توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 354586
اعدام، پايان قتل ۱۲ ساله
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۱
قضات ديوان عالي كشور با تاييد احكام اعدام و حبس متهمان به قتل يك راننده آژانس، به رسيدگي ۱۲ ساله به پرونده آنان پايان دادند. قفل اين پرونده در حالي پس از ۱۰سال با اعتراف يكي از دو متهم باز شد كه آنها پيش از آن، فردي مجهول‌الهويه را عامل قتل معرفي كرده بودند.

متهم رديف اول پرونده، مردي ۳۵ ساله است كه در زمان وقوع قتل، ۲۳ سال داشت. او در آخرين جلسه دادگاه انگيزه قتل را شناسايي شدن از سوي مقتول هنگام زورگيري، اعلام كرد و گفته است كه «عذاب وجدان» او را وادار به اعتراف كرده است. او و متهم رديف دوم كه مردي همسن اوست، پنج سال پس از ارتكاب قتل دستگير شده و يك‌بار در زندان خودزني كرده‌اند. رسيدگي به اين پرونده از ۲۹شهريور ۸۳ با اعلام خبر ناپديد شدن ناگهاني پسري ۲۴ ساله به كلانتري افسريه آغاز شد.

در اين روز مردي به ماموران گفت: «پسرم عقيل در آژانس كار مي‌كند اما امشب از سر كار برنگشته است.» كارآگاهان جنايي در تلاش براي كشف نخستين سرنخ، متوجه شدند عقيل آخرين بار براي سواركردن يك زن، آژانس را ترك كرده است. آنها اين مسافر را شناسايي كردند و مورد بازجويي قرار دادند اما او گفت كه «آن شب براي رفتن به ترمينال آزادي، به آژانس زنگ زدم و آنها عقيل را فرستادند. او من را به ترمينال رساند و رفت. از آن‌موقع به بعد ديگر او را نديدم.» تاييد درستي اظهارات اين زن باعث شد تا كارآگاهان تحقيقات خود را بر كشف خودروي عقيل متمركز كنند. آنها پس از چهارماه خودرو را در اسلامشهر كشف كردند اما بررسي آن سرنخي از وضعيت عقيل در اختيارشان قرار نداد. اين شرايط تا پنج سال ادامه داشت تا سرانجام پدر عقيل بار ديگر به كلانتري مراجعه كرد و از تماس‌هاي مشكوك به خود خبر داد. كارآگاهان به سرعت شماره تماس را رديابي و فرد تماس‌گيرنده را دستگير كردند.

او پسري جوان بود كه با اظهاراتش، قفل پرونده را گشود: «چهار ماه پيش يكي از آشنايانم برايم تعريف كرد كه يكي از دوستانش به نام داود، راننده آژانسي را هنگام زورگيري به قتل رسانده و جسدش را در حاشيه جاجرود رها كرده است. او نام مقتول (عقيل) را مي‌دانست. وقتي آن را به زبان آورد يادم آمد كه قبلا با او در يك محله زندگي مي‌كرديم.» با كشف اين سرنخ، ماموران به محل اعزام و جسد عقيل را كشف كردند. او به دليل اصابت ضربه‌هاي چاقو به سر و سينه و فشار بر گردن با طناب به قتل رسيده بود. همزمان داود و سعيد نيز شناسايي و دستگير شدند. داود اما در بازجويي‌ها قتل را گردن يكي از دوستانش به نام سامان انداخت و گفت: «آن روز همراه دو نفر از دوستانم به نام‌هاي سامان و سعيد، خودروي مقتول را دربستي گرفتيم. مي‌خواستيم پول‌هايش را بدزديم. وقتي به جاده جاجرود رسيديم، سامان با چاقو ضربه‌اي به دست عقيل زد و او را به صندلي عقب كشاند. ناگهان مقتول سامان را شناخت. آنها قبلا هم محله‌اي بودند. سامان از ترس لو رفتن عقيل را به دره‌اي در جاجرود برد و كشت.»

سعيد نيز در بازجويي‌ها ادعاي داود را تاييد كرد و قتل را گردن سامان انداخت. اين در حالي بود كه در بررسي‌هاي همه‌جانبه پليس، هيچ اثري از سامان به دست نيامد و او به فردي مجهول‌الهويه تبديل شده بود. با همه اينها، كارآگاهان پرونده را براي صدور حكم در اختيار شعبه ۷۱ سابق كيفري استان تهران به رياست قاضي عزيزمحمدي قرار دادند.

متهمان كه در اين شعبه با تقاضاي قصاص از سوي پدر مقتول مواجه شدند، بار ديگر ادعاي بي‌گناهي كردند و قتل را گردن سامان انداختند. آنها اين نقش را سال‌ها بعد نيز بازي كردند تا سرانجام، داود، ۲۲/۹/۹۳ هنگام بررسي مجدد به پرونده در دادسرا، به قتل اعتراف كرد و از جزييات حادثه پرده برداشت. با اعتراف او، پرونده يك بار ديگر به شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران ارسال و مورد رسيدگي قرار گرفت. با تاييد اعترافات داود از سوي سعيد، قضات داود را به اعدام و سعيد و سامان را به ۲۵ سال حبس و ۷۴ضربه شلاق محكوم كردند. اين احكام در حالي پس از ارسال به ديوان عالي كشور تاييد شد كه هنوز هيچ سرنخي از سامان در دست نيست .
منبع: اعتماد
 
کلمات کلیدی : اعدام
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.