نظر منتشر شده
۵۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 187672
به بهانه روز بزرگداشت حکیم عمر خیام
بزرگداشت كدام خيام؟!
جواد محقق، 28 اردیبهشت 92
تاریخ انتشار : شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۵۸
حكيم عمر بن ابراهيم خيامي معروف به عمر خيام يكي از چهره‌هاي كم نظير فرهنگ ماست كه چون ديگر بزرگان علم و ادب اين سرزمين، در دامان فرهنگ ايراني، اسلامي پرورش يافته و آثار علمي و فلسفي بسياري آفريده است.
درست است كه ما ايراني‌ها، اغلب خيام را مي‌شناسيم، اما كدام خيام را مي‌شناسيم؟ خيام فيلسوف؟ خيام علوم الهي؟ خيام ستاره شناس و رياضيدان؟ خيام پزشك و موسيقيدان؟ يا فقط خيام شاعر را؟!

جاي تاسف است كه چهره تابناك خيام عالم و دانشمند و فيلسوف، در زير غبار شاعري او از چشم‌ها پنهان است و جوان ايراني در طول قرن‌هاي متمادي، جز انبوهي از شعرهاي ضدونقيض و بي‌پايه و متناقض با آراء كلامي و فلسفي او تنها راه ارتباط ايشان با انديشه‌هاي آن حكيم گرانقدر شده است. بي شك كساني بوده‌اند كه با دامن زدن اين هياهوي شاعري خواسته‌اند، نسل جوان از مطالعه و درك و فهم آراء و انديشه‌هاي آن حكيم يگانه محروم شوند و سر در راهي بگذارند كه خود خيام به گواهي زندگي علمي و آثار فلسفي‌اش از پيمودن آن مسير سرباز زده است. چه ظلمي بالاتر از اين كه دانشمندي چنان سترگ را در حد شاعري ميخواره و لاابالي كه تنها هنرش نفي عقل و ايمان به آخرت پايين بكشيم و به مجموعه آثار ديگرش توجهي نكنيم!

دريغا كه شناخت نسل امروز هم از خيام در همين حدود است و از آن عالم الهي و دانشمند علوم طبيعي و رياضي جز مشتي حكايت‌هاي آميخته به افسانه، چيزي نمي‌دانيم و آرا و عقايد فلسفي‌اش را نمي‌شناسيم و در سايه همين سهل گيري و ساده پسندي برآمده از بي‌مطالعگي و تنبلي و بي‌مسئوليتي خيام تنها نامي شده است لقله زبان معدودي ميخواره و معتاد الكلي و ملعبه مشتي لاابالي بي درد كه نه مرد ميدان معرفتند و نه سردار معركه علم و انديشه.

خيام، براساس آخرين تحقياقت و صحيح ترين روايات، در سال ۴۳۹ به دنيا آمده و تحصيلاتش را در خراسان بزرگ كه گستره رواج زبان فارسي و مراكز آموزش ادبيات عربي بوده پي گرفته و بعدها به ري و اصفهان دو حوزه بزرگ علمي، فرهنگي آن روز و بعضي از ديگر نقاط ايران سفر كرده و سالها بعد دوباره به خراسان بازگشته و در نيشابور در كنار عالمان و عارفان ديگر ساكن شده و باقي عمر را به درس و بحث و تحقيق و تاليف پرداخته و در سال ۵۱۷ در سن ۷۸ سالگي در گذشته است. او همچنين لقب «حجه الحق» داشته و اين عنواني است در فرهنگ كه جز دو سه تن از بزرگان بر كس ديگري اطلاق نشده است.

آيا خيام شاعر هم بوده است؟
حقيقت اين است كه خيام در زمان زندگيش هرگز به شاعري شهرت نداشته و هيچ منبعي درباره شعرهايش سخن نگفته است. به قول يكي از بزرگان «خيام در زمان خودش همان قدر به شاعري معروف بوده كه انيشتين به ويولونيست بودن!» زيرا مهمترين معاصران و معاشران خيام، اصلا به شاعري او اشاره‌اي نكرده‌اند و نامش در نخستين تذكره‌هاي شعر فارسي هم وجود ندارد.

كساني چون زمشخري، بيهقي، خازني و حتي نظامي عروضي چيزي درباره شعرهاي خيام نگفته‌اند: ممكن است بگوييم بيهقي و خازني اديب و اهل ذوق نبوده‌اند و علاقه‌اي به شعر و شاعري نداشته‌اند و بيشتر مورخ و رياضيدان و ستاره‌شناس بوده‌اند. و توجهي به شاعري خيام نكرده‌اند. اما اين حرف درست نيست چون خود خيام هم رياضيدان و ستاره شناس بوده كه حالا ما درباره شاعريش بحث مي‌كنيم. پس مورخ و دانشمند بودن في نفسه منافاتي با شاعري ندارد. گذشته از آن بيهقي و خازني اهل شعر و ادب نبوده‌اند، زمخشري و نظامي عروضي كه هر دو اديب و اهل شعر و ذوق‌اند، آنها هم از معاصران خيامند چيزي درباره شعر خيام نمي‌گويند.

مخصوصا نظامي عروضي كه در كتاب چهار مقاله‌اش به شاعري ديگر كسان اشاره مي‌كند و در حاليكه در فصلي مستقل به خيام مي‌پردازد، باز هم حرفي از شاعري او نمي‌زند.در كتاب «لباب الالباب» محمود عروضي كه قديمي‌ترين تذكره شعراي فارسي زبان است، هم نامي از خيام به ميان نيامده است، يعني نه معاصران و معاشران و نه كتابهاي نوشته شده در زمانهاي نزديك به خيام هيچ نام و نشاني از خيام شاعر ندارند.

پس اين شعرها از كجا درآمده‌اند؟
نخستين مجموعه‌هاي منسوب به خيام از قرن هشتم هجري پيدا مي شوند. يعني سيصد، چهارصد سال بعد از خيام! جالب اينكه بيشتر دست‌نويس‌هاي قديمي اين شعرها و مجموعه‌ها هم از آذربايجان و نواحي آن پيدا شده است.يعني محل و منطقه‌اي كه خيام نه در آنجا زيسته و نه به آنجا مسافرت كرده است! در عوض هيچ مجموعه‌اي از خيام در خراسان بزرگ كه محل تولد، زندگي و مرگ خيام است يافت نشده است!

تعداد زيادي شعرهاي موجود در ديوان خيام هم سالها قبل از او وجود داشته و نام و نشان بسياري از آنها را مي‌توان در تذكره‌هاي شعر و ديوان‌هاي شاعران ديگر ديد. يعني بسياي از اين رباعي‌ها منسوب به خيام در كتاب‌ها و ديوان‌هاي شاعراني چون سنايي غزنوي عطار نيشابوري، فخررازي، كمال الدين اسماعيل، مجير بيلقاني، نجم الدين كبري، مجدهمگر، بابالفضل، اوحدي مراغه‌اي، عبيدزاكاني، سلمان ساوجي، ابوانوج روني، عزالدين محمود كاشي، اديب صابر، خيامي، روزبهان، احمد و محمد غزالي، عراقي و ده‌ها شاعر گمنام‌تر از اين‌ها موجود است.

يعني كساني هرچه شعر با اين حال و هواي مشترك يافته‌اند، همه را آرام آرام به نام خيام آورده‌اند و برايش دستك و ديوان ساخته‌اند. افكار و زندگي واقعي خيام، او را سمبل و الگويي براي فراگيري علم و ارائه انديشه و كار فكري مي‌نماياند وشعرهاي منسوب به او، او را بهانه‌اي براي عياشي و خوشگذراني. خيام در زمان سلجوقيان كه دوره تقريبا انحطاط علمي تاريخ ماست در يك محيط سرشار از خفقان سياسي و فضاي غيرعلمي، خود را در حد يك علامه تمام و كمال بالا مي‌كشد و نظريات تازه طرح مي‌كند اما خيام شاعر آدمي آشفته و بي حال و عرق خور و بي‌دين و لاابالي است كه فقط دنبال جور كردن بهانه براي لاقيدي و الواتي‌ست!

دكتر جعفر چاووشي متخصص تاريخ و فلسفه رياضيات از دانشگاه پاريس كه يكي از رياضيدانان جوان ايراني جهان است معتقد است: «او امام خراسان بوده و رعايت آداب و رسوم شريعت را وجهه عمل خود شمرد و از اين رو محترم زيست و محترم مرد و نامش عالمگير شد.» (١)

هم او مي‌افزايد: «خيام براي ما ناشناخته است. چون ما ايراني‌ها او را شاعر مي‌دانيم و همين تصوير مغشوشي كه از خيام ارائه شده، مانع شناخت علمي او شده است. بد نيست بدانيد دانشمندان بسياري از هلند، آمريكا، انگلستان و... روي شخصيت علمي او مطالعه كرده و از دستاوردهاي علمي او بهره مي‌گيرند. در صورتي كه ما در ايران راه را كاملا برعكس طي كرده‌ايم. به جاي آنكه به مسير تفكرات و مطالعات اصلي او قدم بگذاريم كه بيشترين اوقات خيام را به خود اختصاص مي‌داد، تنها به تفكرات فرعي او در زمان خلوتش يعني شعر خيامي مي‌پردازيم.»(٢)

اما بعضي از نويسندگان بيگانه در كتاب‌هايشان تلاش كرده‌اند خيامي ديگر را به ما معرفي كنند. مثلا نويسندگان فرهنگ لاروس فرانسه او را، بي‌اعتنا به همه آثار علمي‌اش چنين معرفي مي‌كنند: «خيام شاعر ايراني، طرفدار فلسفه شهوت پرستي و لذت راني سرانيده رباعيات است كه در حدود ۱۲۱۴ درگذشته»

دكتر رضازاده شفق در پاسخ به چنين معرفي‌هايي است كه مي‌نويسد: «بيچاره عمر خيام! چهار تا رباعي او كه در آفات فشار و در مقابل معضلات حيات تنها به تحريك طبع شاعرانه سروده، چگونه موجب بهانه جويي جوانان خيامي عصر گرديده!
خوب است جواناني كه اداي خيام را در مي‌آورند، در فضايل و علوم نيز از آن استاد پيروي نمايند. خيام، غوامض فلسفه را حل و فصل مي‌كرد. رياضي‌دان درج اول زمان خود بود. در نجوم استادي داشت. طبيب حاذق بود كتاب جبر و مقابله او را تا يك قرن قبل در فرنگستان تدريس مي‌كردند. در علوم ديني با امثال حجه‌الاسلام غزالي مباحثه مي‌كرد.

چگونه ممكن است اين چنين شخصيتي كه معاصر نيش او را امام و حجه الحق مي‌ناميدند. مست و لايعقل و خم پرست و عربده جو و قلندر شده و از چپ و راست خود بي‌خبر باشد؟ اگر هم واقعا خيام شراب مي‌خورده چه بهتر است، نخست به تقليد معنوي آن مرد هنرمند قيام نماييم. [زيرا] هنوز مسكرات مضر و به حكم عقل و شرع و عرف استعمال آن غلط است و نه رباعي مي‌تواند شخص را در اين عمل معذور دارد. اين جهان گذران كه چنان خانه خواب و خيال است كه شما به يك رباعي دست به سوي كوزه بياريد و به يك جرعه پيانه عقل و دين را بشكنيد و هزم و تقوا را از دست بياندازيد. نه. بنابراين اندازه مواق ذوق شاعران گردش نمي‌كنند و شما را بي مرحمت و بدون ذره‌اي دقت گرفتار نتيجه اعمالتان مي‌كند. قانون جهان آهنين است را به تمسك به قول اين و آن از چنگ سزاي كردار رها نمي‌كند. اگر دري براي نجات باشد در توبه است.»

ظاهراً نخستين بار لرد كروزون سياستمدار انگليسي است كه در كتاب سفرنامه‌اش به نام آسياي وسطي (ميانه) براي خرابي قبر خيام دلسوزي كرده! او گفته قبر خيام را در نيشابور به حالتي از ويراني ديدم كه جا دارد پشت مدنيت بلرزد!
ترجمه خيام در كشورهاي شرق و غرب و به زبانهاي مختلف در يك دوره زماني خاص هم قابل تأمل است. در اوپا هم با ترجمه جرالد شاعر ايرلندي الاصل انگليس كه مفاهيم خيامي را البته با هنرمندي شاعرانه به زبان انگليسي برگردانده، تاثير فراواني در معرفي غلط او داشته است.

ارنست رنان دانشمند نامور فرانسوي در اين باره مي‌نويسد:‌
چيزي كه بسيار شگفت‌آور است اينكه چنين ديواني در يك كشور اسلامي رايج و ساري گردد.
زيرا در آثار ادبي هيچ يك از ممالك اروپا هم نمي توان كتابي يافت و سراغ داد كه نه تنها عقيده نافذ مذهبي بلكه كليه معتقدات اخلاقي را نيز با طنز و طعن و استهزايي چنين شديد نفي كرده باشد! (مجله آسيا مي ۱۸۶۸)

آخرين روز زندگي خيام
نوشته‌اند مشغول مطالعه بخش الهيات كتاب شفاي بوعلي بوده و درهمان حال دندانهايش را خلال مي‌كرد كه رسيد به بحث «الواحد و الكثيره» كه ناگهان كتاب را زمين گذاشت و برخاست و به نماز ايستاد و بعد از سلام، وصيت كرد و از آن پس، نه چيزي خورد و نه آشاميد! شب چون نماز عشايش را خواند سر به سجده گذاشت و گفت:
«خدايا! من تو را به قدر توانم شناختم. پس مرا بيامرز كه معرفت من به تو، تنها دستاويز من به توست.»
خدايش بيامرزاد كه مردي يگانه بود و يگانه را به يگانگي باور داشت. چنان كه خود گفته است:
گر گوهر طاعتت نسفتم هرگز
ور گود گنده رخ نرفتم هرگز
نوميد ني‌ام ز بارگاه كرم‌ات
زيرا كه يكي را، دو نگفتم هرگز

تحرير اول ۱۳۸۹ جواد محقق
۱و۲ – خيام شاعر ما، ٢٨ ارديبهشت ١٣٧٩، روزنامه جام جم
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۵:۱۳:۵۵
گر آمدنم به من بدی نامدمی
ور نیز شدن به من بدی کی شدمی ؟

به زان نبدی که اندرین دیر خراب
نه آمدمی نه بدمی نه شدمی (1328366) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۲-۳۰ ۱۲:۰۱:۵۴
اگه شعر های خیام در زمان حیاتش رواج پیدا میکرد مردم متعصب چه واکنشی نشون می دادن ؟ اینکه در زمان خودش به شاعری معروف نبوده دلیل نمیشه که بگیم این شعر ها متعلق به خیام نیست !!
هنوز هم بعد از گذشت قرن ها میبینیم که آزادی بیان وجود نداره ، پس چطور شما توقع دارین در زمان حیاتش شعرهای خیام دست به دست می شد ؟!!!!
درضمن متاسفم که دوست داران اشعار خیام رو یه مشت معتاد و الکلی میدونید ، اصلا شما هرکس که چهارچوب تفکر شما رو نداشته باشه با یه لقب مثل معتاد ، خطاب می کنید
متاسفم براتون
مرد باش . چاپ کن (1335125) (alef-13)
 
رند
۱۳۹۲-۰۲-۳۰ ۱۹:۵۲:۱۲
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام نه دنیا و نه دین
نی حق نه حقیقت و نه شریعت نه یقین
دردوجهان کرا بود زهره این (1337456) (alef-3)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۵:۲۹:۴۷
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی ونه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من (1328447) (alef-6)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۵:۳۱:۱۹
خیام اگر ز باده مستی خوش باش ------- تو ماه رخی اگر نشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نیستی است ------- انگار که نیستی چو هستی خوش باش (1328456) (alef-6)
 
یک دوست
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۲۳:۲۲:۲۰
لطفا اصلاح بفرماپید مصرع دوم را.

با ماهرخی اگر نشستی خوش باش... (1330300) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۰۸:۴۲:۵۲
با سلام
و البته کامنت دوستمون هم اصلاح بشه...در این مصرع...
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش(به اشتباه نوشتند "تو ماهرخی") (1330906) (alef-15)
 
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۵:۴۱:۴۱
ممنون ... بسیار زیبا و بجا بود این مقاله و البته دوست داشتنی ... (1328505) (alef-6)
 
Russian Federation
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۶:۱۳:۱۲
خیام رو هم انگلیسی کردید فت! وای بر شما! کسی که بیانگذار این ادعا بود در آخر عمر خود اقرار کرد که پول گرفته و چنین نظریه مضحکی را ترویج کرده است حالا شما به تبعیت از ناصر کمونیست شروع کردید به کوبیدن شعرای ایرانی و حتی انکار وجودشان! (1328673) (alef-6)
 
رضا
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۶:۳۰:۱۱
با سلام،
لطفاً رباعی انتهای مطلب را اصلاح فرمائید:
گر گوهر طاعتت نسفتم هرگز
گرد گنه از چهره نرفتم هرگز
نومید نیم ز بارگاه کرمت
زیرا که یکی را ، دو نگفتم هرگز
با تشکر (1328771) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۷:۲۰:۲۴
بالاخره این اشعار می و باده عرفانی است یا تحریک قریحه شاعری در مقابل مصایب روزگار؟ از خیام رد شویم نوبت حافظ است (1328958) (alef-13)
 
حسین
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۷:۵۷:۴۸
امروز مراسم سالگرد خیام در نیشابور خیلی ضعیف برگزار شد و وزیر فقط پیام داد و خبری از خودش نبود.
یکی خواب خیامو دیده:خیام بهش گفته کاش من خیام شیرازی بودم. (1329113) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۵:۵۲:۲۹
خدایی در تاریخ معاصر حق نیشابور خیلی ظلم شده است (1332668) (alef-15)
 
حجت
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۸:۱۹:۵۰
ببخشید ایشون حکیم عمر خیام نیشابوری هستند
لطفاً اصلاح کنید (1329200) (alef-13)
 
Russian Federation
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۸:۴۷:۰۶
خدایی کمی بیشتر مطالعه کنید و بعد مقاله بنویسید ، لااقل سری به ویکی پدیا میزدید آگاهیتان بالا می رفت (1329275) (alef-13)
 
آگاهی
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۸:۵۳:۱۷
از آگاهی شما همین بس که ویکی پدیا منبع اطلاعاتتان است. خوش باشید
الف ممنون از مطلب خوبت (1333294) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۹:۱۸:۴۳
همین که ویکی پدیا رو منبع معتبر میدونی معلومه چه اوضاع و احوالی داری. (1333388) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۹:۱۷:۱۹
الف جان ممنون که از شخصیت های بزرگ مطلب می نویسی. باعث افتخار میهنی (1329380) (alef-13)
 
رضا علی
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۹:۳۰:۲۸
خیر استاد جان اشتباه می فرمایید. خیام به خاطر جو حاکم زمان نتوانست انتشار بدهد و شما هنوز هم منظورش را نگرفتین و تمام رباعیات خیام هماهنگ و پیوسته یک چیزی را دنبال می کند وآن هم فهم مطالب مهم در جملات کوتاه است و آن هم نسبی بودن و بی اعتبار بودن و گذرا بودن کل دنیا و رد ادعاهای واهی آدم ها در درک سیستم این دنیا و چرخش روزگار است. (1329430) (alef-13)
 
دانیل
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۹:۳۲:۲۶
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است در بند سر زلف نگاری بوده است این دسته که بر گردن او میبینی دستیست که بر گردن یاری بوده است.. (1329439) (alef-13)
 
علی
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۱۹:۵۷:۰۹
استاد محقق نگران نباشند. مردم عوام هم خیامشان را عرق خور و بی بند و بار نمی دانند. اتفاقا عوام فرق لاقیدی و رندی را با بی بند و باری و عرق خوری می دانند. این که وجه علمی او (البته منظورم امامت و فقاهت نیست) مغفول مانده است درست اما اوضاع آنقدر هم که شما نگرانید بی ریخت نیست. همین خیام شاعری که مردم می شناسند، نگاه متفاوتی به
هستی و واقعیتهایش دارد که نه تنها برای عوام که برای خواص هم هوشمندانه و قابل توجه است. آمیخته به رنگ و ریا و کلیشه و ادا ئ اطوار هم نیست. امرو ز که مردم دچار این بلاها هستند ، حق دارند به خیامی توجه کنند که می گوید:
قومی متفکرند اندر ره دین/ قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آن که بانگ آید روزی/ کی بیخبران راه نه آن است و نه این
-----------------------------------------
آنان که محیط فضل و آداب شدند/ درجمع علوم شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز/ گفتند فسانه ای و درخواب شدند (1329547) (alef-13)
 
شهاب
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۲۱:۰۰:۱۱
در این وادی پر تناقض ما هم پرسش می کنیم آیا اصلا خیامی وجود داشته؟ (1329740) (alef-13)
 
شاهد
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۲۱:۵۶:۴۸
واقعا شمایی که این مقاله رو نوشتی چقدر از اشعار خیام رو خوندی؟؟؟
متاسفم به خاطر برداشت سطحی شما از شعر، خیام، عقل گرایی و تفکر. هر (1329987) (alef-13)
 
ابراهيم
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۲۲:۲۰:۳۱
آنان كه أسير عقل و تمييز شوند
در حسرت هست و نيست نا چيز شدند
رو بي خبرا تو آب انگور گزين
كان بي خبران به غوره ميويز شدند

خيام (1330068) (alef-13)
 
مجتبی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۲۲:۴۳:۲۶
جالبه. نویسنده سعی میکنه شعر و شاعری خیام رو زیر سوال ببره ولی دست آخر به یکی از شعر های خیام رجوع میکنه و اون رو ملاک قرا میده... (1330155) (alef-13)
 
محمدرضا
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۲۲:۵۸:۰۳
ای کاش نویسنده محترم کتاب مرصادالعباد را مطالعه می کرد. در این کتاب به صراحت اشاره شده که خیام اهل فضل و کیاست است و در عین حال برخی از رباعی های او نقد شده است. (1330209) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۲۳:۲۵:۰۶
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه به مهر بر جبین میزندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش... (1330309) (alef-13)
 
مجتبی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۲۳:۲۵:۵۹
آقا جان، نگارنده محترم و ادیب مقاله، "سترگ" یعنی "بی شرم" و به معنی "بزرگ" یا "گرانسنگ" نیست. (1330316) (alef-13)
 
سعید
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۲۳:۴۳:۳۵
اگر نقد پذیر هستید این مطلب رو منتشر کنید:

شما چهره خیام را به عنوان یک دانشمند فاضل مذهبی شبه عارف معرفی کردید. در دانشمند بودن خیام که تردیدی نیست چرا که نظامی عروضی همدوره خیام در کتاب چهار مقاله، او را منجم میشمارد. اما در مورد شعرهای او باید گفت که ترانه های او در زمان حیاتش به سبب تعصب مذهبی مردم مخفی شده و توسط دوستانش نگهداری شده بودند. شما گفتید اولین بار سیصد چهارصد سال بعد به شعرهای او اشاره شده اما بهتر است بدانید که فقط 50 سال پس از خیام، عمادالدین کاتب اصفهانی در کتاب خریدهُ القصر او را به عنوان شاعر نام میبرد و 100 سال پس از خیام، نجم الدین رازی در کتاب معروف مرصاد العباد، صراحتا خیام را دانشمند و شاعر دهری معرفی میکند و در صفحه 18 کتابش این شعر خیام را می آورد:
دارنده چه ترکیب طبایع آراست باز از چه سبب فکندش اندر کم و کاست؟
گر زشت آمد این صور،عیب که راست؟ ور نیک آمد خرابی از بهر چه خواست؟
و 220 سال بعد از خیام، سیزده رباعی از او را در کتاب مونس الاحرار می آورند.
دیگر آنکه شما به ساحت خیام اهانت کردید و در این متن شعرهای او را به ابتذال و لایعقلی و شهوت نسبت دادید. اگرچه به گمان خودتان این شعرها از او نبوده اما مطابق اسناد و مدارکی که نمونه ای از آن را برایتان آوردم شعرها از خیام است اما او نه شهوتی و لایعقل و مبتذل است بلکه در شعرهایش هرجا نامی از شراب هست ار تفکر و خرد هم هست از اندوه و مرگ هم هست از زیبایی و زمین هم هست از دانش و بینش هم هست... پس او را لایعقل شهوتی ندانید و به ساحتش اهانت روا نکنید.
انتظار دارم مطلبم را منتشر کنید الف جان. (1330383) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۰:۲۵:۲۱
این نظامی عروضی! کیست من نظامی گنجوی میشناسم ایا میان اینها نسبتی هست؟ (1331037) (alef-13)
 
سعید
۱۳۹۲-۰۲-۳۱ ۱۹:۰۰:۴۰
سلام دوست خوبم.
نظامی عروضی و نظامی گنجوی دو شخص هستند.

نظامی عروضی اهل سمرقند(واقع در ازبکستان فعلی که آنهنگام از شهرهای ایران بود) بوده که نویسنده است،لقبش نظامی و اثر معروفش در موضوعات مختلف به نام "چهارمقاله" است. عروضی همزمان با خیام میزیسته و حتی با او ملاقات داشته است.

نظامی گنجوی اهل گنجه(واقع در جمهوری آذربایجان فعلی که آنهنگام از شهرهای ایران بود) بوده که هنر اصلی و شهرتش شاعری است و منظومه های داستانی "خسرووشیرین" و "لیلی و مجنون" از اوست. تخلص شاعری اش نظامی است. او اندکی پس از خیام میزیسته. (1342657) (alef-3)
 
شهروند
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۳۰ ۰۸:۲۷:۳۲
درود برشما -پاسخ مستند ومحكمي بود براي اينان كه به زعم بنده ميخواهند خيام را آنگونه كه خود ميخواهند به نفع خويش مصادره نمايند نه آنگونه كه بود! صد البته كه شان حكيمي فرزانه چون حكيم عمر خيام بسيار فراتر از اين ياوه گويي ها است (1334479) (alef-13)
 
علي
۱۳۹۲-۰۲-۲۸ ۲۳:۵۸:۳۶
خيام هزار سال است كه شاعر است و جاي بسي افتحار است در بزرگداشت خيام
از سراسر جهان دانشمندان ومحققين در نيشابور گرد مي ايند خارجيها خيام را به
عنوان يك شاعر بزرگ وجهاني مي شناسند انگاه ما در كمال تاسف كه بيشتر به يك
جوك وطنز مي ماند شاعر بودن خيام بزرگ را انكار ميكنيم ايا به غير از خيام اشخاص
ديگري ميتوانند اين اشعار فوق العاده را بگويند و خنده دارتر اينكه به فرد ديگر منتسب
كنند ؟ (1330448) (alef-13)
 
امین ح
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۰۰:۱۶:۵۹
در واقع پرداختن به باورهای نسبتا غلط مردم کار خوبیه.نفس این مقاله هم کار خوبیه.اما ایرادش اونجاست که لحن مطلب خیلی علمی نیست.یعنی فقط با موضوع طوری برخورد کرده که اولا انگار کشف تازه ای کرده ، دومأ اصل رو بر شاعر نبودن خیام قرار داده.
درحالی که به بیشتر مطالب مورد اشاره ی بالا در همون مقدمه ی اکثر کتابهای رباعیات خیام موجود در دست مردم اشاره شده.

دوم اینکه این ثابت نشده که خیام اصلا شاعر نبوده.بلکه دربارش شک هست.و حداقل ۴۰ مورد از رباعیاتش رو افراد زیادی با اطمینان به خیام نسبت دادن.

نکته دیگه درمورد مثال کاملا غلط درباره مقایسه ی ویولونیست بودن انیشتین با شاعر بودن خیامه.چون درسته که در هر دو مورد این افراد به دلایل علمی شهره بودن،اما جایگاه شعر خیام در ادبیات جهان بسیار فراتر از جایگاه ویولون زدن انیشتین در موسیقیه.اشعار خیام اگر هم برای خیام نباشه چیزی از ارزشش کم نمیشه.

نکته آخر که نویسنده مقاله متأسفانه از اون به راحتی گذشته اینه که اشعار واقعیه خیام بسیار عمیق و تکان دهنده هستند،و این مشکل خیام نیست که عده ای دوست دارن با ذهن مریض فقط ظاهر شعر خیام رو اصل بگیرن.

در پایان باید گفت اتفاقأ رباعیات خیام بسیار به شخصیتی که از خیامِ دانشمند ترسیم کرده اند شباهت داره.خیام فردی متفکر،کم حوصله و منتقد بوده و این رو در کوتاهیه ابیات و زبان تند کلمات میشه دید.و اینکه مطمئنأ خیام با این شخصیت اهمیتی برای شنیده شدن و ترویج اشعارش قائل نبوده. (1330497) (alef-13)
 
سعید
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۵:۳۰:۴۱
آفرین بر شما دوست خوش فکر (1332565) (alef-13)
 
واکسی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۰۸:۰۴:۳۵
جناب آقای محقق
خیام چه شراب میخورده چه نمی خورده به خودش مربوطه . چرا قصد دارید هرکسی که به دلیلی معروف میشه تقدیس کنید ؟ خیام دانشمند بسیار بزرگی بوده و در این شکی نیست . بر اساس علم و معرفتش هم راهی را در زندگی انتخاب کرده . اولا آدم باید بسیار ساده باشه که فکر کنه منظور از شراب و می و مطرب در گفتار عارفان و فلاسفه همون چیزایی است که بین ما عوام معنی داره . ثانیا افرادی مثل حضرتعالی که انسانها را تقدیس میکنید و بدون هیچ منطقی ذات اقدس الهی پیوندشون میدید ، اگر روزی خللی در کار اون افراد پیدا بشه همه ی مقدسات را به گند می کشید .
در آخر یک گزاره منطقی را یادآور میشم . چیزی که نباشه نمیشه دید اما برعکسش صادق نیست . ( یعنی ممکنه چیزی باشه ولی دیده نشه ) خیام هم اگر کسی ندیده که شعر بگه یا ازش به عنوان شاعر یاد نشده ، هیچ دلیلی برای شعر نگفتنش نیست .
در این اینکه زحمت بسیار کشیدید در زمینه ی مطالعه ی آثار و زندگینامه خیام سپاسگزاریم اما شما تحقیق نفرمودید بلکه بسیار کاوش کردید که بتونید ادعای خودتون را اثبات کنید . یک محقق بیطرف هست و فارغ از نتیجه تحقیق به کارش ادامه میده . اما حضرتعالی چیزی را فرض گرفتید و به دنبال اثبات خواسته ی خود کتابها را زیر و رو فرمودید . برای همینه که چهارتا مغرض اجنبی به خودشون اجازه میدن که بگن خیام طرفدار فلسفه شهوترانی و ... بوده !
بهترین راه ضربه زدن به کسی بد دفاع کردن از اونه . لطفا شما از خیام دفاع نکنید . نیازی به دفاع نداره! (1330863) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۱:۴۳:۳۸
صد افرین به این پاسخ.
متاسفانه این در کشور ما یک روال شده که یک شخص اگر خوبه لزوما خداپرسته یا لزوما مسلمونه و امثالهم.
ممکنه شخصی بی خدا باشه ولی انسان با وجدان و خوبی باشه و عکسش را هم که همه میدونیم کم شایع نیست. مثل طالبان یا مشابهاتشون.
پس یه جای تقدیس افراد بزرگ باید واقعیت اونها را شناخت. (1331380) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۰:۳۰:۱۹
گویند بهشت و حورین خواهد بود888 آنجا می و شیر و آنگبین خواهد بود
گر ما می معشوق گزیدیم چه باک888 چون عاقبت کار جهان چنین خواهد بود (1331050) (alef-15)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۲:۳۲:۵۹
گویند بهشت و حورعین خواهد بود % وانجا می و حوروانگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک% چون عاقبت کار چنین خواهد بود (1331641) (alef-13)
 
یونس
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۱:۳۶:۰۴
هرگز دل من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلومم شد که هیچ معلوم نشد

مائیم که اصل شادی و کان غمیم سرمایه دادیم و نهاد ستمیم
پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم آئینه زنگ خورده و جام جمیم

مائیم و می و مطرب و این کنج خراب جام می و جان و جامه پر درد شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب

اگر احیاناً بخواهیم بگیم که اشعار بالا از خیام نیست در مورد پائینی چی می تونیم بگیم:

تا چند زنم به روی دریاها خشت بیزار شدم ز بت پرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود؟ که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت؟

خواهشاً بیاییم بخاطر منافع شخصی خودمون شاعر بودن خیام رو تحریف نکنیم (1331330) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۲:۰۲:۰۴
اینم یه بازی دیگه است. فردا می گویید خیام عرب بود از دوحه اومده بود و باید مال قطری ها باشه یا نه ترک بود از آذربایجان و باکو اومده بود. خدا رحم کنه به ما (1331470) (alef-13)
 
احمد کاویانی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۱۵:۰۲:۱۰
ای چرخ فلک خرابی از کینه توست بیدادگری پیشه دیرینه توست
ای خاک اگر قلب تو را بشکافند بس گوهر قیمتی که در سینه توست

دریاب که از روح جدا خواهی رفت در پرده اسرار فنت خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمده ای خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

می خور که زدل کثرت و قلت ببرد واندیشه هفتادو دو ملت ببرد
پرهیز مکن ز کیمیایی که ازو یک جرعه خوری هزار علت ببرد

می خوردن و گرد نیکوان گردیدن به زانکه به رزق ظاهری ورزیدن
گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود پس روی بهشت کس نخواهد دیدن

گویند بهشت حور و کوثر باشد جوی می و شیر و شهد و شکر باشد
پر کن قدح باده و بر دستم نه نقدی زهزار نسیه خوشتر باشد (1332409) (alef-13)
 
علی کریمی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۲۹ ۲۱:۴۲:۳۴
قابل توجه نویسنده. تمام نتیجه و بروز و ظهور فلسفه ی الهی و علمی خیام در اشعارش متجلی است. کج فهمی خودتان را به گردن ادبیات نیندازید./ (1333725) (alef-13)
 
Ali teraktor
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۳۰ ۰۱:۴۹:۱۶
اقاي جواد محقق حتما شما راس ميگي ، خيام و همه بزرگان حتما تابع دستور شما بودن , اصلا حافظ ، سعدي ، مولوي و خيام هم اگه الان زنده بودن با فتنه مخالفت ميكردن و به كانديداي مورد نظر شما راي ميدادن ، اينجوري كه شماها پيش ميرين كل تاريخ رو به نفع خودتون مصادره ميكنين ، (1334289) (alef-13)
 
ستوده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۳۰ ۰۷:۵۷:۳۶
درگوش دلم گفت فلك پنهاني
حكمي كه قضا بود ز من ميداني ؟
در خلقت خود اگر مرا دست بدي
خود را برهاندمي ز سرگرداني ! (1334436) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۳۰ ۰۹:۴۹:۲۳
به نظر بنده کاتب این مقاله باید از محظر این منتقدین و خوانندگان کمال استفاده را بفرمایند و به دانش خود چیزی بیافزایند. ودر تکلمه این مقاله به اشتباهات خوددشان اذان فرمایند. (1334657) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۳۰ ۱۰:۵۶:۳۴
قومی متفکرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقین

میترسم از آن که بانگ آید روزی کای بیخبران راه نه آنست و نه این (1334832) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۲-۳۰ ۱۱:۳۲:۳۹
یکی از زیباترین و تاثیر گذارترین آلبوم های موسیقی که تاکنون شنیده ام آلبوم رباعیات خیام با صدای جاودانه ی استاد شجریان و با دکلمه ی مرحوم شاملو بود.
در کم نظیر بودن تلفیق شعر و موسیقی در این آلبوم هیچ شکی وجود ندارد... (1335015) (alef-13)
 
alireza
۱۳۹۲-۰۲-۳۰ ۲۲:۲۱:۲۵
خیام یکی از 5شاعربزرگ دنیاست.
بسیاری ازبزرگان دنیا همچون ولادیمیرپوتین و...ازخواندن اشعارخیام لذت می برند.اما ماباهم بحث می کنیم که آیاخیام ریاضیدان بوده یاشاعر؟ (1338118) (alef-3)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۲-۳۰ ۲۲:۳۷:۵۰
با سلام
باید این را بپذیریم که شاعر بودن هیچ منافاتی با فیلسوف یا حکیم بودن ندارد و این اثبات شده است که بیشتر شاعران فارسی زبان دانشمند و فیلسوف دوره خود بوده اند پس جای کار دارد که بیشتر به این مساله پرداخته شود و به جای اینکه به شاعر بودن خیام بتازید به اندیشه هایی که در شعر او وجود دارد فکر کنید... (1338198) (alef-3)
 
۱۳۹۲-۰۳-۰۲ ۱۰:۵۱:۴۳
گاویست درآسمان و نامش پروین/گاوی دگرست خفته در زیر زمین/چشم خردت باز کن از روی یقین/زیر و زبر و گاو مشتی خر بین!! (1350515) (alef-3)
 
م.قلمزن
۱۳۹۴-۰۲-۲۹ ۱۱:۱۵:۴۸
مقدمه:

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه در پیش روست ، تلاشی است از یک بنده کم بضاعتِ حضرتِ دوست ، در جهت بیان آنچه مرضی درگه اوست. انشاالله

تلاشی کوچک ، برای پاسخ به سوالات و ابهاماتی بزرگ ، که همواره جوامع بشری ، در گذشته و حال ، با آن دست به گریبان بوده و میباشد.

همان سوالات و ابهامات و شبهاتی که خیام نیشابوری نیز ، به عنوان یک متفکر و دانشمند شرقی ، در چندین قرن پیش در خصوص جهان هستی و طبعات آن (مرگ و زندگی و معاد و ...) در رباعیاتش مطرح کرد.

و غربیها نیز با حمایت و همراهی گسترده با این گفتگوهای خیام و (چاپ و تکثیر، و حتی تدریس آن در دانشگاههایشان) در واقع خطاب به او اعلام کردند که"جانا سخن از لسان ما میگوئی". و لذا اینگونه بود که خیام همراه با رباعیاتش جهانی شد ....

و شاید هم بدین ترتیب غربیها خواستند به هر آنکسی که بخواهد گرایشی به اسلام پیدا کند بگویند ، ببینید حکمای خودشان چطور در حل این مسائل حیاتی وا مانده اند!!!

از اینرو بنده خطاب به ایشان عرض میکنم که:

خیام عمر کاش تو حافظ بودی

آنگاه به غربیان تو نافذ بودی

آنان نه پی معارف قرآنند

زان روست که در سخن تو رافض بودی

لذا آنچه موجب تاسف و تاثر میگردد ، این است که ایشان بجای آنکه در موضع یک دانشمند اسلامی ، به پاسخهای حکیمانه به این ابهامات بپردازند ، ترجیح داده اند تا در موضعی نه چندان روشن ، تنها به طرح و اشاعه ماهرانه آنها مبادرت ورزیده و مخاطبان خویش را در هاله ای از ظلمت و ابهام رها نموده و به جای دادن نوش داروهای شفا بخش و التیام دهنده ، تنها و تنها به تجویز مُسکن های نشئه آور بسنده نمایند.

نظیر: ، خوش باش ، خرم بزی ، مخور غم ، به شادمانی گذران و ...

در حالی که به اعتقاد این حقیر:

حکیمان را بُود حکمت قباله به نزدشان بُود دائم پیاله
که با آن دست مردم را بگیرند نه اینکه افکنند آنان به چاله

ایشات ضمن بیهوده برشمردن اندیشیدن در باره خلقت میگویند:

از بودنی ایدوست چه داری تیمار وز فکرت بیهوده دل و جان افکار
خرم بزی و جهان بشادی گذران تدبیر نه با تو کرده‌اند اول کار

در حالی که میتوان گفت:

"از بودنی ایدوست چه داری تیمار" حق کرده عطایت ، به کرم اول بار

خرم بزی و به فکر فردایت باش با توست کنون ، اگر چه نه اول کار

و یا

ادامه مطلب

قلمزن:
یک قطره ی آب بود و چون دریا شد
یک ذره ی خاک زین زمین بر پا شد

"آمد شدن تو اندرین عالم چیست"
بود ار مگسی ، دراین میان عنقا شد


خیام :
یک قطره آب بود با دریا شد
یک ذره خاک با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

استقبال از رباعیات خیام: http://ghalamzan16.blogfa.com/ (2896801) (alef-3)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.