نظر منتشر شده
۱۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 267952
به مناسبت روز سعدی؛
کام‌تان را با این چند حکایت سعدی شیرین کنید
بخش فرهنگی الف، اردیبهشت 94
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۵

اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی شیرازی كه فرهنگوران او را به‌عنوان استاد سخن می‌شناسند،یادروز سعدی نام گرفته است.

بیش از یک دهه‌است كه با مشاركت نهادها و ارگان‌های فرهنگی، سعدی پژوهان و سعدی شناسان هر سال با اجتماع بر تربت استاد سخن سعدی شیرازی با نكوداشت یاداین پیام آور انسانیت به تبیین آرا و اندیشه‌های شیخ اجل می‌پردازند.

امروز را بنام شاعری بزرگ نام نهاده اند که عطر کلامش در غزلیات و توانمندیش در نثر گلستان و نظم بوستان تنها گوشه ای از هنرها و هنروری اش است.

آثار ارزشمند به جای مانده از این استاد سخن حاوی حرف های عمیق، دردمندانه و برآمده از حکمت انسانی و الهی اوست و این تنها بخشی از دلایل بزرگی اوست.

جز «حافظ» که پس از «سعدی» نام آورترین شعرا در سرایش غزل است، هنوز شاعری نتوانسته به سبک و شیوه‌ی «سعدی» غزل بسراید. در زمینه‌ی اخلاق و عرفان عملی نیز کتابی نوشته نشده که همپای «بوستان» باشد.


به مبارکی چنین روزی برای تان بیاوریم که شیرین تر از حکایت‌های خودش باشد. پس این ۱۰ حکایت که از گلستان سعدی انتخاب کرده‌ایم تقدیم می کنیم به شما تا کام تان را با زیبایی نثر و محتوای یکی از آثار سعدی شیرین کنید.

کاروانی در یونان بزدند و نعمت بی قیاس(۱) ببردند . بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند اما فایده نکرد .

چو پیروز شود دزد تیره روان - چه غم دارد از گریه کاروان ؟

لقمان حکیم اندر آن کاروان بود، یکی از کاروانیان او را گفت که مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه ای گویی تا از مال ما دست بردارند که دریغ باشد چنین نعمتی که ضایع شود،گفت : دریغ ضایع کردن حکمت است که با اینان گفتن .

آهنی را که موریانه بخورد - نتوان برد از او به صیقل ، زنگ

با سیه دل چه سود گفتن و وعظ - نرود میخ آهنین بر سنگ

همانا که جُرم از طرف ماست

به روزگار سلامت،شکستگان دریاب - که جبر خاطر مسکین(۲) ، بلا بگرداند

چو سائل به زاری طلب کند از تو چیزی - بده و گرنه ستمگر به زور بستاند

۱. نعمت بی قیاس : ثروت بسیار

۲. جبر خاطر مسکین : یاری مسکین

*****
هندوی نفط اندازی(۱) همی آموخت حکیمی گفت ترا که خانه نیین است بازی نه این است.

۱. نفط اندازی : نفت اندازی ، آتش بازی از راه بدر دهان نگه داشتن ماده آتش زا و ناگهان دمیدن با آن در آتش.

*****

دو شاهزاده در مصر بودند ، یکی علم اندوخت و دیگری مال اندوخت . عاقبته الامر آن یکی علّامه عصر گشت و این یکی سلطان مصر شد . پس آن توانگر با چشم حقارت در فقیه نظر کرد و گفت : من به سلطنت رسیدم و تو همچنان در مسکِنت بماندی . گفت : ای برادر ، شکر نعمت حضرت باری تعالی بر من واجب است که میراث پیغمبران یافتم و تو میراث فرعون و هامون . که در حدیث نبوی (ص) آمده : العلماء ورثـة الانبیاء

من آن مورم که در پایَم بمالند / نه زنبورم که از دستم بنالند

کجا خود شکر این نعمت گزارم / که زور مردم آزاری ندارم ؟

*****

جوانمردی را در جنگ تاتار(۱) زخمی هولناک رسید . کسی گفت که فلان بازرگان نوشدارو دارد ، اگر بخواهی شاید دریغ نکند که معروف است او بخیلی بی مروّت است .

گر بجای نانش اندر سفره بودی آفتاب/ تا قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان

جوانمرد گفت : اگر بخواهم یا می دهد و یا نمی دهد و اگر بدهد منّت تا ثریّا خواهد گذاشت . باری ، خواستن از او زهر کشنده است .

هرچه از دونان(۲) به منّت خواستی / بر تن افزودی و از جان کاستی

و حکیمان گفته اند : آب حیات گر بفروشند به آبروی ، دانا نخرد که مُردن به علّت(۳) ، به از زندگانی به ذلّت

اگر حنظل(۴) خوری از دست خوش روی/ به از شیرینی از دست ترش روی

.۱تاتار : طایفه ای بزرگ در ترکستان

.۲دونان : پَستان و فرمایگان

.۳علّت : بیماری

.۴حنظل : شیره درختی است که بی نهایت تلخ و بد بو است

*****
منجّمی به خانه درآمد ، یکی مرد غریبه را دید که با زن او نشسته است . فریاد و فغان کرد و دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب به پا خاست . حکیمی که در حال گذر بود گفت :

تو بر اوج فلک چه دانی چیست/ که ندانی که در سرایت کیست ؟

*****
مردکی را چشم درد خاست . پیش بیطار(۱) رفت که دوا کن . بیطار از آنچه که در چشم خَرها میکرد در چشم او ریخت و کور شد . مردک شکایت به قاضی برد و گفت : این بیطار من را خر فرض کرد و از آنچه که در چشم خرها میریخت در چشم من فرو ریخت و کور شدم ، قاضی گفت : بر بیطار هیچ تاوان نیست اگر تو خر نبودی با حضور طبیبان حاذق پیش بیطار نمیرفتی .

ندهد هوشمندِ روشن رای --- به فرومایه ، کارهای خطیر

بوریاباف(۲)اگر چه بافنده است --- نبرندش به کارگاه حریر

۱. بیطار : دامپزشک ، پزشک حیوانات

۲.بوریاباف : حصیر باف

*****
زاهدی مهمان پادشاهی بود چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که عادت او تا ظنّ صلاحیت در حق او زیادت کنند

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی/ کین ره که تو میروی به ترکستان است

گفت در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید، گفت نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید

تا چه خواهی خریدن ای معذور/ روز درماندگی به سیم دغل

*****
اعرابی را دیدم در حلقه جوهریان بصره که حکایت همی کرد که وقتی در بیابانی راه گم کرده بودم و از زاد معنی چیزی با من نمانده بود و دل بر هلاک نهاده که همی ناگاه کیسه ای یافتم پر مروارید هرگز آن ذوق و شادی فراموش نکنم که پنداشتم گندم بریانست باز آن تلخی و نومیدی که معلوم کردم که مرواریدست.

در بیابان خشک و ریگ روان/تشنه را در دهان ، چه در چه صدف

مرد بی توشه کاوفتاد از پای/بر کمربند او چه زر چه خزف (۱)

۱.خزف : هر چیز گلی که در آتش پخته شده باشد. ظرف سفالین .

*****
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم

مرغ بریان به چشم مردم سیر/کمتر از برگ تره بر خوان است

وان که را دستگاه و قوت نیست/شلغم پخته مرغ بریان است

*****
ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم بسر نبرند. حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر. حکما گفته اند توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت.

روده تنگ به یک نان تهی پرگردد/نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ

که شهوت آتشست از وی بپرهیز/بخود بر آتش دوزخ مکن تیزبه مبارکی چنین روزی برای تان بیاوریم که شیرین تر از حکایت‌های خودش باشد. پس این ۱۰ حکایت که از گلستان سعدی انتخاب کرده‌ایم تقدیم می کنیم به شما تا کام تان را با زیبایی نثر و محتوای یکی از آثار سعدی شیرین کنید.
 
ابراهیم قنبری
۱۳۹۴-۰۲-۰۱ ۱۲:۱۸:۱۷
به نام خدا
قاضی به دو شاهد بدهد فتوی شرع / در مذهب عشق شاهدی بس باشد
سعدی علیه الرحمه (2838035) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۰۱ ۱۲:۳۹:۱۰
بسیار زیبا و آموزنده. خدایش بیامرزاد (2838110) (alef-3)
 
واقع بین
۱۳۹۴-۰۲-۰۱ ۱۲:۵۲:۵۸
سپاس فراوان بابت این حکایات زیبا و ای کاش پند میگرفتیم.... (2838155) (alef-3)
 
فرهام
۱۳۹۴-۰۹-۰۷ ۱۵:۰۵:۲۶
عالی بود کاش همه میتوانستند این هارا بخوانند (3352959) (alef-13)
 
مهدی م
۱۳۹۴-۰۲-۰۱ ۱۳:۵۶:۲۰
تشکر از حسن انتخابتان. (2838340) (alef-10)
 
حسین نیک اندیش
۱۳۹۴-۰۲-۰۱ ۱۷:۴۳:۳۰
با سلام
بسیار زیبا و دلنشین بود لطف بفرمایید و متن زیر را که از آثار نثر شیخ سعدی علیه رحمه است جهت تدبر دوستان زبان پارسی منتشر فرمایید :
اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی.......برآورند غلامان درخت را ازبیخ (2838853) (alef-10)
 
وحید
۱۳۹۴-۰۲-۰۱ ۱۸:۳۷:۴۴
سپاسگزارم
بسیار زیبا بود (2838999) (alef-10)
 
مینا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۸-۱۹ ۲۲:۰۱:۰۰
واقعن قشنگ بود واسه تحقیقم لازم شد (4009325) (alef-3)
 
محمود
۱۳۹۴-۰۲-۰۱ ۲۱:۰۲:۳۵
هندوی نفط اندازی(۱) همی آموخت حکیمی گفت ترا که خانه نیین است بازی نه این است.
خانه نیین یعنی خانه از جنس نی
در ادامه هم به عنوان نتیجه اخلاقی داستان می فرماید:
تا ندانی که سخن عین صوابست مگوی

و آنچه دانی که نه نیکوش جوابست مگوی (2839257) (alef-10)
 
۱۳۹۴-۰۲-۰۲ ۰۰:۰۸:۳۳
وعاقل مردی که اوبود. همیشه وهرروزاگرازاوپندی بشنویم کم است بایدازاوزیادیادکنیم .باتشکر (2839639) (alef-10)
 
۱۳۹۴-۰۲-۰۲ ۰۰:۳۷:۳۷
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه‌کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل
مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی به پایش در افتی چو مور
نبخشود بر حال پروانه شمع
نگه کن که چون سوخت در پیش جمع
گرفتم ز تو ناتوان تر بسی است
تواناتر از تو هم آخر کسی است (2839679) (alef-10)
 
حسین افتخاری
۱۳۹۴-۰۲-۰۲ ۰۸:۲۳:۳۵
ی بابایی مبخواست ی خونه بخره ، مردد بود بخره با نخره که یهو یه مرد بد نامی بهش گفت بخر که خوب خونه ایه و هیچ عیبی نداره!!
خریدار هم در پاسخ گفت:
خانه ای رو که چون تو همسایه است
ده درم سیم بد عیار ارزد!
لیک امیدوار باید بود
که پس از مرگ تو هزار ارزد!

قابل توجه آپارتمان نشینان!
قربون این سعدی برم!!! (2839971) (alef-10)
 
mirza
۱۳۹۴-۰۲-۰۵ ۱۱:۳۷:۵۶
باتشکر ازشما اماموضوع مهماینست که مادرنقل قولمان امانتداری رارعایت نموده وسخنان بزرگانمان راعینا نقل کنیم وسلیقه ای عمل نکنیم اگرنثرزیبای سعدی دستکاری شودکه دیگرسعدی نیست (2845959) (alef-10)
 
۱۳۹۴-۰۲-۰۶ ۰۱:۴۳:۳۹
يادش بخير سعدى ميفرمود : بنى آدم اعضاى يكديگرند …
اما الان : بنى آدم ابزار يكديگرند ! (2848084) (alef-10)
 
پارمیدا
۱۳۹۴-۱۱-۱۸ ۱۳:۵۶:۱۴
عالی بود (3529258) (alef-13)
 
1233
۱۳۹۴-۱۱-۲۵ ۲۲:۵۶:۰۰
ما امتهان گلستان خوانی داریم (3544406) (alef-13)
 
خالد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۲-۰۴ ۲۳:۳۷:۱۵
بسیارعالی (3663625) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.