توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 349475
پیشنهاد کتاب/ «پنجشنبه فیروزه‌ای»؛ سارا عرفانی؛ نیستان
سلمان و عطر عود
سارا عرفانی*؛ 11 اردیبهشت 1395
تاریخ انتشار : شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۱۷
«پنجشنبه فیروزه‌ای»
نویسنده: سارا عرفانی
ناشر: نیستان، چاپ چهارم ۱۳۹۵
۳۷۶ صفحه، 21000 تومان

شما می‌توانید کتاب «پنجشنبه فیروزه ای» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.

****

من غزاله‌ام. من مریم‌ام. من... ولی ای کاش سلمان بودم. سلمان با همه پاکی سیرت و خالصی نیت. سلمان نه افسانه است و نه قرار است شبیه افسانه‌ها باشد. او قرار است آینه «فتبارک الله احسن الخالقین» باشد. اما نه در گوشه دیر و صومعه و مسجد، همین‌جا، میان ما. قهرمان داستان ما، سرشار از شور جوانی و عشق است. عشق زمینی. عشق زمینیِ زمینیِ زمینی... اما قرار نیست زمینی بماند. این عشق باید راه آسمان‌ها را طی کند. باید آسمانی شود.

عشق که به نگاه هوس‌انگیز آلوده شد، به درد آسمانی شدن نمی‌خورد. این عشق برای آسمانی شدن باید در قلب سلمان بماند. و در قلب غزاله... و به خواست سلمان، غزاله هم باید همراه و هم مسیر او باشد. که اگر غیر از این بود، لایق این عشق نبود. غزاله پا در راهی گذاشته که سلمان پیش از او طی کرده. اما این مسیر، مسیری است که باید تنها طی طریق کند، گرچه با یاری معشوق و دلگرمی به عشق او. مقصد و مقصود سفر سلمان نیست. اما او در انتهای سفر در انتظار غزاله است. و هر دو با هم باید طعم عشق حقیقی و ناب را بچشند.

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
آن کس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد

رمان دینی، یا رمان آئینی و مذهبی، قبل از خوانده شدن دچار پیش‌داوری می‌شود. مخاطب به طور عام، این‌طور باور دارد که شخصیت رمان مذهبی، عارف مسلکی گوشه‌نشین است و در خلوت خود، راه آسمان‌ها را جستجو می‌کند. یا اینکه بر منبر خطابه نشسته، به قصد پند و اندرز مخاطب. و برخی به ظاهر روشنفکران، اساسا دین را مانع تمدن می‌دانند. اما دو شخصیت اصلی این داستان هر دو در هیاهوی جامعه امروزی نفس می‌کشند. حتی مانع و سدِ وصال این دو محبوب هم، مادی و دنیایی است. آنها در متن جامعه حضور دارند و از ابزارها و مظاهر تکنولوژی بی‌بهره نیستند. هنگام خلق این رمان سعی بر این بوده تا داستان کاملا شهری و مدرن فضاسازی شود. فضاهایی قابل لمس و آشنا مانند هتل، خیابان، فروشگاه و... اما بهترین و دوست‌داشتنی‌ترین فضای این داستان برای من فضای حرم حضرت علی‌بن-موسی‌الرضا(ع) بوده، هست و خواهدبود.

هنگام نوشتن از این فضا مشامم پر می‌شد از عطر و بوی حرم. نمی‌شود مسجد گوهرشاد را دیده‌باشی و نخواهی ساعت‌ها درباره‌‎اش حرف بزنی. نمی‌شود در حصار دیوارهای حرم و زیر آسمان نماز خوانده باشی و به همین یک بار تجربه راضی باشی. اگر قبل از طلوع آفتاب، در خنکای صبح که بشارت نسیم بهشت را می‌دهد، کنار پنجره فولاد، یا در ایوان طلا صدای نقاره بشنوی، هرگز طلوع خورشید را آرزو نمی‌کنی. من و غزاله هر دو طالب خواندن نماز زیر آفتابیم و مشتاق شناخت امام رئوف. هر دو رسیدن به این معرفت را از خودش طلب می¬کنیم. و سلمان است که به یاری ما می-شتابد.

اما معرفت بدون شناخت ممکن نیست. و شناخت بدون مطالعه غیر ممکن است. مطالعه به قصد قرب و شناخت واقعی...

معرفی کتاب «ادب فنای مقربان» از علامه جوادی آملی، به قصد شریک کردن خواننده در این شناخت بود. در واقع شریک کردن در مسیر شناخت، چون شناخت واقعی نیاز به طی طریق طولانی دارد. و امیدوار بودم که معرفی این کتاب گام اول این مسیر باشد، همان‌طور که برای خودم بود. اما با این نگرانی که به متن داستانی کتاب ضربه نزند و به شعار تبدیل نشود. اما اکنون که بیش از یک سال از انتشار کتاب گذشته و به فضل الهی و کرامت امام رئوف، کتاب جای خود را بین مخاطب باز کرده احساس که نه، با تمام وجود یقین دارم که این اقبال به برکت وجود همین جملات بوده و رحمانیت خداوند و مظاهر مهربانی او واسطه آن بوده و هست: «همان‌طور که دشمنان خدا در حال دشمنی با خدا بر خوان گسترده نعمت الهی نشسته‌اند، دشمنان ائمه اطهار نیز در حال عداوت بر سر سفره وساطت آنان نشسته‌اند و همان‌گونه که خدای سبحان، بر تکیه‌زدن بر عرش فرمانروایی عالم با اسم مبارک «رحمان» جلوه می‌کند، ائمه نیز برای وساطت در فیض عام و گسترده الهی به عنون مظهر «رحمان» ظاهر می‌شوند.»

با توجه به این‌که محل وقوع زمان حال داستان، مشهد مقدس و حرم حضرت علی‌بن موسی‌الرضا (ع) است، سعی کردم تا توجه به معنویت داستان همسو و موازی با داستان عاشقانه‌ای باشد که در طول داستان جریان دارد. اما زمان نوشتن این رمان علاوه بر ارادت به محضر امام رضا(ع) و علاقه به روایت عشقی پاک و آسمانی، دغدغه‌های دیگری هم داشتم که این کتاب با توجه به قابلیت گسترش قابل توجه، بستر مناسبی برای بیان آنها ایجاد کرد. از جمله طرح مسئله روابط غیر شرعی که کم‌کم در حال خارج شدن از حالت غیر عرفی است و بخشی از جامعه آن را پذیرفته. و متأسفانه اختصاص به یک قشر خاص ندارد و این روابط حتی به دانشجویان نمونه علوم فقهی و فلسفی نیز نفوذ کرده.

خرده داستان‌های این رمان چالش‌های ذهنی نویسنده است که در خلال داستان و موازی با داستان اصلی روایت شده تا هم در خدمت هدف نهایی رمان باشد هم جذابیت و اشتیاق برای خوانش آن را افزایش دهد.


* این یادداشت توسط نویسنده کتاب نوشته شده است.

 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
سلمان و عطر عود