نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 367410
پرونده قتل ۳ سرباز با آزادی قاتل بسته شد
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۰۰
 پرونده پسر جوانی که ۱۷ سال قبل به دلیل انتقام از پدر دختر مورد علاقه‌اش، سه سرباز وظیفه را به قتل رسانده و سرباز دیگری را مجروح کرده بود، با پرداخت دیه به سرباز مجروح بسته شد.

به گزار شرق، شامگاه پانزدهم مهر سال ١٣٧٨ خبر درگیری مرگ‌بار چند سرباز با پسر جوانی در حوالی کوه‌های محله کوی فراز به مأموران کلانتری اوین اعلام شد. زمانی‌که مأموران به محل وقوع جرم رسیدند با جسد خونین سه سرباز وظیفه که با شلیک گلوله به قتل رسیده بودند و پیکر نیمه‌جان سرباز وظیفه دیگری که با شلیک چندین تیر به‌شدت زخمی شده بود، مواجه شدند که سرباز مجروح برای مداوا به بیمارستان انتقال یافت.

دقایقی از حضور مأموران انتظامی در محل قتل سه سرباز نگذشته بود که خبر رسید پسر مسلحی دو پسر و یک دختر کوچک خانواده‌ای را در منزلشان گروگان گرفته و تهدید به قتل کرده است، با اعلام این خبر مأموران برای آزادی گروگان‌ها وارد عمل شدند.

تحقیقات اولیه مأموران حاکی از آن بود که گروگان‌گیر پسر ٢٥ساله‌ای به نام شاپور و قاتل سه سرباز وظیفه است. شاپور دقایقی بعد از قتل سه سرباز وظیفه و زخمی‌کردن سرباز وظیفه دیگر، اسلحه «ژ٣‌» و سلاح کمری آنها را سرقت کرده و اعضای این خانواده را گروگان گرفته است.

بررسی‌های تکمیلی نشان داد شاپور عاشق دختر این خانواده است و زمانی‌که با جواب منفی پدر این دختر روبه‌رو شده، پس از قتل سه سرباز وظیفه، اسلحه آنها را برای قتل پدر دختر این خانواده، به سرقت برده و به منزل پدر دختر جوان رفته است اما آنجا به دلیل نبود پدر دختر جوان اعضای خانواده‌اش را گروگان گرفته است. سرانجام ساعاتی بعد مأموران انتظامی پس از درگیری مسلحانه موفق شدند گروگان‌ها را از دست شاهپور آزاد و وی را دستگیر کنند.

شاپور پس از انتقال به اداره آگاهی به قتل سه سرباز وظیفه و زخمی‌کردن سرباز دیگر اعتراف کرد و درباره انگیزه خود از این اقدام جنون‌آمیز، به کارآگاهان گفت: دانشجوی رشته مهندسی کشاورزی هستم و از سه سال قبل عاشق دختر همسایه‌مان شدم. پدر و مادرم با آنها رفت‌وآمد داشتند و در این مدت چند بار به خواستگاری دخترشان رفتند، اما همیشه پدر وی مخالف ازدواج ما بود و هر بار به خواستگاری من جواب رد می‌داد. من و دختر موردعلاقه‌ام همدیگر را دوست داشتیم اما پدر وی مخالف بود و چندی پیش اعلام کرد هرگز با ازدواج ما موافق نیست. من نیز از او کینه شدیدی به دل و تصمیم گرفتم پدر دختر موردعلاقه‌ام را به قتل برسانم.

وی درباره نقشه و نحوه تهیه سلاح به کارآگاهان گفت: مدتی دنبال تهیه اسلحه بودم اما موفق نشدم تا اینکه یک روز با مادرم برای خرید به فروشگاه رفاه رفتم و در آنجا با دو سرباز وظیفه به نام‌های آرش و پویا آشنا شدم. ارتباط دوستانه ما با هم ادامه داشت تا اینکه فهمیدم آنها با دو سرباز وظیفه دیگر که در اطراف معدنی در کوه‌های شمال تهران نگهبانی می‌دهند، دوست هستند، پس از این تصمیم گرفتم تا اسلحه آنها را برای انتقام از پدر دختر موردعلاقه‌ام سرقت کنم. چند روز بعد از آشنایی، آرش به من گفت اگر فشنگ داشته باشم، می‌توانم همراه آنها به کوه بروم و با اسلحه دوست سربازشان در کوه‌ها تیراندازی کنیم.

وی ادامه داد: من نیز فشنگ تهیه کرده بودم و تصمیم گرفتم تصمیم خود را عملی کنم، به‌همین‌دلیل عصر روز ١٥ مهر آرش و پویا را سوار ماشینم کردم و به طرف کوی فراز رفتیم. زمانی‌که آنجا رسیدیم، هوا تاریک شده بود، خودرو را کنار تپه‌ای متوقف کردم و با پای پیاده سه‌نفری به راه افتادیم. از دور کیوسک نگهبانی‌ای را دیدم که سرباز وظیفه‌ای در حال نگهبانی بود. زمانی‌که به کیوسک رسیدیم، آرش من را به سرباز داخل کیوسک معرفی کرد و گفت برای تیراندازی تعدادی فشنگ آورده‌ایم.

شاپور نحوه قتل سه سرباز وظیفه را این‌گونه شرح داد: زمانی‌که سرباز داخل کیوسک اسلحه «ژ٣‌» خود را به من داد، گفت ابتدا تیراندازی کنم. وقتی اسلحه را گرفتم به‌سرعت آن را مسلح کردم و به طرف آنها نشانه گرفتم. آنها شوکه شده بودند و گمان کردند شوخی می‌کنم. ابتدا به سمت سرباز وظیفه‌ای که اسلحه را به من داده بود، شلیک کردم و بعد پویا را هدف قرار دادم و آخر کار نیز به سوی آرش شلیک کردم.

شاپور افزود: زمانی‌که آنها نقش بر زمین شدند، اسلحه کمری آرش را نیز برداشتم و فرار کردم. در حال فرار بودم که فهمیدم سرباز دیگری در تعقیب من است. به سمت او نیز شلیک کردم و به فرارم ادامه دادم، سپس به‌سرعت خودم را به منزل دختر موردعلاقه‌ام رساندم تا پدر او را بکشم، اما وقتی وارد خانه آنها شدم دو پسر و دختر کوچکش تنها در خانه بودند. آنها به‌شدت ترسیده بودند و تلفنی موضوع را به پدرشان خبر دادند.

پدر دختر موردعلاقه‌ام تلفنی من را به آرامش دعوت کرد اما من با شلیک چند تیر به تلویزیون به او هشدار دادم هرچه زودتر خودش را به منزلشان برساند اما متوجه شدم پلیس خانه را محاصره کرده. تسلیم مأموران نشدم و چند تیر شلیک و تهدید کردم برای من مقداری مواد منفجره تهیه کنند. قصد داشتم با مواد منفجره به زندگی خود پایان دهم اما پدرم آنجا آمد و با گریه و التماس، من را راضی کرد تا خودم را تسلیم کردم.

شاپور پس از پایان تحقیقات تکمیلی در شعبه ١٦٠٢ دادگاه عمومی تهران محاکمه و به جرم سه قتل عمد به سه بار قصاص، به جرم ورود به عنف به دو سال حبس، به جرم تخریب به دو سال حبس و به جرم اختلال در نظم، به یک سال حبس و ٧٤ ضربه شلاق محکوم شد. رأی دادگاه پس از تأیید در شعبه ٣٣ دیوان‌عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی فرستاده شد. هم‌زمان با سیر تشریفات اجرای حکم، متهم با پرداخت دیه موفق به گرفتن رضایت از اولیای دم مقتولان شد و از قصاص رهایی یافت.

چند ماه قبل شاهپور پس از سپری‌کردن دوران محکومیتش از زندان آزاد شد تا اینکه آرش تنها سرباز نجات‌یافته از آن ماجرا به دادسرای جنایی رفت و از متهم درخواست دیه کرد. بعد از ثبت درخواست دیه برای آرش، شاهپور به دادسرای امور جنایی تهران احضار و سرانجام چند روز پیش با پرداخت ١١٠ ‌میلیون تومان به آرش، رضایت وی را نیز جلب کرد و پس از گذشت ١٧ سال این پرونده بسته شد.
 
کلمات کلیدی : قتل
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۴-۱۰ ۰۹:۲۴:۴۳
فقط پول (3792819) (alef-3)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.