فرد و کیهان در فلسفه رنسانسنویسنده: ارنست کاسیرر
مترجم: یدالله موقن
ناشر:
ماهی، چاپ دوم، ۱۳۹۳
۳۵۶ صفحه، ۱۵۰۰۰ تومان
این کتاب را در تهران
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب و در شهرستانها
پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکنند، در صورت تمایل در تهران
اینجا و در شهرستانها
اینجا کلیک کنید.
****
کتابهای ارنست کاسیرر (۱۸۷۴-۱۹۴۵) به خاطر نبوغ فلسفیاش و دانش مبهوتکننده و بصیرتهای ژرف او برای طبقه کتابخوان حرفهای بینیاز از معرفی هستند.(۱) همینکه در عنوان کتابی اسم او به چشم بخورد حجت موجهی است تا آن کتاب موردتوجه و بررسی جدی قرار گیرد چه رسد به اینکه آن کتاب در ایران کتاب سال هم شده باشد. پیش از این هم کتابهای متعددی از او از همین مترجم و دیگران به فارسی ترجمه شده است.(۲) مزیت ترجمههای جناب آقای یدالله موقن این است که ایشان هم به افکار و اندیشههای کاسیرر علاقهمند هستند و هم کاملاً به آراء و نظریات او تسلط دارند. نثر ترجمههای ایشان نیز بسیار خوب و روان است.
«فرد و کیهان در فلسفه رنسانس» از زمان انتشارش در غرب (۱۹۲۷) تاکنون یکی از آثار کلاسیک و مهم در زمینه رنسانس و فلسفه آن به شمار آمده است و هیچ پژوهشگری نمیتواند آن را نادیده بگیرد. اما چرا ما باید این کتاب را مطالعه کنیم؟ شناخت غرب مدرن برای ما بسیار حیاتی و ضروری است. فضای فکری و فرهنگی جامعه ما هم میل و گرایش شدیدی به شناخت غرب دارد. لازم است که این نیاز و این گرایش در مسیر درست و به سمت درستی هدایت شود. از لوازم ضروری شناخت درست غرب مدرن این است که با سرچشمههای واقعی آن آشنا شویم. دوران رنسانس قطعاً یکی از این مبادی و سرچشمهها است. ازنظر کاسیرر نیز در دوران پس از رنسانس بیش از آنکه شاهد خلاقیت و ابداع علمی باشیم می بینیم که اندیشمندان آن دوران بیشتر به حل مسائل و پرورش روشها و اصولی پرداختند که متفکران رنسانس آنها را تعریف و مطرح کرده بودند. او فلسفه دوران رنسانس را مصداق این دیدگاه هگلی میداند که فلسفه حاوی آگاهی کامل و عصاره معنوی هر دوره و کانونی است که همه پیچیدگیهای عصر را بازتاب میدهد. کاسیرر در این کتاب میخواهد نشان دهد که اندیشه رنسانس وحدتی قائم به ذات دارد و فلسفه آن با کل جنبش عقلانی آن عصر و نیروهای اساسی آن پیوند داشته است، اما نه بهمنزله چیزی بیرونی و جدای از آن؛ بلکه نیروهای اساسی آن را بهطور جدی تحت تأثیر خود قرار و به آن، شکل داده است.
غرب و بهویژه غربِ مدرن امری ساده، بسیط و تک بُعدی نیست که با شناخت همان یک بعد خاص بتوان فهم کاملی از آن داشت. بلکه جریانی بسیار پیچیده و مرکب است و تنها کسانی توان فهم درست، کامل و همهجانبه آن را دارند که با تمامی وجوه و ابعاد آن آشنا باشند؛ و صدالبته این امر مستلزم آن است که خود در آن وجوه و ابعاد دستی داشته باشند. ارنست کاسیرر از معدود کسانی است که هم فیلسوفی صاحبنظر است و هم با سایر حوزههای فکری و فرهنگی و با علوم مدرن آشنایی کامل دارد؛ به حدی که او را فیلسوف فرهنگ لقب دادهاند. بنابراین توجه به آثار او در شناخت غربِ مدرن بسیار مفید و آموزنده است.
از ویژگیهای ممتاز آثار کاسیرر توجه به جزئیات مهم و حیاتی، ارائه شاهد مثالهای فراوان، نقلقولهای بسیار و از همه مهمتر مستندسازی و توجه به قرائن محکم و موثق است. همچنین او موضوع پژوهش خود را بهدقت مشخص میکند و از بحثهای کلی در مورد موضوعات کلی که درنهایت فقط منجر به نتایج کلی و شعاری میشود، بهشدت پرهیز میکند. همچنین روش و رویکرد پژوهشهای کاسیرر در بیشتر آثارش، پرداختن به دورههای تاریخی است و نه متفکری خاص. او با این کار به دورههای تاریخی مورد بحث خود وحدت مفهومی میدهد و متفکران و آراء و افکار آنان را در بستر آن دوره تاریخی بررسی میکند. از این رو در این کتاب به همه بزرگان رنسانس ازجمله داوینچی، گالیله، پیکو دلا میراندولا، پاتریتزی، برونو، کپلر، کوپرنیک، لورنزو والا، ماکیاولی، کامپانلا، فیچینو، پترارک، پومپونازی، سالوتاتی، بوویلوس، ساونارولا، دکارت، تلزیو و... می پردازد و افکار و آرای آنان را در ارتباط با هم تحلیل میکند.
کاسیرر در کتاب فرد و کیهان در فلسفه رنسانس، شکلگیری فهم جدید از انسان و جهان را در این دوره واکاوی میکند. اصل آلمانی این کتاب از یک مقدمه و چهار فصل تشکیل شده است اما مترجم فاضل چند بخش دیگر به کتاب افزودهاند که ارزش علمی کتاب را افزون کرده است. ایشان علاوه بر پیشگفتار خوب مترجم انگلیسی، خود نیز پیشگفتاری عالمانه بر کتاب نوشته اند که خواننده را کاملاً با فضای بحث از رنسانس آشنا میکنند. در نوشتار مترجم پس از تعریف و توضیحی که در باب رنسانس و اومانیسم داده می شود، در باب روش تاریخنگاری کاسیرر بهطور عام و در این کتاب بهطور خاص بحث مفصلی صورت میگیرد. پیشگفتار مترجم انگلیسی نیز فضای کلی کتاب و جایگاه آن را در پژوهشهای مربوط به رنسانس بهخوبی ترسیم میکند. در پایان نیز مترجم محترم دو پیوست به کتاب افزودهاند. اولی سخنرانی بسیار عالمانهای از کاسیرر در مورد ضرورت و اهمیت پژوهش در باب رنسانس و دومی نوشتهای مفصل از جان هرمان راندال است که نظریه کاسیرر در این کتاب را مورد نقد و بررسی قرار میدهد.
کاسیرر این کتاب را با اندیشههای نیکولاس کوزانوس (۱۴۰۱-۱۴۶۴) آغاز میکند و نشان میدهد که چگونه رنسانس ریشه در خاک قرون وسطی دارد و بهتدریج از دل آن برآمده است؛ زیرا اصولاً ازنظر او جستجوی پایانی قاطع و مشخص برای قرون وسطی و آغازی برای جهان مدرن کاملاً بیهوده است. همچنین او بر این باور است که تمایز میان مضامین قرون وسطایی و مضامین رنسانسی مرتب تغییر میکند. ازنظر کاسیرر فلسفه نیکولاس کوزانوس، هم آینه تمامنمایی است که کل جریان فکری و فرهنگی رنسانس در آن منعکس شده است و هم از چنان قوتی برخوردار است که بر زمینه و زمانه رنسانس بهشدت اثرگذار بوده است؛ بهویژه در افکار و اندیشههای بزرگان رنسانس ایتالیا. به همین دلیل در فصل اول به مدعای اول و در فصل دوم به مدعای دوم میپردازد.
در فصل سوم مسئله جبر و اختیار از منظر متفکران رنسانس تحلیل و تأکید آنان بر جایگاه برجسته و اثرگذار انسان در جهان بررسی و نشان داده می شود که چگونه فهم جدیدی از جهان در ذهن و ضمیر آنان شکل می گیرد. کاسیرر بدین طریق بهخوبی ثابت می کند که چگونه تصور جدیدی از انسان و جهان در موضوع جبر و اختیار شکل گرفته است که با تصور سنتی و قرون وسطایی از انسان و جهان تفاوت قابلتوجهی دارد.
در فصل چهارم، طولانیترین فصل کتاب، مسئله مهم سوژه و ابژه و ارتباط میان آن دو مطرح میشود و بهتبع، مباحث مربوط به شناخت، عقل، احساس، عواطف، عشق، طبیعت، جهان، هنر، رابطه میان انسان و جهان و... مورد کاوش جدی قرار میگیرد. ازآنجاییکه دوره رنسانس نوعی بازگشت به میراث یونان باستان نیز هست، کاسیرر به اندیشههای افلاطون و ارسطو نیز میپردازد و با دقتی شگفتانگیز آنها را بررسی میکند. او برای اینکه مطلبی را از قلم نیندازد در موارد بسیاری به ابن رشد نیز میپردازد و با دقتی مثالزدنی دیدگاههای او را بررسی میکند چرا که ابن رشد در سراسر قرون وسطی بهعنوان شارح و مفسر ارسطو از جایگاه بسیار ممتازی برخوردار بوده است. علاوه بر این هنرمندانه لوازم و تبعات نظریات ابن رشد را استخراج میکند و نحوه اثرگذاری آنها را بر اندیشههای متفکران رنسانس نشان میدهد.
نکته آخر اینکه این کتاب فقط برای شناخت فلسفه رنسانس نیست و برای درک و فهم بهتر هنر و ادبیات دو دوره قرون وسطی و رنسانس و ارتباط میان آنها نیز بسیار سودمند است.
مترجم فاضل نیز از سر تفنن این کتاب را ترجمه نکردهاند و بنا بر ضرورتی فکری و فرهنگی این کار را انجام دادهاند. ازنظر ایشان ذهنیت ما ایرانیان مانند ذهنیت انسانهای رنسانسی ذهنیتی بینابینی است. به این معنی که یک پای در سنت داریم و پای دیگر در جهان مدرن؛ نه جهان کهن را ترک گفته و پشت سر نهاده و نه کاملاً به جهان مدرن گام گذاشتهایم. ما ایرانیان در این برهه از زمان شاید بیش از دیگران شبیه به انسان رنسانسی باشیم. اگر چنین باشد میتوان درسها و بصیرتهای بسیاری از این کتاب به دست آورد و بهمنزله آینه خودآگاهی ما و عصر ما تصویر خود را در آن دید.
پینوشت:۱- برای آشنایی بیشتر با زندگی، آثار و افکار ارنست کاسیرر این کتاب منبع بسیار خوبی است:
موقن، یدالله، ارنست کاسیرر فیلسوف فرهنگ، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی
۲- سایر آثاری که جناب آقای یدالله موقن از ارنست کاسیرر ترجمه کردهاند بدین قرار است:
کاسیرر، ارنست، اسطوره دولت، ترجمه یدالله موقن، تهران: هرمس
کاسیرر، ارنست، فلسفه روشنگری، ترجمه یدالله موقن، تهران: نیلوفر
کاسیرر، ارنست، فلسفه صورتهای سمبلیک، ترجمه یدالله موقن، تهران: هرمس
* دکترای فلسفه