نظر منتشر شده
۲۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 156721
ابعاد اقتصاد مقاومتی
يادداشت مهمان:دكتر مسعود درخشان* 2 خرداد
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۳۸
واژه اقتصاد مقاومتی بر این موضوع دلالت می‌کند که فشارها و ضربه‌های اقتصادی از سوی نیروهای متخاصم سد راه پیشرفت جامعه است که باید بر آن غلبه کرد.

فشارها به دو دسته داخلی و خارجی قابل تقسیم است. در راس فشار خارجیع تحریم اقتصادی و در بخش داخلی نیز فشار همه نیروهایی که زمینه و بستر مناسب را برای تحقق اهداف سیاستهای فشار خارجی‌ها فراهم می‌کنند، وجود دارد.
فشار داخلی به دو بخش تقسيم مي شود:  یکی از این بخش‌ها ناآگاهی ما اقتصاددانان است که نوعاً در مسیری سیاستگذاری می‌کنیم که خاص جریان مثلث اقتصاد تهاجمی غرب علیه اقتصاد ما است. عامل دوم به بخشی از فعالان اقتصادی بازمی‌گردد چنانکه از دید من همه کسانی که در مسیر واردات کالاهای مصرفی سرمایه‌گذاری کرده و فعال هستند و همه کسبه و دست اندرکاران و کسانی که در توزیع این کالاها فعالیت می‌کنند، همان نیروهایی هستند که به اقتصاد ملی ضربات جبران ناپذیری وارد می‌کنند.
دسته دیگری از نیروهای داخلی که موجب مطرح شدن موضوع اقتصاد مقاومتی می‌شود شرایط و مقتضیات اقتصادی کشور است که در سیاست‌های گذشته و در راس آن وابستگی به درآمدهای ناشی از فروش نفت خام ریشه دارد.
در طراحی الگوی اقتصاد مقاومتی همه این موارد باید مد نظر قرار بگیرد. اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی بسته نیست و چنین دیدی نسبت به اقتصاد مقاومتی رشدآفرین نیست.

منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف می‌شود.
در نظام باید بین سه حوزه تفکیک قائل شویم. این سه حوزه سیاست و نظام حکومتی، اقتصاد و فرهنگ هستند. چنانکه نمی‌توان درباره اقتصاد مقاومتی صحبت کرد و از اقتضائات سیاسی غافل شد و یا از این دو صحبت کرد و از فرهنگ که زیرساخت این دو محسوب می‌شود غفلت کرد.
هدف از اقتصاد مقاومتی چیزی نیست جز آنکه این اقتصاد مقوم نظام سیاسی باشد،چنانکه نظام اقتصاد مقاومتی که هماهنگی خود را با نظام حکومتی اسلامی از دست بدهد نمی‌تواند مراد ما باشد.
اقتصاد مقاومتی که ملهم از نظام فرهنگی اسلامی و مبتنی بر فرهنگ دینی نباشد هدف ما نیست.
در این چارچوب سخن گفتن از اینکه اهداف نظام اقتصادی در نظام اسلامی آن است که بخش خصوصی با دنبال کردن حداکثر سود باعث ایجاد تعادل در اقتصاد خواهد شد درست نیست و بااین مفاهیم سازگاری ندارد.
اینکه دولت بگوید جای خود را به بخش خصوصی دهد و بخش خصوصی نیز بدون راهنمایی تنها به دنبال حداکثر و انباشته کردن سود باشد در واقع همان نظام شرکتی آمریکاست.

متاسفانه در دو دهه گذشته جو قالب اقتصاددانان در کشورمان به دنبال اجرای دقیق الگوی اقتصاد سرمایه‌داری بودند و می‌پنداشتند و متاسفانه هنوز می‌پندارند این مسئله در هماهنگی بانظام سیاسی و فرهنگ اسلامی است.
اقتصاد اسلامی با سودجویی مخالفت ندارد بلکه با مبنا شدن سود و سوداگری بچگانه برای تکاثر و انباشته کردن سود آنگونه که در نظام آمریکا انجام می‌شود سازگاری ندارد.
مهمترین مشکل اقتصاد مقاومتی غلبه بر این تفکر قالب در سیاستگذاران اقتصاد کشور است.
ما نمی‌توانیم همزمان از فرهنگ اسلامی تبعیت کنیم و مقوم اقتصاد کینز و ساموئلسون و امثال آنها باشیم.
ضعیفترین حلقه ما حلقه اقتصاد است و به همین دلیل مقام معظم رهبری می‌گویند دشمن تنها از این طریق می‌تواند وارد شود و زحمات خود را برای این کار نیز می‌کشد.
ما اقتصاددانان سهم عمده‌ای در تضعیف این حلقه داشته‌ایم چنانکه نظام سیاسی با رهبری مقام معظم رهبری با قدرت جلو می‌رود و نظام فرهنگی نیز با پشتوانه قوی خود رو به جلو حرکت می‌کند.
دلباختگی به اقتصاد غرب و ظواهر آن قطعا در ایجاد این مشکل نقش داشته است. برخي مسئولان اقتصادی کشور به اقتصاد غرب و ظواهر آن دلباخته اند. ‌مهمترین مشکل اقتصاد مقاومتی غلبه بر تفکر غلط در سیاستگذاران اقتصاد کشور است.
چرا هنوز جامعه کارشناسان اقتصادی کشور که مدیران آینده خواهند بود باید در چارچوب اقتصاد شرکتی آمریکا که با نظام سیاسی آن نیز هماهنگ است عمل کنند، چنانکه همین شرکتها هستند که خط و رسم سیاستگذاری را به سیاسیون می‌دهند و کاری که ما در جمع نظام سیاسی اسلامی و اقتصاد غرب می‌کنیم عملا امتناع عقلی دارد.
مقامات کشور مسئله تورم را چگونه حل می‌کنند، آنها اقتصاد را به دنبال سفته‌بازی بردند و باید پرسید آیا مردم در این مساله مقصرند یا مقامات اقتصادی و مگر نظام جمهوری اسلامی ایران اقتصاد دلاری یا سفته‌بازی سکه را مطلوب می‌داند.

این تقصیر ما معلم‌های اقتصاد است که چیزی بیش از این یاد نداده‌ایم چرا که سالهای سال برنامه‌های تحمیلی داشته‌ایم.
مسئول اصلي مشکلات اقتصاد کشور مقامات کنونی هستند و بخش خصوصی مطلقا مشکل نیست. در واقع این تفکر که بخش خصوصی سفته‌باز و دنبال تکاثر و انباشت سود، با نظام سیاسی اسلامی تطابق دارد ایجاد مشکل کرده است.
نقطه شروع اقتصاد مقاومتی، سياستگذتاري براي مصرف است. مصرف است که تولید را جهت می‌دهد و این هر دو در کنار هم جهت سرمایه‌گذاری را مشخص می‌کنند. بی‌دلیل نیست که مقام معظم رهبری پیش از نامگذاری سالی به نام تولید سالی را به نام اصلاح الگوی مصرف نامگذاری کرده‌اند و در اصلاح الگوی مصرف مهمترین کار پاکسازی فرهنگی و اصلاح فرهنگ اقتصادی است.
اقتصاد را با تغییر نرخ بهره و دعوت از چپاولگران خارجی برای سرمایه‌گذاری به امید رشد نمی‌توان اداره کرد و اقتصاد مقاومتی در چنین شرایط بی‌معنا و بی‌نتیجه خواهد بود.
شروع کار با فرومول اقتصادی نیست بلکه شروع کار از فرهنگ اقتصادی است و تا این مساله اصلاح نشود هیچ گامی در جهت بهبود شرایط و شاخص‌ها موثر نخواهد بود.

اصلاح فرهنگ اقتصادی در اختیار مقامات کشور و مدیران اقتصادی است. در خیابانهای همین تهران تا چه میزان تحت بمباران محصولات خارجی هستیم و متحیرم که مقامات پولی و اقتصادی چگونه می‌توانند در شهرها تردد کرده و این تبلیغات را ببینند و باز هم نماز بخوانند آیا تهاجم فرهنگی اقتصادی را نمی‌بینند.
شهرداری‌ها از بیلبردهای تبلیغاتی درآمد دارند اما این مساله بهانه مناسبی نیست. چرا که ما کمونیست‌های سابق نیستیم که هدف وسیله را برای ما توجیه کند.
مقام معظم رهبری اشاره می‌کنند که تا این حد به مارکها و برندها توجه نکنید. حال چه کسی مبلٌغ برندها و مارکهای خارجی است. جز مسئولان و مقامات کشور. چه کسی اجازه می‌دهد حتی ثانیه‌شمار چراغ قرمز حتما انگلیسی باشد چه کسی اجازه می‌دهد اتومبیل ملی تولید کنیم و نام ایرانی آن را به انگلیسی بنویسیم. آیا این فساد فرهنگ اقتصادی نیست. همین اجزای کوچک است که مجموع آن یک فساد بزرگ فرهنگی اقتصادی ایجاد می‌کند.
وقتی نام یک کوچه بن‌بست که نام یک شهید است به انگلیسی می‌نویسید آیا می‌خواهید به مردم بگوییم که کالای تولید داخلی بخرند. من فاصله بسیار بزرگی بین رهنمودهای مقام معظم رهبری و رفتار مدیران اقتصادی کشور می‌بینم.
از اصلاح سیستم مالیاتی می‌توان در اصلاح وضعیت اقتصادی استفاده زیادی کرد. وقتی کالایی وارد می‌کنیم به معنی بیکاری است و به دو شیوه می‌توان با آن برخورد کرد. یک شیوه برخورد خشن و وقت‌گیرانه است اما به جای آن می‌توان با وضع مالیات‌های بسیار سنگین بر  واردکنندگان، کسبه و توزیع کنندگان خارجی این مشکل را حل کرد و با پول این مالیات صندوقی را برای رشد فناوری ایجاد کرد.

در حوزه اقتصاد مقاومتی پویا و فعال که باید به خارج از مرزها نظر داشته باشد نیازمند یک برنامه‌ریزی استراتژیک و راهبردی است.
تا مادامی که حرفی برای گفتن در عرصه بین‌الملل داریم که با تعادل‌های موجود به نفع استکبار جهانی مغایرت دارد در معرض هجوم هستیم و باید برای مقابله برنامه‌ریزی استراتژیک داشته باشیم.
برای این کار نیازمند آشنایی با دو مقوله هستیم که یکی از آنها نظامات و تحولات جهانی است و متاسفانه در دانشگاههای ما این موارد بسیار بسیار کم است چنانکه حتی بحرانی جهانی در دانشگاه‌های ما مورد مطالعه قرار نمی‌گیرد.
مورد دوم آشنا شدن با مختصات اقتصاد ملی چنانکه نفت و گاز ما بخشی از اقتصاد است که می‌تواند تکیه‌گاه الگوی اقتصاد مقاومتی باشد.
نفت و گاز ما بزرگترین قدرت اقتصادی ما و مقابله با استکبار است. بزرگترین نگرانی استکبار اقتصاد غرب در فاصله  ۲۵ تا ۳۰ سال آینده آن است که بدون جریان نفت و گاز خاورمیانه چه می‌تواند بکند.
جایگزین این نفت و گاز هنوز معلوم نیست. درباره انرژی‌های فسیلی غیرمتعارف با یوفیول و انرژ‌های تجدیدپذیر بلوف زیادی زده می‌شود اما غرب با کمبود بسیار جدی و تحقیر کننده نفت و گاز در آینده مواجه خواهد بود.
نفت و گاز تکیه‌گاه رشد اقتصاد ملی ماست و اگر بتوانیم آن را با اقتصاد ملی پیوند بزنیم در این حوزه موفق خواهیم شد.
سالها انگلیسی‌ها مانع از پیوند نفت و گاز با اقتصاد ملی ایران بودند. با وجود اینکه دانشگاه نفت حتی رشته پرستاری نیز داشت اما رشته راهبردی مانند مهندسی مخزن تنها پس از انقلاب بود که تاسیس شد. باید نفت و گاز را با اقتصاد ملی پیوند دهیم و از نفت و گاز به عنوان بزرگترین قدرت بعداز قدرت نظام دینی و حکومت اسلامی استفاده کنیم.
غرب به دنبال حاکم کردن وضعیتی است که امنیت انرژی آن تامین شود. اگر همین روند تا ۱۰ سال دیگر توسط ایران ادامه یابد به واسطه امنیت انرژی بزرگترین خطر متوجه غرب خواهد شد.

براساس آینده‌پژوهی تکیه‌گاه ما انرژی‌های فسیلی است. عربستان رجزخوانی می‌کند که می‌تواند جایگزین نفت ایران شود چنانکه ما همه میادین آن را مطالعه کردیم و واضح است که نمی‌تواند. تنها مسئله عراق است و اگر ایران و عراق در حوزه نفت و گاز به یک پیوند استراتژیک دست یابند باید فاتحه حاکمیت آینده غرب خوانده شود.

پرتقال خارجی که در اردیبهشت‌ماه از مغازه می‌خرید در واقع نفت ماست. درک این نکته که نفت اسلحه و سرمایه نسل‌های آینده ماست و نباید به پرتقال و امثال آن تبدیل شود بسیار مهم است. وقتی می‌گویند نفت شما را نمی‌خریم به منزله اعلام جنگ است. ما تنها نباید از سرحدات خود حفاظت کنیم زیرا زیر زمین نیز متعلق به ماست و باید پرسید قطر با چه مجوزی گاز ما را می‌برد. ‌اگر ما دلیل شرایطی نمی‌توانیم سهم خود را از برداشت از مخزن بالا ببریم او باید سهم ما را بدهد.

اقتصاد مقاومتی به همسایگان، به آمریکا که اعلان جنگ داده، و به قطر که ذخایر ما را برمی‌دارد نظر دارد. تنها برنامه ما در اقتصاد مقاومتی ضربه‌پذیر نبودن نیست بلکه می‌توانیم ضربات مهلکی را وارد کنیم.

*خلاصه اي از سخنراني دكتر درخشان، اقتصاددان ايراني در همايش اقتصاد مقاومتي، 28ارديبهشت 91، دانشگاه علم و صنعت
 
بهزاداول
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۱۳:۱۱:۲۸
این همه نوشتی ( فشار داخلی و خارجی و فشار داخلی دوجنبه و فرهنگ اقتصادی و غیره ) اما چرا یک پژوهش انجام نمیشه بر روی موضوع اختلاس که چه اثری بر روی بهره وری و انگیزه داره ؟ چرا این بخش از اقتصاد که اتفاقاً با اعتقادات مردم یه رابطه خاصی داره همیشه تو حاشیه هستش ؟ تا کی مصلحت اندیشی ؟ اگر کشوری مثل ژاپن بود اثر اختلاس چند هزار میلیارد تومانی رو بر روی تولید ناخالص داخلی و سرانه های متعدد چنان تحلیل میشد تا برای همیشه کسی از رجل سیاسی نتونه کار مشابهی انجام بده . جناب دکتر درخشان نمیگم که بیخیال قطر و سایر همسایگان ورقبای تجاری بشیم میگم اموری در داخل اتفاق افتاد که تا عمق روحیه مردم نفوذ کرد و هزاران برابر بیشتر از برداشت قطر از پارس جنوبی ضربه زد اما در حاشیه مانده و اولویت دارنمیشه .........../تا همینجاشم سانسور میشه دیگه بسه
اللهم عجل لولیک الفرج / صلوات (798313) (moderator22)
 
دانشجوی دوم
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۱۱:۲۷:۴۶
چناب بهزاد عزیز، فرمایش شما درسته و هیچ شکی نیست. ولی وقتی موضوع یک بحث و سخنرانی اقتصاد مقاومتی (بخوانید اقتصاد مقابله با شرایط تحریم) است، شما خودتان بفرمایید صحبت کردن در موضوع اختلاس در عین مهم بودن دورشدن از بحث اصلی نیست؟ مخصوصا در یک همایش علمی.. (799929) (moderator102)
 
بهزاداول
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۱۵:۰۹:۵۲
با سلام خدمت شما دانشجوی گرامی
عرض من این است که چرا همش به موضوعات فرعی پرداخته می شود و از اصول غافلیم و اصلاً این نوع جهت دهی ایراد دارد (800408) (moderator102)
 
Netherlands
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۱۳:۵۵:۵۱
تا این دولت هست این رهنمودها دردی را دوا نمیکنه چون همش به فک لجبازی با مردم و دیگرانه
وقتشو میزاره برای خط قرمز و بازی در آوردن و آمار کذب دادن (798372) (moderator22)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۱۴:۰۲:۵۲
مطمئن باشید دولت فعلی از اجرای اقتصاد مقاومتی ناتوان هست.اینا با نفت بشکه ای صدوبیست دلار نمی تونن مملکت رو اداره کنن بعد شما میگی...چه توقعا!!!! (798390) (moderator22)
 
بنده خدا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۱۶:۱۳:۴۰
جناب آقای درخشان
متاسفانه وقتی آمالهای ما با حرفهای کلی و زیبا اما نا دقیق قاطی می شود نتیجه اش این می شود که 150 سال به دور خود می گردیم و هنوز اندر خم یک کوچه ایم . مالزی و ترکیه و چین و .... همه از ما جلو زده اند در حالیکه ما از همه آنها زودتر شروع کرده بودیم. همه اینها برای اینست که در جای خود ایستاده ایم و می خواهیم به زور دنیا را دور خود بچرخانیم که بگوییم ما مرکز جهان و کانون هستی ایم . خوب نمی شود.
موضوع اینست که ما با یک مسئله اولیه روبرو هستیم. اینکه مردم چگونه هستند و اینکه مردم چگونه باید باشند.
مسئولیت هر یک از این دو بخش به دو گروه و جایگاه جداگانه مربوط است. اینکه خود ما و مردم چگونه باید باشند مربوط می شود به پیامبران ، امامان و هر یک از ما در مقام یک مسلمان مسئول. قطعا اگر در جامعه ای باشیم که همه فنا فی الله باشند، آنگاه مشکلات ما بسیار کمتر و خیلی نزدیک به شرایط ایده آل خواهد بود. آنگاه انگیزه از فعالیتهای اقتصادی ممکن است نه سود بلکه نزدیکی به خدا باشد.
اما وقتی شما در مقام یک اقتصاد دان ، برنامه ریز و سیاستگذار اقتصادی در ایران امروز باشید، آنگاه نمی توانید و حق ندارید برنامه ریزی اتان را بر مبنای انگیزش های ایده آل فرضی ای بگیرید که هیچگاه وجود ندارند. آنگاه نتایجی که خواهید گرفت بر ضد همان ایده آل هایی خواهد بود که دنبالش هستید. درست یا نادرست در حال حاضر سود اقتصادی رفتار مردم را شکل می دهد. مردم رفتارشان با تغییر شرایط و انگیزه ها تغییر می کنند. آنکه خیلی از مردم چرا کمر بند ایمنی می بندند دلیلش را باید در جریمه های پلیس جستجو کرد. هنوز فرار مالیاتی وجود دارد و قطعا اگر نحوه مالیات ستانی تغییر کند روش فرار مالیاتی هم فرق خواهد کرد. در صورت اول شما به قوه قضاییه نیازی ندارید چرا که کسی حق کس دیگری را نمی خورد اما امروزه رسیدگی به دعوی موجود سالها طول می کشد. حرف شما مانند اینست که پزشکی بگوید قلب نمی بایست خون را بگرداند بلکه طبق فرهنگ ما ششها بایستی وظیفه خون رسانی را انجام دهد و بعد همه مردم را مجبور کنید تا عمل جراحی کنند تا رگها را بجای قلب به شش پیوند بزنند. فکر می کنید چه پیش می آید؟
در چنین شرایطی شما در جایگاه یک برنامه ریز نمی توانید و نباید فرض دیگری به غیر از حداکثر کنندگی سود بعنوان نیروی انگیزشی این افراد داشته باشید، مگر اینکه میانگین مردم به شرایط جامعه ایده آلی فوق الذکر رسیده باشند.

فرموده اید:"اقتصاد اسلامی با سودجویی مخالفت ندارد بلکه با مبنا شدن سود و سوداگری بچگانه برای تکاثر و انباشته کردن سود آنگونه که در نظام آمریکا انجام می‌شود سازگاری ندارد." شعار قشنگی است اما این یعنی چه؟ فرض کنید شما یک واحد بازرگانی دارید. آیا دنبال سود نیستید ؟آیا اگر شما در قابت با شرکتهای چینی و امریکایی در بازارهای جهانی نیاز به یک سرمایه گذاری چند میلیاردی داشته باشید سرمایه را جمع و انباشته نمی کنید؟ اگر انباشت سرمایه شما منجر به ایجاد اشتغال برای صد ها نفر شود این خوب نیست؟ اگر شما با دو انتخاب سرمایه گذاری مختلف روبرو باشید کدام را انتخاب می کنید؟ انکه سود کمتری دارد؟ به غیر از انباشت سرمایه شما چطور می توانید سرمایه گذاری را افزایش داده تولید ملی و اشتغال را زیاد کنید؟ قطعا اگر سرمایه کذاری شما به جان و مال دیگران صدمه بزند همه جای دنیا جلوی آن می ایستند و ربطی به سرمایه داری و غیر سرمایه داری بودن آن ندارد.

در انواع فشارهای اقتصادی فرموده اید:"عامل دوم به بخشی از فعالان اقتصادی بازمی‌گردد چنانکه از دید من همه کسانی که در مسیر واردات کالاهای مصرفی سرمایه‌گذاری کرده و فعال هستند و همه کسبه و دست اندرکاران و کسانی که در توزیع این کالاها فعالیت می‌کنند، همان نیروهایی هستند که به اقتصاد ملی ضربات جبران ناپذیری وارد می‌کنند."
سوال اینجاست که چرا تعداد زیادی از افراد و صاحبان ثروت به دنبال اینگونه فعالیتها رفته اند و ثروتشان را در زمینه تولید داخلی سرمایه گذاری نکرده اند؟ آیا تولید هم مانند دلالی و واردات کاری سود آور، بدون دردسر و بدون مزاحمتهای محیطی بوده و این افراد فقط در جهت همسویی با دسیسه های بیگانگان علی رغم زیانهای موجود این کار را کرده اند و یا نه، این افراد از ابتدا با شعار مرگ بر سرمایه دار طرف بوده اند و ابر و باد و مه و خورشید فلک در سیستم فکری ، سیاستگذاری، بوروکراسی اجرایی، قضایی، مالیاتی و ... ما به دنبال این هستند که سنگی جلوی پای تولید کننده بیاندازند ، مزاحمتی ایجاد کنند و چیزی از آنها بکنند انگار که یک وظیفه ملی و شرعی ما از پای درآوردن تولید کننده است!
در یک فضای غیر قابل پیش بینی، با تغییرات قانونی و اجرایی زیاد، و وجود مشکلات فوق الذکر شما سرمایه تان را در جایی می گذارید که 20 ساله برگردد یا 6 ماهه؟ وآنگاه انتخاب شما تولید خواهد بود یا دلالی؟ خود قضاوت کنید.
قطعا بعنوان برنامه ریز اگر شما بجای فروض مورد دلخواهتان همان حداکثر کنندگی سود را داشتید آنگاه آیا نتیجه سیاستهایتان خیلی متفاوت و دلخواهتر نبود؟

شما در جایی فرموده اید:"چرا هنوز جامعه کارشناسان اقتصادی کشور که مدیران آینده خواهند بود باید در چارچوب اقتصاد شرکتی آمریکا که با نظام سیاسی آن نیز هماهنگ است عمل کنند، چنانکه همین شرکتها هستند که خط و رسم سیاستگذاری را به سیاسیون می‌دهند و کاری که ما در جمع نظام سیاسی اسلامی و اقتصاد غرب می‌کنیم عملا امتناع عقلی دارد."
و درست در ادامه اش آوردید:"مقامات کشور مسئله تورم را چگونه حل می‌کنند، آنها اقتصاد را به دنبال سفته‌بازی بردند و باید پرسید آیا مردم در این مساله مقصرند یا مقامات اقتصادی و مگر نظام جمهوری اسلامی ایران اقتصاد دلاری یا سفته‌بازی سکه را مطلوب می‌داند."
سوال اینجاست که آیا اقتصاد شرکتی ، شرکتها ، عقل سود جو و یا سرمایه داران به دولت القا کرده اند که سیاستهای اقتصادی را اینگونه انتخاب و اجرا کند تا به این شرایط تورمی برسد؟ کدام کشور سرمایه داری را می شناسید که شرایط و سیاستگذاریها و تورمی همچون ما داشته باشد؟ پس اتفاقا آن نتیجه ای که می بینید حاصل به رسمیت نشناختن سودجویی مردم می باشدیعنی همان چیزی که اکنون دارید تبلیغش را می کنید. کدام علم اقتصادی می گوید دولت خود مانند یک دلال به وسط بازار دلار و ارز برود و سفته بازی کند و رقیب قدرتمند مردم کشورش بشود؟
فرمودید :" اقتصاد را با تغییر نرخ بهره و دعوت از چپاولگران خارجی برای سرمایه‌گذاری به امید رشد نمی‌توان اداره کرد و اقتصاد مقاومتی در چنین شرایط بی‌معنا و بی‌نتیجه خواهد بود.
شروع کار با فرومول اقتصادی نیست بلکه شروع کار از فرهنگ اقتصادی است و تا این مساله اصلاح نشود هیچ گامی در جهت بهبود شرایط و شاخص‌ها موثر نخواهد بود."
من هم با شما موافقم هر چند آنها را چپاولگر نمی دانم بلکه آنها نیز آدمهایی هستند که به دنبال سود خود می باشند و دانستن این مهم ما را در استفاده از آنها درافزایش سرعت رشد و توسعه خود کمک می کند. یادتان نرود که هند وچین با همین روش رشدهای 8 تا 11 درصد داشته اند. سوال اینجاست چرا امریکاییها و اروپایی ها در چینی سرمایه گذاری می کنند که رقیب تجاری و دشمن ایدئولوژیک و سیاسی آنهاست؟ قطعا سودآوری حرف اول را می زند.
فرمودید:" از اصلاح سیستم مالیاتی می‌توان در اصلاح وضعیت اقتصادی استفاده زیادی کرد. وقتی کالایی وارد می‌کنیم به معنی بیکاری است و به دو شیوه می‌توان با آن برخورد کرد. یک شیوه برخورد خشن و وقت‌گیرانه است اما به جای آن می‌توان با وضع مالیات‌های بسیار سنگین بر واردکنندگان، کسبه و توزیع کنندگان خارجی این مشکل را حل کرد و با پول این مالیات صندوقی را برای رشد فناوری ایجاد کرد." باز هم یک شعار زیبا و حرف کلی دیگر . خوب با افزایش مالیتها انگیزش برای قاچاق کالا بیشتر می شود با آن می خواهید چه کنید؟ انگاه بایستی " شیوه برخورد خشن و وقت‌گیرانه" جداگانه ای را برای برخورد با آن در نظر بگیرید. دوباره انگیزه سود جویانه را در نظر نگرفته اید.
اما برادر عزیز آنچه که در ایران می گذرد از این قرار است. آرزوهایی وجود دارد که حداقل در بخش رشد تولید ملی ، پیشرفت تکنولوژی و افزایش اشتغال بین همه مشترک است. از اینجا دو گروه جدا می شوند: اقتصاد دانانی که قدرت سیاستگذاری و اجرایی ندارند و بر مبنای همان چیز هایی که در دانشگاه آموخته اند راهنمایی و انتقادهایی می کنند و به تمام کمی ها کاستی های آن نیز واقفند همان چیزهایی که شما آنرا مزمت کرده اید. دوم افراد سیاسی و اجرایی تاثیر گذار در قوای مجریه و مقننه که اتفاقا در 30 سال اخیر معتقد به همان چیزهایی بوده و هستند که شما آنها را بیان می کنید. در واقع نتیجه ای که می بینید اتفاقا حاصل اجرای سیاستهایی است که بیانش می کنید، والا حرفهای گروه اول خریداری نداشته و همیشه با مقاومت روبرو شده است. تاریخ بحثهای بین اقتصاد دانان و سیاسیون بعد از انقلاب را مطالعه کنید. بسیار کمک کننده است. از اینجا مشکل اصلی به وجود می آید: سیاستگزاران و مجریان نمی خواهند مسئولیت افکار و کارهای خود را بپذیرند و تقصیر همه مشکلات را به گردن دیگرانی همچون علم اقتصاد می اندازند. همچون مریضی که به حرفهای پزشکش گوش نکرده و وقتی حالش بدتر می شود می گوید علم پزشکی همه اش بیخود و نادرست است. حاصل کلام اینکه علم اقتصاد همچون همه علوم دیگر کاستی هایی دارد و بعلاوه در اجرای آن در ایران بایستی خیلی دقت کرد و الگوهای کلی را با شرایط محلی تطبیق داد ، در آن حرفی نیست. اما شما سیاستی را بر مبنای آن انجام بدهید بعد از نتایج آن انتقاد کنید. چطور از نتایج اقتصادی سیاستهایی که در تضاد با علم اقتصاد بوده اند استفاده می کنید و علم اقتصاد را مورد نقد قرار می دهید؟ لطفا دوباره فکر کنید. (798662) (moderator22)
 
United States
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۰۰:۵۰:۰۵
کاش این خواننده منصف و مطلع به جای آقای دکتر درخشان در آن جلسه سخنرانی کرده بود. بنده از دلایل سست و تحلیلهای مغشوش و درهم آقای درخشان چیزی دستگیرم نشد. ایشان بعنوان یک اقتصاد دان هیچ راه حل عملی و منطقی و مبتنی بر اصول علم اقتصاد در دنیای قرن 21 ارائه نکرده اند. یادم به سخنرانیهای بعضی دوستان در رابطه با اقتصاد اسلامی در اوایل انقلاب افتاد. اگر ن نظریات کارساز و راهگشا بود حالا ما این روزها را تجربه نمیکردیم.ضمنا با این گفته ایشان هم مخالفم که میگویند:...نظام فرهنگی نیز با پشتوانه قوی خود رو به جلو حرکت می‌کند.
لطفا نگاهی به دور و بر خود بیندازید تا سقوط فرهنگی جامعه را ببینید. (799376) (moderator102)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۵ ۰۰:۱۴:۲۹
من هم معلم اقتصادم
واله حرفهای ایشان از دکتر درخشان واقع بینانه تر و علمی تر بود (802250) (moderator22)
 
عمو
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۷ ۱۶:۱۷:۱۹
این مطلب پیش فرض هایی را به سخنرانی و عقاید دکتر درخشان بار کرده و اونا را نقد کرده که به طور کلی با پیش فرض های ایشون و همچنین واقعیات اقتصادی کشور کاملا در تناقضه.
در واقع فرض هایی رو بر اساس تخیل خودش نسبت داده و بعد هم اونا رو نقد کرده. درباره واقعیات اقتصادی و اجرایی کشور هم همینطوره.
فقط به عنوان مثال توجه کنید که این دوستمون میگه مجریان و قانونگذاران ۳۰ سال گذشته به آنچه درخشان معتقد است معتقد بوده و به آن عمل کرده‌اند.
یعنی مثلا دولت چپ گرای متمایل به سوسیالیزم مهندس موسوی به این موارد عقیده داشته و در عمل اون رو اجرا کرده؟ یا دولت شدیدا راست گرای آقای هاشمی که اتفاقا تیم اقتصادیش تقریبا برترین اقتصاد خونده های دانشگاه های اروپا و آمریکا در ایران بودن؟ اتفاقا دقیقا این دوستان اون مطالبی رو که خونده بودن تلاش کردن پیاده کنن.
از خودتون یه بار بپرسین آیا آقای عادلی با این حرفا موافقه؟ یا مرحوم نوربخش؟ یا ستاری؟ یا برادران شرکا؟ یا آقای دکتر نیلی؟ یا بسیاری دیگه از آقایون؟
نمیشه صورت مساله رو از بیخ عوض کنید بعدش به خواست خودتون تحلیلش کنید.
زشت تر از این کار تو یه بحث علمی ممکن نیست. اگر اشکال علمی واقعی دارید به حرف ایشون، بیانش کنید نه اینکه اطلاعات غلط و ساختگی رو نسبت بدید و بعد هم نقدش کنید.
من درباره مقام علمی دکتر درخشان که استاد بسیاری از اساتید اقتصاد محسوب میشه حرفی نمیزنم. اما به طور کلی این نحوه برخورد با کسی که صرفا توی محیط علمی و برای اعتلای وطنش مو سفید کرده قطعا غلط و برای آینده دانش توی این سرزمین مخربه. (805986) (moderator22)
 
بنده خدا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۸ ۲۳:۰۸:۴۶
عموی گرامی
اینکه شما به آقای درخشان ارادت دارید خوب است. ولی دلیل نمی شود که فرمایشات ایشان خالی از ایراد باشد. کاش لااقل قبل از جواب ،متن ایشان را می خواندید. ببینم درک شما از این مطالب چیست وقتی می فرمایند:

"در این چارچوب سخن گفتن از اینکه اهداف نظام اقتصادی در نظام اسلامی آن است که بخش خصوصی با دنبال کردن حداکثر سود باعث ایجاد تعادل در اقتصاد خواهد شد درست نیست و بااین مفاهیم سازگاری ندارد.
اینکه دولت بگوید جای خود را به بخش خصوصی دهد و بخش خصوصی نیز بدون راهنمایی تنها به دنبال حداکثر و انباشته کردن سود باشد در واقع همان نظام شرکتی آمریکاست."

دیگر اینکه فرمودید افراد فوق الذکر با منشهای سیاسی متفاوت چطور می توانند با آقای درخشان هم نظر باشند؟ بسیار ساده است چون همه آنها به هر حال چه بطور ظاهری و یا باطنی طرفدار چیزی بودند که خودشان آنرا اقتصاد اسلامی نامیدند. قطعا اگر غیر از این بود به این مقامات نمی رسیدند. در سیاستهای همه آنها دو چیز مشترک بود : عدم به رسمیت شناختن سودآوری توسط بخش خصوصی، عدم اعتنا به اصول علم اقتصاد.
شما متن بالا را با این دو ویژگی مقایسه کنید بعد بگویید کی طرفدار چی چیزی است.
شما تفاوت بسیاری در شرایط و سیاستهای اقتصادی افراد فوق الذکر در ارتباط با علم اقتصاد می بینید؟ من که نمی بینم.در دوره کدام یک فضای کسب و کار بهبود یافت، دخالتهای قیمتی و غیر قیمتی دولت در بازار کم شد ، تورم کنترل شد تصمیمات یک شبه گرفته نشد، نااطمینانیها کم شد و یا وابستگی دولت به نفت کاهش یافت؟
از آقای هاشمی نام بردید که :"اتفاقا تیم اقتصادیش تقریبا برترین اقتصاد خونده های دانشگاه های اروپا و آمریکا در ایران بودن؟"
آیا آینکه این دوستان فارغ التحصیل این دانشگاهها بودند تضمین کننده درست و یا علمی کار کردن آنهاست؟ شما کارهای آنها را با علم می سنجید و یا معتقدید چون مدارک بالایی دارند هر کاری کنند علمی است؟
گروهی که دقت نکند که در ایران عرضه کشش قیمتی پایینی دارد و به امید کار کردن قانون عرضه سیاستهای تورم زا اجرا کند ، از هر جای دنیا هم که مدرک گرفته باشد باید در آن شک کرد.

قضاوت راجع به باقی مطالب را هم به عهده خواننده ها می گذارم. (808082) (moderator22)
 
دانشجوي اقتصاد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۱۶:۴۳:۳۶
آقاي دكتر درخشان، از معدود استادان اقتصادي هستند كه مسائل را با فكر و انديشه عميق تجزيه و تحليل ميفرمايند. نه همچون بعضي از اساتيد كه صرفا مترجم يا بازگوكننده اقتصاد متعارف (بخوانيد اقتصاد غرب) هستند.. (798725) (moderator22)
 
United States
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۰۰:۵۲:۵۲
از شما دانشجوی اقتصاد خواهش می کنم اقتصاد شرق را برایمان تعریف کنید و مزایای آن را بنویسید. برادر عزیز بروید داستان کنیزک و کدوی مولوی را بخوانید تا بدانید مشکل ما با اقتصاد "متعارف" چیست. (799381) (moderator102)
 
دانشجوی اقتصاد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۱۲:۰۴:۰۳
دوست عزیز شما هم بد نیست کتاب "جهانی سازی و مسائل آن" نوشته استیگلیتز -ترجمه گلریز-از اقتصاددانان imf (صنودق بین المللی پول)-که خودش تا چند سال پیش از اعضای اصلی صندوق بوده- را بخونید ببینید چطور سیاستهای این مجامع را (مبنی بر آزادسازی تجاری بدون فراهم بودن شرایط آن، عدم توجه به شرایط نهادی کشورها، رشد متکی بر شرکتهای غول صنعتی و افزایش شکاف درآمدی و...) را به باد انتقاد میگیرد و با آوردن شواهد عینی در کشورهای جهان سومی بیان میکند که سیاستهای این صندوق وبانک جهانی همه با کوبیدن بر طبل اقتصاد آزاد، عقب ماندگی این کشورها را به ارمغان داشته است.
همین دولت آمریکا که طلایه دار اقتصاد آزاد است، بروید جداول GFS مربوط به آمار مالی دولت ها را ببینید که اندازه دولت در اقتصاد آنها چقدر است! ببینید که با چه اعتبارات هنگفتی از کشاورزی خود حمایت میکند. حمایت دولتی! نه بازار آزاد. تفکرات قرن نوزدهمی بازار آزاد تمام شد!
سخن آخر اینکه ما نمیگوییم اقتصاد بازار (که اصطلاحا جریان اورتودوکس گفته میشود) همه اش بد است. ولی بد نیست ما هم مسائل خودمان را خودمات طرح و تبیین کنیم. که از این منظر جریان های اقتصاد هترودوکس (جریان های مخالف) دارن در دنیا کارهای زیادی میکنند.
همچنین مراجعه شود به کتاب "small is beautifull" کوچک زیباست نوشته شوماخر (از متفکران اقتصادی اون وری!) در همین موضوع. (800003) (moderator102)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۲۲:۰۱:۵۴
آقای دکتر درخشان
راه موفقیت در هر نوع اقتصاد آن است که منکی بر علم باشد. ظاهرا حضرتعالی بیشتر از آنکه به عنوان یک دانشمند اقتصاددان بنویسید بر مبنای احساسات غیر علمی این مطلب را نگاشته اید.
شاید یکی از راههای تعالی اقتصاد ملی ما آن باشد که افرادی مانند حضرتعالی که به علم اقتصاد اعتقاد ندارند و معجونی از شعارهای بی حاصل را تبلیغ می کنند لااقل عنوان اقتصاددان را از روی خود بردارند و با مثلا عنوان ایدئولوگ بنویسند تا مردم تصور نکنند این نوع نوشته های حماسی ناشی از اقتصاد خوانی بوده است. (799132) (moderator102)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۱۱:۵۳:۴۵
مشکل امثال شما و اقتصاددانانی که دکتر درخشان اشاره کردند این است که فکر کردید هرچی توی کتاب ها نوشته شده علمه. یه خورده واقع نگر باشید... اون کتاب ها مال اقتصاد ایران نیست مال جای دیگر است که دیگران هم به آن عمل نمی کنند. (799979) (moderator102)
 
abbas
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۲۲:۰۹:۵۹
آیا در اقتصاد ما یک ذره اقتصاد مقاومتی می بینید؟
- بازار ما پر از کالاها و مواد غذایی خارجی است. کار به آنجا رسیده که ما حتی وارد کنند قالی شده ایم
- فرهنگ مصرف به علت ذکر شده در حال تغییر است وای بحال دولت بعد.
- فرهنگ کار شده تنبلی و ... پرسنل بیکار در ادارات پر است. مشکلی در قبض آب پیش آمد پیش بیش از 5 نفر رفتم و بیش 7 بار مراجعه کردم تا مشکل درست شد جالب است همین کار را در بخش روستایی با مراجعه به یک و نهایتا دونفر انجام میشود.
- عدم پرداخت مالیات یک مشکل است که از زمان شاه وجود داشته است و دارد
- قانون کار بطور یک جانبه و به نفع کارگر نوشته شده است . از مرخصی ساده زایمان و حق شیر گرفته که در آسیا اول هستیم تا بازنشسته گی 20 سال سابقه مشاغل سخت و زیان آور بنده برقکار و رئیس اداره میشناسم که با این قانون بازنشست شده است. متاسفانه ادارات بیمه نیز نمی توانند کاری کنند. (799137) (moderator102)
 
حسینی
۱۳۹۱-۰۳-۰۴ ۰۱:۲۶:۲۰
چه جالب که آخر سر همه کاسه کوزه سر کارگر شکست که بسیاری اش بدون شمول قانون کار مشغول بیگاری هستند. (801196) (moderator22)
 
محسن
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۱۸:۵۳:۵۵
من نه وارد کننده ونه اقتصاد دان هستم اما میگویم خدا به واردات برکت دهد .اگر واردات نباشد ما صدسال دیگر روی هیچ کالای باکیفیت وارزان (حتی درحد چینی اش )رانخواهیم دید. وهم منابع عمومی وهم پول معایش مردم به هدر خواهد رفت نمونه اش صنعت خودرو (800740) (moderator102)
 
سعید
United States
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۲۰:۲۶:۲۶
ظاهرا منظوراقای نویسنده اقتصاد جنگی یاشبه جنگی است که عنوان مقاومتی بران نهاده اند که بنظرمیرسدهیچ سنخیتی باشرایط فعلی کشورماندارد.نمونه عینی وکامل وپیاده شده چنین ایده اقتصادی را البته بدون درامد نفت میتوانید درکشورکره شمالی ببینید (البته ایشان نسخه درامدنفت راهم بعنوان تکیه گاه اقتصادنوشته اند).فرهنگ سازی درمصرف وایجاد نفرت ازاقتصاد جهانی وموارد دیگررا البته بادیدگاه غیردینی دهها سال است که درانجا انجام داده اند. نتیجه انجا اگر بنظر شما موفقیت است بسم الله .جناب دکتر چشم بستن برواقعیتهای اقتصادی موجود امروزجهان واقعی نه جهان بر ساخته تخیل وازمودن چند باره ازمونهای خطا تاکجا وتاکی؟اقای دکتر تقصیر معلمهای اقتصادازان جهت نیست که چیزی بیش ازین یاد نداده اندبلکه تقصیرانان مصداق این مثل است که: هرکه ناموخت ازگذشت روزگار هیچ ناموزدزهیچ اموزگار نظریه پردازانی که فقط باید باید باید باید میگویند اما تحولات عظیم جهان را نمیبینند .ودرس نمیگیرنداگرچه دراموزه های اعتقادی ماست که فرمود:اطلب العلم ولوبالصین .ونتیجه این ندیدن ودرس نگرفتن ملغمه اقتصادی ایست که هرروز نام جدید یر ان می نهیم وبایدهاوبایدهاوبایدهای بی خاصیت جدید. (800883) (moderator102)
 
علیرضا قلیزاده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۴ ۱۳:۰۸:۵۶
با تشکر از شما، چند سؤال برای گفتگو:

‏1- اقتصاد مقاومتی آیا یک مکتب اقتصادی است‏؟‏ می تواند باشد؟
‏2- نسبت اقتصاد مقاومتی با اقتصاد درونزا و اقتصاد فنری چیست؟‏
‏3- نسبت اقتصاد مقاومتی با الگوی اسلامی‏-‏ایرانی پیشرفت چیست؟
‏4- کشورهایی که در مقطعی، وضعیتشان شبیه وضعیت خاص امروز کشور ایران بوده، آیا تجربیات قابل اقتباسی برای ایران دارند؟ آیا تجربیات موفق/ناموفق آنها همگی مؤیّد یک روش است؟
‏5- مفروض تعبیر اقتصاد مقاومتی، وجود و تداوم چه وضعیتی است؟ این فروض با کدام تفکر اقتصادی شباهت بیشتری دارند؟
آیا این فروض با فروض ادعای مجموعه ی نظام‏،‏ مبنی بر فروپاشیِ قریب الوقوع سرمایه داری، همخوانی یا هم آیندی دارند؟
‏6- اقتصاد‏ در ابتدا بخشی از اخلاق بوده است. آیا تعبیر اقتصاد مقاومتی هم به نوعی اشاره به این است که اقتصاد نمی تواند یک علم مستقل باشد؟
‏7- چه باید کرد تا نقض غرض نشود؟
توضیح: ممکن است در فضای فعلی که رهبری نظام، یک جهتی را نشان داده و فضایی را باز کرده اند، افراد به جای شناسایی الزامات و راهکارهای واقعی موفقیت در آن فضا و کمک به یکدیگر برای تبیین و عملیاتی کردن آن، دوباره هر کدام از ظنّ خود و حتّی بدون روخوانی سخنان رهبری نظام، بیایند صرفاً به اصطلاح حمایت قاطع کنند و یا اینکه بدتر از آن، یک محتوای من در آوردی و یا وارداتی را توی قالبی با نام مشابه آن تعبیر بریزند.
شبیه آنچه که چند سال پیش، برای تعبیر مهندسی فرهنگی اتفاق افتاد و عده ای در قامت نظریه پرداز، یکراست به سراغ یک مجموعه برنامه های پیاده شده در یکی از کشورهای شرقی رفتند و حتی آقایی در نماز جمعه ی تهران، گفتند که مهندسی فرهنگی بخشی از مهندسی اجتماعی است! و دیگر هیچ شکی در وارداتی بودن برداشتشان از این تعبیر باقی نگذاشتند.
‏8- چه باید کرد تا تعبیر اقتصاد مقاومتی، القا کننده ی جزیره ای شدن اقتصاد ایران نباشد، طوری که مثلاً اگر درک و اراده ی مشترکی در سطح فراملّی حول یک موضوع اخلاقی رخ داد و سازوکاری اقتصادی برای آن تعبیه شد، اقتصاد ایران هم بدان پاسخ دهد؟
بدتر از القا کنندگی هم این است که، در واقع جزیره ای بشود و حوزه های غیر از اقتصاد را هم جزیره ای بکند؛ مثلاً الان در خیلی کشورها به دلیل آگاهی و مشاهده ی تأثیرات ناگوار افزایش گازهای گلخانه ای و بلاهای روزافزون ناشی از آن از قبیل سیل و طوفان و خشکسالی در همه جای جهان، از اهرم های اقتصادی مثل مالیات کربن و یا پیمان های تجارت حبس کربن و یا تشویق کارآفرینی زیست محیطی به مثابه ابزار جبران و یا تخفیف گرمایش زمین‏،‏ و هم افزایی حوزه های اقتصادی و غیر اقتصادی در این راستا استفاده می شود. ولی با جزیره ای شدن، اقتصاد ایران از اساس، از این واقعیت های فراروی انسانها در مقیاس جهانی منقطع می شود و ممکن است به همین مقدار امروز هم نتوان بنگاه ها و دستگاه های دخیل و یا دست اندر کار را در جهت بهبود، برانگیزاند.‏
‏9-‏ چه باید کرد تا اینطور نشود که مطرح شدن اقتصاد مقاومتی‏،‏ بیش از آنکه در عمل تأثیر مثبت داشته باشد،‏ به غبار آلوده شدن و پلیسی شدن فضای اقتصادی بیانجامد و مثلاً بنگاه مسئله دار و مسئولیت نشناسی مثل ‏.‏.‏.‏ خودرو‏،‏ پرچمدار خودخوانده ی اقتصاد مقاومتی شود و آن موقع حتی نتوان به ایربَگ نداشتن ماشین های آن انتقاد کرد!‏ (801701) (moderator21)
 
حسن اعلامی
۱۳۹۱-۰۳-۰۵ ۰۱:۴۱:۴۸
با سلام
بنده مدرس علم اقتصاد در دانشگاهم و دانشجوی همواره آن. چند نکته را بدانید جالب است: اقتصاددانان معدودی در ایران علم اقتصاد را درک کرده و آن را باور دارند. برخی آن را درک کرده اند ولی با رسیدن به پست و مقامی آن به ثمن بخت فروخته اند. کافی است به سیر تحول در دیدگاه ها و صحبت های جناب دکتر درخشان توجه کنید. گویی ایشان بسته به دوری یا نزدیکی به ابواب قدرت اندیشه های خود را از نظام بازار دور یا نزدیک می کنند و این فاجعه اول.
برخی از انانی که دستی در اتش سیاست گزاری اقتصاد در ایران دارند نه درکی از اقتصاد دارند و نه باوری.
اما انانی که درک و باور دارند بسیار کم در بین اهل سیاست و جامعه سیاست زده ما خریدار دارند.
امروز مطاع امثال دکتر درخشان خریدار بسیار دارد چون اقتصاد را درک کرده ولی در باب طبع اهل سیاست آن را در بازار علم فروش ها قیمت می گذارد و می فروشد
ترویج اندیشه های سوسیالیستی با چاشنی کمونیستی درد کدام ملت بدبختی را درمان کرده است که ما دومی ان باشیم.
مگر علم اقتصادی که ما خوانده ایم ادعا دارد تمام مشکلات اقتصادی را می تواند حل کند چه طور که پزشکی چنین ادعایی ندارد. بکسری اصول کلی دارد می تواند در قاعده جریان کلی اقتصاد حرف های محکمی بزند و لی در استثنا ها ناتوان است. چرا مغلطه روش شناسی در علم اقتصاد می کنیم و نتیجه دلخواهم می گیریم علم اقتصاد وقتی که در مقام سیاست گذاری به دست سیاست گذار می اقتد چارچوب هنجاری جامعه در ان تحمیل می شود سیاست گذاران نمی توانند در مقابله با جامعه اسلامی ایرانی ما تصمیم های بزرگ بگیرند. پس علم اقتصاد خالص امریکایی اساسا در ایران وجود ندارد پیش فرض های سود طلبی شرکتی در عام اقتصاد تنها گزاره ممکن برای سرپا نگاه داشتن علم اقتصاد در یک چارجوب سنجه پذیر ااست و لی به مفهوم متری که مصداق دقیق برای هر جامعه ای داشته باشد را ندارد. دلیل ان روشن است چون همه جایگزین های ان نظیر انچه دکتر درخشان ارائه کردند در دایره کلی گویی و کیفی پنداری و غیرقابل ارزیابی از خود ان پرهزینه تر اند. در ضمن یادمان باشد که علم اقتصاد از فروضی برای مدلسازی استفاده می کنیم که در قاعده جامعه غالب است و هیچ مدلی را بر مبنای فروض هنجاری مطلوب خودخواسته بنا نمی کنیم.
منظورم از چند سطر فوق نقدی بر متن بالا بود و این نکته ما اقتصاددانها وظیفه سنگینی در پاسداشت علم اقتصاد داریم. پزشکی امروز همه درد ها در درمان نکرده و لی منشا درمان بسیاری از بیماری ها شده. علم اقتصاد هم اینگونه است (802338) (moderator22)
 
عمو
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۷ ۱۶:۲۹:۵۰
استاد گرامی دانشگاه
اول اینکه حتما دیکته درست کلمه متاع را میدانید و از این به بعد به درستی از آن استفاده می‌کنید. چون آنچه شما نوشته‌اید "مطاع" به معنای اطاعت شده یا قابل اطاعت است نه متاع به معنای کالا.

اما نکته مهم‌تر: لطفا به دقت نشان دهید کدام بخش از سخنرانی دکتر درخشان ناظر به اقتصاد سوسیالیستی است؟ از همه اتهامات و توهین‌های دیگری که در قالب تحلیل و تقسیم بندی به یک معلم واقعی اقتصاد وارد کرده اید می‌گذرم. تنها همین یک نکته را روشن بفرمایید.
آنها که باید بدانند می‌دانند در جامعه اقتصاددانان چه کسانی و با چه طرز تفکرهایی در طول سالیان پس از انقلاب به دولت ها و قدرت نزدیک بوده و چه بهره هایی از آن برده اند.
نام بردن از این بزرگواران که اتفاقا نسبتی هم با تفکر انقلاب اسلامی ندارند دردی را درمان نمی‌کند اما در سربلندی کسی مثل دکتر درخشان همین بس که ایشان اگر از محل مشاوره‌های اقتصادی چیزی کسب کرده‌اند نه از طریق مشاوره‌های فرمایشی به نهادهای ریز و درشت دولتی بلکه از طریق ارائه مشاوره به شرکت‌های معظم خصوصی داخلی و به خصوص خارجی بوده است.
کما اینکه ایشان در مباحث داخلی اقتصاد صرفا با انگیزه کسب منافع ملی وارد شده‌اند.

به جای اتهام زنی غیر علمی و کینه ورزانه بیاموزیم که از دانش دیگران می‌توان بهره برد. بدون اینکه بترسیم به عقاید خشک و صد البته روشنفکرانه و مترقی ما خللی وارد شود. (806007) (moderator22)
 
.
۱۳۹۱-۰۳-۰۵ ۱۴:۴۷:۳۰
شعار شعار شعار

سرمایه ای که در پیوند و پناه قدرت ( با هر عنوان و توجیهی ) راه خودش را باز می کند و به همه چیز دست اندازی می کند ابایی از شعار های جنابعالی ندارد (802736) (moderator22)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۶ ۱۷:۲۳:۲۰
سلام يكي بگه آخرش چي شد و چكار بايد بكينم
تقد توي نقد كه فيده نداره!؟ (804329) (moderator22)
 
اكبر
۱۳۹۱-۰۳-۰۷ ۱۴:۴۰:۰۹
پيشرفت وتحول اقتصادي تنها با آرامش سياسي و پرهيز از هرگونه تنش در سطح جهاني و قدرتهاي جهاني و متعاقبا بهبود فضاي كسب وكار وحمايت عملي از صنعت و كنترل تورم و ارتقاء امنيت سرمايه گذاري و اصلاح قوانين ومقررات موجود وفرهنگ سازي قابل امكان خواهد بود ولا غير . اما متاسفانه در حال حاضر؟ (805815) (moderator22)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.