نظر منتشر شده
۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 470785
یادداشت/ تأملی در شیوه تاریخ‌پژوهی معاصر
تاریخ گویا و تاریخ خموش
فرهاد طاهری*؛ 20 اردیبهشت 1396
به مناسبت بزرگداشت روز اسناد ملی، همایش بزرگداشت «اصالت، صیانت، هویت اسناد ملی» به همت مرکز اسناد و کتابخانه ملی استان قزوین، شنبه 16 اردیبهشت 1396 در تالار اجتماعات فرهنگسرای هشت‌بهشت برگزار شد. در این مراسم که شماری از اهالی فرهنگ و مقامات سیاسی حضور داشتند حجت‌الاسلام سیدمهدی حسینی، رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی استان قزوین، دکتر ناصر تکمیل‌همایون و نویسنده سخنرانی کردند. متن این سخنرانی با کمی ویرایش و تلخیص تقدیم خوانندگان می‌شود
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۳۴
خانم‌ها و آقایان، امروز می‌خواهم بر اساس دغدغه‌های ذهنی و سلایق قلبی‌ام که عرصه تاریخ‌پژوهی و تاریخ معاصر ایران است، در نهایت اختصار درباره ماخذشناسی و طبقه‌بندی منابع و بررسی نوع مستندات محققان در تحقیقات تاریخ‌پژوهی معاصر سخن بگویم؛ یعنی پرداختن به موضوعی که در تحقیقات اروپایی با تعبیر Textual Studies  از آن یاد می‌شود و با تساهل و اغماض در واژه‌گزینی شاید بتوان این اصطلاح را در فارسی به «مطالعات متن‌شناسی» برگرداند. اگر از این جنبه به تحقیقات تاریخی و به آثار منتشرشده در حوزه تاریخ در ایران بنگریم دو شیوه تاریخ‌پژوهی توجه را جلب می‌کند.

الف/ تاریخ‌پژوهی مستند به آثار تألیفی منتشرشده‌ای که در جامه حروف (هر نوع چاپ و حروف) و تجلید و صحافی در کتابخانه‌ها و در دسترس محققان و مورخان بوده است؛ یعنی منابع ماحصل این نوع تاریخ‌پژوهی، کتاب‌ها و مقالات تألیفی چاپ‌شده است.

در این شیوه، محقق، در تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها و نیز در قضاوت‌ها و اعلام‌نظرها بدون تردید در مواقعی تحت تأثیر آراء و اظهارنظر صاحبان آثاری است که در طی تحقیقات تاریخی خود به آثار آنان مراجعه کرده است. وقتی محققی در زمینه تاریخ مشروطه به آثار منتشرشده متقدم در این موضوع (تاریخ مشروطه کسروی، تاریخ انقلاب مشروطیت دکتر مهدی ملک‌زاده، تاریخ بیداری ایرانیان ناظم‌الاسلام کرمانی و...) مراجعه و بر اساس این منابع فیش‌برداری می‌کند و دست‌ به‌ قلم می‌برد بدون تردید گاه فقط ناقل گفته‌ها و گاه نیز تحت تأثیر افکار و اندیشه‌های صاحبان آن آثار است. هر تاریخ‌پژوهی بتواند به هر میزان خود را از این دو ویژگی برکنار دارد به همان میزان نیز بر ارزشمندی و شایستگی اثر خود افزوده است. به بیان شاعرانه، این‌گونه در تاریخ تحقیق کردن و این‌سان به سراغ منابعِ تاریخی رفتن، در واقع نوعی «مصاحبت با تاریخ گویا»ست. ویژگی‌های شاخص و چشمگیر این نوع تحقیقات تاریخی مبتنی بر آثار منتشرشده (البته بر اساس تجربیاتی که داشته‌ام و چه‌بسا اشتباه هم کرده باشم) فهرست‌وار این است:

- باز روایی و تلخیص و اقتباس حوادث تاریخی از منابع مختلف
- داشتن فرضیه و حدس در خصوص بعضی حوادث تاریخی و کمک گرفتن از منابع منتشرشده در رد یا اثبات آن فرضیه
- ایجاد شوق مطالعه در خوانندگان یا بی‌نیاز کردن خوانندگان به منابع متعدد با تدوین اثری که با زبانی سهل‌الوصول‌تر از منابع متقدم روایتگر حوادث تاریخی است
- تألیف اثری که گاه القاکننده آن جمله حکیمانه است که تاریخ را «آیینه عبرت و کارنامه جهل و جنایت» می‌داند یا کمک به زدودن جهل عامه تاریخ‌دوستان و خوانندگان
- ایجاد التذاد و سرگرمی و جذابیت داستانی و حکایت‌پردازی را در دل تاریخ گنجاندن!
 
اگر بخواهم از میان مورخان یا تاریخ‌پژوهان معاصر، شاهدی به دست دهم مثال روشن آن، زنده‌یاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب است. آنچه در این نوع شیوه تاریخ‌پژوهی و ذکر شمایل و خصائص آثار این شیوه گذشت در مهم‌ترین و نام‌بردارترین آثار دکتر زرین‌کوب در حیطه تاریخ مشهود است. اگر به منابع کتاب‌های تاریخ ایران بعد از اسلام، تاریخ مردم ایران (جلد اول: ایران قبل از اسلام، جلد دوم: از پایان ساسانیان تا پایان آل‌بویه)، دو قرن سکوت، تاریخ در ترازو، بامداد اسلام و کارنامه اسلام بنگریم، تماماً آثار منتشرشده چاپی است (اعم از فارسی و عربی و زبان‌های ایرانی باستان یا اروپایی). در منابع این کتاب‌ها اسناد یا نسخه‌های خطی دیده نمی‌شود. فصل بسیار مبسوط و عالمانه‌ای هم که دکتر زرین‌کوب با عنوان «در باب مآخذ و نقد آن‌ها» در آغاز کتاب تاریخ ایران بعد از اسلام به قلم آورده و ملاحظاتی است در باب مآخذ و روایات قدیم، تواریخ عام عربی و فارسی و محلی و سلسله‌ها، تراجم و مآخذ غیراسلامی و تحقیقات خاورشناسان و مورخان ایرانی، همگی بررسی منابع منتشرشده است. (برای اطلاع بیشتر: تاریخ ایران بعد از اسلام، صص 19-153). شاید گفته شود که اقتضای موضوع این دسته از آثار دکتر زرین‌کوب (ایران باستان و دوره اسلامی، فلسفه تاریخ و تاریخ علم) به‌گونه‌ای است که اصولاً غیر از آثار منتشرشده، دیگر منابع (اسناد و...) در تحقیق و تدوین آن آثار موضوعیتی ندارد. باید درنظرداشت زنده‌یاد دکتر زرین‌کوب، وقتی هم درباره معاصران خود و حوادث تاریخ معاصر دست به قلم برده به اسناد یا آثار منتشرنشده اعتنایی نکرده است. شیوه تحقیق و نگارش آن استاد در باب بزرگانی چون سیداشرف‌الدین گیلانی، سعید نفیسی، مجتبی مینوی، بدیع‌الزمان فروزانفر، محمد معین، پرویز ناتل خانلری، عباس زریاب خویی و... مبتنی بر آثار منتشرشده، یا بر اساس خاطرات و تحلیل‌ها و قضاوت‌های فردی اوست. به نظرمی آید دکتر زرین‌کوب در این دسته از آثار خود، بیشتر قصد ادای احترام و دِین، و حرمت نهادن به شان علم و عالم را داشته و در پی آن نبوده است تا به نکته‌ای تاریخی پی ببرد یا درصدد روشن کردن ابهامی در تاریخ ادبیات معاصر ایران باشد (برای اطلاع بیشتر از این نوع آثار دکتر زرین‌کوب می‌توان به کتاب حکایت همچنان باقی مراجعه کرد). بی‌تردید اتخاذ چنین شیوه‌ای در تاریخ‌پژوهی (متکی به آثار تألیفی منتشرشده) با همه محاسنی که دارد خالی از نقص و خدشه نیست. همان‌گونه که پیش‌تر هم متذکر شده‌ام («تأملی در اقلیم پهناور ناپیدای ایران»، ایرانشهر امروز، شماره 2، تهران تیر و مرداد 1395، 175-176) هر پژوهشی در زمینه تاریخ، اگر صرفا بر اساس کتاب‌ها و مقالات تألیفی منتشرشده فراهم آمده باشد بی‌تردید نخواهد توانست به پسِ پرده‌ها و اندرونی خیلی وقایع پی ببرد. تحلیل دقیق و واقع‌بینانه و ترسیم تصویر به واقع نزدیک‌تر تحولات سیاسی تاریخ معاصر در گرو دسترسی و استناد به اسناد و گزارش‌ها، خاطرات، نامه‌ها، و... منتشرشده و همچنین اگر امکانی فراهم باشد درگرو دسترسی به اسناد و گزارش‌های منتشرنشده خدشه‌ناپذیر است. مهم‌ترین انتقادی هم که می‌توان به بعضی از کتاب‌هایی که در ایران و غرب درباره تاریخ معاصر ایران نوشته می‌شود وارد دانست دقیقاً همین انتقاد است.
 
ب/ تاریخ‌پژوهی مستند به اسناد و مبتنی بر آثار غیرتألیفی منتشرنشده.
این شیوه پژوهش در تاریخ، بیشتر توأم با آغاز مطالعات قاجارپژوهی در ایران بوده است. چراکه از دوران قاجار به بعد، روابط دیپلماسی ایران در عرصه بین‌الملل و نیز شیوه زمامداری حکام در ایالات و ولایات وارد مرحله‌ای شد که مسئله مکاتبات و ثبت اسناد و قراردادها و... مطمح نظر یافت. از طرف دیگر مواجهه بسیار نزدیک ایران با مسئله تجدد در دوران قاجار، شاید عاملی بسیار مهم در پرداختن به الزامات «تجدد» ازجمله توجه به ثبت دقیق «زمان و مکان و جزئیات حوادث تاریخی» بود. از رهگذر چنین تغییر نگرشی به تمشیت امور، مقوله‌ای بسیار مهم به نام «اسناد» به عرصه ظهور آمد. بی‌تردید تاریخ‌پژوهی مستند به اسناد و مبتنی بر آثار غیرتألیفی منتشرنشده، بدون توجه به تاریخ‌پژوهی مستند به آثار تألیفی منتشرشده نه ممکن است و نه بی‌نیاز از آن. درعین‌حال، سختی‌ها و عبور از تنگناهای خاص خود را نیز دارد و از هر مورخ یا پژوهنده عرصه تاریخ هم نمی‌توان انتظار داشت در این وادی گام بردارد. اینکه چه گروه از مورخان شایستگی لازم را برای چنین پژوهشی دارند یا در مواجهه با اسناد و آثار منتشرناشده و در قرائت و تفسیر و تحلیل و گزینش آن، چه ملاک‌هایی باید لحاظ شود و در یک کلام در مصاحبت با این «تاریخ خموش» چگونه باید کوشید که او را به سخن واداشت، البته خارج از موضوع اصلی سخن بنده است و علاقه‌مندان این موضوع را به مطالعه مقالات زنده‌یاد دکتر جواد شیخ‌الاسلامی با عنوان «شیوه کاربرد اسناد و مدارک در پژوهش‌های سیاسی و تاریخی» دعوت می‌کنم. (مراجعه کنند به افزایش نفوذ روس و انگلیس در ایران عصر قاجار، صص 143-195). لیکن بعضی ویژگی‌های آثاری که با شیوه تاریخ‌پژوهی مستند به اسناد و... فراهم آمده شاید بدین شرح است:

- تدوین تاریخ بر اساس منابعی که گذشت زمان یا لحاظ کردن بعضی ملاحظات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی باعث نشده تا تأویل و تفسیر و تحلیل بر حقایق و وقایع در آن منابع سایه افکنده باشد.
- احیاء منابع ارزشمند و بدیع در خصوص حوادث تاریخ و معرفی آن به محققان
- تاریخ‌پژوهی به قصد یافتن تحلیل‌ها و دیدگاه‌های متفاوت با آن روایاتی که تا پیش از آن تحقیق، مرسوم و مشهور و چه‌بسا هم مقبول بوده است.
- گشودن پنجره‌هایی تازه و چه‌بسا باورنکردنی به افق دید محققان و ارتقاء تحقیقات تاریخی
- فراهم آوردن دست‌مایه‌هایی گران‌قدر و منابعی معتبر برای تاریخ‌پژوهان و مورخانی که بر اساس آثار منتشرشده درزمینه تاریخ تحقیق می‌کنند. در واقع منابع قابل‌اعتنا و خدشه‌ناپذیر دسته نخست مورخان و تاریخ‌پژوهان را باید آثار مورخان محقق در اسناد منتشرنشده دانست.
- تدوین آثاری که مخاطبان آن، صرفا خبرگان تحقیقات تاریخی‌اند. در مواقعی هم چه‌بسا این دسته آثار عمدتاً برای خوانندگان نامتخصص و دوستداران تاریخ ملال‌آور و ناجذاب است و چندان رغبتی به مطالعه آن ندارند.
 
از مورخان وتاریخ‌پژوهان معاصر که کوشنده این راه بوده‌اند از راهیان دیار خاموشان می‌توان از دکتر جواد شیخ‌الاسلامی، دکتر فریدون آدمیت و دکتر عبدالهادی حائری نام برد و از همچنان کوشندگان این وادی، نیز می‌توان ذکر خیری از دکتر عباس امانت به میان آورد. بی‌تردید در این شیوه و در این روزگار تاریخ‌پژوهان سخت‌کوش دیگری هستند و بر زبان و به قلم نیاوردن نامشان، به معنی به «چشم نیامدنشان» مطلقاً نیست.
عمده آثار دکتر جواد شیخ‌الاسلامی (قتل اتابک، صعود و سقوط تیمورتاش، سیمای احمدشاه قاجار، اسناد محرمانه وزارت خارجه بریتانیا درباره قرارداد 1919 ایران و انگلیس) بر اساس اسناد محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس نوشته شده است. همین‌گونه است مشهورترین آثار دکتر فریدون آدمیت ازجمله امیرکبیر و ایران؛ و مخصوصا افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشرنشده دوران قاجار که تماماً بر اساس اسناد منتشرنشده است.
 
تحلیل و بررسی یک واقعه تاریخی از منظر تاریخ‌پژوهی مستند به اسناد و... در یکی از کتاب‌های پرآوازه معاصر
تأمل در یک روایت از حادثه‌ای بسیار مهم در تاریخ معاصر ایران، به نقل از کتاب نگاهی به شاه، نوشته دکتر عباس میلانی و بررسی آن با توجه به شیوه تاریخ‌پژوهی مستند به اسناد... روشنگر اهمیت بسیار این شیوه تاریخ‌پژوهی است:

«...بیش و کم هم‌زمان با بازگشت ولیعهد [منظور محمدرضا پهلوی] ساختمان راه‌آهن سرتاسری ایران در دست تکمیل بود. برخلاف ادعای طیف‌های گوناگون از مخالفان رضاشاه که می‌گویند او به دستور انگلستان دست به تأسیس این راه‌آهن زد، تصمیم او برای ایجاد این راه‌آهن با مخالفت‌های شدید نه تنها انگلیس و شوروی که بسیاری از نیروهای داخلی روبرو شد. انگلستان به محض شنیدن خبر تأسیس راه‌آهن از سوی رضاشاه بر آن شد که او را به ترک این طرح ترغیب کند. وقتی سفارت انگلیس دریافت که رضاشاه به هیچ روی حاضر به تغییر نظر خود نیست و این واقعیت را به اطلاع وزارت امور خارجه انگلستان رساند سیاست جدید انگلستان این شد که دست‌کم نظر رضاشاه را در مورد محور شمالی – جنوبی راه‌آهن سرتاسری تغییر دهد و متقاعدش کند که محوری شرقی و غربی بیشتر مقرون به عقل و صرفه است.»
  • The Shah, Palgrave Macmillan, New York, 2011, pp 53-54، Abbas Milani،؛ نیز نک: عباس میلانی، نگاهی به شاه، پرشین سیرکل، تورنتو، بهار 1392، ص 56).
تنها منبع مورد استناد و ارجاع نویسنده کتاب در این روایت از تاریخ، مصاحبه اختصاصی سرپرسی لورنس با رضاشاه پهلوی در دوم فوریه 1926 است. (نک : نگاهی به شاه، ص 557، مشخصات دقیق منبع بدین شرح است:
PRO, Sir P. loraines Private Interview with HM Shah Reza Pahlavi, 2 February 1926, FO. 248/1377 )
در این روایتِ نویسنده از ماجرای تأسیس راه‌آهن، نادرستی ادعای مخالفان رضاشاه در خصوص انگیزه تأسیس راه‌آهن، مخالفت نیروهای داخلی با این اقدام رضاشاه، مخالفت دولت‌های شوروی و انگلستان، اطلاع سفارت انگلستان از تصمیم رضاشاه و گزارش آن به وزارت امور خارجه متبوع و اتخاذ تصمیم جدید دولتمردان انگلستان در قبال این ماجرا بیان شده است. اگر از منظر تاریخ‌پژوهی مستند به اسناد... درصدد باشیم که به صحت‌وسقم چنین ادعایی پی ببریم و انکارناپذیری یا مخدوشی این روایت را بررسی کنیم، به اسناد دیگری (جز آن مصاحبه اختصاصی) نیاز داریم. این اسناد عبارت‌اند: خاطرات و دست‌نوشته‌های مخالفان سرشناس رضاشاه یا بعضی مطبوعات آن دوره، اسناد وزارت امور خارجه انگلستان و شوروی، اسناد و گزارش‌های سفارت انگلستان در تهران، اسناد اداره کل راه‌آهن، اسناد وزارت طرق و شوارع؛ بنابراین باید گفت تا زمانی که در خصوص این واقعه به هیچ یک از آن اسناد دسترسی نداشته باشیم، ماجرای تأسیس راه‌آهن به روایت عباس میلانی در پرده ابهام و تردید است و بیشتر شبیه به حکایات جذاب و سرگرم‌کننده خواهد بود. هرچند حکایت دلخواهی باشد که آرزوی خود را در تحقق آن بدانیم. حکایت و تاریخ را تفاوت بسیار است و تشخیص این تفاوت هم فقط بر عهده اسناد است.
 
* دانشنامه‌نگار و پژوهشگر تاریخ معاصر
 
 
کلمات کلیدی : فرهاد طاهری
 
امیر حسین سلطان/تهران
Belgium
۱۳۹۶-۰۲-۲۲ ۱۲:۰۸:۰۳
مطلب جالب و قابل توجهی را ارائه کرده اید که لااقل این حقیر کمتر نظیر آن را فبلا خوانده بودم. یادی بحق از شادروان جناب استاد آقای دکتر عبدالحسین زرینکوب نمودید من هم جا دارد در اینجا یادی کنم از اخوی گرامی شان ، زنده یاد جناب استاد آقای دکتر حمید زرینکوب که افتخار دارم درس 4 واحدی ادبیات فارسی 1 را در دانشکده فنی دانشگاه تهران در دهه 60 نزد آن استاد معظم گذراندم. روحشان شاد و نام و یاد این دو استاد بزرگ ایران همیشه جاودانه باد. با سپاس/ بیننده پروپاقرص سایت وزین الف (4340894) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۲-۲۲ ۱۴:۱۶:۴۴
جالب و خواندنی بود. با سپاس از نویسنده محترم (4341350) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
تاریخ گویا و تاریخ خموش