نظر منتشر شده
۲۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 245523
روایت دختر «ایزدی» از روزهای اسارت توسط «داعش»
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۳۳
در اتومبیل نشسته‌ام و شیشه پایین است. نسیم داغ چهل‌وچنددرجه‌ای شمال عراق مستقیم توی صورتم می‌وزد. سرم پر از فکر است اما همه را کنار زده‌ام و حالا فقط یک اندیشه در ذهنم دارم: فاجعه‌ای که در پیش چشمانم است. به دهکده می‌رسیم تا آقایی را سوار کنیم که قول داده ما را به دیدن دختر ربوده‌شده‌ای که به‌تازگی نجات پیدا کرده ببرد؛ یک مرد حدودا ۴۵ساله با پوستی تیره که شلوار قهوه‌ای سیر، پیراهن چهارخانه قهوه‌ای و یک جفت دمپایی کهنه و پاره پوشیده است. یک‌یک دهکده‌هایی را پشت‌سر می‌گذاریم که حالا پر از اردوگاه‌های پناهندگان شده‌اند. وارد اتاق می‌شوم. دختر لاغر و تکیده‌ای با بلوز قهوه‌ای‌رنگی به‌تن مقابلم نشسته. موهایش را با گیره‌ای پشت‌سرش جمع کرده که شبیه به یک گُل است؛ گیره‌ای که احتمالا روزی برای گردهمایی‌های از سر شادی زینت مویش بوده. اما او حالا در این خانه نیمه‌تمام است که پنج خانواده ایزدی در آن سکونت دارند.

وقتی «ثمیا» شروع به صحبت می‌کند، از داخل کیفم دوربینم را بیرون می‌آورم تا از او عکس بگیرم. اما صورتش را در میان دستانش می‌گیرد و می‌گوید که نمی‌خواهد از او عکسی بگیرم. دوستم «کاتالینا گومز» که از یک شبکه تلویزیونی کلمبیایی آمده اصرار می‌کند. او توضیح می‌دهد که چقدر مهم است که داستان ثمیا را با عکس ثبت کنیم تا همه دنیا بفهمد چه بر سرش آمده است. مادرش همان کنار نشسته و در چهره‌اش هیچ حالتی پیدا نیست. می‌گوید: حالا همه دنیا هم بداند، که چه؟ چه‌کار می‌توانند بکنند؟ از عکس‌گرفتن منصرف می‌شویم. ثمیا از روزی می‌گوید که داعش به دهکده‌شان حمله کرد. در خانه بوده که آنها هجوم آورده و او را همراه با سایر دختران جوان روستا به‌زور برده‌اند. همه‌شان را سوار اتوبوسی کرده‌اند.

دوروز بعد او را به‌عنوان هدیه به مردی در «فلوجه» دادند؛ جایی که او ۲۵روز را در یک اتاق به اسارت گذرانده. مرد فلوجه‌ای از او می‌خواست به اسلام روی آورد و همسرش شود، اما او نمی‌خواست با مرد ازدواج کند. حالا ثمیا دارد می‌گوید که در فلوجه یک‌روز ناگهان صدای تیراندازی به گوش رسید و مرد داعشی بیرون دوید تا سروگوشی آب بدهد، اما فراموش کرد در را پشت‌سرش قفل کند. ثمیا از این فرصت استفاده کرد و همراه سمیرا، دختر دیگری که همراهش بود، گریخت. آنها در بزرگراه فلوجه دویدند تا به یک باجه تلفن‌عمومی رسیدند و از آنجا ثمیا با خانواده‌اش تماس گرفت. یکی از بستگانش که در آن نزدیکی زندگی می‌کرد به کمکش شتافت و او را به بغداد رساند. کاتالینا می‌پرسد که آیا او در مدت ۲۵روز اسارتش با خانواده در تماس بوده یا نه. او می‌گوید که مرد اجازه می‌داد روزی یک‌مرتبه به پدرش تلفن بزند. می‌گوید که مدام از پدرش می‌خواسته بیاید و نجاتش دهد. این را می‌گوید و سکوت می‌کند. کاتالینا می‌پرسد که پدرش در پاسخ به درخواست‌هایش چه می‌گفته. ثمیا می‌گوید: پدرم می‌گفت «دخترم من چطور می‌توانم کمکت کنم؟ از دست من کاری ساخته نیست»

و من سه‌روز تمام گریه می‌کردم چون پدر خودم هم نمی‌توانست برای نجاتم کاری کند. ما تصور می‌کنیم که این تمام داستان اوست. از او تشکر و خداحافظی می‌کنیم. از اتاق بیرون می‌رویم که ناگهان کاتالینا با فریاد نامم را صدا می‌زند. به سمت آشپزخانه می‌دوم و از آنجا خودم را به یکی از اتاق‌های کوچک می‌رسانم. در حالی که دوربین‌به‌دست ایستاده‌ام، ثمیا را می‌بینم که روی زمین افتاده، فریاد می‌کشد و سعی می‌کند خودش را خفه کند. حدود ۱۰زن دور او را گرفته‌اند، در حالی که بچه‌هایشان از دست‌وپایشان آویزانند و گریه می‌کنند، در تلاشند ثمیا را آرام کنند. یک لحظه می‌خواهم از تقلا و جیغ‌کشیدن‌های ثمیا در حالی که ده‌ها دست بدن او را گرفته‌اند تا نگهش دارند عکس بگیرم. اما در چشم‌برهم‌زدنی یادم می‌آید که ثمیا در حالت عادی هم دوست نداشت در عکس باشد، پس حالا دیگر قطعا موافق نیست.

یکی از دو مادر جوانی که کنارم ایستاده می‌گوید که ثمیا روزی حداقل دوبار دچار چنین حمله‌هایی می‌شود و هرگز به کسی نگفته واقعا چه بر سرش آمده است؛ اما از اولین‌باری که دچار حمله شده، آنها فهمیده‌اند که ماجرا از چه قرار است: هرروز به ثمیا مخدر می‌داده‌ و چندین‌مرتبه به او تجاوز می‌کرده‌اند. من بیرون می‌دوم و مادرش را صدا می‌زنم. او نگاهم می‌کند و طوری که انگار هیچ اتفاق عجیبی نیفتاده با قدم‌هایی شمرده به اتاق می‌رود و کنار ثمیا می‌نشیند که هنوز در تلاش است خودش را خفه کند. چشمان مادر از اشک پر می‌شود. او به من می‌گوید که ثمیا یک کلمه درباره اتفاقاتی که برایش افتاده حرف نزده است، می‌گوید: وقتی داعش به ما حمله کرد، مرا به‌زور به اتاقی فرستادند و در را به‌رویم قفل کردند و بعد پسرانم را در اتاق کناری با گلوله کشتند؛ چطور با چنین چیزی کنار بیایم؟

ثمیا چند لحظه آرام می‌شود. انگار از کابوسی برخاسته باشد. سر جایش می‌نشیند، موهایش را مرتب می‌کند و لبخند تلخی به رویم می‌زند. ۱۴سال دارد اما صورتش به ۴۰ساله‌ها شبیه است. ساعت دو بعدازظهر است. روز به زمان اوج گرما رسیده. شیشه اتومبیل پایین است و نسیمی داغ‌تر از نسیم صبح به صورتم می‌وزد. حالا دارم سعی می‌کنم هزاران فکر توی سرم را به ذهنم بازگردانم تا بتوانم تصویر ثمیا را کنار بزنم و داستان دلخراش او را پشت فکرهایم پنهان کنم اما نمی‌توانم.
منبع: شرق
 
کرد ایرانی
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۱:۰۳:۳۱
واقعا میشه اینارو خوندو آروم نشست؟!
از انسان بودن خودم خجالت میکشم... (2429808) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۷-۲۵ ۱۲:۵۶:۲۰
انگاری قراره این اتفاقات بیافته تا اینکه صبر خدا تموم بشه و زمین رو دگرگون کنه با ظهور مهدی(ع) (2431540) (alef-13)
 
فرید
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۱:۱۷:۱۳
از مسئولین کشورمان می خواهم هر آنچه میسر است چه از لحاظ نظامی و چه از لحاظ مادی جهت از بین بردن این جانی های پست اقدام نمایند. (2429841) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۱:۲۲:۰۲
لعنت خدا بر تمامی ظالمین سلام خدا بر مجاهدان راستین حق (2429850) (alef-10)
 
ریحانی
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۲:۱۸:۲۸
اگر کسی انسان باشد و از ستمی که بر این انسان های بی پناه رفته به خدا ننالد و از خدا برای این بی پناهان که بندگان او هستند یاری نخواهد باید در برابر تاریخ و وجدانش شرمنده باشد . این گروه چه به خدا ایمان داشته باشند چه نداشته باشند به تعبیر امام علی انسانند و بر ما لازم است که به قلم ؛ قدم و هر چه که بتواند ندای مظلومیتشان را به گوش جهانیان برساند، اقدام کند وبه آنان یاری برساند. خدایا داعش و هر که را چون آنان می اندیشد و عمل می کند نابود کن. (2429979) (alef-13)
 
رضا
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۳:۱۱:۳۶
مرگ بر جنایتکاران مرگ بر همه هواداران احمقشان مرگ بر ظلم و نفهمی مرگ بر انسان های پست فطرت مرگ بر داعش کثیف و اربابانشان (2430105) (alef-3)
 
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۴:۵۱:۳۴
مرگ بر اردوغان (2430298) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۳:۲۹:۱۳
لعنت خدا بر تمام تروریست ها در هر لباسی وبا هر نامی (2430139) (alef-3)
 
علی
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۳:۵۰:۲۰
وایما که بی تفاوت ايستاده ايم و فقط فکر خودمان هستيم (2430189) (alef-10)
 
معراج
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۴:۰۰:۱۹
چطور میشه این همه جنایت دید و سکوت کرد؟؟.یا بن الحسن ( عج )کجایی پس؟آقا بیا دیگه خسته شدیم. آقا جان ببین چه جوری به اسم اسلام هر جنایتی می کنن. چقدر صبور آقا...چرا مقام معظم رهبری فرمان جهاد نمیده؟ تا کی باید بشینیم و این همه کثافت کاری و جنایت ببینیم؟؟؟ چرا نميذارن نسلشون رو از رو زمین برداریم؟؟؟ خدا میدونه دلم میخواد تکیه تیکشون کنم.خدا لعنتشون کنه. خدا اربابهای کفتار صفتشون رو از رو زمین برداره. الهی آمین (2430205) (alef-10)
 
سید
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۵:۰۹:۰۰
به نام خدای مهربانتر از مادر

معراج جان!

سلام

خیالت راحت باشه

رهبری عزیز که بخاطر سیل در پاکستان در خطبه های عید سعید فطر برای مردم روزه دار آنجا گریه اش گرفت و بغض کرد مطمئن باش آنچه لازم است و وظیفه است را برای نجات مردم بی پناه عراق و سوریه انجام داده و خواهد داد

همه بدانیم یک قلم از این کمک ها وجود فرمانده فوق العاده ما ایرانی ها یعنی سردار سلیمانی است که به علت جلوگیری از درز اطلاعات محرمانه به دشمن ناچارا خبرهای پیروزی های آنها را نمی توان منتشر کرد

تلفات و شکستهای بزرگی که به سگ های دست آموز اسرائیل غاصب، توسط کمک های ایران اسلامی وارد شده آنقدر زیاد است که نمی شود آنها را به راحتی باور کرد و به جهانیان گفت، کافی است بدانیم که مردم سوریه و عراق به وجود سردارانی مانند سردار سلیمانی افتخار می کنند و این عزیزان به هر جبهه ای که می روند و مردم متوجه حضور آنها می شوند به پیروزی خود اطمینان پیدا می کنند و سریع خط دشمن می شکند

فقط همین مقدار بدانید آه این مظلومان بی پناه آتشی شده است بجان این جانوران داعشی و سایر تروریستهای دیگر

بزودی همه خبرهای خوشی را در این زمینه خواهیم شنید و خواهیم دید که امثال اوباما و اردوغان و کشورهای خبیث عربی و خصوصا اسرائیل غاصب چه چلز و ولزی می کنند


خبرهای خوش در راه است خصوصا از کوبانی ان شاء الله

خداوند به این دختر مظلومه 14 ساله صبر بدهد

خواهر کوچکم تو که گناه نداری تو که مقصر نبودی خودت را سرزنش نکن صبر کن خداوند دلت را روشن خواهد کرد صبر کنم خواهر کوچکم صبر کن

ما ایرانی ها خیلی عاطفی و مظلوم دوست هستیم مطمئن باش از دعای برای تو و دختران و پسران مظلوم مثل تو فراموش نمی کنیم (2430324) (alef-10)
 
بوشهر
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۴:۱۸:۲۱
خدا لعنتشون کنه. ثمیا نمونه زنده ای از ایرانیانی است که 1200 سال پیش توسط اعراب بی تمدن به اسارت و کنیزی برده شدند به نام غنایم جنگی. (2430237) (alef-10)
 
حسین
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۴:۳۸:۱۲
یا حجه بن الحسن عجل علی ظهورک (2430268) (alef-3)
 
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۴:۵۴:۰۴
از راه قوانین اسلام ثابت کنید این اعمال داعش خلاف اسلام است (2430303) (alef-10)
 
shahintizbal7
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۵:۳۴:۴۹
الهم عجل لویک الفرج (2430380) (alef-3)
 
سید حسین موسوی زاده
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۵:۴۰:۴۳
اگر جوانمردی خون بگرید سزاست. (2430393) (alef-10)
 
روستا
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۵:۴۷:۳۹
این اختلاف شیعه و سنی فقط برای استعما ر و چپاول ثروت ایران و عراق است تا سوریه و عراق وفادار به ایران باشند این بازیها هست میخواهند اول عراق و سوریه را با خود همسو کنند بعد بیایند برای چپاول ایران این ما مسلمانان هستیم که باید زیر یک پرچم انهم پرچم الله در برابر این غاصبان بایستیم وبه اعتقادات و گرایشهای مذهبی هم احترام بگذاریم حالا برای ما مسلمانان چه فرقی میکند خلیفه اول کیست اصل خداست و قران (2430405) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۱۶:۳۳:۵۱
فقط اشک ریختم
یا صاحب زمان ادرکنی (2430481) (alef-13)
 
مادر
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۲۲:۲۷:۵۵
آخ مادر !!!!بميرم براي دل سوخته ات (2430946) (alef-10)
 
مثلا انسان
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۲۲:۴۵:۰۳
یا فاطمه به داد زنان بی پناه برس (2430976) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۲۳:۵۰:۱۹
آتش علاج داعش سوزانده شدن است (2431078) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۰۷-۲۴ ۲۳:۵۷:۴۸
به نظر من باید کردها و ایران و عراق بیشتر با هم همکاری داشته باشند تا نگذارند به اقلیت ها در عراق یا سوریه ظلم شود.
این دختر مظلوم هم باید حمایت بشه. (2431083) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۰۷-۲۵ ۰۰:۴۰:۳۷
امیدوارم گردن تک تک داعشی ها زیر پوتین سربازان سردار سلیمانی خورد بشه (2431117) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۷-۲۵ ۱۰:۳۱:۲۳
همه کشورهای عراق و سوریه و ترکیه و... میخواهند کردها را نابود کنند (2431353) (alef-13)
 
بسیجی رو سیاه
۱۳۹۳-۱۲-۰۱ ۲۳:۱۰:۲۹
رو سیاه از اینم که کنار سردارمان نیستم اما خدا پشت و پناهت مالک اشتر سید علی سردار قاسم سلیمانی خاک زیر پاهاتم منتظر دستور م. سردار تا جانم را فدای اسلام و کشورم کنم . (2693783) (alef-3)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.