نظر منتشر شده
۲۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 196014
چالشی از شرق/ جرج واشنگتن ایران
بخش داخلی الف، 28 مرداد 92
28 مرداد با کودتای آمریکایی- انگلیسی سال 1332، در تاریخ ایران به عنوان خاطره ای تلخ جاودانه شده است. محمد مصدق، اصلی ترین بازیگر سال های انتهایی دهه بیست و ابتدای دهه 30 عرصه سیاسی ایران، چهره ای شناخته شده در دنیای آن روز بود. مجله تایم در شماره مورخ هفتم ژانویه سال 1952 خود محمد مصدق را به عنوان مرد سال برگزید و شرح مفصلی از او زیر عنوان «مرد سال - چالشی از شرق» منتشر کرد. مطلبی که در ادامه می آید، انعکاس دیدگاه های این مجله است و البته اشکالات و انتقاداتی هم به آن وارد است.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۲:۱۷
یکی بود، یکی نبود. روز و روزگاری در یک سرزمین کوهستانی بین بغداد و دریای خاویار (منظور دریای خزر است) یک اشراف زاده ایرانی زندگی می کرد. این مرد اشرافی پس از عمری نق زدن و عیب جویی کردن از شیوه حکومت مملکتش، ناگهان وزیر اعظم و فرمانروای این کشور پادشاهی شد. چند ماهی نگذشته بود که اعمال و کردار و رفتار و گفتار و شوخی ها و گریه ها و قهرها و آشتی هایش نقل محافل و مطبوعات سراسر جهان گردید. ادا و اطوارهای عجیب او، نه فقط مردم کشورش را به خود مشغول داشته بود، بلکه سرنوشت صلح و جنگ و ترقی یا سقوط بسیاری از سرزمین های دور از کوههای وطن او هم به آن بستگی داشت.
 
شیوه حکومت و مملکت داری او هم غیر عادی و حیرت انگیز بود. بطور مثال هنگامی که می خواست تغییراتی در استانداران ایالات مختلف کشورش بدهد، نام هر استان را در کاغذهایی نوشته و به کاسه ای می انداخت و از کسانی که نامزد استانداری بودند، می خواست یکی از آن کاغذها را بردارند و قرعه به نام هر یک از آنها اصابت می کرد به همان استان اعزام می شدند.

مانند همه زمامداران، این دولتمرد پیر، دوستان و خویشان زیادی داشت و علاوه بر آنها اشخاص متنفذ بسیاری، که بعضی صادق و وطن پرست و برخی چاپلوس و فرصت طلب بودند، وی را احاطه می کردند و تقاضاهای غالباً نامربوط و نامشروعی از او داشتند. وظیفه و خلقیات او ایجاب می کرد که به این تقاضاها پاسخ منفی بدهد. ولی او در امور شخصی آنقدر محجوب و مأخوذ به حیا بود که نمی توانست رودروی متقاضیان بایستد و مستقیماً کلمه «نه» را بر زبان بیاورد. تنها راهی که برای رد تقاضاها و پیشنهادات نامربوط متقاضیان پیدا کرده بود، این بود که نوه دو ساله اش را نزد خود فرا میخواند و تقاضا یا پیشنهاد متقاضی را در حضور خود او برای نوه اش تکرار میکرد و از او میخواست که با یک کلمه آری یا نه بگوید که این کار را انجام بدهد یا نه.  نوه دو ساله پیرمرد که قبلاً تعلیمات لازم را از پدربزرگ گرفته بود، بدون لحظه ای تأمل جواب می داد «نه» و پیرمرد با تأسف و تأثر می گفت من نمی توانم کاری بر خلاف میل او انجام بدهم. گاهی هم که دخترک از جوابهای منفی خسته می شد، یک جواب مثبت هم می داد که این برای دولتمرد پیر مشکلات زیادی فراهم می کرد.
 
اما در سیاست خارجی، این دولتمرد پیر روش قاطع و انعطاف ناپذیری داشت. آنطور قاطع و پر تحرک که در محل اقامت رؤسای کشورهایی در فاصله هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین او، چراغ های اطاقها تا دیر وقت شب روشن بود و دولتمردان این کشورها ساعتها با هم جروبحث می کردند تا مگر راهی برای تأمین خواسته های او بی آنکه به خود لطمه ای وارد آورند، پیدا کنند. البته دولتمرد پیر هرگز دولتهای مخاطب خود را تهدید به جنگ نمی کرد. برنده ترین اسلحه او تهدید به انتحار سیاسی خودش بود، درست مثل پسر بچه لجوجی که به شما می گوید "یا چیزی را که می خواهم به من بدهید و یا آن قدر نفس نمی کشم که بمیرم. آنوقت شما غصه خواهید خورد."
 
دولتمرد پیر با همین رویه در کار سیاست و مملکت داری توجه جهانیان را به خود جلب کرده و به معروفترین شخصیت کشورش در طول قرنها تبدیل شده است. با همین شیوه، او خطر جنگ عمومی و بزرگی را بین کشورهای مختلف افزایش داده و ملت خود را نیز به فقر کشانده و در آستانه سقوط قرار داده است. با این همه ملتش او را دوست دارند و کارهایش را تحسین می کنند و هر بار که در میان مردم ظاهر می شود به گرمی از او استقبال می نمایند.
 
تهدید تازه
 دولتمرد پیر در نخستین سال زمامداریش به یکی از شاخص ترین شخصیت های سیاسی جهان در صحنه سیاست بین المللی مبدل شد. شهرت جهانی او نه به خاطر این که بهترین یا بدترین یا نیرومندترین دولتمرد جهان بود حاصل شد؛ بلکه بیشتر به خاطر این بود که صعود سریع او از گمنامی به شهرت با بزرگترین جنجال های سیاسی همراه گردید. این جنجال سیاسی یک پدیده ظاهری و زود گذر نبود. بلکه این اعجوبه پیر با شیوه های غیر عادی و شگفت انگیز خود یکی از ژرفترین و پیچیده ترین مسائل زمان خود را پدید آورده است. پیرامون حرکات این اعجوبه زمان، بحرانی در سرنوشت جامعه بشری در حال شکل گرفتن است.
 
این مرد شگفت انگیز محمد مصدق، نخست وزیر ایران، و مرد سال 1951 است. او بود که داستان نفت را به یکی از قصه های شهرزاد تبدیل نمود و چرخهای آشوب را روغن کاری کرد. اشکهای او که خاصیت سوزاننده تیزاب را داشت آخرین پایه های امپراتوری بزرگ را ذوب کرد. او با صدای پر نوسان و شکوه آمیزش شجاعانه غرب را به چالش طلبید و نفرت و حسادتی را برانگیخت که تا این زمان برای غرب ناشناخته و نامفهوم بود.
 
مصدق ناگهان سمبل خواستها و آرزوهای میلیونها انسان در داخل و خارج ایران گردید و مظهر احساسات خشمگینانه و تعصب آلودی شد که خود آن را پدید آورده بود. احساسات میلیونی مردم این کشورها چنان دستخوش هیجان شد، که ترجیح می دادند نابود شوند و تن به ادامه رابطه با غرب ندهند. کمونیسم از وضعی که پیش آمده نهایت استفاده را برد و احساسات به غلیان آمده علیه غرب را ترغیب و تشجیع کرد، ولی باید گفت که در ایجاد این حرکت نقشی نداشت. در بحبوحه رقابت و دشمنی بین جهان غرب و کمونیست، شکاف و اختلاف تازه ای که میان غرب و شرق غیر کمونیست پدید آمده، تهدید بزرگ و تازه ای برای جهان غرب به شمار می آید.
 
در طول سال 1951 تهدید و خطر کمونیسم در جهان ادامه یافت، ولی چیز تازه ای بر آن افزوده نشد و حتی می توان گفت که اندکی کاهش یافت. رویدادهای سال 1951 بیشتر تحت الشعاع خطرهای تازه ای که از خاورمیانه و خاور نزدیک سر بر آورده بود قرار گرفت و در مرکز این شبکه رو به گسترش خبری، یک نفر، محمد مصدق قرار داشت.
 
واقعیت این است که قدرت نظامی غرب برای رویارویی با کمونیسم در سال 1951 افزایش یافت. ولی مبارزه طلبی مصدق را نمی توان با قوه قهریه پاسخ گفت. غرب با همه قدرت نظامی خود نتوانست در سال 1951 با رهبر گریان و رنجور یک کشور درمانده و بی دفاع مقابله کند. غرب هنوز نتوانسته است توان اخلاقی لازم را برای توجیه هدفها و مسئولیتهای خود در خاورمیانه به دست آورد. تا زمانی که غرب این توان اخلاقی را به دست نیاورد، نمی تواند با مصدق و میلیونها انسانی که پشت سر او ایستاده اند مقابله کند. در ایران و مصر و کشورهای دیگر منطقه وقتی از ما غربیها می پرسند "شما که هستید و اینجا چه می کنید؟" تنها پاسخ ما مِن مِن کردن و معاذیر گُنگ و نامفهوم بر زبان راندن است. شارل مالیک نماینده لبنان در سازمان ملل متحد در این باره گفت: می دانید مشکل اساسی غرب در خاورمیانه چیست؟ مسئله این است که غرب اعتماد بنفس خود را از دست داده و سیاست روشنی در این منطقه ندارد... تا زمانی که غرب توان اخلاقی لازم را برای اتخاذ یک سیاست روشن و مثبت و سازنده در این منطقه به دست نیاورد، آشوب ادامه خواهد یافت.
 
"تایم" از این قسمت به بعد به سیاست جهانی و مسائل مربوط به آمریکا و تشریح وقایع مهم سال 1951 و نامزدهای دیگر عنوان مرد سال 1951 مانند چرچیل و ترومن و آیزنهاور پرداخته و سپس مجدداً به دلیل انتخاب دکتر مصدق به عنوان مرد سال 1951 بازگشته و زیر عنوان "جرج واشنگتن ایران" به شرح حال وی پرداخته و چنین می نویسد:
 
جرج واشنگتن ایران (اعطای لقب جرج واشنگتن ایران به دکتر مصدق از طرف مجله تایم در آن زمان مورد انتقاد شدید مطبوعات انگلیس قرار گرفت، زیرا جرج واشنگتن مظهر مبارزه و آزادی و استقلال آمریکا و شخصیت محبوب و مورد احترام همه آمریکایی هاست و مقایسه دکتر مصدق با وی به هیچ وجه برای انگلیس ها قابل هضم نبود) احتمالاً در سال 1879 به دنیا آمده است "از جمله شگفتی های مصدق این است که سن واقعی خود را فاش نمی کند!"؛ مادر او یکی از شاهزاده خانم های قاجار بود. سلسله ای که قبل از پهلویها در ایران سلطنت می کردند. پدرش قریب به سی سال دارای سمتی معادل وزیر دارائی در حکومت سلاطین قاجار بود. محمد مصدق در سال 1906 وارد عالم سیاست شد و چون معمولاً نقش منتقد و مخالف حکومت را بازی می کرد، غالباً از دستگاه حکومت دور بود و چند بار نیز به تبعید رفت.
 
مصدق که تحصیلات خود را در رشته حقوق به پایان رسانده و درجه دکترا گرفت؛ بعد از پایان تحصیل در سوئیس به کشورش بازگشت و در اواخر سلطنت قاجاریه صاحب مشاغل مهمی شد. بعد از انقراض قاجاریه، در دوران سلطنت اولین پادشاه سلسله پهلوی به واسطه مخالفت با روش مستبدانه او مغضوب واقع شد و مدتی به حال تبعید به سر برد؛ تا اینکه پس از اشغال ایران از طرف نیروهای متفقین و استعفای اجباری رضاشاه به صحنه سیاست بازگشت. با وجود این تا روز هشتم مارس سال 1951 که رزم آرا نخست وزیر طرفدار غرب ایران به قتل رسید، کسی نامی از او در غرب نشنیده بود. مصدق اندکی پس از ترور رزم آرا طرح ملی شدن نفت ایران را به تصویب مجلس رساند و متعاقب آن موجی از احساسات ملی و ضد خارجی ایران را فرا گرفت، که سرانجام آن انتخاب مصدق به مقام نخست وزیری بود، زیرا گمان نمی رفت کسی جز خود او قادر به اجرای این قانون و بیرون راندن انگلیسی ها از ایران باشد.
 
با وجود انتقادات شدیدی که در غرب، بخصوص انگلستان از دکتر مصدق و اقدامات افراطی او به عمل آمده، واقعیت امر این است که خود انگلیسی ها هم در ایجاد زمینه انفجار احساسات ضد انگلیسی در ایران بی تقصیر نبوده اند.

شرکت نفت انگلیس و ایران که به موجب قانون ملی شدن نفت ایران از ادامه بهره برداری نفت ایران محروم شده است، یک شرکت نیمه دولتی انگلیس بود که بخش اعظم سهام آن به دولت انگلستان تعلق داشت. اما سهمی که این شرکت از درآمد هنگفت خود به دولت ایران می پرداخت به مراتب کمتر از مالیاتی بود که دولت انگلیس بابت درآمد این شرکت دریافت می نمود. دولت آمریکا بارها شرایط غیر عادلانه این معامله را به انگلیسی ها گوشزد نموده و هشدار داده بود که در صورت ادامه این وضع، ایران به مرحله انفجار خواهد رسید، ولی انگلیس ها به این هشدار اعتنا نکردند و آمریکا هم از فشار بیشتر به انگلستان برای قبول شرایط یک معامله معقول با ایران خودداری نمود.
 
ترور رزم آرا و سرعت حوادثی که نخست به تصویب قانون ملی شدن نفت ایران و سپس زمامداری دکتر مصدق انجامید، انگلیس ها را وحشت زده و غافلگیر کرد و به دادن امتیازاتی برای انعقاد یک قرارداد عادلانه نفت با ایران رضایت دادند، ولی دیگر دیر شده بود و ایرانی ها دیگر به هیچ قیمتی حاضر نمی شدند اختیار صنایع نفت خود را به دست انگلیس ها بسپارند. اخراج کارشناسان انگلیسی نفت از ایران بزرگترین تحقیر برای انگلیس ها به شمار می آمد که آنها را تا سر حد جنون خشمگین ساخت؛ و اگر آمریکایی ها به طور جدی مداخله نمی کرند به یک اقدام نظامی از طرف دولت انگلیس منجر می شد که نتایج فاجعه باری در بر داشت و مداخله احتمالی شوروی در برابر تهاجم نظامی انگلیس، دنیا را در آستانه یک جنگ بزرگ قرار می داد.
 
انگلیس ها امیدوار بودند که با متوقف شدن استخراج نفت ایران و بسته شدن پالایشگاه عظیم آبادان و ممانعت از فروش نفت ایران در بازارهای جهان، مشکلات اقتصادی ایران، مصدق را به زانو درآورد و به راه حل مطلوب آنها تن در دهد. ولی مصدق به هیچ راه حلی که متضمن بازگشت انگلیسی ها، ولو با قبول اصلی ملی شدن نفت از طرف آنها باشد تن در نمی دهد. ادامه این وضع و مشکلات اقتصادی ایران ممکن است، زمینه را برای گسترش نفوذ حزب کمونیست توده و گرایش ایران به طرف بلوک کمونیست فراهم سازد. هر چند خود مصدق بدون تردید هیچ گونه گرایشی به روس ها و کمونیست ها ندارد.
 
مقاله تایم با انعکاس پیامدهای ملی شدن نفت و بحران ایران در منطقه و جهان، بخصوص در کشورهای خاورمیانه ادامه می یابد و تایم مخصوصاً به هیجانی که مبارزه دکتر مصدق با امپریالیسم انگلیس در کشورهای تحت سلطه انگلستان در منطقه پدید آورده، اشاره می کند. نکته جالب توجه در این قسمت از مقاله تایم اشاره به اوج گرفتن احساسات ضد انگلیسی در مصر و احتمال تقلید مصری ها از مدل ملی شدن نفت ایران در مورد ملی کردن کانال سوئز است. (مقاله تایم هنگامی منتشر شد که ملک فاروق هنوز در مصر سلطنت می کرد، ولی شش ماه بعد، پیش بینی تایم که منجر به ملی شدن کانال سوئز شد به حقیقت پیوست)
 
فروغ
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۲:۳۷:۱۵
دکتر مصدق یکی از نوادر تاریخ ایران است.روحش شاد. (1580259) (alef-10)
 
همشیره
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۲:۴۴:۳۵
مصدق قربانی حسادت های تنگ نظران شد همانطور که امیر کبیر وقائم مقام فراهانی.افسوس وصد افسوس. (1580264) (alef-13)
 
جليل
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۷:۲۰:۴۴
ياد دكتر مصدق گرامي باد. ايران مديون بزرگاني چون ايشان است هر چند ايشان نيز مانند اكثر سياستمداران اشتباهاتي داشته اند. يكي از اشكالات اساسي ما ايرانيان افراط و تفريط در قضاوتهاي ما نسبت به بزرگان است. گذشتگان كه رفته اند و خداوند همه را مشمول الطاف خويش قرار دهد. حداقل در مورد آدمهاي امروزي منصفانه قضاوت كنيم و از پتانسيل آنها براي بهبود امور كشور بهره برداري كنيم. نقاط ضعف احتمالي شخصيتهاي تاثيرگذار را بزرگنمايي نكنيم و براي برخي ديگر كه در دوره جديد مسئوليت دارند بي جهت اسطوره سازي نكنيم و.... خلاصه آنكه از پتانسيل همه افراد كشور استفاده كنيم. به اميد فردايي بهتر. (1580304) (alef-10)
 
کمال
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۷:۴۶:۰۰
یاد و نام دکتر مصدق در تاریخ ایران زمین به نیکی یاد میشود
نام مصدق با نام صنعت نفت و با نام حکومت پارلمانی و آزادی گره خورده است (1580317) (alef-13)
 
محمد
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۷:۴۷:۰۶
"... اشکالات و انتقاداتی هم به آن مطرح است"
آقا چرا مبهم حرف میزنی... واسه شخصیت مهمی مثل مصدق فقط یه مقاله اونم انگلیسی میذارید شاید مایل نبودید دیدگاهتونو ما بدونیم فقط خواستید یه چیزی بذارید تو سایت ک حجت رو بر مخاطبانتون تمام کرده باشد که به این مساله پرداختین ... واقعن نمیتونستید از یک هفته قبل بصورت سریالی این برحه از تاریخ ایران رو طی چند مقاله مورد بررسی قرار بدید تا مخاطبان الف هم دیدگاه این سایت پر بیننده رو راجع به مصدق و کلن اون اتفاقا بدونن. (1580321) (alef-10)
 
بیگی
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۳:۳۵:۴۶
اگر بی بی سی و سایر رسانه های خارجی این چند روز قسمت بزرگی از برنامه هایشان را به این موضوع اختصاص نمیدادند و از وی در مقابل انگلیس و آمریکا دفاع نمیکردند(نمیدانم چرا؟)همین مطلب هم منتشر نمیشد. (1580957) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۸:۰۹:۴۰
حتی ارزش dislike رو هم نداره (1580345) (alef-10)
 
حسین زاده
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۸:۱۳:۰۲
مرحبا وصد افرین به جناب الف !: ایکاش سایررسانه های ایران نیز حقایقی ایچنین ازجنایات ووحشیگریهای غرب درسالگرد 28 مرداد مطرح مینودند .تا نسل ففلی نیز ازسوابق وحشیگریهای غرب اگاهی یافته واینچنین شیفته غرب وبی ناموسیها وبیغیرتیهای غرب نمیشدند.
رسانه ملی گرایش بیحدی نسبت به اغفال جوانان ما ازتاریخ جنایات انگلیس وامریکا وسایرکشور های قلدر مانند روسها وممالک اروپائی .کانادا وغیرو داشته ودارد . بیاد ندارم درطول سنوات انقلاب حتی واقعیت هائی که خود استعمار پیر از رسانه بی بی سی اعتراف نموده باطلاع نسل فعلی انقلاب براساند.
اللهم اهدنی من عندک ! (1580351) (alef-10)
 
رضا
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۸:۵۳:۵۲
روحش شاد و یادش گرامی باد. هرچند که در سالهای پایانی عمرش در انزوا بسر برد ولی نامش همیشه در تاریخ ایران زمین جاودانه خواهد بود. (1580398) (alef-13)
 
ن نیکخواه
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۸:۵۹:۳۳
مصدق یک دولت مرد مردمی بود و زمام داری او هرچند کم، ولی حرکتش تا همیشه در یاد ایرانیان به عنوان اسوه تدبیر،سیاست و شجاعت می ماند . روحش شاد (1580407) (alef-10)
 
ناشناس
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۹:۰۲:۳۰
انسان های بزرگ هرگز نمی میرند (1580411) (alef-10)
 
حميد
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۰۹:۲۴:۲۰
خدا رحمتش كند. جاي بسي تأسف است كه مي بايست رخدادهاي نسبتاً منصفانه زمان مصدق را از شبكه بي بي سي تماشا كنيم تا بفهميم مصدق كه بود! (1580427) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۱:۰۹:۴۳
این ابر مرد یگانه تاریخ معاصر ایران را مردم تنها گذاشتند.صبح مردم می‌گفتند زنده باد مصدق و بعد از ظهر، مرده باد مصدق، به نظر من روانشناسی اجتماعی ایرانیان در آن زمان، حلقه مفقوده این واقعه تاریخی است.

دیدی دلا که یار نیامد / گرد آمد و سوار نیامد

خشکید چشم چشمه و دیگر / آبی به جویبار نیامد

ای شیر پیر بسته به زنجیر / کز بندت هیچ عار نیامد

سودت حصار ، و پیک نجاتی / سوی تو و آن حصار نیامد (1580609) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۱:۴۴:۵۹
بی بی سی و منصفانه دو کلمه متضاد هستند. اگر امروز ده تا حرف راست بزند برای این است که فردا روزی سر بزنگاه چند تا حرف دروغ را قاطی بقیه مسابل بکند و آشوب و دعوا راه بیندازند.
دم آمریکایی ها گرم که همچون انگلیسی ها رو از آمریکا زدند و لبرون کردند که زوزشان بعد از چند قرن بلند است. (1580704) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۲:۰۶:۲۱
درد بزرگ اينه كه حتي يك خيابون به نامش نداريم... (1580750) (alef-6)
 
ملکی
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۵:۱۳:۳۷
برادر درد بزرگ اینه که برای چنین شخصیتی به علت ترس انگلیسی ها وآمریکائی ها و روسها و رقبایش هیچگاه مراسم به خاک سپاری وتشیع رسمی صورت نگرفته و در خانه اش دفن شده وحتی در اول انقلاب خیابان امروزی ولیعصر به نام او بود که بعد ترسیدند و زود اسمش را عوض کردند حیف از این شخصیت که دشمنانش باید برای ما درباره اش بگویند و بنویسند به او تهمتهای زیادی زدند ولی همه آن تهمتها برای از کار انداختن فکر نوین او بود و خوبست آنهائی که ملی شدن صنعت نفت وکودتا را وارونه نشان می دهند قدری در احوالات افراد باصطلاح انقلابی آن دوره که پشت مصدق را خالی کرده وپس از کودتا به راحتی به زندگی خویش ادامه دادند بپردازند همان کسی که با ده هزار دلار خود و کشور ومصدق را فروخت ولی خورشید هیچوقت پشت ابر نمی ماند و امروز که سیا واینتلیجنت سرویس اسناد 60 سال پیش را افشا کرده اند معلوم است چه کسانی به ایران ومصدق خیانت کرده اند خدا لعنتشان کند وبه عذاب ابدی دچار شوند انشاله (1581170) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۵-۳۰ ۲۳:۴۰:۰۲
سلام میشه منظورتون واضح تر بگید. (1586348) (alef-15)
 
علی
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۴:۰۶:۵۳
ببخشید نویسنده این مطلب و افرادی که نظر دادند از نظرات حضرت امام ره در مورد آقای مصدق آگاهی دارند یا خیر؟! خود سایت الف چی؟؟!!1 (1581020) (alef-6)
 
مهرناز
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۴:۱۱:۲۶
متاسفانه اقدامات دولتمرد بزرگی مثل دکتر مصدق به دیگرون نسبت داده میشه!!! (1581035) (alef-6)
 
تاریخ
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۴:۲۴:۱۱
بنظرم افراط و تفریط در ان دوره هم کار دست ایرانیها داده و در انتها تحریم نفت مثل امروز کار دست مصدق و تاریخ ایران زمین داده و تنها کاری که می توان کرد درس عبرت گرفتن است. (1581063) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۴:۵۳:۱۲
در آینده مردم مصر هم مانند ایران کودتای آمریکایی مصر را نقطه سیاهی در روند دمکراسی کشورشان به آمریکا یاداور خواهند شد- (1581121) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۵:۰۲:۴۲
و عجیب اینجاست که حتی یک کوچه و خیابان کوچک یا یک مدرسه و بیمارستان پرت و دورافتاده هم به نام این بزرگمرد نامگزاری نشده است.واقعا چرا؟!!!!!!!!!! (1581143) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۵-۲۸ ۱۵:۲۶:۵۵
مصدق انسانی وارسته و پاک سیرت و میهن دوست بود که قلبش برای سربلندی ایران می تپید. وی نیز همانند تمام انسانهای غیر معصوم مسلما اشتباهاتی هم داشته است. لیکن نقاط قوت وی بسیار بیشتر از نقاط ضعف وی بوده است. از شورای شهر می خواهیم میدان یا خیابانی را بنام ایشان نامگذاری کنند (1581190) (alef-6)
 
چالشی از شرق/ جرج واشنگتن ایران