توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 130917
تحلیل کیهان از نقش ترکیه در تحولات سوریه
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۰۷
«بازي باخت باخت تركيه در شطرنج سوريه»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛

از همان آغاز كه بحث سرايت تحولات منطقه عربي به سوريه مطرح شد، كساني كه با اين تحولات، منطق، مبناء، عناصر و اهداف آن آشنا بودند، تحقق اين موضوع در سوريه را غيرممكن دانسته و از طرح موضوع درباره سوريه تعجب مي كردند. بعدها كه هم پيماني منطقه اي و غربي براي دگرگوني سياسي در سوريه علني گرديد، ترديدي باقي نماند كه جنس تحولات در منطقه عربي با جنس تحولات در سوريه كاملا متفاوت و داراي منطق، مبنا، عناصر و اهداف جداگانه است.

جالب اين است كه حدود ۵ماه قبل از آغاز تحولات منطقه عربي سندي متعلق به سفارت آمريكا در آنكارا در يك سايت معروف اروپايي منتشر شد كه در آن دو مقام وزارت خارجه تركيه- فريدون سيزلي اوغلو معاون وزير و مراد اوزچليك مامور ويژه در امور عراق- در فوريه ۲۰۰۷ يعني بهمن ماه ۱۳۸۵- به همراه سفير آمريكا و طي جلساتي در سفارتخانه آمريكا در آنكارا به منظور ضربه زدن به ايران و از ميان برداشتن نفوذ منطقه اي آن «طرح تغيير در سوريه» را تهيه كرده اند. براساس اين سند- كه با كد ANKARA۱۶۹ ۰۹ ثبت شده- معاون وزير امورخارجه تركيه متعهد شده است كه همه توان تركيه را براي ضربه زدن به سوريه وارد ميدان كند.

در اين سند- كه پس از انتشار، توسط دولت هاي آمريكا و تركيه تكذيب نشده- آمده است: «دولت تركيه تلاش خواهد كرد تا ابزارهاي نفوذ را از دستان ايران بگيرد. اعتقاد بر اين است كه بهترين راه براي اين كار جدا كردن سوريه از ايران است چرا كه بدون حمايت سوري ها، تلاش ايران براي تغيير در كشورهاي وابسته به غرب اثربخشي بسيار كمتري خواهد داشت.» براساس اين سند مقامات آمريكا و تركيه نسبت به نفوذ ايران روي دولت عراق و شخص نخست وزير- نوري مالكي كه ۸ماه پيش از اين جلسه روي كار آمده است- به طور جدي ابراز نگراني كرده اند. در اين سند تركيه «تعهد كامل» داده است كه به رابطه قوي با رژيم صهيونيستي، وادار كردن حماس به سازش با حكومت خودگردان و شخص محمود عباس و كمك به فرآيند سازش عربي با رژيم تل اويو كمك كند.

علاوه بر اين در روز ۴نوامبر جاري- مقارن با جمعه ۱۳ آبان گذشته- روزنامه انگليسي گاردين اقدام به درج مطلبي با عنوان «سوريه و ايران و بازي بزرگ» كرد. اين مطلب مربوط به يك كارشناس كاملا خبره و مرتبط با MI۶ است كه در جريان جنگ ۳۳روزه در لبنان مستقر بود و دقيق ترين گزارشات را از روند اوضاع براي مقامات غربي و محافل مهم رسانه اي غرب- به خصوص گاردين- ارسال مي كرد. او «ستيركروك» (settir crock) است.

او در گزارش خود به نكات مهمي كه مستند هم هستند- و برخي از اسناد آن در همين گزارش كروك هم آمده است- بيان مي كند. گاردين به نقل از او مي نويسد تصميم به تغيير در سوريه در يك فرايند مشترك بين غرب و رژيم سعودي پس از شكست اسرائيل در جنگ ۳۳ روزه اتخاذ شد و هدف از آن هم ضربه زدن به ايران بود. او در ابتداي مقاله خود نوشت: «تغيير نظام در سوريه به عنوان يك هدف استراتژيك اتخاذ شد و غرب و سعودي براي تحقق آن هماهنگ شدند.» او به جلسه اي كه ميان پادشاه سعودي و «جون هانا» فرستاده ويژه ديك چني- معاون اول بوش و ضدايراني ترين چهره آمريكايي- اشاره كرده و از قول ملك عبداله مي نويسد: «تغيير در سوريه تاثير مفيد بسيار جدي براي عربستان دارد».

پادشاه فرتوت عربستان اضافه كرده است: «هيچ چيز به اندازه تغيير در سوريه به ايران ضربه نمي زند. كروك اضافه مي كند طرح تغيير سوريه مدت ها متوقف شده بود- يعني پيش نمي رفت- تا اينكه مورد انقلاب ليبي پيش آمد و مقامات اروپايي، آمريكايي و عربي مخالف نفوذ و اقتدار ايران را به اين نتيجه رساند كه اين «بازي بزرگ» مي تواند از ظرفيت تحولات منطقه عربي كمك بگيرد و به پيروزي برسد. وي هم همانند سندي كه به آن اشاره شد با قاطعيت مي نويسد: «طرح ساقط كردن بشاراسد پيش از انقلابات عربي آماده شده بود و به زمان شكست اسرائيل در جنگ سال ۲۰۰۶ بر مي گردد كه آمريكا بر آن تأكيد ورزيده بود.

كروك در مقاله خود با اشاره به راه اندازي دولت انتقالي سوريه و تلاش براي شكل دادن به گروه هاي مسلح ذيل عنوان «ارتش مردمي سوريه» مي نويسد: مقامات ارشد فرانسه، آمريكا و تركيه- سه عضو مؤثر ناتو- پس از مدتي آشكارا به ميدان آمده و با تشكيل مجلس انتقالي و ارتش مردمي عزم خود را براي تغييرات در سوريه جزم كرده اند. آنان معتقدند وقت آن فرا رسيده است تا ايران را از يك «شريك استراتژيك» محروم كنند.»

اما درخصوص مسايل سوريه نكات ديگري هم وجود دارد كه به اختصار به آن مي پردازيم:
۱- دو سوريه وجود دارد، يك سوريه در فضاي حقيقي و يك سوريه در فضاي مجازي. غرب و رژيم هاي وابسته منطقه اي آن- بويژه رژيم جنايت كار سعودي- يك سوريه مجازي و غيرواقعي ساخته اند و از طريق به نمايش درآوردن آن اولاً تلاش مي كنند تا سوريه واقعي را متزلزل كنند و احياناً مخالفان نظام سياسي سوريه را به ميدان بياورند و از سوي ديگر اقدامات بين المللي و منطقه اي را براي تحقق هدف- مشترك رژيم صهيونيستي، غرب و كشورهاي وابسته اي نظير عربستان و قطر- بسيج نمايند و در نهايت در يك فضاي بين المللي سوريه را محلي براي تاخت و تاز خود قرار دهند.

۲- محور سه گانه ياد شده- با همكاري نزديك و فشرده اسرائيل- هم زمان اقداماتي را عليه سوريه به اجرا گذاشتند ولي هدف نهايي همه آن ها انتقال پرونده سوريه به محيط بين الملل است. بعنوان مثال اتحاديه عرب اعلام كرد كه طرحي براي سوريه دارد و از طريق آن مي خواهد به خشونت ها در سوريه پايان دهد. جزئيات اين طرح كاملاً بيان نشد اما با اين وجود سوريه رسماً اعلام كرد كه طرح را مي پذيرد. اتحاديه عرب با محوريت سعودي ها گمان مي كردند كه سوريه در برابر طرح اتحاديه عرب مي ايستد و آنان مي توانند اعلام كنند كه خود قادر به حل و فصل مسايل ميان دولت سوريه و مخالفان نيستند و لذا موضوع بايد در سطح بين المللي و با استفاده از ظرفيت هاي حقوقي، سياسي و امنيتي غرب حل شود اما سوريه كه دست عربستان را خوانده بود اعلام كرد كه طرح اتحاديه عرب را مي پذيرد اما شروطي هم دارد.

مثلاً در طرح اتحاديه عرب از سوريه خواسته بود كه با ورود ۵۰۰ ناظر به سوريه براي بررسي وضعيت اين كشور موافقت كند سوريه گفت موافقم به شرط آنكه اين ها اولاً غيرنظامي و ثانياً عرب باشند كه اين خواسته اي كاملاً منطقي بود چراكه بررسي مسايل بين دولت و مخالفان آن به نيروي نظامي نياز ندارد و اعزام ناظر غيرعرب از اتحاديه عرب هم بي معناست. اتحاديه عرب اين شروط را نشانه عدم همراهي سوريه معرفي كرد و درعين حال نشان داد كه در جهت بين المللي كردن مسايل سوريه تلاش مي كند. همه قرائن نشان مي داد كه اولاً اين گروه بزرگ فقط شامل ناظران مسلمان نمي شد و ثانياً بيشترين ناظران به تركيه و مالزي (دو كشور غيرعرب) تعلق داشت درحاليكه تركيه در ماه هاي گذشته نقش بسيار مخربي را عليه همسايه خود به اجرا گذاشته بود.

همزمان با اين بحث ها و موافقت دولت بشار براي پايان دادن به درگيري پليس با مخالفان- به شرط مسلحانه نبودن اقدامات مخالفان- يك درگيري مسلحانه در شهر «حمص» پيش آمد و در آن تعدادي كشته شدند، اتحاديه عرب اين ماجرا را نشانه عدم پايبندي دمشق به تعهد خود و در نقطه مقابل طرح اتحاديه معرفي كرد.

درحاليكه از يك سو همه مي دانند كه عناصر نظامي يا شبه نظامي مخالف نظام سوريه در اختيار غرب و رژيم هاي تركيه، عربستان و قطر مي باشند و معنا ندارد بدون نظر آنان در حمص بصورت مسلحانه وارد خيابان شوند و از جمله بيش از ۲۰نفر از شيعيان را سر ببرند. طبعاً هيچ دولتي نمي تواند با چنين پديده اي صرفاً برخورد سياسي كرده و از نيروهاي پليس و امنيتي خود براي پايان دادن به توطئه استفاده نكند. جالب تر اين است كه بلافاصله پس از موافقت دولت سوريه با طرح اتحاديه عرب كه لازمه آن كنار گذاشتن سلاح از سوي مخالفان نظام سوريه بود، باراك اوباما با صراحت اعلام كرد: مخالفان سلاح هاي خود را تحويل ندهند چرا كه در اين صورت توسط پليس مورد حمله قرار مي گيرند! موضع اوباما و درگيري عناصر وابسته به اين مثلث در حمص نشان داد كه اتحاديه عرب و دو ضلع ديگر يك طرح بيشتر ندارند و آن بين المللي كردن مسايل سوريه است
۳- برخلاف آنچه تبليغ مي شود، سوريه به هيچ وجه مشابه ليبي نيست و امكان تكرار نسخه ليبي در سوريه وجود ندارد.

رژيم معمر قذافي بطور واقعي با مردم درگير بود و مخالفان به شكل جمعيت هاي ميليوني حضوري ۸ ماهه در ميادين و خيابان ها داشتند، مخالفان در ليبي در داخل سرزمين ليبي و لواي رهبري معين بودند، تسلط رژيم قذافي به طرابلس و چند شهر محدود شده بود، معمر قذافي در داخل ليبي محبوبيت نداشت، قذافي مدافع ديكتاتورهايي نظير حسني مبارك و بن علي بود، ليبي مورد حمايت جبهه مقاومت نبود و حزب الله را در كنار خود نداشت، قدرت تدبير و سياست ورزي رژيم قذافي بسيار ضعيف بود و... اما همه اين ها درباره سوريه حكايت ديگري دارد، رهبري مخالفان در خارج از مرز است، از جمعيت انبوه خبري نيست و آنچه در شبكه هايي نظير الجزيره به نمايش درمي آيد، بصورت كليشه اي هر روزه حداقل ۲۰۰، ۳۰۰ نفر را نشان مي دهد كه در گوشه اي از يك شهر راهپيمايي مي كنند، هيچ نقطه اي از سوريه در دست مخالفان نيست، رژيم سوريه دهها سال است كه در صف مقابله با ديكتاتورها قرار دارد، سوريه در ميانه جبهه مقتدر مقاومت قرار دارد، قطعنامه عليه سوريه در شوراي امنيت راي نمي آورد، تركيه عليرغم خصومت ورزي عليه سوريه نه مي تواند آسمان به ناتو بدهد و نه خود به سوريه حمله كند، علوي ها و كردها كه نيمي از خاك و جمعيت تركيه را در اختيار دارند با تغيير رژيم در سوريه، به نفع آنكارا مخالفند و ورود تركيه به جنگ ابتدا به سقوط دولت در آنكارا منجر مي شود و... تظاهرات ميليوني اين روزها در شهرهاي مختلف سوريه به نفع بشار هم نشان داد كه بر تعداد هواداران ميداني و فعال نظام سوريه افزوده شده است. سوريه در عين حال هم تجربه چنين شرايطي و هم تجربه شكستن اتحاد عليه خود را دارد به همين دليل عليرغم هجمه زياد خارجي به سوريه در درون سوريه خبري از بي ثباتي نيست.

در بعد درون حكومتي هم فاصله ليبي با سوريه طي ۸ ماه اخير كاملاً متفاوت است. سيستم سياسي ليبي در همان آغاز راه با شكاف مواجه شد. در درجه اول سفارتخانه ها سقوط كردند و يكي- دو روز بعد ارتش دو شقه شد و فرماندهان ارشد در حد وزير دفاع به مخالفان پيوستند و اكثر اعضاي كابينه نيز استعفا داده به مخالفان پيوستند در سوريه طي ۸ ماه يك وزير يا يك فرمانده جدا نشده. عليرغم تبليغات گسترده مبني بر جدا شدن ۳۰ هزار نفر از اعضاي ارتش، تعداد اين نيروها- براساس آنچه در سايت ها آمده- طي ۸ ماه به۲۰۰ نفر نرسيده كه در هر كشوري در عادي ترين شرايط هم ماهيانه بيش از ۵۰ نفر از خدمت در ارتش فرار مي كنند آنهم در ارتشي ۵۰۰-۶۰۰ هزار نفره فرار ۲۵ نفر در يك ماه كاملاً عادي است و اين هم به معناي پيوستن به مخالفان نيست، جالب اين است كه توطئه گسترده كشورهاي توطئه گر بالاترين نظامي جدا شده از ارتش سوريه يك سرهنگ دوم است.
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.