) با پیروزی در ایالت‌های تعیین‌کننده از آرای الکترال بیشتری برای تضمین پیروزی خود در انتخابات برخوردار شود.

همچنانکه در انتخابات سه‌شنبه نیز ترامپ با آرای مردمی کمتر اما آرای الکترال بیشتر پیروز انتخابات شد و 16 سال قبل نیز جرج بوش، رقیب دموکرات خود را به همین شکل شکست داده بود.

و اما در باب دلایل پیروزی شگفت‌انگیز ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امسال، نخستین عامل را می‌توان پیروی جامعه آمریکا از روند افزایش نژادپرستی و ملی‌گرایی در اروپا در نظر گرفت.

طبق گزارش نهادهای بین‌المللی، تقاضا برای اتخاذ سیاست‌های ضدمهاجرتی طی یک دهه گذشته به دلیل رکود اقتصادی کشورهای اروپایی و شدت گرفتن موج تروریسم در جهان از افزایش محسوسی برخوردار شده است که نمود آن را می‌توان در افزایش محبوبیت احزاب راستگرا در آلمان، فرانسه و هلند مشاهده کرد. در واقع، یکی از عوامل اصلی رای مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا در همه‌پرسی سوم تیر 95 نیز مقابله با سیل مهاجرت به این کشور بود.

ترامپ نیز پس از پیروزی در انتخابات مقدماتی حزب جمهوری‌خواه در شرایطی با وعده "مقابله با مهاجران" و "قدرتمند کردن دوباره آمریکا"وارد رقابت با هیلاری کلینتون شد که جهان شاهد افزایش تمایلات نژادپرستانه در مناطق مختلف بود و از این رو، اظهارات نژادپرستانه او علیه سیاه‌پوستان، لاتین‌تبارها و مسلمانان، آرای قاطع سفیدپوستانی که به نوشته گاردین، رویای "آمریکای سفید" را در سر دارند و به دنبال موقعیت‌های شغلی از دست رفته خود هستند را در سبد انتخاباتی او ریخت.

به نوشته نیویورک تایمز، اینکه «مارین لوپن» رهبر حزب افراطی راست‌گرای جبهه ملی فرانسه روز گذشته زودتر از مقامات رسمی اروپا با ارسال پیامی به ترامپ پیروزی او را در انتخابات تبریک گفت، شاهد دیگری بر دخیل بودن تمایلات نژادپرستانه در موفقیت انتخاباتی ترامپ است.

دلیل دوم، شکاف جنسیتی موجود در جامعه آمریکاست که انتخابات امسال را به یک "انتخاب جنسیتی" تبدیل کرده بود. در دوره‌های اخیر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نرخ مشارکت مردان همواره کمتر از زنان بوده و زنان نیز در چهار دهه اخیر بیشتر به نامزدهای حزب دموکرات رای داده‌اند. اما به نوشته تلگراف، کلینتون نتوانست با تکیه بر جنسیت خود به خوبی از پایگاه اجتماعی ضعیف ترامپ در میان رأی‌دهندگان زن و همچنین از شکاف جنسیتی موجود در جامعه آمریکا به نفع خود استفاده کند؛ چراکه بسیاری از زنان معتقد بودند جنسیت بانوی اول اسبق آمریکا به تنهایی برای پیروزی او در انتخابات کافی نیست.

اما در مقابل، ترامپ با متهم کردن کلینتون به بهره‌برداری انتخاباتی از زنان و در نتیجه، حیثیتی جلوه دادن انتخابات امسال برای مردان موفق شد در اولین تقابل جدی میان دو نامزد مرد و زن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر خلاف دوره‌های گذشته مردان بیشتری را به پای صندوق‌های رای بکشاند و با کارت آنها برنده انتخابات شود. علاوه بر این، طبق آمار ارائه شده از سوی وبسایت یو اس ای تودی، 53 درصد زنان سفیدپوست در انتخابات سه‌شنبه  به او رای دادند؛ در حالیکه حمایت آنها از کلینتون در انتخابات امسال با وجود همجنس بودن با وی، تنها 43 درصد بود.

سومین دلیل پیروزی ترامپ در انتخابات امسال، حمایت غیرمنتظره ایالت‌های تعیین‌کننده از او بود. آمریکا دارای 50 ایالت است اما نتیجه انتخابات عملاً با آرای 11 ایالت این کشور مشخص می‌شود که در نقشه انتخاباتی آمریکا از آنها با عنوان ایالت‌های «بنفش» یاد می‌شود. این 11 ایالت شامل کلرادو، فلوریدا، آیووا، میشیگان، نوادا، نیوهمپشایر، کارولینای شمالی، اوهایو، پنسیلوانیا، ویرجینیا و ویسکانسین هستند و برخلاف ایالت‌های آبی که حامی دموکرات‌ها هستند و ایالت‌های قرمز که معمولاً رای آنها به نفع جمهوری‌خواهان به صندوق ریخته می‌شود، هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در آن‌ها بخت پیروز شدن دارند.

در حالیکه طبق قانون، هر نامزد برای پیروزی نهایی در انتخابات ریاست جمهوری به دستکم 270 رای الکترال از مجموع 538 رای کالج انتخاباتی آمریکا نیاز دارد، این 11 ایالتِ تعیین‌کننده در مجموع 146رای الکترال را به خود اختصاص داده‌اند.

بنابراین، در شرایطی که پیروزی هر یک از نامزدها در این ایالت‌ها می‌توانست نتیجه انتخابات را تغییر دهد، این ترامپ بود که در شرایطی که کلینتون در آرای مردمی جلوتر از او بود و با پیروزی در تنها یکی دو ایالت تعیین‌کننده می‌توانست به اولین رئیس جمهور زن آمریکا تبدیل شود، آرای الکترال آنها را به نام خود ثبت کرد. 

دلیل چهارم، سنت قدیمی چرخش قدرت میان جمهوری‌خواهان و دموکرات‌هاست. تاریخچه انتخابات در آمریکا نشان می‌دهد مردم این کشور معمولاً بیش از 2 دوره متوالی به نامزد انتخاباتی یک حزب رای نمی‌دهند. البته در تاریخ انتخابات آمریکا نام رؤسای جمهوری مانند «جیمی کارتر» (دموکرات) و جرج بوش پدر (جمهوری‌خواه) نیز به چشم می‌خورد که تنها برای یک دوره 4 ساله در قدرت حضور داشته‌اند؛ اما از زمان ریاست جمهوری هری ترومن (1953- 1945)، تنها جمهوری‌خواهان توانسته‌اند یکبار برای سه دوره متوالی (دو دوره رونالد ریگان و یک دوره جرج بوش پدر) کلید کاخ سفید را در دست داشته باشند. مردم آمریکا در انتخابات امسال نیز با سلب حمایت از دموکرات‌ها، یکبار دیگر از این سنت قدیمی تبعیت کردند. 

دلیل پنجم، افزایش فاصله طبقاتی در آمریکاست. شاید اگر کلینتون در یک دوره زمانی دیگر یا در برابر یک رقیب جمهوری‌خواه دیگر قرار می‌گرفت، سوابق و تجربیات او به عنوان یک سیاستمدار کهنه‌کار می‌توانست یک امتیاز بزرگ برای او محسوب شود؛ اما در دوره‌ای که به نوشته هافینگتن پست، توده مردم آمریکا آینده اقتصادی روشنی را برای خود متصور نیستند، وجود رقیبی مانند ترامپ که اولویت اول خود را اقتصاد و کاهش مالیات قرار داده بود، نتوانست رقابت آسانی را برای او رقم بزند.

در دهه‌های اخیر، افزایش ناامنی اقتصادی از یک سو و کاهش سطح دستمزدها از سوی دیگر، فشار زیادی به طبقه متوسط سفیدپوست و کارگر آمریکا وارد کرده است و در شرایطی که هیلاری کلینتون کل جامعه آمریکا از سیاه‌پوست و همجنس‌گرا گرفته تا زنان و مهاجران را زیر چتر حمایتی خود قرار داده بود، ترامپ تنها نامزدی بود که تمام توجه خود را به این طبقه از جامعه معطوف کرده بود و به نوشته هافینگتن پست، به خوبی توانست صدای بخشی از جامعه باشد که صدای آن در دوره‌های اخیر از سوی هیچکس شنیده نشده بود. 

ششمین دلیل به شخصیت خود نامزدهای انتخاباتی امسال باز می‌گردد. طبق نظرسنجی‌های مختلف، کلینتون در جامعه آمریکا یک شخصیت سیاسی نامحبوب به شمار می‌رود و همین مسئله به عنوان یک عامل کمک‌کننده به سهم خود باعث پیروزی ترامپ در انتخابات شد. در واقع، ترامپ از محبوبیت چندانی در بین رأی‌دهندگان برخوردار نبود؛ اما رقیب دموکرات او نیز یکی از منفورترین نامزدهای انتخاباتی در تاریخ آمریکاست. هفته گذشته نظرسنجی مشترک روزنامه واشینگتن پست و شبکه خبری ای‌بی‌سی نیوز نشان داد 60 درصد رای‌دهندگان آمریکایی نظر مساعدی درباره کلینتون ندارند که این میزان نامحبوبیت برای وی یک رکورد محسوب می‌شود. همچنین در این نظرسنجی که در فاصله تنها یک هفته مانده به انتخابات برگزار شد، ترامپ در معیار "صداقت" نیز توانست با اختلاف 4 درصد آرا (44 به 40)، جلوتر از او قرار بگیرد.

افزون بر این، کلینتون از دید مردم آمریکا فردی است که از بطن حاکمیت وارد کارزار انتخاباتی آمریکا شده و از این رو، بر خلاف ترامپ نتوانست در بین رای‌دهندگانی که از روی سوابق نامزدها درباره صلاحیتشان قضاوت می‌کنند و همچنین در میان افرادی که شیفته تغییر هستند، اعتماد و هیجان لازم را ایجاد کند. نظرسنجی‌ها نشان می‌داد وی حتی در جلب حمایت زنان (با وجود زن بودن)، سیاه‌پوستان (با وجود درخواست اوباما) و طرفداران برنی سندرز رقیب دموکرات سابق خود (با وجود اعلام حمایت رسمی سندرز از نامزدی او در انتخابات) نیز چندان موفق نبود و همانطورکه پیش‌بینی می‌شد در انتخابات نیز به نوشته تلگراف، نتوانست به اندازه باراک اوباما در دوره‌های قبل، اعتماد زنان، سیاه‌پوستان و جوانان را به خود جلب کند و تنها در جلب حمایت لاتین‌تبارها موفق عمل کرد. 

در مقابل، شخصیت ترامپ در عین نامحبوب بودن برای بخشی از جامعه آمریکا، برای بخشی دیگر یک شخصیت جدید و پرجاذبه بود. جمهوری‌خواهان از ابتدا باور داشتند ترامپ نماینده واقعی ارزشها و اصول اولیه حاکم بر این حزب نیست و به همین دلیل، حضور او در انتخابات، منجر به شکاف بزرگی در داخل حزب جمهوری‌خواه شد. اما به نوشته ایندیپندنت، او با بهره‌گیری از تجربه حضور طولانی‌مدت خود در برنامه‌های تلویزیونی و اجتماعات مردمی بزرگ به خوبی می‌دانست با چه زبانی صحبت کند که برای عموم مردم آمریکا، جذاب و قابل‌فهم باشد. او با همین روش، رقبای نامداری چون «جان کیسیک» فرماندار اوهایو و «تد کروز» سناتور تگزاس را از مقابل برداشت و در حالیکه خود آنها به عنوان مقامات ارشد ایالت‌شان در انتخابات سه‌شنبه به او رای ندادند، در ایالت‌های آنها به پیروزی‌های تعیین‌کننده رسید.

علاوه بر این، ترامپ نخستین نامزدی بود که سابقه‌ای در سیاست و به تبع آن، نقشی در سیاست‌های اشتباه دولت‌های قبلی نداشت و این ویژگی برای قشر سیاست‌زده آمریکا یک امتیاز بزرگ محسوب می‌شد. به نوشته سی‌ان‌بی‌سی، ترامپ با اتکا به همین ویژگی و با کمک مشاورانش توانست خود را به عنوان یک نامزد "ضد طبقه سیاسی حاکم بر آمریکا" مطرح کند و تمام سیاست‌های داخلی و خارجی واشینگتن را به چالش بکشد؛ تا جاییکه مایکل مور - مستندساز معروف آمریکایی – یک هفته پیش از انتخابات در یک مصاحبه تلویزیونی اذعان کرد آمریکایی‌هایی که از وضع موجود در کشور ناراضی‌اند قصد دارند ترامپ را مانند یک "کوکتل مولوتف" به سمت نظام فعلی پرتاب کنند.

میلیاردر آمریکایی همچنین بارها با انتقاد از فساد حاکم بر نظام آمریکا گفت اولویت اول او پس از پیروزی در انتخابات مبارزه با فساد دولتی و به تعبیر خود او "کشیدن سیفون فساد در واشینگتن" است که این مسئله نیز توانست بخشی از جامعه دوقطبی آمریکا را با وجود فساد اخلاقی خودش به حمایت از او ترغیب کند. در واقع، مردم آمریکا با حمایت از او صریحاً اعلام کردند که از نظر آنها فساد سیاسی مهمتر از فساد اخلاقی است.

مجموع این دلایل باعث شد نامزدی که از همان ابتدا به دلیل نگرش‌های غیرحزبی خود مورد اعتماد جمهوری‌خواهان قرار نگرفت و در طول 18 ماه رقابت فشرده انتخاباتی مورد هجمه انبوه مقامات جمهوری‌خواه و دموکرات‌ و همچنین رسانه‌های جریان‌ساز قرار داشت، از آرای الکترال جرج بوش در هر دو دوره نیز آرای بیشتری کسب کند و در حالیکه در حمایت ایالت‌های قرمز از او نیز تردید جدی وجود داشت، ضمن پیروزی در ایالت‌های تعیین‌کننده، ایالت‌های امن دموکرات‌ها را نیز فتح کند.
 
کلمات کلیدی : انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا+ترامپ+پیروزی ترامپ
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.