کد مطلب: 154769
راز فریاد آیتالله بهجت (ره) هنگام سلام نماز
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۱۲
فریادهای آقای بهجت (ره) هنگام سلام نماز برای من سئوال شده بود، گفتم اگر ندانم چرا فریاد میکشد دیگر برای نماز به قم نمیروم.
تهران زندگی میکردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیتالله بهجت (ره) میخواندند را دیدم و لذت بردم.
تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیتالله بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه میشود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامهام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.
یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح میرفتم قم نماز میخواندم و برمیگشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه میکرد که چرا از کار و زندگی میزنی و به قم میروی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و … .
کم کم نسبت به فریادهای آیتالله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد میکشه؟ چرا داد میزنه؟ چرا با درد سلام میده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلامهای آقا سلام میدادم.
به خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد میکشه دیگه نمیام قم نماز بخونم، همون تهران میخونم، این هفته هفته آخرمه …
یک روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در افکار خودم غوطهور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف میزدم، آقا اگر بهم نگی میرم هان! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم هان! تو همین افکار بودم که آیتالله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی میگفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟
سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم میگفتم آقا چطور حرفهای من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیتالله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز میخوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلا نمیتوانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!
خوشحال بودم و پشت آقا نماز میخواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا، روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از میوهای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک لحظه از خواب پریدم.
یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد میکشید، من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم میرفتم و سپس به تهران بازمیگشتم تا آقا رحلت کردند.»
این مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیتالله العظمی بهجت (ره) بود که توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیتالله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین بازگو شد.
محمود
۱۳۹۱-۰۲-۲۱ ۱۵:۰۹:۳۶
ایا برداشت من ازاین نوشته درست است که ایت الله العظمی بهجت واقعا خداوند را برای خداییش پرستش میکردند یابرای باغی که یکی ازنمازگزاران درخواب دیده ؟باید به فرزند ایشان توصیه کرد شما بفکر اعمال خودت باش وسعی نکن با این نقل قولها در ااضحان مردم نسبت به اعمال ونیایش های ایشان شبه ایحاد کنی (777659) (moderator17)
منصور
۱۳۹۱-۰۲-۲۱ ۱۶:۰۱:۱۲
آقای بهجت مرد بزرگواری بودن و نماز خوندن پشت سرش واقعا هم لذت داشت ولی تا اونجا که من میدونم و من میرفتم نمازش آقا اواخر عمر شریفشون اصلا نماز صبح رو اون محل که نماز جماعت میخوند نم اومد فقط نماز های ظهر و عصر رو می اومد. حالا این آقا چطور میگه تا اخر عمرش آقا برا نماز صبح می اومده برام جالبه!!!!!!!!!!!!!!1 (777705) (moderator17)
من این متن را چند بار خواندم به نظر بنده اگر این خاطره صحت داشته باشد ،به جایگاه عرفانی حضرت آیت اله بهجت ضربه می زند زیرا چنین می توان نتیجه گرفت که ایشان به خاطر از دست دادن آن باغ و میوه هایش ناراحت شده اند و نه قطع ارتباط با خدا.من خواهش می کنم این مطالب را با وسواس بیشتری منتشر کنید. (777760) (moderator17)
دوستان توجه کنید
اگر هم این مطلب صحیح باشه آقای بهجت به اندازه ظرف فکری این فرد جوابش را داده است نه عین مطلب.
ایشان که طی این مدت به نماز جماعت آقای بهجت میرفتند و هنوز چنین سئوالی در ذهنشان بوده جوابی نمیبایست بهتر از این کسب میکردند و ظرف فکریشان همین قدر بوده.
ولی در اینکه آقای بهجت به خاطر باغ و بهشت نماز نمیخواندند و ناله نمیکردند شکی نیست.
بنده حقیر که صاحب چندان معرفتی نیستم و تنها دو بار در نماز جماعت ایشان شرکت کرده ام بارها در هنگام سلام نماز خودم نالیده ام و حکمت و حضور قلب این کار بنده خیلی بالاتر از این مطلب(باغ و بهشت) بوده چه برسد به نماز آقای بهجت. (778549) (moderator17)
سلام
آخه این چه متنی ، عنوانش هم زدید : راز فریاد ....
واقعا حالم گرفته شد وقتی این متن بسیار سطحی را در معرفی ایت الله بهجت خواند. بحای تعریف خواب افراد لطفا چند تا کتاب و سخنرانی از ایشون منتشر کنید
با تشکر (778588) (moderator17)
فرهاد
۱۳۹۱-۰۲-۲۳ ۰۰:۲۲:۴۲
منظور از باغ در خواب آن فرد حضور در مهمانی خداست تا زمانی که در حال نماز هستی. و گریه ی آیت الله بهجت هم همین معنا را می رساند که با سلام نماز شما از بزم الهی خداحافظی می کنی داداش جونم............. (779076) (moderator18)
مهربون
۱۳۹۳-۰۸-۱۴ ۱۸:۳۷:۱۰
خوش به سعادتشون (2470402) (alef-3)
فاطمه
۱۳۹۳-۰۸-۱۴ ۲۱:۴۲:۲۳
تو مو می بینی و او پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو
ا (2470646) (alef-10)