توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 394014
سودهای پیدا و پنهان آمریکا از نابودی ارتش آلمان و ژاپن
تاریخ انتشار : سه شنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۰
در اوایل دهه ۱۹۶۰ و در حالی که آلمان غربی اجازه ساخت هواپیمای رزمی نداشت، مسئولین این کشور زیر بار قراردادی بسیار سنگین با شرکت لاکهید آمریکا برای خرید ۹۰۰ جت جنگی رفتند که تبعات تکان دهنده‌ای برای ارتش آلمان داشت.

به گزارش مشرق، نه اینکه سخنانشان همانند خواب هایشان برایمان اعتنا داشته باشد، که خطرش آنجایی ملموس است که این حرف ها را در قالب مصلحت نظام، مطرح و وعده های چهارساله برای اجرای دکترین های انحرافی می دهند تا جایی که نیاز می شود رهبر انقلاب در دیدار فرزندان پاسدار خود صراحتا تاکید کنند که "کشورهایی که گفته می‌شود سازمان نظامی خود را جمع‌آوری کردند، به اختیار خود این کار را نکردند بلکه آنها در جنگ جهانی نابود شده بودند و به آنها اجازه ندادند که سازمان نظامی داشته باشند."

اگرچه این نسخه نیز همانند برخی دیگر از طرح ها و پیشنهادات فرماندهان سابق آفندی و پدافندی، به سریعترین زمان ممکن، پنبه و خنثی شد امابد نیست آن روی سکه ممانعت کشوری چون آمریکا از ادامه فعالیت ارتش های ژاپن و آلمان پس از جنگ جهانی دوم، بیش از گذشته عیان شود تا شاهدی دیگر از تبعات تلخ اعتماد و سلطه پذیری از این کشور باشد.

طبیعی است زمانی که کشوری در جنگی بازنده شود، ناچار به پذیرش شروط تحمیلی از سمت کشور پیروز است و چه چیز بدتر از آنکه استعمارگری تازه به دوران رسیده در آن ایام نیمه قرن گذشته میلادی، کتیبه نویس این شروط باشد.

در طول تاریخ موارد زیادی از این نوع قراردادهای تحمیلی به امضاء رسیده و توسط کشورهای مختلفی اجرا شده است و در بسیاری از موارد، این نوع پیمان های صلح و یا رفتارهای کشورهای فاتح، خود باعث شعله ور شدن مجدد آتش جنگ شده و یا مخالفت های گسترده ای را در سطوح اجتماعی و سیاسی کشور مغلوب ایجاد کرده است. در این مطلب خواهیم گفت که اگرچه آمریکا جلوی ادامه فعالیت ارتش آلمان و ژاپن را گرفت، اما در کنار آن، شروطی را پیدا و پنهان برای آنها پیاده کرد که خسارتش شاید بیش از شکست در جنگ جهانی بود و همین تجارب تلخ، باعث رشد نیروهای مسلح آنها در سالهای اخیر شده تا آن دوران تاریک را هرچه زودتر به فراموشی بسپارند.

راز بزرگ فروش هواپیمای استار فایتر به آلمان

آلمان تا قبل از شکست در جنگ دوم جهانی، یکی از بزرگترین تولید کنندگان هواپیماهای جنگی در جهان به حساب آمده و اولین جت جنگی دنیا یعنی Me-۲۶۲ نیز در نیروی هوایی آلمان نازی عملیاتی شده بود. بعد از شکست در جنگ دوم جهانی و تشکیل دولت آلمان غربی، کم کم از اواسط دهه ۱۹۵۰ میلادی بحث سازمان دهی مجدد ارتش آلمان به میان آمد.

آلمان ها که خود آغاز کنندگان عصر جت بودند به علت عدم اجازه برای تولید هواپیمای رزمی توسط کشورهای پیروز جنگ بویژه ایالات متحده، از آمریکا جنگنده های اف ۸۴ و اف ۸۶ را خریداری کردند. نکته به نوعی طنز در این ماجرا اینجاست که بسیاری از بحث های ریشه ای در طراحی این هواپیما، از جمله بحث بالهای عقب نگر، برای اولین بار در آلمان توسعه یافته و با انتقال دانشمندان و اسناد علمی آلمان به آمریکا، این طراحی در این کشور ادامه پیدا کرد.

جنگنده اف ۸۶ البته از جمله هواپیماهای شکاری خوب در زمان خود محسوب می شد که در جریان جنگ کره خوش درخشیده و تعداد زیادی از میگ های ۱۵ ساخت شوروی را نیز سرنگون کرد.

با ادامه روند خرید از آمریکا و در اوایل دهه ۱۹۶۰ و در حالی که آلمان غربی همچنان اجازه توسعه و ساخت هواپیمای رزمی نداشت، مسئولین این کشور قراردادی بسیار سنگین با شرکت لاکهید آمریکا برای خرید چیزی نزدیک به ۹۰۰ فروند هواپیما جت جنگی F-۱۰۴ استار فایتر امضاء کردند و در نهایت چیزی در حدود ۹۱۶ فروند از آنها را از آمریکا تحویل گرفتند؛ موضوعی که برخی کارشناسان از فشارهای پیدا و پنهان مسئولان سیاسی و نظامی آمریکا به آلمانی ها برای انعقاد آن سخن می گویند و تبعات خاصی نیز داشت.

اما با شروع تحویل انبوه این پرنده ها به طرف آلمانی و آغاز پروازهای آن در آلمان، سونامی تلخ سقوط ها آغاز شد و ۲۹۲ فروند از این هواپیماها سقوط کردند و منجر به مرگ ۱۱۶ خلبان نیروی هوایی آلمان غربی شدند. نکته جالبتر آنکه تمامی این سقوط ها در زمان صلح رخ دادند و کارشناسان هشدار می داند که مشکلات طراحی زیادی در این هواپیما آن وجود داشته که پرواز با آن را بسیار ریسک پذیر می کرده است.

در حقیقت می توان گفت انتقامی که ارتش آمریکا با فروش این جنگنده ها از خلبانان نیروی هوایی المان گرفت، بسیار خاموش، گسترده و تلخ بود و متخصصان صنایع هوایی این کشور، با کشتن خلبانان آلمانی مشکلات جنگنده های خود را کشف و برطرف کردند و در عین حال، قتل عامی سرد را رقم زدند.

بررسی ها نشان می داد این هواپیما در بخش موتور نیز با مشکلات زیادی رو به رو بود و ارتش آلمان که نزدیک به یک دهه از میان رفته و تازه در حال شکل گیری بود، به ناگاه با این هواپیمای پیچیده و پر از مشکل رو به رو شد. عدم آموزش کافی خلبانان و پرسنل فنی که اکثر آنان در آن دوره در آمریکا آموزش دیده بودند، از جمله دیگر دلایل این سقوط ها برشمرده شده است.

اسناد تاریخی می گویند مدتی قبل از تحویل این هواپیما به آلمان، اریش هارتمان برترین تکخال رزم های هوایی تاریخ که در زمان جنگ دوم جهانی، ۳۵۲ فروند هواپیمای دشمن را ساقط کرده بود از همان ابتدا با اشاره به مشکلات پایه این هواپیما مخالف خرید آن توسط نیروی هوایی آلمان بود.

اما این خلبان افسانه ای خبر نداشت که در پشت پرده علاوه بر این که آلمان از توان تولید جنگنده محروم شده است، به مقامات بلند پایه سیاسی و نظامی نیز توسط شرکت لاکهید رشوه داده و فشارهای شدیدی وارد شده است تا این قرارداد به امضاء برسد.

هارتمان به انتقادهای تند و تیز خود درباره اف ۱۰۴ ادامه داده و نهایتا نیز به این دلیل که نتوانست در این باره سکوت کند، اجبارا در سال ۱۹۷۰ از نیروی هوایی آلمان بازنشسته شد. در نهایت بخش زیادی از مشکلات اف ۱۰۴ توسط خود آلمانی ها با تغییرات در تاکتیک ها و آموزشهای پروازی رفع شده که این امر مدیون فرماندهی یوهانس اشتاینهف از خلبانان تکخال آلمانی جنگ دوم جهانی بود که در اواخر دهه ۱۹۶۰ به فرماندهی نیروی هوایی آلمان غربی رسید و برنامه پر از نقص آمریکایی ها را اصلاح کرد.

اما این پایان مشکلات آلمان با جنگنده های آمریکایی نبود. در ادامه آلمانی ها اقدام به خرید شکاری بمب افکن معروف اف ۴ فانتوم از آمریکا کردند. شاید برای بسیاری از علاقمندان به دنیای هوانوردی این سوال مطرح شود با توجه به اینکه فانتوم که یکی از برترین هواپیماهای رزمی دوران خود بود، این خرید چه مشکلی برای آلمانها داشت؟

مشکل این بود که به دلیل شکست خوردن آلمان در جنگ، این کشور با قبول شرایط تحمیلی آمریکا مجبور شده بود یک مدل ضعیف شده از اف ۴ را تحویل بگیرد. این مدل صرفا توان حمل موشک های هوا به هوای حرارتی را داشته و توان حمل مهمات هوا به سطح و سوخت گیری هوایی را نیز نداشت.

آلمان نهایتا در سال ۱۹۸۳ میلادی تحت پروژه Improved Combat Efficiency (ICE) ارتقاء فانتوم های خود را آغاز کرده و رادار جدید، توان حمل موشک های فامد و بسیاری دیگر از ارتقاء ها را بر روی آن اضافه کرد. عمده تسلیحات و سامانه های الکترونیکی نیز دوباره از آمریکا خریداری شد و هزینه قابل توجهی برای این کشور اروپایی داشت.

البته این تجربه های سخت، مسئولان و نخبگان آلمانی را در نهایت به این سمت برد تا حداقل بخشی از توان بومی هوایی خود را دوباره فعال کنند و در همین راه، کنسرسیومی با چند کشور اروپایی دیگر تشکیل و به ساخت جنگنده تورنادو منجر شد. بعد از آن نیز دوباره کشورهای اروپایی به صورت مشترک جنگنده یوروفایتر تایفون را ساختند و این دو جنگنده اروپایی که بخش عمده آن در آلمان ساخته شده است، در حال حاضر توان رزمی نیروی هوایی آلمان را تشکیل می دهد و آنها را از دست شروط و برنامه های تحمیلی آمریکا نجات داد.

ژاپن؛ از جنگنده های ضعیف تا پرونده های قطور تجاوز جنسی
اما ژاپن دیگر کشور شکست خورده در جنگ دوم جهانی بود که به ناچار و از روی شکست خوردن در جنگ مجبور به تحمل شرایط سختیاز سوی امریکایی های مغرور شد. یکی از تلخ ترین اتفاقات در این ایام آن بود که در یک سال اول پس از پایان جنگ، به طور علنی پایگاه هایی در کشور ژاپن ساخته شد و در این مراکز، زنان ژاپنی به تن فروشی برای نظامیان آمریکایی مجبور می شدند.

تلخی این ماجرا آنجا بیشتر می شد که این مراکز توسط خود دولت ژاپن ایجاد شده بود و همان بنیان های غلط موجب شده تا به امروز گزارش های فراوانی از رونق کسب و کار فاحشه خانه ها در نزدیکی پایگاه های آمریکایی در ژاپن وجود داشته باشد و این جبر تاریخی همچنان به صورت غیررسمی در این کشور با فرهنگ چند هزار ساله، تداوم یابد.

همچنین در بحث تجاوزهای جنسی نیز موارد بسیار زیادی از این موارد تا به امروز خصوصا در منطقه اوکیناوا رخ داده و بارها موجب اعتراض شدید مردم ژاپن شده حتی روابط توکیو و واشنگتن را دچار مشکل کرده است اما خبری از رسیدگی جدی و قاطعانه به آن در این کشور وجود ندارد..

پس از گذشت سالها، همچنان بحث و جدل درباره لزوم تخلیه نظامیان آمریکایی از منطقه اوکیناوا به یکی از موضوعات جنجالی در این کشور بدل شده و هر از چند گاهی به دلایل مختلف از جمله ایجاد مزاحمت برای مردم محلی، در رسانه ها و مجلس این کشور دوباره از سر گرفته می شود.

اما ژاپنی ها نیز به مانند آلمانی ها برای ساخت مجدد ارتش خود به مشکلات زیادی برخورد کردند. این کشور که تا قبل از شکست در جنگ جهانی دوم صاحب یکی از نیرومند ترین ارتش های جهان بود، پس از شکست در آن جنگ برای تامین بسیاری از نیازهای خود، اجبارا به آمریکا محتاج شد.

ژاپن نیز از دیگر مشتریان جنگنده مسئله دار اف ۱۰۴ استار فایتر بود که حدود ۲۱۰ فروند از آنها در داخل ژاپن به صورت تحت لیسانس ساخته شد. این هواپیماها صرفا به موشک های هوا به هوای حرارتی و توپ مجهز بوده و با تدابیر آمریکایی ها، توان حمل به اهداف سطحی را نیز نداشتند.

ژاپنی ها در مرحله بعدی اقدام به تولید جنگنده اف ۴ فانتوم به صورت تحت لیسانس کردند و این بار نیز همانند نمونه آلمانی، خبری از توان ضد سطحی و سوختگیری هوا به هوا نبود و فانتوم های ژاپنی صرفا یک سری هواپیمای دفاع هوایی نقطه‌ای بودند.

ژاپن نیز باز به مانند آلمان فانتوم های خود را ارتقاء داده و از رادارهای AN/APG-۶۶ ساخت آمریکا در این بحث استفاده کرد و پس از مدتی توان حمله به اهداف سطحی و حمل موشک های ضد کشتی نیز به فانتوم های ژاپنی اضافه شد.

تجارب و تحقیرهای دهه های قبل موجب شد تا ژاپنی ها در سالهای اخیر رویه دفاعی خود را تغییر داده و منش بسیار متفاوتی را پیش بگیرند. برای نمونه جنگنده میتسوبیشی اف ۲ ژاپن که در ظاهر یک کپی از اف ۱۶ آمریکایی به حساب می آید به طور کامل از سامانه های الکترونیکی و راداری و همچنین تسلیحات ژاپنی هوا به هوا و هوا به سطح بهره می برد.

در تمام بخش های نیروهای مسلح این کشور، عمدتا در سالهای اخیر تجهیزات دفاعی خارجی با نمونه های بومی جایگزین شده و این روند نیز هر سال شدت بیشتری می گیرد. در چند سال اخیر و با افزایش تنش میان این کشور با چین، ژاپن شدیدا بودجه دفاعی خود را افزایش داده و برنامه توسعه سنگین نیروهای مسلح خود خصوصا در دریا و هوا را به مرحله اجرا گذاشته است.

اولین پیش نمونه از جنگنده نسل پنجم پنهانکار ساخت ژاپن نیز پرواز خود را انجام داده و دیر یا زود وارد خدمت ارتش ژاپن خواهد شد.

آنچه که در بالا به آن اشاره شد صرفا اشاره ای بسیار کوتاه بود به آنچه که بر این دو کشور پس جنگ دوم جهانی رفته است. بحث هایی نظیر محدودیت در ساخت انواع تسلیحات، ایجاد حق مصونیت قضایی برای نظامیان اشغالگر، استفاده از خاک این کشورها برای حمله و یا جاسوسی از کشورهای همسایه دور یا نزدیک به آنها و بسیاری دیگر از موارد که خدشه دار کننده استقلال این کشورها بود، طوماری بزرگ از تحقیرها و اجبارهایی است که در این سالها در آلمان و ژاپن رفته است.

همین تجارب و دلایل اجتماعی و نظامی دیگر موجب شده تا هر دو این کشورها در سالهای اخیر به دنبال استقلال حداقل نظامی از آمریکا باشند و به عنوان مثال بودجه نظامی هر دو کشور در سالهای اخیر افزایش بسیار چشمگیری را تجربه کرده و استفاده از جنگ افزارهای ساخت داخل نیز به عنوان اولویت اول آنها به حساب می آید.
 
کلمات کلیدی : آلمان ، ژاپن، هاشمی رفسنجانی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.