نظر منتشر شده
۱۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 235821
خلاصه و نقد «سرمایه در قرن بیست ویکم» توماس پیکتی
بخش اقتصادی الف، 5 تیر 93
تاریخ انتشار : يکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۵۷
توزیع ثروت و درآمد یکي از موضوعات جنجالی روزگار ما در سطح جهانی است و کار جدید توماس پیکتی، اقتصاددانان فرانسوی، زلزله ای در مطالعات مربوط به این عرصه ایجاد کرده است.

این کتاب بر يك ادعاي ساده موسوم به رابطه نابرابري استوار است: «نرخ بازگشت سرمايه از نرخ رشد اقتصادي بيشتر است، بنابراين، نابرابري همواره رشد مي‏كند».

منظور پيكتي از سرمايه تقريبا همان ثروت است. پيكتي مدعي است، از آنجاييكه نرخ عايدي هاي ناشي از ثروت (شامل سود، سود سهام و اوراق قرضه، انواع اجاره از اجاره مستقلات تا ماشين آلات و بهره وام) همواره از نرخ رشد اقتصادي بيشتر است، درنتيجه، سهمي از درآمد ملي كه به سرمايه تعلق مي گيرد بيشتر از سهمي است كه به نيروي كار تعلق مي گيرد. بنابراين نابرابري به صورت سيستمي فزاينده است. پيكتي تلاش مي كند براساس داده هاي تاريخي و نيز برخي روابط بسيار ساده رياضي اين ادعاي خود را تقويت كند.

مفاهيم ديگري نيز در سرمايهء پيكتي مطرح شده است كه مقدمه يا نتيجه يا توصيه سياستي مبتني بر اين ادعاي اساسي است.

« سرمایه داری موروثی» یکی از این مفاهیم است. پيكتي براساس اصل نابرابری نتیجه می گیرد كه سرمايه داري فعلي، آنگونه كه گفته مي شود، برابري ساز نيست. به اين مفهوم كه به دليل پيشي گرفتن نرخ بازده سرمايه از نرخ رشد، همواره اين قشر ثروتمند هستند كه به طور خودكار، برنده مسابقه هستند. سرمايه يا ثروت، از نسلي به نسل ديگر از طريق ارث منتقل مي شود و ادعاي مرسوم كه در يك نظام مبتني بر بازار، طبقات اجتماعي براساس آموزش يا خلاقيت و ... مي توانند به راحتي جابه جا شوند، تا آن حد كه فرايند كلي نابرابري فزاينده را معكوس يا متوقف كنند، زير سوال است. پيكتي مي پذيرد كه نيروهاي همگراكننده و برابري ساز، همانند آموزش و مهارت و ... به عنوان كاهنده نابرابري عمل مي كنند، اما قدرت نيروهاي برابري ساز (همگرا كننده) در مقابل ثروت به عنوان قدرت اصلي زاينده نابرابري (واگراكننده) راه به جايي نمي برد.

پيكتي براساس داده هاي تاريخي مدعي مي شود كه روند نابرابري همواره فزاينده بوده است. اين روند در قرن گذشته در مواقعي، از دهه سي تا هفتاد، متوقف يا معكوس شده است. اين توقف نيز نه به دليل فرايند خودتنظيم سرمايه داري يا فرايندهاي مشابه، بلكه براساس رويدادهاي منحصر به فردي همانند جنگ جهاني يا ركود بزرگ بوده است كه باعث شده از يك طرف ثروت طبقات نخبه ثروتي از بين برود و در ثاني دولت ها به اقدامات بازتوزيعي روي بياورند و در نتيجه نابرابري كاهش پيدا كند. وي نتيجه مي گيرد كه در فضاي فعلي كه باز هم نابرابري در حال رشد است، بهترين راه حل براي اين مشكل، حمله به اساس زاينده مشكل، يعني ثروت است و اين حمله نيز از طريق ماليات حداكثري بر ثروت، حتي تا هشتاد درصد، بايد صورت گيرد.

بنابر تفسیری که از کتاب پیکتی شده است، او نشان داده که این مفهوم که "بازارها در شرایط بهینه قرار دارند مگر در موارد شکست بازار" حجابی است بر مسائل فوری تر سرمایه داری که در حال تولید نابرابری شتابانی است که سیاست و فرهنگ را خنثی می کند و جامعه را به دو گروه "ممتاز ثروتمند" و "سایرین" تقسیم می کند که در گروه سایرین، کارهای اساسی مانند تعلیم،‌تربیت،‌پرستاری و ... امثالهم قرار دارند.

مرکز پژوهش های مجلس اخیرا خلاصه و نقد کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم پیکتی (لینک) را منتشر کرده است که از سایت آن مرکز قابل دریافت است.
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۱۴:۴۹:۱۷
نظرات ایشان شبه کمونیستی و در تعارض با واقعیت است،

این که یک نفر ثروتمند است از او مالیات بگیریم چون ثروت موروثی داشته است
مثل این است که از افراد تیزهوش که بدلیل مغزی که ذاتی و بدون زحمت نصیبشان شده است و این تیزهوشی لازمه گرفتن مشاغل بالاست نیز مالیات بگیریم و بدهیم به افراد با ذهن و توان معمولی
همانطور که ثروت به او ارث رسیده است این مغز قوی هم به او ارث رسیده است و باعث برنده شدن در رقابت با سایرین شده است که مغز معمولی به انها به ارث رسیده است

یا یک فرد زیباروی چون زیبارویی به او ارث رسیده است قطعا در بیشتر موارد برتر از افراد با چهره معمولی هست

ضمن این که طبیعت همیشه ناعادلانه بوده است، آیا میشود مشاغل سطح پایین را حذف کرد؟ آیا این مشاغل سطح پایین و سخت در حالت عادی فردی ان را قبول میکند یا باید شرایط همیشه به گونه ای باشد که این مشاغل پر شود؟

بهتر است به جای امیددهی بیهوده به والدین یاداوری کرد که شما در این جهان فرزنددار میشوید پس مراقب باشید و مسئولیت خود را بدانید

و این که دلیل فقر ما ثروت ثروتمندان نیست دلیل این است که دنیا بیش از ظرفیت خود صاحب جمعیت 7 میلیاردی شده است مازاد بر ظرفیت اب و خاک غنی موجود لذا این تبعیضات در سطح جامعه هم ایجاد میشود


فراموش نکنید یک کشور افریقایی که نفت ندارد قطعا بدبختر از کشوریست که نفت دارد و این تبعیض از طبیعت ایجاد شده است (2274349) (alef-17)
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۱۷:۲۷:۳۸
این نظر شما اشتباه هست مثلا کشورهای با جمعیت کم با مشکل کمبود نیرو کار مواجه هستن درواقع میزان تولید ثروت در جامعه به میزان نیروی کار بستگی داره وگرنه چرا چین با نبود نفت ولی ایران با ده درصد نفت دنیا وضعیت متفاوتی دارند ؟ در ضمن ثروت معادله جمع صفر هست یعنی اگر شما یک چیزی را می خری یا ضرر می کنی و طرف مقابل همان قدر سود می کند و برعکس پس سیستمی وجود نداره که همه در اون ثروتمند بشن (2274708) (alef-1)
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۲۰:۰۰:۲۴
مرد مومن چین ثروتمنده؟ صدها میلیون کارگر جینی در حد برده با درامد ناچیز کار میکنند که چین بازار دنیا را گرفته ، (2274958) (alef-1)
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۲۱:۴۸:۰۹
درامد ناچیز اونها الان افزایش یافته و شرکت های غربی دارن ازچین خارج میشن همین الان وارد کشورهای فقیری مثل ویتنام و کامبوج شدن (2275073) (alef-13)
 
سید
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۱۸:۱۲:۲۵
دراسلام ازتیزهوشان اتوماتیک وار "مالیاتِ" تیزهوشی شان گرفته میشود!بهتر آن است که بگوئیم شخصِ دانشمند باید مالیات (غیرمادی) دانِشِ خود را داوطلبانه بپردازد...!
به اینصورت که تیزهوشیِ آنان لزوماً به علم و دانش شخص منجر میشود و طرف احتمالا در زمینه ای مشخص "عالم و دانشمند" خواهد شد... در اینباره نیز بزرگانِ دین گفته اند ؛ زکات العلم نشرُه ، همانا مالیاتِ (زکات) دانِش نشرِ آنست (2274794) (alef-1)
 
کریم همکار
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۱۸:۲۸:۵۰
دلایلت بوی کهنگی می دهد .آشفته و بی سرو ته حرف زده ای .من که مطلب را خواندم این انگیزه پیدا کردم که نظرات پیکتی را مطالعه کنم .ممکن است بعضی نظراتش قانع کننده باشد وممکن هم است که اصل حرف هایش مبنای علمی نداشته باشد .شما بلافاصله به او انگ زده اید که نظرات پیکتی شبه فلان است .همین که نظر این آقا شبه فلان است برای محکومیتش کافی است .از سال 2008 کل غرب دچار بحران اقتصادی شد .برو جستجو کن یک نظر علمی برای این بحران از طرف اقتصاد دانان پیرو میلتون فریدمن مطرح نشد . همه تئوریسین هایتان مثل کبک سرشون را زیر برف کردند تا بحران از سرشان بگذرد .یک دلیل قانع کننده بیار که چرا امریکا 3000میلیارد دلار هزینه جنگ مفتضح عراق کرد .طرفداران امریکا وسیاست های اقتصادی امثال میلتون فریدمن همیشه حق به جانب اند .کارشان مارک زدن است و به اتکاء قدرت رسانه ای همیشه مردم را در جهل نگاه داشته اند.ضمنا آنچه نویسنده در باره این کتاب گفته است یک جور معرفی است و نه نقدو خلاصه . (2274824) (alef-1)
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۶ ۰۸:۳۱:۰۰
من معتقدم که دلیل بحران اقتصادی پیش آمده در جهان چین بود.به شکلی که توضیح خواهم داد چین فقر خودش را بعد از شروع برنامه اقتصادی جدیدش بین کل مردم اروپا یا به تعبیری کل بشریت تقسیم کرد و در عوض به همون نسبت در ثروت آنها سهیم شد. بسیاری از کارخانه های دنیا و غولهای بزرگ صنعت به چین هجوم آوردن وبرای بهره گیری از مزایای اقتصادی تولید در چین و نزدیکی به بازار بزرگ یک میلیارد و چند صد میلیون نفری آن در این کشور کارخانه دایر و سرمایه گذاری کردند. به این ترتیب برای چینی های گرسنه بازار کار و توان خرید ایجاد شد در حالی که این روند در کشورهای صنعتی و سرمایه داری معکوس شد. اگر بپذیریم کهچین یک چهارم یعنی 25 درصد جمعست جهان را دارد با کمی اغماض میتوان نتیجه گرفت چناچه این فقر به تساوی در کل جمعیت جهان توزیع شود همگی 25 درصد فقیر تر شده ایم. (2275410) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۶ ۰۸:۴۴:۴۱
با نظر این آقا باید دولت ها نقش رابین هود را ایفا کنن؟ 80 درصد از ثروت مالیات بگیرن یا باج؟ نگا به کشور ما نکنین که ثروتهای هنگفت با رانت و چه میدونم زد و بند بدست میاد. خیلی از ثروتمندان در جهان با نبوغ خودشون به ثروتشون میرسن. مگه کشورای شوشیالیستی تونستن برابری بوجود بیارن. این مثل این میمونه که یک گروه دارن پیاده روی میکنن به خاطر یه نفر که نمیتونه یا نمیخواد درست راه بره همه باید معطلش بشن.بجای اینکارا باید دولت سازوکار دسترسی به امکانات و فرصتهای برابر را در جامعه برای همگان ایجاد کنه. یعنی اگه یه نفر یه ایده ناب داشت بتونه از بانکهایی که واقعاٌ سرمایه گذارن نه رباخوار وام بگیره و ایده خودشو عملی کنه . اون بانک هم سود از مشارکت و ریسک پذیری خودش ببره نه از تورم و دلالی تو بازار طلا و ارز یا شرکت داری. (2275414) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۶ ۱۶:۴۹:۰۲
اقای همکار تعجب میکنم تاکنون نظرات ایشان را نخوانده اید به هرحال خود این شخص بعنوان مارکس قرن 21 لقب داده شده است (2276432) (alef-13)
 
جواد
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۱۵:۰۷:۴۴
من معتقدم هر نوع سیستم اقتصادی هم در دنیا به روی کار بیاید نهایتا این قشر سرمایه دار هست که برنده تحولات و تغییرات اساسی اقتصادی در جامعه است. مثلا در بزرگترین سیستم اقتصادی سرمایه داری در آمریکا 99% جامعه برای 1% بقیه کار می کنند . و در کشور ما ایران بنابر اخبار خود سایت الف یک چهارم منابع نقدی و مالی کشور در دست 600 نفر می باشد . بنابراین این اوضاع از قدیم بوده و ادامه نیز خواهد داشت . شکافهای عظیم طبقاتی در ایران که در طی این چند سال اخیر پیدا شده نیز خود موید این امر است که جراحی اقتصادی بنفع سرمایه دار و بضرر قشر مستضعف هم اکنون نیز در جریان است . (2274380) (alef-17)
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۱۵:۱۵:۳۰
متاسفانه مالیات که در کشورهایی که دولت بسیار کوچک و در حد وزارت خارجه و دفاع و اطلاعات است معنی دارد

سالهاست توسط اقتصاددانانی که دکترای حفظی گرفته اند و دولتمردان جهت استصمار بخش واقعی و حقیقی سالم خصوصی از کارگر تا کاسب و ... شده است

وقتی دولت ما نفت و مالیات دارد و خودش میلیونها کارمند و سازمانهای عریض و طویل مازاد بر نیاز کشور دارد چرا باید بخش خصوصی زیر دست این دولت کار کند و به او مالیات هم بدهد؟

آیا نباید تازه به بخش خصوصی که روی پای خودش است و اشتغالزایی و درامدزایی با ریسک فراوان میکند و هیچ باری را به بودجه نفت و مالیات کشور تحمیل نمیکند جایزه داد

مالیات گرفتن دولت نفتی از بخش حصوصی واقعی درواقع یاداور پول زور است (2274401) (alef-17)
 
کریم همکار
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۱۸:۳۲:۰۱
بخش خصوصی روی پای خودش نایستاده است .روی پای من ایستاده است . (2274828) (alef-1)
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۱۷:۴۲:۵۹
این همیشه بوده. یعنی همیشه نرخ بهره ربوی (شما بگویید سود) از سودآوری فعالیت تولیدی بیشتر بوده. ولی به خاطر چیزی به نام توسعه، یا در واقع استثمار نیروی کار ارزان کشورهای فقیر، بهره کشی بی حساب از منابع طبیعی و امثال آن و قرض کردن از آینده، سرمایه داری موفق شده از بحرانها عبور کند. با رسیدن کفگیر به ته منابع طبیعی و نیروی کار ارزان و همزمان رشد و انحصار اقتصاد ربوی، دیگر راهی برای صدور بحران نخواهد بود. (2274747) (alef-1)
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۵ ۲۰:۲۹:۲۴
شما برای من ؛ گرفتن نرخ سود 32 درصد را در رابطه با تسهیلات مشارکت مدنی ده میلیون توضیح بدهید؟ 435هزار تومن مبلغ قسط و 3ساله! یعنی هر یک میلیون 15هزار تومن سود!!! (2274999) (alef-1)
 
احمد
۱۳۹۳-۰۵-۰۶ ۱۶:۱۴:۲۳
این مالیات بر ثروت یک جورایی مثل زکات هست. مقدارش رو هم خدا معلوم کرده نه 80 درصد فلان اقتصاددان. (2276381) (alef-17)
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۶ ۱۶:۵۸:۰۰
اگر اقتصاد اسلامی به معنای واقعی و با تمام جنبه هایش ( اعم از نحوه کسب درآمد و نحوه هزینه کردن و سرمایه گذاری آن و حذف ربا) حداقل توسط مردم رعایت بشه در یک بازه زمانی چند ساله نابرابری ها کاهش پیدا میکنه. چقدر مردم انفاق می کنند؟ چقدر زکات میدهند؟ چقدر به همدیگه قرض الحسنه میدن؟چرا درآمد واقعی رو برای مالیات اعلام نمیکنن؟ چرا مردم رشوه میدن؟ چرا شرکتها دو دفتره هستن؟ چرا توی معامله دروغ میگیم؟ الان میری یه چیزی بخری همش باید مواظب باشی سرت کلاه نذارن از سوپر مارکتش گرفته تا شرکتهای بزرگ سهامی عام همه همینن. چون اگه اینجوری نباشن توی دور باطل کلاه گذاشتن ها ورشکست میشن.و در کل این جامعه س که داره ضرر می کنه .
هیچ مال آنچنانی جمع نمیشه مگر اینکه حقی ضایع شده باشه، حق خدا، بیت المال، ذی القربی، فقرا و مستضعفان، جامعه و ... (2276438) (alef-13)
 
کامجو
۱۳۹۳-۰۷-۲۶ ۱۱:۱۱:۰۱
سلام
در اقتصاد اگر در معامله برد برد نباشد صد در صد هر دو طرف باختند بخصوص به ظاهر طرف برنده چرا که دنیای کهنه و پوسیده برد یک طرفه به پایان رسیده نمونه های بسیاری وجود دارد که مانند غده های سراطان به وجود امده و هر چند وقت یکبار اعمال شان دنیا را متحیر میکند چون در دنیای اقتصاد معمولا جنگی صورت نمی گیرد و هر اتفاقی در یک کشور یا منطقه مساوی با عکس لعملهای شبیه به هم هستند مثل فرار سرمایه ها در اخبار کمتر جلب توجه میکند تا مثلا یک جنگ نمونه بارز نابرابری میتواند منجر به وجود امدن شوروی سابق با انهمه جنایات باشد یا نمونه عربی ان داعش


هر عملی در جوامع بازخورد خاص خودش را دارد که اول
به جامعه برمیگردد بعد به دنیا (که یک دهکده کوچک شده (2433499) (alef-10)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.