Revolutionary Iran, A History of the Islamic Republic
Michael Axworthy
London, UK
Penguin Books
504 p
$10.99
«ایران انقلابی،
تاریخ جمهوری اسلامی» تازهترین اثر دکتر مایکل آکسورتی**، استاد تاریخ دانشگاه ایگزترِ انگلستان، در موضوع تاریخ معاصر ایران است. این کتاب را درواقع باید مکمل و ادامۀ
Empire of Mind,A History of Iran***کتاب دیگری از همین نویسنده در موضوع تاریخ ایران دانست.
ایران انقلابی در چند پیوست و هفت فصل تدوین شده است. پس از فهرست تصاویر و نقشهها عناوین فصول و پیوستها بدین شرح است: سپاسگزاریها؛ پیشگفتار: اقلیم پهناور ناپیدای ایران؛ سرآغاز سخن: دهۀ فجر؛ فصل اول زمینۀ بحث: ما چگونه ما شدیم؛ فصل دوم: دهۀ 1970/1350 و لغزش بهسوی انقلاب؛ فصل سوم: او (امام خمینی) همان بود که میبایست باشد: جمهوری اسلامی 1970-1980/ 1350-1360؛ فصل چهارم: جنگ تحمیلی 1980-1988 / 1360 – 1368؛ فصل پنجم: پایان جنگ تحمیلی، رحلت امام و دوران سازندگی: آیتالله خامنهای و هاشمی رفسنجانی 1988-1996 / 1368-1376؛ فصل ششم: بیم و موج: خاتمی و اصلاحات 1997-2005 / 1376-1384؛ فصل هقتم: همه چیز در شرف تغییر است، چهبسا بر همانگونه هم استوار بماند، احمدینژاد 2005-2012 / 1384-1392؛ سخن پایانی؛ شرح اعلام و اصطلاحات؛ گزیدۀ کتابشناسی؛ پینوشتها و کوتهنوشتها؛ نمایۀ کتاب.
نویسندۀ در پیشگفتار خود که در واقع جان کلام او و نیز عصارۀ نظریهپردازیهایش در خصوص تاریخ ایران معاصر در سراسر کتاب است انگیزۀ تألیف، زمینههای تحقیق و جستوجوهای خود را برای پاسخ پرسشهایی که او را به نوشتن چنین اثری برانگیخته با خوانندگان غربی در میان گذاشته است. به گمان او ایرانیان گاه نظریات اغراقآمیزی در خصوص کشور خود و تاریخ آن دارند. همین ماجرا هم به نظر او شاید یکی از اسباب شکل گرفتن بعضی تصورات نادرست دربارۀ ایرانیان شده است. او مینویسد: «در غرب تصور ما از ایران این بوده است که شناختی دقیق از ایران داریم. درصورتیکه این تصور نادرست بوده است. بسیاری از غربیان حتی تحصیلکردگان ایرانی را عربتبار میپندارند. این تحصیلکردگان عرب نیستند و زبانشان هم فارسی است؛ زبانی با ریشۀ هند و اروپایی مانند زبانهای لاتین، آلمانی و انگلیسی. زبان فارسی ساختار دستوری فاخری دارد و از این نظر شبیه دستور زبان انگلیسی و آلمانی است. ایران بر خلاف دیگر قلمروهایی که به دست فاتحان اسلام فتح و زبانشان عربی شد زبان فارسی خود را حفظ کرد. حتی ایرانیان با حفظ سنتهای ایرانی، خود و فرهنگ خود را در برابر تهاجم اعراب بیآسیب نگه داشتند... ما غربیان ترغیب شده بودیم که به ایرانیان از منظر مسلمانان متحجر و روحانیان متعصب بنگریم ... اما واقعیت این است که... ایرانیان شیعه هستند. در جهان اسلام اختلاف بسیاری بین شیعهها و سنیها وجود دارد. این نکته نیز حائز اهمیت است که اکثریت جهان اسلام از آن سنیهاست. ما غربیان وقتی صحنههایی از تظاهرات و اجتماعات و راهپیماییها را در ایران میبینیم میپنداریم که شیعیان ایران قدرتی خطرناک و مهارنشدنی و بسیار متعصب هستند؛ اما حقیقت این است که رهبران روحانی، قانون و نظم و اقتداری برای این نظام وضع کردهاند که به نظر میرسد این نظم و اقتدار بسیار بیشتر از شیوۀ سنیمذهبان بوده است. عدهای معتقدند که شکست نظام خلافتِ تسنن، نتیجۀ نوعی تساهل و پرهیز از افراط در میان سنیمذهبان بوده است. عدهای هم براین باورند که ناکامی خلافت تسنن، پیامدش سر برآوردن گروههای افراطی چون القاعده است ... اغلب ما غربیان ایران را قدرتی متهاجم تصور میکنیم. اما این کشور از زمان نادرشاه افشار در اواسط قرن 18م / 12ق عملاً آغازگر جنگی نبوده است. از طرفی هم قدرت تدافعی ایران در مقایسه با کشوری چون اتحاد جماهیر شوروی سابق همواره متوسط یا ضعیف بوده است. در قرن هیجدهم، ایران درگیر جنگهای بسیاری شد اما درواقعِ امر، این جنگها بیشتر جنبۀ دفاعی داشت؛ مانند جنگی که در 1980/1359 میان ایران و عراق درگرفت. در این جنگ آمریکا و قدرتهای غربی به صدام حسین کمک رساندند. انگیزۀ آنان از این کمکها این بود که بهزعم خود بتوانند برسر راه قدرتگیری تندرُوان اسلامی ایران محدودیت ایجاد کنند. با چنین دلایلی آمریکا از شکلگیری القاعده و طالبان حمایت کرد تا گروههای طرفدار ایران افغانستان را اشغال نکنند ...»(صص XX- XXi). نویسنده کتاب پس از پیش کشیدن مباحثی اینچنین در خصوص جایگاه ایران اسلامی در منظر غربیان، سخن را به جذابیتهای فرهنگی و تاریخی و... سرزمین و مردم ایران کشانده است: «...اگر شما به هتلهای سواحل جنوب خلیجفارس (مثلاً دبی یا قطر) سری بزنید چهبسا سوغات یا هدایایی بیابید که در قالب هدایای محلی آن ناحیه به شما عرضه میشود؛ اما در حقیقت این هدایا ساختۀ ایران است. خودکفایی اقتصادی ایران که شاید در منظر بعضی غربیان بخشی از آن توهم جلوه کند، بیتردید موجب تقویت حس خودکفایی فرهنگی شده است. از هزارۀ دوم بعد از میلاد و با آغاز تاریخنگاری نوع بشرِ، تاریخ ایران بخش اعظم تاریخ بشریت بوده است. این بخش محدودۀ وسیعی را شامل میشده است: شاهنشاهیها، انقلابها و شورشها، تهاجمها، هنر و معماری، اندیشمندان بزرگ، فاتحان، نویسندگان و شاعران بزرگ، روحانیان و قانونگذاران، رهبران تأثیرگذار و شرورترین تبهکاران ... حتی اگر شخصی از کره مریخ بخواهد از تاریخ نوع بشر و انواع اعمال خوب و بد او آگاه شود میتواند به تاریخ ایران از این منظر نظر افکند. همچنین ایران کانون استقرار بعضی نحلههای فکری برآمده از اسلام مانند تصوف و عرفان است. این تفکر الهامبخش بسیاری از اشعار زیبا و پرمحتوای فرهنگ و ادب فارسی شده است. همچنین باید دانست که گرایشی مهم از شیعۀ ایرانی، فروتنی و صداقت را به پیروان خود توصیه میکند و از آنان میخواهد در برابر سختیها، شکیبایی پیشه کنند. البته فراموش نکنیم که تاریخ پنجاهساله اخیر ایران بسیار خاص و نظرگیر و سرشار از وقایع گوناگون است ...» (صص xix- xxi). آکسورتی پس از بیان این مقدمات، به اهمیت توجه به ایران از منظر غربیان و نیز بدین نکته پرداخته است که اصولاً چرا باید در تاریخ معاصر جهان به ایران توجه کرد: «دلیل توجه به ایران، این است که نوع نگرش غربیها و اروپاییان به دیگر بخشهای دنیا از زمان وقوع انقلاب اسلامی در ایران تغییر کرده است. پیش از انقلاب اسلامی در ایران، تصور ما غربیان این بود که پیشرفت خاورمیانه و دیگر مناطق جهان بدون هر واسطهای تابع الگوی غربی پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی است؛ بهعبارتدیگر نمود تمامعیار تجددگرایی غربی سوای هرگونه سنت و عرف کشورهای خاورمیانه! اکنون باید سادهانگاری را کنار گذاشت. کشورهایی چون هند و چین مسیر پیشرفت را بهگونهای پیمودهاند که در دنیای امروز قدر و شأنی درخور احترام یافتهاند. الگوی غربی دیگر تنها راه و سرمشق پیشرفت نیست. البته این سخن بدان معنی نیست که ما غربیان ارزشهای خود را، چون لیبرالیسم و...، نادیده انگاریم. بلکه ملزمیم تا دراینباره با شفافیت و قاطعیت تمام آرای خود را مطرح کنیم. وقوع انقلاب اسلامی ایران در 1979/1357 و استقرار جمهوری اسلامی، تصورات ما را در خصوص روند پیشرفت تغییر داد. این نکته نیز بدیهی است که مردم کشورهای غربی با ایران و ماجراهای ایران آشنا نیستند و اطلاعات چندانی درباره این کشور و مردمش ندارند. ماجراهای چشمگیر و درخور توجهی در ایران گاه روی میدهد که موضوع جذابی برای رسانههای غربی است: مردی ناشناخته درکسوت روحانیت و با محاسن بلند، در حال سخنرانی و جمعیت هیجانزدهای که به شور آمدهاند و شعار میدهند. سپس در صحنهای دیگر نموداری نشاندهندۀ قیمت نفت است. باید جست وجوکرد که چگونه یک روحانی میتواند به چنین مرتبهای از قدرت دست یابد؟ و اصولا باید دید چرا ایران این راه را در جهان برای پیمودن برگزیده است؟ تاریخ و فرهنگ خاورمیانه و ایران حائز اهمیت بیشتری شده است؛ چراکه در آینده، بخشی از دنیا متأثر از آن خواهد بود. از طرف دیگر، نزدیکی بخشهای جهان به یکدیگر بر اثر وجود ارتباطات وسیع، باعث خواهد شد که ما غربیان با کشورهای خاورمیانه و ایران بیشتر روبرو شویم. بعد از 1979/1357 ما دیگر نمیتوانیم تاریخ و فرهنگ خاورمیانه را بیاهمیت تلقی کنیم ... اگر ما به دنبال راهحل مناسبی برای حل مشکلات منطقۀ خاورمیانه هستیم باید نگاه واقعبینانهای به ایران و... داشته باشیم. مطالعۀ تاریخ ایران علاوه بر آنچه گذشت بهترین دلیل برای مطالعۀ فرهنگها و شناختن بشریت و نتیجتا بهتر شناختن خود ما غربیهاست. در عالم شکهای عقلانی، در جهان پیچیدگیها و ابهامات، در دنیایی که بسیاری از مردم غرب خدایان و افکار کهن را به کناری نهادهاند فرهنگ خردمندانۀ ایران حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. روشنفکران ایرانی سالهای بسیاری از قرون 11 تا 14 را با افکاری سرشار از ابهام و پیچیدگی و تناقض و طنز خانهنشین بودهاند. فرهنگ خردمندانه ایران زاییده آن افکار است ...» (صص ,xx xxii, xix).
نویسندۀ
ایران انقلابی معتقد است که نحوۀ گزارش و تفسیر و روایتپردازی غربیها از وقایع و تاریخ تحولات معاصر ایران مبتنی بر این نظریۀ است که ایران و ایرانیان شگفتآور، خردگریز و آزاردهندهاند! او با رد ِاین نظریه بر آن است که هدف تألیف کتاب
ایران انقلابی آن است که نشان دهد که اهداف ایرانیان در عرصۀ سیاست و مواجهه با دیگر کشورها و نیز ارزشها و مشکلات و کنشها و واکنشهایشان در تطبیق کامل با اعتقادها و باورهایشان، خردمندانه و پذیرفتنی است و چهبسا بتوان در زمینههای بسیاری با آنان همرأی شد. دکتر آکسورتی در
ایران انقلابی کوشیده است تا با بررسی اجمالی و توضیح وقایع تاریخ چند دهۀ اخیر ایران برای بسیاری از پرسشها و شبههها پاسخی بیابد و بکوشد تا به بخشهایی از تاریخ ایران معاصر بپردازد که برای غربیان «ناشناخته» مانده است. نویسندۀ کتاب این «ناشناختگی» را در نزد ایرانیانِ مفتخر به تاریخ پرشکوه خود ناامیدکننده و آزارنده توصیف کرده است. او با بررسی تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران (از 1350 تا 1392) به شیوهای کاملاً گزارشی و در نهایت ایجاز و با پرهیز از هرگونه حاشیهروی کوشیده است تا بر وقایع و دورههایی از تاریخ ایران درنگ و تأکید بیشتری کند که به گمان خود آنها را مراحلی سرنوشتساز و شایان توجه بسیار پنداشته است. بر همین اساس نویسنده به زمینهها و اسباب بروز انقلاب اسلامی (مانند استبداد آریامهری و سرمستی از پول نفت، صنعت مونتاژ و غربزدگی، تبعید امام خمینی به عراق، بیثباتی اقتصادی، و...) و نیز پسزمینهها و زمینههای وقوع جنگ میان ایران و عراق توجه ویژهای مبذول داشته است. شیوۀ تاریخپژوهی نویسندۀ
ایران انقلابی عمدتاً بر گزارشنویسی و وقایعنگاری صرف مبتنی بوده و عاری از هرگونه تحلیل و واکاوی وقایع و پیجویی زمینههای تاریخی است. درنتیجه کاملاً مسلم است که مطالب این کتاب از منظر پی بردن به زوایا و سخنان ناشناخته و ناگفته در خصوص تاریخ معاصر ایران برای ایرانیان ونیز محققان ایرانی تاریخ معاصر هیچ جذابیت و نکتهای در برندارد. همینطور دور بودن نویسندۀ کتاب از بستر وقایع و بیتسلطیاش به زبان فارسی شاید مهمترین سببی است تا روایتپردازی او از بعضی رویدادهای این چهل سال نیز چندان موافق نظر بسیاری یا منطبق بر حقایق تاریخی نباشد. با اینحال شیوۀ تاریخپژوهی یک استاد غربی تاریخ و توجهاش به وقایع ایران، چگونگی تلفیق منابع و استفاده از آن و آغاز و فرجام بحثها، و اینکه نهایتاً چه روایتی از تحولات سیاسی ایران و در یک کلام چگونه چهرهای برای خوانندگان و محققان غیرایرانی و به دور از این سرزمین از «ایران و ایرانیان و انقلاب آنان» به تصویر کشیده شده بیشک مهم است.
شیوۀ گزارشنویسی صرف وقایع مخصوصاً در بعضی بخشها حال و هوای گزارش اخبار ساده مطبوعات روز را یافته است. حال آنکه نوع روایتپردازی در یک کتاب تاریخی با آنچه درباره واقعهای در مطبوعات و رسانهها درج میشود تفاوتهای بسیاری دارد. انتقاد دیگری که بر این کتاب میتوان وارد دانست از جنبۀ طبقهبندی منابع کتاب است.
ایران انقلابی، قریب به تمام، بر اساس کتابها و مقالات منتشرشده تدوین شده است. البته «معاصر بودن» و در زمینۀ خیلی از موضوعات «معاصر» تحقیق کردن، بیتردید محرومیت از اسناد و گزارشها و بسیاری از نوشتههای منتشر نشده و ... را در پی دارد. چراکه نفس روابط بینالملل و وقایع و تحولات سیاسی معاصر در هر کشوری اقتضا میکند تا گذشت زمان اجازۀ دسترسی محققان را به اسناد صادر کند... از طرفی هر پژوهشی در زمینۀ تاریخ معاصر اگر صرفا بر اساس کتابها و مقالات منتشرشده فراهم آمده باشد بیتردید نخواهد توانست به پسِپردهها و اندرونی خیلی وقایع پی ببرد. تحلیل دقیق و واقعبینانه و ترسیم تصویر بهواقع نزدیکتر تحولات سیاسی تاریخ معاصر درگرو دسترسی و استناد به اسناد و گزارشها، خاطرات، نامهها، و... منتشرشده و همچنین اگر امکانی فراهم باشد درگرو دسترسی به اسناد و گزارشهای منتشرنشدۀ خدشهناپذیر است. مهمترین انتقادی که میتوان به بعضی از کتابهایی که در غرب دربارۀ تاریخ معاصر ایران به انگلیسی نوشته میشود وارد دانست دقیقاً همین است. این خلل در کتاب
ایران انقلابی هم نمود دارد. آخرین انگشت خردهگیری بر ایران
انقلابی آن است که منابعِ این کتاب غیر از دو کتاب
خاطرات ریشهری و کتاب
ما چگونه ما شدیم نوشته دکتر صادق زیباکلام، تماماً انگلیسی بوده و بیشتر هم در لندن و نیویورک و سیراکیوز منتشرشده است. حتی نویسنده در مواقعی هم که ناچار بوده به منابع فارسی (چون
مأموریت برای وطنم و
یادداشتهای روزانه علم و...) رجوع کند به ترجمۀ انگلیسی این کتابها مراجعه کرده است. فکر نمیکنم بتوان از این نکته بهراحتی صرفنظر کرد که کتابی در خصوص تاریخ تحولات معاصر ایران به قلم آید و از میان بیش از دویست منبع این کتاب فقط دو اثر به زبان فارسی باشد! با همۀ این احوال باید آرزو کرد این اثر هرچه زودتر به فارسی ترجمه شود. برای پی بردن به فراز و فرود تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران راه درازی در پیش داریم. پس باید هرچه میتوانیم توشۀ اندیشیدن با خود برداریم.
ایران انقلابی نوشتۀ دکتر آکسورتی هم بیتردید در بعضی جاها به کار خواهد آمد. هرچند با بعضی از مطالب کتاب موافق نباشیم.
* دانشنامهنگار و پژوهشگر تاریخ معاصر
** دکتر مایکل آکسورتی، در 26 سپتامبر 1962 در وُکینگ به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در مدرسۀ کینز به پایان برد. در رشتۀ تاریخ در دانشگاههای پیترهاوز و کمبریج تحصیل کرد. پس از اخذ دکتری تاریخ، مدتی به اشتغال در وزارت امور خارجه انگلستان گذراند. در وزارت امور خارجه مدیر بخش ایران بود. مدتی پژوهشگر مرکز مطالعات اسلامی خاورمیانه در دانشگاه دورام شد. او از سال 2005 استاد تاریخ خاورمیانه در دانشگاه ایگزتر و رئیس مرکز مطالعات ایرانی در این دانشگاه است. از آثار اوست:
The Persian monarch Nader Shah The Sword of Persia, a biography of
این کتاب با عنوان «ایران در عصر نادر» به قلم صادق زیباکلام و سیدامیر نیاکویی ترجمه و با سرمایه نشر روزنه منتشر شده است.
*** این کتاب با عنوان «امپراتوری اندیشه» به قلم شهربانو صارمی و با سرمایه انتشارات ققنوس منتشرشده است.
Michael Axworthy,
Empire of Mind, A History of Iran, New York, Basic Books, 2008