نظر منتشر شده
۲۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 65775
فرهنگ آموزش درمدارس ژاپن
تاریخ انتشار : يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۲۳
در دهه هاي اخير دستاوردها و پيشرفت هاي شگرف ژاپن موجب حيرت و حسرت جهانيان شده است. بطوريكه بسياري از پژوهشگران راز موفقيت و توفيق ژاپني ها را در فرهنگ آموزش و پرورش آن جستجو مي كنند. در اين نوشتار كه نويسنده (از کارشناسان پژوهشگاه آموزش و پرورش است) طي چندين سال به مطالعه و مشاهده سرزمين آفتاب تابان (ژاپن) پرداخته، درسهائي از فرهنگ آموزش و مدارس ژاپني ها را به صورت خلاصه ارائه كرده، كه تقديم مي شود:



مقدمه

 

پژوهش هاي انجام شده در خصوص فرهنگ آموزش و فرهنگ مدارس ژاپني ها، اعجاب جهانيان را برانگيخته است. بطوريكه در چندين آزمون بين المللي (TIMSS تيمز)، آموزش و پرورش ژاپن جز كشورهاي برتر جهان بوده است، همچنين مطالعات تطبيقي آموزش و پرورش نشان مي دهد كه آموزش و پرورش عمومي به ويژه دوره ابتدائي از كيفيت بسيار بالائي برخوردار است (سركارآراني، 1384). "اَزرا ووگل" (استاد دانشگاه هاروارد) كه حدود 20 سال در آنجا به مطالعه مشغول بوده مي نويسد: من از موفقيت هاي ژاپن طي دو دهه اخير شگفت زده شده بودم، از خودم مي پرسيدم چرا ژاپن، بي آنكه منابع طبيعي داشته باشد، تا اين حد در حل مشكلاتي كه براي جامعه آمريكا ناگشوده مانده موفق بوده است؟! اما به راستي راز موفقيت ژاپن در چيست و كدام ويژگي باعث شده تا بسياري از آگاهان، قرن بيست و يكم را قرن ژاپن بدانند و آن را كشور شماره 1 بشناسند؟.



نظام آموزشي ابتدايي در ژاپن

 

مدارس ابتدائي در ژاپن بسيار جالب و ديدني هستند، ساختار و نظام آموزش ابتدایی ژاپن به پرورش شخصیت کودک در این دوره بسیار توجه دارند. فضای فیزیکی مدارس ابتدایی بسیار مجهز و درخور توجه هست، بطوریکه اكثر مدارس ابتدايي در ژاپن استخر دارند و فضاي فيزيكي بسيار تميز و با طراوت هستند. اما چرا مدارس ابتدائي؟



اكثر پژوهشگران آموزش و پرورش ژاپن، مدارس ابتدائي ژاپن را بسيار سرزنده، بزرگ، جالب و جاذب توصيف كرده اند، براي مثال "كومينگر" مي گويد:

مدارس ابتدايي، گل سرسبد آموزش و پرورش ژاپن هستند. ژاپن در مقايسه با ايالات متحده آمريكا، سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي خود را در مقاطع 12 سال تحصيلي (ابتدايي تا دبيرستان) و مقدار كم تري از آن را در آموزش دانشگاهي خويش، هزينه مي كند.

در طول بيش از يكصد سال، رهبران و دولتمردان ژاپني به دوره آموزش ابتدايي به عنوان محوري سرنوشت ساز در توسعه ملي، نظر داشتند، چنانكه آري نوري، موري (معمار مدرنيزاسيون ژاپن) در سال 1885 مي نويسد:



99 درصد دانش آموزان دوره ابتدايي در ژاپن در مدارس ابتدايي دولتي، در محل اقامت خود درس مي خوانند در اين دوره تحصيلات، آموزش رايگان است و فرزندان تمام ساكنان محل، اجازه ثبت نام دارند (لوئيس ترجمه افشين منش و ايلبگي طاهر ،1385،5).

در ژاپن 90 درصد دانش آموزان، كلاس دوازدهم را با موفقيت پشت سر مي گذرانند (اين نسبت در آمريكا 73 درصد و در اروپا 50 درصد است) [رولن و بيورك 1998، ترجمه رعيتي دماوندي ،1383-13]





ويژگي هاي فرهنگ مدارس در ژاپن



1– اهميت بسيار زياد مردم و دولت ژاپن به آموزش و پرورش (دولت ژاپن بيشترين سهم از توليد ناخالص ملي را صرف دوره هاي آموزش پيش دبستاني و ابتدايي مي كند)



2– تاكيد بر كارگروهي (تيمي)- (ووگل 1979، لوئيس 1995، سركارآراني 1381، بختياري 1387)



3– انعطاف فكري و نوپذيري نوسازي اعجاز آميز ژاپن(ووگل 1979)



4– نظام آموزشي كارآمد – كيفيت بالاي آموزش (هرمان كان)



5– پشتكار، صبر و حوصله، انضباط دروني



6– احترام به ديگران



7– روح همكاري دسته جمعي



8– انضباط و شوق به كار



9– ثبات



10– شوق يادگيري



11– اخلاق كار و تلاش



12– در زمينه مديريت، ژاپني ها به رهبري جمعي گرايش دارند



13– تاكيد بر جنبه ي كاربردي آموزش



14– شيوه آموزش عملگرا، تاكيد بر آزمايش و پژوهش



15– دانش آموزان در كارهاي مدرسه مشاركت فعال دارند (تعاون، همراهي گروهي)



16– مدرسه در ژاپن محل زندگي دانش آموزان است



17- در مدارس سعي در بالابردن "اعتماد به نفس" فراگيران(دانش آموزان) است



18– مدارس ژاپني تلاش براي رشد خلاقيت، رشد روحيه كارگروهي مي كنند



19– بازي هاي آزاد در مدارس مورد توجه است



20– مدارس ژاپني- بچه ها را براي زندگي در جامعه تربيت مي كند



21– پرورش حس اعتماد به نفس



22– شكوفائي خلاقيت



23– مشاركت و درگيركردن بچه ها به صورت عملي   



24– پرورش حس مسئوليت پذيري



25  تاكيد بر رفاقت بين دانش آموزان به جاي رقابت



26– تاكيد بر دوستي و همكاري بين بچه ها



27- همكاري در نظافت مدرسه



28- همكاري بسيار نزديك خانواده (اولياء) با مدرسه



29- تاكيد بر دوستي و رفاقت در مدارس (لوئيس 1985)



30- توجه به خودفرماني يا خود مديريتي (لوئيس)



31-تاکید  بررشد اجتماعی(بنجامین 1997)،سهم زیادی از آموزش در ژاپن به زندگي اجتماعي و رشد اجتماعي مي پردازد



32- ایجاد فرصت هاي مساوي براي همگان



33–آموزش  (پرورش) تمامي كودكان با يك روش



34- معلمان مربي اند نه مستبد (معلم در نقش هادي و راهنما)



35- در مدارس ژاپن تفريح و شادي ضروري است



36- در مدارس با تفريح و شادي دانش آموزان را وارد به مشاركت و همكاري مي كنند



37- در ژاپن كلاسها به گروه هاي كوچك تقسيم مي شود



38- ژاپني ها كوشيده اند شادي و لذت را به فرايند يادگيري بياميزند



39- در كلاسهاي درسي ژاپن تعارض و دشمنی بين معلم و شاگرد وجود ندارد



40- هيچ دانش آموزي در ابتدايي مردود نمي شود – هيچ دانش آموزي از مشاركت در فعاليت ها منع نمي شود (بنجامين 1997).

 
ژاپني ها اعتقاد دارند تجربه ها، تأثير بلند مدت در رشد  دارد لذا براي پرورش افراد تجارب مهم هستند


* برنامه درسي ملي در بردارنده راهكارهايي براي فعاليتهاي غيردرسي دانش آموزان مي باشد (برنامه  نظافت مدرسه) از آنجا كه در مدارس ژاپني، سرايداري وجود ندارد، پاكيزه نگه داشتن كلاسها، راهروها يا سرويس هاي بهداشتي، زمين هاي بازي بر عهده دانش آموزان است.



نگارنده که خود به مشاهده از مدارس ژاپن پرداخته، بسیاری از دانش آموزان ابتدایی و پیش دبستانی را در حال نظافت کلاس و مدرسه دیده است. در یکی از مدارس ابتدایی در کیوتو و یک مرکز پیش دبستانی در توکیو شاهد دستمال کشیدن بچه ها در راهرو و کلاس بوده است.



به زعم برخی پژوهشگران (لوئیس، سرکار آرانی، دوای و دیگران) در مدارس ژاپن آموزش قلب ها و اندیشه ها بچه ها مدنظر است. پژوهش لوئیس (1995)، نشانگر تجلی فرهنگ ژاپنی در فرآیند آموزش و یادگیری در مدارس ژاپن است، و در مدارس ژاپن به صورت حیرت انگیزی آموزش و یادگیری در قالب سناریوهای فرهنگی مدیریت می شود و آموزش و پرورش ژاپن تا حدود زیادی فرهنگی است و مبتنی بر فرهنگ ژاپنی است.



آموزش و پرورش ژاپن با همه محاسن که می تواند برای ما آموزنده باشد و از آن تجارب موفق درس گرفت ولی در دهه های اخیر با مشکلاتی مواجه بوده که منجر به تفکر و تعقل صاحبنظران علوم تربیتی ژاپنی شده است ازجمله Bullying (اذیت و آزار بچه ها) کمی انگیزه دانش آموزان برای درس نداشتن علاقه برای ادامه تحصیل (پرفسور نقی زاده)، عدم توجه به فردیت ]در ژاپن به کار گروهی و تیمی بسیار توجه می شود- در نتیجه فرد و خواسته های فردی کمتر مورد توجه است[ موجب مشکلاتی شده است، که درخور توجه است.



ويژگي مهم فضاي فرهنگي مدارس ژاپن (در دوره ابتدايي) سرزندگي، شلوغي، شادابي، شادي و جار و جنجال كلاس است. معلمان ژاپني بر خلاف همكاران خود درساير كشورها تلاشي براي سكوت و ساكت و بي حركت نگه داشتن دانش آموزان خود نميكنند. از آنجا كه دانش آموز مجاز است با بغل دستي خود صحبت كند براي تراشيدن مدادش از جا بلند شود يا پرده ها را بكشد. اين قبيل كارها، اختلال در نظم كلاس بشمار نمي رود. بنابراين نظم و انضباط تحميلي نيست و در نتيجه كلاسها نيز شلوغ و پر جار و جنجال است و اين امر از نظر معلمان، بي اشكال است.



ووگل (استاد دانشگاه هاروارد)، معتقد است نوسازي ژاپن از اواسط قرن نوزدهم (يعني عصر امپراتوري       "مي جي" در سال 1868) آغاز شده و از اين زمان ژاپني ها به طور جدي با فرهنگ غرب آشنا شدند و از تركيب و تلفيق عناصر فرهنگي خود، فرهنگ نوين ژاپن را ساختند. روش ژاپني ها در اين تركيب فرهنگي، هشيارانه و آگاهانه بود (ووگل 1979، ترجمه خوارزمي و اسدي 1371).ژاپني ها تمدن و فرهنگ كهن خود را با دانش نوين در آميختند و كهن  را دور نينداختند. حاصل اين آميزش بسيار اثربخش بود و فرهنگ ژاپن شكوفا شد. همچنين ويژگي ها همچون پشتكار، صبر و حوصله، انضباط دروني، حساسيت و احترام به ديگران، تاكيد بر كارگروهي (تيمي) در موفقيت آنها سهم داشته، ولي "ووگل" معتقد است: پيشرفت هاي ژاپني ها بيشتر دستاورهاي ساختارهاي سازماني، سياستگذاري و برنامه ريزي درست آنهاست. شايد بتوان گفت "مديريت ژاپني" كه زبانزد جهانيان است در اين توفيق سهم بسزايي داشته است.



بسياري از پژوهشگران علل توفيق ژاپن را به نظام آموزش و پرورش كارآ، با كيفيت و سرمايه گذاري زياد روي پرورش منابع انساني، سختكوشي و وفاداري افراد به سازمان هائي كه در آن كار مي كنند، احساس تعهد در جهت رشد و پيشرفت، فداكاري و آمادگي براي اصلاح نارسائي ها و اشتباهات خود، سازماندهي و مديريت بسيار خوب و كارساز  نسبت میدهند (هرمن كان). همچنین برخی اندیشمندان می گویند: مردم ژاپن به آموزش و پروردن منابع انساني خود بسيار توجه و تاكيد دارند (طوسي، 1384)، برخي ديگر پژوهشگران جهش ژاپن را ناشي از ويژگي هاي فرهنگي خاص ژاپني ها مي دانند و برخي نويسندگان    توانائي ها ژاپني ها را براي "كار گروهي" كليد موفقيت آنها مي دانند.





*پي نويس

بخشي از نوشتار حاضر، حاصل مشاهده، مصاحبه وحضور نگارنده در مدارس ژاپن است كه با مساعدت پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، سفارت ژاپن در ايران و ایران در ژاپن، اساتيدي همچون دكتر سركارآراني، دكتر خرازي، دكتر عراقچي، دكتر گواهي، استاد صافي ، پرفسور محمد نقی زاده، پرفسور اوکاموتو(Okamoto)، کویاما خانم موریتا (Morita) انجام شده است.

 

منابع:

- سركار آراني، محمدرضا (1381). فرهنگ آموزش در ژاپن. تهران : روزنگار

- ماتسوشيتا، كونوسوكه (1377). مشت آهنين در دستكش مخملي: 101 ويژگي ديگر مديريت و رهبري ترجمه محمدعلي طوسي. تهران: سخن

- بختياري، ابوالفضل (تيره، 1386). درسهائي از ژاپن. خبرنامه انجمن دوستي ايران و ژاپن، سال هفتم شماره 16

- طوسي، محمدعلي (1384). درسنامه فرهنگ سازماني: دوره دكتري مديريت آموزشي. تهران: واحد علوم و تحقيقات

- لوئيس، كاترين (1995). آموزش قلب ها و انديشه ها. ترجمه ح. افشين منش و ش. ايلبگي طاهر. تهران: ساز و كار، چاپ چهارم 1385

گواهي، عبدالرحيم (1386). شينتوئيزم. تهران: علم

دوای، لوئیس، سوگا، ماتسودا (1388). آموزش به مثابه فرهنگ. ترجمه سرکار آرانی، شی می زو و موریتا. تهران : تربیت





*انجمن اسلامي دانشجويان و ايرانيان مقيم ژاپن  





 
 
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۱۵:۴۶:۲۶
در مورد رده ایران در دانشگاههای جهان هم بنویسید (293752)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۰ ۱۳:۰۸:۱۳
البته اين رده بندي ها لزوما به معناي جايگاه واقعي دانشگاه هاي ما نيست. (294119)
 
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۱۵:۵۰:۴۷
درست مثل ما
من هم هميشه ارزو دارم مدارس ما فرزندان اين اب و خاك را از والدين تحويل گرفته واز انان انسانهاي سالم وعالم بسازد تا والدين با خيال اسوده در ديگر موارد شغلي اين مملكت فعاليت نمايند
بنده متخصص در كار فني هستم واطلاعات كمي در مورد رفتار شناسي وعلوم اجتماعي وديگر مسائل مهم اموزشي دارم اما متاسفانه به علت ضعف اموزشي ما در اموزش وپرورش مدارس اين وزارت خانه توقعاتي نا بجا در مورد پرورش بچه ها از والدين دارند به طوري كه هر گونه نقص در پرورش فرزندان اين جامعه را به دوش والدين مياندازند
بهتر است بدانيد كودكان يك دبستان 400 نفري حتما با 400 نوع تفكر در خانواده در حال رشد هستند پس اگر دنيا به سمت تعالي وپيشرفت در حال حركت است شما
فرهنگيان هم بايد اين مهم را از دوش والدين برداشته تا انان با خيال اسوده در جايي ديگر به شما وخانواده شما خدمت كنند
به اميد روزي كه هر كس در هر جايگاهي هست وظايف خود را به نحو احسن انجام دهد (293760)
 
علیرضا کیانی
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۱۵:۵۲:۳۰
گرچه کشورهای دیگر در حال رشد در آموزش و پرورش هستند اما ما هم دارای گذشته ای بسیار غنی در بحث آموزش و پرورش هستیم:
در سنت علمی ما خوزه های علمیه بسیار غنی بوده اند
از جمله دانشمندان بزرگ ما که در ایران مشهورند مانند
ابن سینا
ابوریحان بیرونی
فارابی
ملاصدرا
خوارزمی
اینها همه محصول سبک آموزشی خوزه های علمیه بوده اند.

مطمئن باشید ما هم برای شکوفایی با توجه به فرهنگ خودمات باید رجوع کنیم به گذشته خود چطور؟
اصل مایه موفقیت آنها اتخاذ نماییم و در قالب عصر امروز به نحو مدیریت شده و مهندسی شده به کار بندیم
آن وقت لازم نیست به نظام آموزشی ÷یشرفته و جتامع دیگران نگاه کنیم و حسرت بخوریم

واقعا ما از اصل خود دور شده ایم و انگار:

آنچه خود داریم را از بیگانگان تمنا می کنیم (293763)
 
سعيد پور مراد
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۱۵:۵۲:۳۴
با سلام ،
1-ژاپني ها كوشيده اند شادي و لذت را به فرايند يادگيري بياميزند.
2- جمله فوق يكي از شاه كليدهاي آموزش و يكي از تفاوت هاي عمده نظام آموزشي در مدارس و حتي دانشگاهها و ادارات ايران با ژاپن است ، در ايران درس ، كار ، توليد ، خدمات ، تجارت ،آموزش و.. به هيچ عنوان لذت بخش نيست و فقط يك وظيفه محسوب مي شود .
3- در ايران حتي غالب تفريحات ما نيز مخرب است ، از چهارشنبه سوري گرفته تا ويراژ در خيابانها و مزاحمت هاي تلفني و يا مسخره و اذيت و آزار يكديگر در جمع هاي خانوداگي و يا عروسي هاي پر سر و صدا و پر ترافيك و حتي جشنهاي خياباني مثل نيمه شعبان كه خيابانها پر از زباله مي شود.
4- در اينجا كسي شاد نيست در مترو ، اتوبوس ، تاكسي همه از يكديگر دوري و تاحد امكان در دورترين فاصله از همديگر مي نشينند ،غالبا رنگهاي تيره مي پوشيم ، به نظافت سر و صورت و بوي خوش اهميتي نمي دهيم ، دختر يا پسري كه كمي مي خندد مورد چشم غره ديگران واقع مي شود و هر كاري مي كنيم تا تنهاتر و غمگين تر و بيچاره تر بنظر برسيم شايد كمي حقوق اجتماعي خود را دريافت كنيم .
5- كلاسهاي درس ما ويرانه اي از وقت تلف كني ، مسخره كردن معلم ، تقلب ، شيطنت ، خواندن مطالبي كه بعدها بدردت نمي خورد و فراموش مي كني و در يك جمله بطالت است . مرسي (293764)
 
امیدخسروی
۱۳۹۴-۰۲-۱۸ ۱۲:۱۷:۱۰
مدتهاست که فکر میکنم آیا برای ایران کاری نمیشه کرد؟
آیا روزی میرسه که آموزش در کشور ما بمعنای واقعی صورت بگیره؟
ازتون خواهش میکنم اگر کسی هست که ایده ای داره و به دور از هرگونه خودخواهی های فردی میتونه با دیگران در میان بذاره پا پیش بذاره و موضوعش رو مطرح کنه.مطمئن باشید نفرات دیگری هم پیداخواهند شد که دست دوستی واقعی باشما بدهند.چیزی که ما در ایران نداریم کار گروهی است.خواهش میکنم بیاییدگروهی کارکنیم و ازاینکه کسی موفق شد حسادت نکنیم.
صدهاسال پیش یک جوان 14ساله باجمعی از متفکرین آن زمان حکومتی راتشکیل دادکه صفویه نام گرفت.ودرزمان خود تحول عظیمی در خیلی از مسائل بوجود آمد....
چند روز پیش در مدرسه از مدیریت موسسه حمایت کودکان سرطانی(موسسه محک)دعوت شده بود وایشان چه جالب گفتند:ده سال پیش موسسه محک فقط یک زمین در شمال تهران داشت و امروز در ردیف ده بیمارستان مجهز دنیاست که شش بیمارستان فقط در کشور آمریکاست.و ده ها تعریف دیگر که طی این مدت انجام داده اند.....
امیدوارم روزی برسه که تونسته باشیم باین کشور ومردم اش خدمتی سازنده وکارآمد بکنیم...
از همه ی شما دوستانی که وقت گذاشتید و مطلبم رو خوندید کمال تشکر رو دارم.خوشحال میشم درزمینه حرفایی که زدم اگردوست داشتیددرتماس باشیم
امیدخسروی هستم.مدرس موسیقی (2875813) (alef-13)
 
افشين
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۱۶:۱۶:۵۷
اه اه اه حالم به هم خورد از اينهمه امكانات و ... (293779)
 
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۱۶:۲۱:۵۵
خسته نباشی
اینارو نوشتین دل ما رو بسوزونین
حالا ما باید شبیه اونا بشیم یا اونا مثل ما
بعد فرض کن ما نظام آموزشیم شد شبیه اونا
اونوقت دانش آموزه میشینه به تضادهای اجتماع نگاه میکنه فکر میکنه که مثلا باباش 500 هزار تومن حقوق میگیره با این مخارش اونو مدرسه هم میفرسته خداییش دیوونه نمیشه؟
میره مدرسه بهش میگن کارنامه میخوای باید پول بدی
تو کلاس حداکثر 15 نفره 40 نفر میشینن
بعدالظهر باید مدرسه بره
از تغذیه خبری نیست
معلم علوم ریاضی درس میده
و....
من که کم اوردم
ولش کن بذار همین جوری درسمونو بخونیم
تازه خیلی هم خوب به بچه ها آموزش بدیم این خارجی یا ترششون میکنه
این بچه ها که همه میرن خارج جهنم بذار همون جا هم یادشون میدن. (293781)
 
حجت
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۱۶:۲۵:۴۳
جناب آقای دکتر - بله زاپنی ها به این حقیقت رسیده اند که معبری که میتواندهمه برنامه کلان - آتی کشورشان را به آن برساند تعلیم و تربیت هست .و برنامه ریزی همگرا هدفمند و رو بسوی موفقیت پی ریزی کرده اند. و نتایج اش روز به روز در سطح جهان خودش را نشان می دهد.
اما در کشورما باهمه برتری فکری نیروهای جوان ومستعد شاهد آن هستیم که:
1- اولا نظام آموزش و پرورش ما(از نظام ابتدایی تا مقطع عالی ) فاقد ریل هدفمند به سوی مقصد هست . زیرا بسادگی با تغییر یک وزیر و شتاب در ارایه طرح و برنامه بکلی ریل و واگن با هم بصورت برنامه جدید و واگرا عوض می شوند.
2-در جامعه ایی که تولید کنندگان علم و آموزش دهندگان (بمعنای عام معلم-مربی-استادرسمی- واساتید غیررسمی فن و حرفه و هنرو...) ارزش و منزلت اجتماعی آنان کمتر از یک دلال رانت -خوار مفسد هست نمی توان آرزوی توسعه و پیشرفت داشت.
3-باید به این برسیم که حقوق-رفاه و منزلت اجتماعی یک مربی(بمعنای عام) بالاتر از همه دست آموخته های خودشان حتی مقام عالی وزارت و یاکارکنان محترم وزارت - نفت باشد.
4-در جذب و نگهداشت یک مربی همه بایستی سعی و تلاش کنیم که آنان را بعنوان یک سرمایه آینده ساز - کارآفرین -فرهنگ ساز و نجات بخش کشور حفظ نماییم.
بامید آنروز خوش (293783)
 
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۱۶:۴۰:۴۳
1- اين فرهنگ ، ادب ، توسعه و پيشرفت چيست كه دنيا آن را به واقع دارند و ما ادعاي آن را داريم .
2- يادم مي آيد آن موقع كه محصل بودم اكثر معلم ها از فيش حقوقي و افزايش حقوق و ... صحبت مي كردند از بس در رفاه بودند و از 8 ماه فصل تحصيل روزگار را به طريقي سپري مي كردند تا تعطيلات تابستان عده اي از معلم ها حوصله تدريس نداشتند اداره كلاس را در اختيار ارشد كلاس مي گذاشتند به نظر شما 20 سال تدرس يكنواخت بدون ارزشيابي واقعي و افزايش سطح علمي و دوره هاي آموزشي براي معلم ها مخصوصا\" در شهرستانها نتيجه اش چه مي شود ؟
3- وظايف خانواده و نهاد آموزش و پرورش كاملا\" مشخص نيست خانواده به اميد مدرسه و مدرسه به اميد خانواده دانش آموزان را آموزش و تربيت مي نمايند و .... (293788)
 
ابوالقاسم احمدی نژاد
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۱۹:۵۹:۰۷
یادم هست قبل از انقلاب کلاس اول راهنمایی بودم ومعلم ریاضی به اشتباه یک سیلی به من زد آلان 49 ساله هستم وهنوز این خاطره از ذهنم پاک نشده است البته از خطای آن معلم سالهاست که گذشته ام.می خواستم این نکته را عرض کنم آموزش در ابتدایی ترین تقسیم بندی شامل عنصر دانش آموز-معلم-متن آموزشی(کتاب)- ومحیط آموزشی است ما باید در همه اینها تحول پیدا کنیم و مخصوصا آموزش خانواده ها وزوج های جوان وصدا وسیما در این زمینه حتی بیشتر از آموزش وپرورش آسیب رسانده است وقتی الگو سازی وقهرمان و اسطوره سازی شما دچار چالش شده است همه عناصر یاد شده صدمه می بینند متاسفانه اشکال یکی ودو تا نیست با اینهمه تعویض های مکرر در راس کار وبدنه مدیریتی چه انتظاری از برنامه ریزان می توان داشت معلمان محترم هر شب که سر بر بالین میگذارند نمی دانند فردا وزیر عوض می شود یا نه..بگذریم (293859)
 
hajiagha
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۲۳:۵۲:۰۷
اتفاقا تو سر من معلم زد و من هنرمند مشهوری شدم و تشکر می کنم (293914)
 
خسرو سلجوقي
۱۳۸۸-۱۲-۰۹ ۲۱:۱۲:۲۳
متاسفانه ما در كشورمان به گذشته خود و به معن زيرزميني و بالاخص نفت تمركز كرده ايم و به انسان اين سرمايه بزرگ توجه نمي كنيم بطوري كه بانك جهاني هم اكنون ميزان ثروت كشورها را و پايه آن را محاسبكرده است براي نمونه هفت كشور دنيا در جدول زير قابل ارائه است همانطور كه مي بينيد 81 تا 87 درصد ثروت كشورهاي توسعه يافته از سرمايه معنوي است و 1 الي سه درصد از منابع زيرزميني است و ما هنوز به نفت و گاز و امثالهم مي پردازيم و بيشترين منابع به اين وزارتخانه ها اختصاص پيدا مي كند و بهترين افراد را بدليل پرداخت حقوق بيشتر به وزارت نفت و غيره ارسال مي كنيم و پس از شروع انقلاب ديگر افرادي همچون شهيد رجايي و شهيد باهنر را در وزارت آموزش و پرورش نمي بينيم و از كوزه همان تراود .....
بانك جهاني در طبقه‌بندي درصد پايه اقتصادي كشورها بر اساس سه بخش اقتصاد متكي بر منابع طبيعي و اقتصاد متكي بر توليد و اقتصاد متكي بر منابع غير ملموس از جمله بهره‌وري نيروي انساني كشور ما را در كنار ساير كشورها به شرح زير گزارش كرده است :
رديف پايه اقتصاد سويس آمريكا فرانسه آفريقا نيجريه اتيوپي ايران
1 2 3 4 5 6 7 8 9
1 درصد منابع طبيعي 1 3 1 33 147 41 59
2 درصد توليد 15 16 12 8 24 9 14
3 درصد منابع غير ملموس 84 81 87 59 71- 50 27
4 جمع 100 100 100 100 100 100 100

همانطور كه ملاحظه مي‌شود، با اين درصدها، بهره‌وري نيروي انساني در كشور در مقايسه با كشورهاي ديگر قابل تامل است و بايد براي اصلاح آن الگوي مناسب پيدا كرد.
يكي از راه‌هاي اصلاح، تغيير نگرش و آگاهي مديران به سرمايه‌هاي معنوي است و در اين راستا يافتن مصاديق و همچنين كسب دانش حسابداري كالاهاي نامشهود است، لذا ضرورت توجه و محاسبه آن در حسابهاي ملي نيز امري واجب و الزامي مي باشد و بر مسئولين قواي مقننه و مجريه لازم است تمهيدات لازم را براي دست يابي به اين موضوع فراهم نمايند.


سرمايه معنوي چيست؟
چهار جزء مشترك سرمايه معنوي، منابع انساني، منابع سازماني، منابع ارتباطاتي و منابع اجتماعي هستند.
ويژگي‌هاي متفاوت سرمايه معنوي
اگر كسي به پايگاه منابع هر سازماني، كشوري نگاه كند شش نوع منبع را مشاهده مي‌كند. پولي، فيزيكي، ارتباطاتي، سازماني، انساني و اجتماعي (به شكل 1 توجه كنيد).
منابعي كه سرمايه معنوي سازمان‌ها و كشورها را تشكيل مي‌دهند، رفتارهاي متفاوتي دربرابر منابع پولي(نقدينگي) و فيزيكي (دارايي ثابت) كه بوسيله شيوه‌هاي حسابداري سنتي سنجيده مي‌شوند، از خود بروز مي‌دهند. سنجش، اندازه‌گيري و مديريت سرمايه‌‌هاي مالي (ماشين‌آلات، تجهيزات و نقدينگي در اختيار سازمان و كشور) به واسطه ماهيت افزايشي آنها و اين حقيقت كه سطوح مورد توافقي از برگشتي‌هاي رو به كاهش در اين بخش‌ها هنگامي كه به كار برده مي‌شوند وجود دارد، نسبتاً آسان است.

در مقابل، دارايي‌هايي كه سرمايه‌ معنوي سازمان‌ها و كشورها را تشكيل مي‌دهند، بوسيله اين حقيقت كه مي‌توانند برگشتي‌هاي فزاينده‌اي را توليد كنند، در زمينه خاصي باشند، غيرافزايشي باشند و لزوماً متعلق به سازمان و كشور هستند و توسط آن كنترل مي‌شوند، مشخص شده‌اند. اين موضوع مبيّن اين است كه بيشتر اجزاء سرمايه معنوي از قوانين زيربنايي معاملات برپايه حسابداري، پيروي نمي‌كنند. مثلاً دوبرابر كردن تعداد افراد سازمان يا كشور، بدين معني نيست كه سرمايه‌ انسانيِ سرمايه‌گذاري دوبرابر شده است. در حقيقت در بعضي موارد ممكن است حتي كاهش بيابد.
در اين مورد، شايان توجه است كه تنها جزء سرمايه معنوي كه متعلق به سازمان يا كشور است و توسط آن كنترل مي‌شود، منابع سازماني است. منابع انساني متعلق به سازمان و كشور نيست بلكه متعلق به كارمندان است و توسط آنان كنترل مي‌شود اگرچه ارزشي كه از بكارگيري اين منابع،كه در كارمندان مجسم مي‌شود، بدست مي آيد، به سازمان تعلق دارد. رفتارهاي منابع ارتباطاتي نيز به وسيله بخش يا بخش‌هايي كه توسط آنها ارتباط وجود دارد، تصاحب يا كنترل مي‌شود. بنابراين ارزش‌ بدست آمده از سرمايه‌هاي معنوي، از استفاده تركيبيِ منابع مشتق شده است كه مبيّن اين مطلب است كه مدل‌هاي صحيح منابع ارتباطاتي و سازماني براي ارزش‌زا بودن منابع انساني ضروري هستند. يك شخص مي‌تواند در سطح بالايي از شايستگي باشد ولي اگر سازمان و كشور ساختار ضعيفي داشته باشد و ابزاري براي ايجاد سهولت در گسترش اين شايستگي نداشته باشد (مانند نظام‌هاي اطّلاعاتي و فرهنگ تشويقِ تجربه اندوزي) خلق ارزش كل آن از سرمايه‌ معنوي بيشينه نخواهد بود.
عليرغم ويژگي‌هاي متفاوت، چيزي كه همة منابع نامشهود و مشهود (اجزاء اصلي سرمايه‌هاي مالي و معنوي) در آن مشترك هستند اين است كه هر دو در خلالِ تبديل از يك گونه از منابع به گونه‌‌اي ديگر توليد ارزش مي‌كنند. روش تبديل ميان سازمانها و كشورها بسته به اينكه چگونه خلق ارزش مي‌كنند، متفاوت خواهد بود.
در اقتصاد دانايي، يك سازمانو يا يك كشور، به منظور غلبه بر عوامل دشوار سنتي و تمركز بر چهار محدوده بزرگ زير بايد ساختار يافته شود. اين چهار محدوده عبارتند از:
 سرمايه انساني
 سرمايه اجتماعي
 سرمايه ساختاري
 سرمايه ارتباطاتي
در تأسيس يك نظام سرمايه معنوي، براي هر كدام از اين محدوده‌هاي بزرگ، شاخص‌هاي كليدي متعددي شناخته شده است (شاخص‌هاي كليدي نامشهود).
ارزش سرمايه معنوي

با توجه به نظام ® ICV، 4 محدوده اصلي سازنده سرمايه معنوي عبارتند از:
 سرمايه انساني، بخش \"متفكر\" كه به طور عمده توسط مساعدت‌هاي مستقيم مردم داخل سازمان و كشور تشكيل يافته است.ICV® آن را به سه محدوده تحليلي تقسيم مي‌كند:
o صلاحيت‌ها: تشكيل شده از مهارتهاي مربوط به شركت و كشور، اساساً فنوني كه مردم از آنها هنگام كار بهره مي‌برند. بهترين راه براي گسترش صلاحيت‌هاي مردم اين است كه آنها را كنترل و تنظيم نماييم و اينكه در زمينه آموختن در طول زندگي سرمايه‌گذاري كنيم.
o خصايل روحي: به همة جوانب عاطفي مربوط به IC شركت‌ها و كشورها و نيز ظرفيت آنها براي ايجاد انگيزه دروني و همچنين به ارزش‌هايشان مرتبط مي‌شود. در اينجا بعد روانشناسانه تسلط دارد و به منظور توسعه اين محدوده، بايد مردم را توانا سازيم ولي مسلماً نتايج در دراز مدت حاصل مي‌شوند.
o نشاط معنوي: توانايي مردم براي انتقال دانش از يك زمينه به زمينه‌اي ديگر است تا دانش جديدي را بوسيله به هم پيوستن اطّلاعات از هم گسيخته ايجاد كنند و نوآوري را توسعه دهند و سازگاري ايجاد كنند. به بيان ديگر اگر صلاحيت‌ها محتوا هستند، نشاط معنوي توانايي استفاده كردن از صلاحيت‌ها هستند.
 سرمايه اجتماعي: برگرفته از مجموع روابط بين عاملان شخصي سازماني و كشوري است، همه مردم نيروي خود را براي كسب نتايج بهتر جمع مي‌كنند. اين مورد برپايه سه محدوده زير بنا نهاده شده است:
o صلاحيت‌هاي اجتماعي: كه با توانايي مردم، به منظور ساختن سازماني و كشوري قويتر براساس رابطه‌شان، مرتبط مي‌شوند. يكي از صلاحيت‌هاي اجتماعي نوعي، رهبري است كه به عنوان ظرفيتي براي جمع كردن مردم به منظور دستيابي به نتايج بزرگتر در نظر گرفته شده است. هر چه رهبري در ميان اعضاي سازمان و كشور نامتمركزتر باشد فرصت بزرگتري براي سازمان و كشور وجود دارد تا ازسرمايه انساني‌اش استفاده اهرمي كند.
o روابط ميان فردي: مجموعه همه آن عواملي است كه مي‌توانند برقراري رابطه بين مردم را برانگيزند يا از آن جلوگيري كنند. مسئله كليدي، اعتماد است كه اغلب به عنوان مهمترين جزء سرمايه اجتماعي شناخته شده است. شركت‌ها و كشورهاي با اعتماد دروني بالا علاقه‌مند به توسعه كارهاي مشترك بيشتر بين اعضاي خود و نيز افزايش دانش خود از طريق بهبود مكانيزم‌هاي مشترك بين مردم هستند.
o هويت مشترك: مردمي كه در اهداف و ارزش‌هاي يكسان مشترك هستند، قطعاً هويت گروهي مشتركي مي‌سازند. اين موضوع بر مفهوم هويت اوليه‌اي استوار است كه مي‌گويد شركت يا كشور مي‌تواند وجهه سازماني خود را مجدداً خلق كند. در مقابل، انتقال در انسجام بين هويت مشترك مردمي كه براي شركت يا كشور كار مي‌كنند و وجهة خارجي كه بوسيله اداره PR پرورانده مي‌شود، ممكن است به تناقض بيانجامد.
 سرمايه ساختاري: مجموع همه فرآيندهاست. سرمايه‌گذاري، كپي ‌رايت، جوازها و هر چيزي كه بوسيله آن ارزش شركت يا كشور از ارزش بازار محض آن بالاتر رفته است. مي‌توانيم همچنين آن را به عنوان تنها چيزي بدانيم كه از شركت يا كشور باقي مي‌ماند، پس از آنكه سرمايه انساني شركت يا كشور را ترك مي‌كند. خصوصيت مهم سرمايه ساختاري اين است كه به شركت يا كشور تعلق دارد در حالي كه سرمايه انساني اينگونه نيست.
o سازمان يا كشور: ما به بخش IC كه كاملاً به شركت يا كشور تعلق دارد و ندرتاً ظرفيتي براي خود افزايشي دارد و اغلب داراي ظاهر فيزيكي است، وارد مي‌شويم. فرآيندها در كتاب‌هاي راهنما توصيف شده‌اند. ساختار سازماني در organogramها، پايگاههاي اطّلاعاتي، نشانهاي تجاري ثبت شده و كپي رايت‌ها توصيف شده‌اند و جوازها همگي كاربرگ‌هايي فيزيكي هستند كه ارزش سازماني را براي شركت يا كشور به ثبت مي‌رسانند.
o فرهنگ: اين يك بخش كامل از سازمان يا كشور است. فرهنگ، بخش نرم‌افزاري برجسته‌اي است، در تكامل تدريجي مداوم از سرمايه‌هاي ساختاري. فرهنگ نتيجه مجموعه‌هايي از آداب، سمبل‌ها، هنجارها، راهبردها، باورها، عقايد قوي و تعهدات ضمني است. فرهنگ محصول تعاملات مداوم اعضاي سازمان‌ها و كشورهاست.
o نوآوري: صلاحيت سازمان يا كشور است براي تصور خود در آينده، از طريق توسعه و تجديدهاي مداوم. نوآوري هرچيزي را كه بر ارزش آتي شركت يا كشور تأثير دارد در بر مي‌گيرد.
 سرمايه ارتباطا‌تي: اهميت روابط با همه سهامداران و مردم، سازمان و كشور را به سمت گسترش مداوم حوزه اين روابط سوق مي‌دهد. روابطي كه ديگر برپايه معاملات اتفاقي نباشند بلكه در زمينه معاوضه‌هاي مداوم خدمات، توليدات و اطّلاعات باشند. از اين رو، ارزيابي ارزش فراوان اين روابط كه اغلب سود رقابتي حقيقي شركت يا كشور هستند، داراي اهميت است. سرمايه ارتباطاتي به موارد زير تقسيم مي‌شود:
o رابطه قراردادي: استقرار يافته و كسب شده، مخصوصاً توسط مشتريان. اين روابط اغلب پايه‌اي قراردادي دارند، و در طول زمان مستحكم مي‌شوند.
o همياري‌: دربارة شركت‌‌هاي اقتصادي جديد است، البته در قديم هم ناديده گرفته نشده‌ است. آنها در زنجيرة پاكي از خلق ارزش بدون نياز به توافقات تعيين شده، تفسير مي‌شوند.
o ارزش مشترك: رابطه‌اي با وسعت عام كه وجهه سازماني و همه نشان‌هاي تجاري را شامل مي‌شود. در حقيقت نشانهاي تجاري و وجهة سازماني براي يك شركت ارزشمند هستند زيرا تعداد افراد مشخصي وجود دارندكه داراي اين ارزش هستند. (293872)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۰ ۰۰:۰۸:۵۰
ژاپنیها این دستورالعملها را از ما کپی کردند
میگی نه برو ببین در احادیث و روایات پیامبر و امامانمان پر است از دستورات متعالی تعلیمی و تربیتی فرهنگی از دوران انعقاد نطفه و قبل از آن تا تولد و بعد از آن .......... (293927)
 
وحید
۱۳۸۸-۱۲-۱۰ ۰۵:۰۳:۰۹
یادم میاد کلاس اول راهنمایی بودم یکروز معلم دینی ! من را پای تخته خواست و از من سئوالات درسی را میپرسید علارقم اینکه همه سئوالها را جواب میدادم مرتب با سیلی میزد تو صورتم. آخرش فهمیدم بخاطر خودکار فشاری که توی دستم از و مرتب فشارش میدادم و صدا میداد سیلی میزد. ولی اون از خدا بیخبر یکبار به من نگفت که چرا میزند تا من اینکار را نکنم حالا از او معلم و بقیه معلمهایی که بیخود تختم نفاق و کینه را در دل ما جوانان کاشتند متنفرم.
امیدوارم که معلمای خوب که با فهم کشورمان قدر این بچه ها را بهتر بفهند و بداند که این بچه های امروز مدیران فردا و نسل بعدی کشور هستند. (293965)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۰ ۰۸:۱۶:۲۶
« ذات نا يافته از هستي ، بخش - كي تواند كه شود هستيبخش » ؟! آن كه مي خواهد درست آموزش بدهد بايد خود درست آموزش ديده باشد ؛ نه اين كه به صرف مدركي درجه پانصد ! و تقريبا\" به طور كامل بي اعتبار وارد آموزش شده باشد .آموزش در بعضي از كشورهاي الي الابد در حال توسعه نه تنها يك رسالت نيست ، حتي در حد يك وظيفه هم نيست . يك شغل است ؛ يا به زبان بهتر فقط و فقط ممر درآمد است ؛ و گاهي هم استفاده هائي بسيار فراتر از در آمد . وقتي نفع تحصيلات صحيح و مدارك واقعا\" معتبر پايمال شود و رابطه و به اصطلاح مصلحت ! ( كدام مصلحت ؟ ) به جاي آن قرار بگيرد مسئله از دانشگاه ها به دبيرستانها و از آنجا به دبستانها و ساير مؤسسات آموزشي هم سرايت مي كند و بالنتيجه : « آنچه ناديدني است آن بيني ! ما را چه قياسي با ژاپن ؟ (293977)
 
hajiagha
۱۳۸۸-۱۲-۱۰ ۰۸:۴۶:۲۲
اگر این ها که نوشتی درسته ؟
چطور در کانادا ژاپنی ها هم مست و بی بندو بار و غرب زده زیاد داره من برای یک ژاپنی کار می کردم ترا خدا از وطن خودتان تعریف کنید مگر مرص روانی دارید که مرتب نق می زنید
کاریکاتوریست گل آقا از کانادا (293992)
 
۱۳۸۸-۱۲-۱۰ ۰۹:۴۰:۱۴
بسمه تعالي در تاريخ تشيع داستان مشهوري است كه شاعري در باره امام رضا ع شعري مي سرايد كه مطلع آن اين است : مدارس آيات قد خلت من تلاوت ( مدرسه هاي نشانه ها كه از تلاوت و خوانده شدن خالي است ) اين همان قصه ديرينه ماست ، آن زمان آنچنان مردمان هوشيار بوده اند كه پيش از آن كه شاعر به روايتي به قم برسد يا به روايت ديگر در كردستان در مسير بازگشت به شهر خود برسد ، راهزنان نيز آن را فرا گرفته و با شناختن شاعر از مالي كه به سرقت برده بودند مي گذرند ، و مردمان آن روز سر زمين بزرگ ايران چنان به ( صله ) هديه اي كه شاعر از امام رضا گرفته بود و آن را با هزاران برابر قيمت مي خريدند نمي داد ، تنگ گرفتند كه شاعر راضي شد ، به تكه اي از تكه هاي آن را به ناچار قناعت كند . اما آن مدارس آيات چه بود چرا مردمان چنين شناختي داشتند و چرا چنين كردند ؟ شايد افرادي تصور كنند فقط محبت به اهل بيت ع بود اما در پس اين محبت و عشق چه بود و چه معرفت و حقيقتي قرار گرفته بود كه چنين واقعه اي رخ داد ؟

به هيچوجه تصور نفرماييد نويسنده اين سطور نا آشنا به مقوله هاي تربيتي و آموزشي كشورهاست كه كاملا خطا كرده ايد ، تصور هم نفرماييد كه از ژاپن هم اطلاعي ندارد كه براي اطلاع شما خواننده محترم فقط همين كتاب ( خدا و انسان در قرآن ، نوشته دكتر توشيهكو ايزوتسو ترجمه احمد آرام از انتشارات شركت سهامي انتشار 1361 ) را معرفي مي كند تا بدانيد ، اگر ژاپني ها موفق مي شوند به خاطر چنين تحقيقات سنگين و ابتكاري هم هست و خوب هم مي داند چگونه در باره ايران و سنت هاي فلسفي و حكمي آن كار كرده اند و ساليان سال در همين تهران آموزش ديده اند و پژوهش كرده اند .

اما پاسخ به آن پرسش اين است كه : مسلمانان آن روزگار مانند مسلمانان اين روزگار ، اين دو آيه زير را مي خواندند و لابد مي فهميدند و امروزه را نميدانم كه آيا مسئولان آموزش و پرورش هم به همان اندازه توجه دارند يا خير ؟ اما آن دو آيه :

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (بقره ١٢٩) حضرت ابراهيم و اسماعيل پس از ساخت كعبه دست به دعا برداشته و از خدا مي خواهند در ميان فرزندانشان پيامبري را بفرستد كه : 1- آيات و نشانه ها را برايشان برخواند 2- به آنان كتاب را آموزش دهد 3- به آنان حكمت بياموزد 4- آنان را تزكيه و تربيت كند .

خدا پاسخ مي دهد : كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ (بقره ١٥١) همچنان كه برايتان از خودتان پيامبري فرستادم كه : 1-( آياتنا) نشانه هاي ما را برايتان برخواند 2- تزكيه و تربيتتان كند 3- به شما كتاب بياموزد 4- حكمت را يادتان دهد 5- و آنچه را نمي دانستيد يادتان دهد .

ترتيب عنوان ها را توجه فرماييد و بدانيد براي همين پژوهش كه خود كار آن را پي گرفته ام چند سال زمان مي خواهد آيا اين راه طي شده است يا فقط با شعار و احساس سراغ اين مطالب رفته ايم و بعد نفهميده با هر صدايي سر گردانده ايم و مشكلي بر مشكلات خود و خانواده ها اضافه كرده ايم ؟ ! (294021)
 
رهام
۱۳۸۸-۱۲-۱۰ ۲۲:۳۱:۱۱
چند سوال ساده از نویسنده مقاله داشتم
شما phd کدام رشته را دارید که در این باره مقاله نوشته اید؟ به نظر بنده کسی صلاحیت نوشتن همچین مقاله ای را دارد که دارای تحصیلات در رشته جامعه شناسی باشد.فردی که phd جامعه شناسی داشته باشد مطمئنا مقاله ای می نویسد که اشکالات مقاله شما را نداشته باشد.به چند مورد اشاره کوتاهی می کنم:

1- رفرنس های شما بسیار قدیمی اند و تاریخ های جدید را در بر نمی گیرند در حالی که می دانیم علوم به خصوص علوم انسانی در دنیا هر 6 ماه یکبار uptodate می شود.اگر شما احاطه کامل به بحث داشتید حتما می دانستید که هم اکنون آموزش و پرورش در سطح جهان به وسیله اندیشمندان مکتب تضاد گرایی جامعه شناسی به چالش کشیده شده است و همگان بر این باورند که این نوع تعلیم و تربیت از انسان یک ماشین مطیع می سازد که صرفا نیروی انسانی برای پیشبرد اهداف دولت ها را فراهم می کند و جز یک انسان حرف شنو و فاقد انگیزش واقعی برای شکوفایی استعداد ها چیز دیگری را بازتولید نمی کند
2-طبق نظریات جدید پست مدرن که هم اکنون به صورت علم روز در آکادمی های معتبر دنیا در حال تدریس و پژوهش و تحقیق است نظریات متکثر و بعضا متضادی به وجود آمده که ریشه و پایه تحلیل های نظری قبلی به خصوص کارکرد گرایی(برای دوستانی که اطلاع دقیق از این موضوع ندارم عرض می کنم که ساختار مقاله شما منطبق بر همین اصل و متد قدیمی دورکیمی-پارسونزی یعنی ساختی-کارکردی است) را با چالش جدی و اساسی مواجه کرده است به نحوی که حتی بعضی از این علما به این نتیجه رسیده اند که اصلا باید مدرسه زدایی کرد تا به اهداف واقعی آموزش و پرورش رسید.دلایل و استدلال این صاحب نظران به قدری روشن و شفاف است که انسان را به تفکر عمیق وا میدارد.در این تحلیل گفتمان عده ای که این مطالب را ذکر کرده اند (مثلایوان ایلیچ) مدعی اند که نهاد هایی که در دنیای مدرن ایجاد شده اند برای ترویج نوع خاصی از هنجارها معمولا به ضد آن هنجار تبدیل می شوند مثلا کلیسا که مروج دین باید باد به عنصری تبدیل می شود که در اذهان به ضددین تعبیر می شود(مثلا ریاکاری کشیشان یل سرمایه های هنگفت که مغایر با اصل ساده زیستی در دین است)به همین ترتیب مدسه و نهاد آموزش هم با همین چالش روبروست.مکانی که قرار بوده است با پرورش و کشف استعداد های ناب افراد جامعه را به سمت تکامل هدایت کند تبدیل به کارخانه انسان ماشین وار شده است که به صرف گذراندن چند کلاس می توانند شغلی پیدا کرده و به دولت برای رسیدن به خواسته هایش یاری برسانند.
یا نظریه پردازان دیگری مثل بولز و جینتیس اصولا با استفاده ای این بحث ها در تحلیل منطقی خود از قضیه نقش طبقات اجتماعی و اقتصادی را به عنوان یک اصل غیرقابل انکار مطرح کرده و به تناقضات موجود در آموزش و پرورش جدید اشاره می کنند که در اینجا مجال بحث نیست.حتی شما به نظریات خیلی قدیمی تر هم رفرنسی نداده و حتی اشاره ای به چالش های موجود ولو در حد یک توضیح ساده نکرده اید این نشان از آن دارد که شم جامعه شناسی شما ایراد دارد یا احتمالا اصلا وجود ندارد چون شما به قول بوردیو جامعه شناس نیستید.
و مسلیلی از این دست بسیار وجود دارد که شما نسبت به آن آگاهی نداشته و سعی در الغای این مطلب کرده اید که قرن 21 قرن ژاپن است.خیر دوست عزیز قرن 21 قرن کشورهای توسعه یافته با میزان تراکم رفاه اجتماعی بالا مثل سوییس و سوئد و نروژ است که مدل ها و متد های جدید آموزشی را روز به روز دنبال کرده و مثل کشور ما و امثال ما نیستند که حتی انسان در اون واهمه داره که نظری رو که مطرح می کنه در نظرات سایت پخش می شه یا سانسور می شه.

این مطلب را نه از باب ایراد به نویسنده بلکه از باب این ذکر کردم که خواننده محترم بداند دنیا همیشه به اون رنگی که ما نگاه می کنیم نیست امکان دارد جایی دورتر از اینجا اندیشه هایی رشد و نمو پیدا کنند که رفاه هرچه بیشتر رو برای مردمشان به ارمغان بیاورد (294286)
 
دكتر ابوالفضل بختياري
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۱۵:۳۴:۰۰
سلام
چرا نام نويسنده مقاله فرهنگ آموزش درمدارس ژاپن را حذف كرده ايد؟؟؟؟
ابوالفضل بختياري (331899)
 
بختياري
۱۳۸۹-۰۵-۰۶ ۱۶:۱۱:۴۱
چرا نام نويسنده مقاله (اينجانب = دكتر ابوالفضل بختياري)



فرهنگ آموزش درمدارس ژاپن

را ننوشته ايد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با احترام منتظر پاسخ
09121515172
ابوالفضل بختياري (340381)
 
ghazale
۱۳۹۲-۱۲-۰۱ ۱۱:۳۷:۳۴
ممنونم از اطلاعات خوبتان از شما میخواهم اطلاعات بیشتری در این زمینه در اختیار من قرار دهید با تشکر (1984669) (alef-6)
 
ملیکا
۱۳۹۴-۱۱-۱۰ ۱۳:۴۴:۳۴
خوبه و بابت این دانستنی ها ممنونم (3507498) (alef-3)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.