نظر منتشر شده
۴۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 150169
در گفتگو با یک جامعه شناس مطرح شد؛
کار برای ما ضد ارزش است
بخش اجتماعی الف، 26 فروردین 91
تاریخ انتشار : شنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۰۵
دکتر علی انتظاری مدیر گروه جامعه شناسی در دانشگاه علامه طباطبایی است.یکی از دغدغه های علمی ایشان موضوع فرهنگ کار است. در گفتگویی از ایشان خواستیم در مورد دغدغه ها و یافته هایشان در مورد وضعیت فرهنگ کار در کشور برای ما بگویند. آنچه در پیش دارید تلخیصی از این گفتگوست.

بسم الله الرحمن الرحیم
ببینید ما دیگر عادت کرده ایم به مشکلات و آسیب های فقدان فرهنگ کار. یعنی دیگر ابعاد عجیب و غریب فقدان فرهنگ کار را در کشورمان نمی بینیم و حساس نیستیم. از دانشگاهها گرفته تا رسانه ها! که من برای هر کدام مصادیقی عرض می کنم. عرض کردم فقدان فرهنگ کار خیلی عادی شده است و شاید بتوان با یک مقایسه تطبیقی با فرهنگ اصیل دینی خودمان یا وضعیت فعلی غرب بتوان تلنگری ایجاد کرد .

کار یک ارزش در دین و سنت ما
اول اینکه در فرهنگ دینی و سنتیِ ما، کار جوهره ی مرد به حساب می آمده است و کارها هم در یک راستا محسوب می شده اند یعنی نوع کار خیلی مهم نبوده است ،مهم حلال و اخلاقی بودن آن بوده است.در آموزه های دینی مان به شدت به کار و کسب رزق حلال تاکید شده است و می بینیم مثلا حضرت علی(ع) اقدام به آباد نمودن زمین های اطراف مدینه می کرده است. الان که مدینه می روید بطری های آب معدنی را می بینید که رویش نوشته "آبار علی" یعنی از چاههایی که ایشان در ۱۴۰۰ سال پیش حفر کرده اند هنوز مردم و دولت عربستان منتفع هستند.

فرهنگ کار در دیگر کشورها
. مثلا یکی از عوامل افت تحصیلی در نوجوانان در غرب کار کردن بیش از اندازه است و این نه تنها در خانواده های فقیر که در قشر متوسط جامعه که اکثریت را تشکیل می دهند هم دیده می شود. کارهایی هم که این نوجوانان انجام می دهند کارهای به اصطلاح ما " بی کلاسی " است. مثل تمیز کردن در هتل ها، شستشو در رستورانها و... چرا؟ چون آنها کار کردن را یک ارزش می دانند.حالا مقایسه کنید با طبقات محروم در جامعه خودمان که اصلا کا را عار و ننگ می دانند. اگر هم دنبال کار باشند دنبال کارهای "اطو کشیده" هستند وکار یدی را ننگ می دانند. تقریبا اندازه کارگران افغانی ما در ایران نیروی بیکار داریم چرا؟ به همان دلیلی که عرض کردم.

فرهنگ اوقات فراغت به جای فرهنگ کار
نویسنده و تهیه کننده و کارگردان هم عضوی از این جامعه هستند . جامعه ای که در آن عادت به تنبلی و بیکاری کرده ایم و برایشان عادی شده است و حساسیت ندارند.در متخصصین ما هم همینطور است. من سال ۸۶ می خواستم یک تحقیقی در مورد فرهنگ کار انجام دهم اصلا یک مقاله،پایان نامه و کتاب در مورد فرهنگ کار ندیدم. یکی دو مورد خیلی ضعیف بود که قابل توجه نبودند. اول مردد شدم گفتم نکند اصطلاح فرهنگ کار اشتباه است و من درباره چیز دیگری باید جستجو کنم، در یکی از موتورهای جستجوی علمی سرچ کردم دیدم در یک بانک اطلاعاتی حدود ۱۰۰ مقاله فقط راجع فرهنگ کار است

در یک مناظره ای که با یکی از اساتید در مورد نتایج جامعه شناسی غربی داشتم گفتم ببینید در ژورنالهای علمی خودمان تا بخواهید در مورد جامعه مدنی و لیبرال دموکراسی و مدرنیزاسیون و مطالبی که ربطی به فرهنگ ما ندارند مطلب هست اما راجع به فرهنگ کار که نیاز امروز ماست مطلب نداریم.در عوض راجع به اوقات فراغت تا بخواهید مطلب پیدا می شود. تا ما کار نکنیم که تولیدی صورت نمیگرد و تا تولید نداشته باشیم هر روز فقیرتر می شویم وبحران پشت بحران.

بچه های کار
در گذشته بچه ها در پیشه های مختلف کار می کردند مثلا در آهنگری،نجاری،قصابی و... اما نسل الان همگی، کار را عار و ننگ می دانند. در نهایت همه می خواهند دکتر و مهندس و یا حداقل پشت میز نشین شوند. از نظر نسل جدید کار یعنی حقوق زیاد،زحمت کم یعنی آقا بالا سر نداشتن و تحت نظارت نبودن ،یعنی کارِ نازک ،نانِ کلفت!

همینطور به جای اینکه به بچه ها زندگی کردن را بیاموزانیم همه را به سمت درس خواندن هل می دهیم. درس بخوان، بعد دوباره درس بخوان و... همه ی خانواده معطل نوجوان می شوند که یک مدرکی بگیرد. ولی وقتی وارد جامعه می شود غیر از مدرک هیچ ندارد. نمی توان برای خودش شغلی دست و پا کند. فاقد مهارتهای لازم زندگی است. چرا؟ چون در یک محیط ایزوله فقط درس خوانده است.یادم هست در آمریکا در کلاس درس دبیرستان، منِ ایرانی همیشه از معلم اشکال می گرفتم. ولی وقتی به آزمایشگاه می رفتیم ژنراتوری که مثلا من می ساختم خیلی ضعیف تر از بچه های آمریکایی بود. بچه های ما بعد از فارغ التحصیلی نمی توانند یک آچار دست بگیرند.

الان بیشتر نتایج و مزایای کار مثل پایگاه اجتماعی و درآمد مهم است و نه نفس کار. پزشک می شود چون درآمدش خوب است نه اینکه استعدادش را دارد، اصلا طرف خون می بیند غش می کند! وکیل می شود چون درآمد و پرستیژش خوب است حتی اگر پیش از این توانایی نداشته است که از خودش هم دفاع کند! در مورد مشاغل آزاد هم همینطور است.مثلا می گویند امروز نان در موبایل فروشی است ، فردا در لبتاپ فروشی پس فردا در... موضوع برایش فی نفسه مهم نیست پول و پرستیز و مد مهم است. نتیجه اینکه افراد در شغلهای خودشان تخصص ندارند و کار را هم درست انجام نمی دهند. در نتیجه تولید ملی لطمه می بیند. البته اکثر اینها از عوارض مصرف زدگی است که سوغات غرب مدرن است. نتایج و مزایای کوتاه مدت کار ،جای جوهره کار را گرفته است.

با استخدام شدن در جایی که حقوق ثابت و مستمری دریافت می کنیم دیگر خیالمان راحت می شود.دچار تکرار و روزمرگی می شویم. در مورد مهارتهای مورد نیاز آن شغل بروز نمی شویم. چون به کار علاقه ای نداریم. این همه آموزش های ضمن خدمتی که در سازمانها بین کارمندان برگزار می شود و امتیازاتی که توزیع می شود نشان از این دارد که کارمندان علاقه به شغلشان ندارند و به زور امتیاز می خواهیم در آنها علاقه و حس رقابت ایجاد کنیم.

فرهنگ کار در رسانه ها
رسانه ها هم دنباله ای از همین مردم هستند و همین فرهنگ را باز تولید می کنند. در یک برنامه کودک تلویزیونی مثل همین برنامه " خاله شادونه " و " فیتیله " در یک استدیو مثلا برف آمده بود. آن آقای بازیگر می گفت:"بچه ها! حالا که برف اومده باید چکار کنیم؟ باید پارو برداریم بریم برفهای پشت بامها را پارو کنیم پول بگیریم"، اما خانم مجری می گفت:" نه بچه ها! اشتباه می گه!چه کار کنیم؟ بریم برف بازی! آدم برفی بسازیم". یا همین اسم "فیتیله،جمعه تعطیله" خودش ضد فرهنگ کار و تلاش است.

در سریال ها آدمها اغلب در موقعیت بزم هستند. همه دور هم نشسته اند مشغول بذله گویی و مسخره بازی! کسی را مشغول کار نمی بینیم. کسی برای دست یابی به یک هدف شغلی و کاری مشخص تلاش نمی کند. اگر کسی را هم مشغول کار ببینیم یا مثلا شخصیتهای سطح پایین جامعه هستند یا در کاری که هستند مشغول عشق وعاشقی ومسائل غیر کاری و حواشی هستند. همچنین مثلا روستایی ها در تلویزیون به بدترین نحو ممکن بازنمایی می شوند یعنی انسانهایی بدبخت،به هم ریخته و... .اصلا خود تلویزیون و ماهواره نفسا ضد کار هستند. انسانها را منفعل و غیر منتقد بار می آورند، برنامه های تلویزیون که دیگر جای خود دارد. با لودگی و مسخره بازی می خواهند شادی ایجاد کنند. همین می شود که روستایی زحمت کش ما که قسمتی از تولید ناخالص ملی بر روی دوش او هست به عنوان یک آدم عقب افتاده ،بدوی،ساده اندیش و... نشان داده می شود.

درسهای معارفی کمترین،درسهای انگلیسی بیشترین
روحانیت معزز که مردم به عنوان یک مرجع فکری به آنها نگاه می کنند هم همین طور. با اینکه اینقدر از ائمه نقل شده و سیره شان هم این بوده است اما روحانیون ما خودشان که اهل کار یدی نیستند، در منابر هم ما کمتر در مورد آموزه های دینی در مورد کار و رزق حلال و... مطلب می شنویم.در یک پایان نامه ای ما آمدیم کتابهای درسی را در مورد مضامین فرهنگ کار تحلیل محتوا کردیم. جالب است بدانید که کمترین تاکید بر فرهنگ کار در کتابهای معارفی و بیشترین تاکید بر کار در کتابهای انگلیسی شده بود.همانطور که گفتم چون انگلیسی زبانان کار را به عنوان یک ارزش می دانند.

تحلیل کلان تر از ضد ارزش بودن کار
در تحلیل کلان عوامل زیادی هست مثل نفتی بودن اقتصاد ما، مصرف زدگی در سبک زندگی به علت غربزدگی و... ولی من دو عامل را جدی می دانم در اینکه کار برای ما الان ضد ارزش شده است.یکی اینکه اگر امنیت اقتصادی و اجتماعی نباشد کسی رغبت نمی کند سراغ کار درست برود. همه می روند دنبال گلدکوئست و این قبیل راههای یک شبه پولدار شدن که ۹۹ درصد شکست می خورند و سرخورده می شوند و آسیبهای اجتماعی بعدش پیش می آید چون بدهکار هستند و... .همینطور، کسانی که نخواهند وارد مساله ربا و رشوه و... بشوند هم سراغ کار نمی آیند. مثلا چند سال قبل می خواستم پروژه ای با یکی از بخشهای شهرداری ببندم .کارشناس مربوطه می گفت سهم ما را یادتان نرود تا طرحتان را تصویب کنیم!

یکی دیگر از این عوامل ساختاری هم دانش بنیان نبودن جامعه است. یعنی ریاست جمهور یا مجلس یا نهادهای حاکمیتی دیگر براساس نظر یک عده کارشناس عمل می کنند که خیلی درگیر فضای دانشگاهی نیستند.یعنی در شبکه نخبگان علمی قرار ندارند.البته خود دانشگاهها هم مشکل ساختاری و محتوایی دارند و به علت وارداتی بودن نمی توانند همپای تحولات پیش بیایند و همین باعث شده دولتمردان هم خیلی به آنها توجه نکنند. الان هر دستگاه اجرایی و قانونگذاری و نظارتی برای خودش یک مرکز مطالعات دارد که افرادی که در آنها مشغول به کار هستند.این کارشناسان معمولا آدمهایی هستند که دیگر از دانشگاه و جامعه و حوزه قطع ارتباط کرده اند. چرا؟ چون بالاخره یک حقوق ثابتی می گیرند.
 
نکته گو
United States
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۰۲:۱۰:۴۹
ما با این دولت آمارساز نیاز به کار نداریم، با یه دستور تولید بالا ، تورم منفی، اشتغال چند میلیونی ایجاد و تولید ناخالص ملی را جابجا می کنند! جه نیازی به کار ،نگران نباشید! (738817) (moderator21)
 
Netherlands
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۳:۳۶:۴۸
کاملا درست است بنده خودم يک صنعتگرم که هميشه به توليد علاقه مند بوده و هستم ديروز جمعه براي سر زدن به کارخانه ام که دو سالي مي شود تعطيل کرده ام به شهرک صنعتي رفتم که بهترين شهرک صنعتي ايران است البته يکي از اقوام که خانم مسني است هم همراهمان آمدند آنچنان همه جا سوت و کور و ساکت بود که حاج خانم هم دلزده شد که يعني چي اين چه جور توليد است که همه جا تعطيل است چون صنعت شب وروز و تعطيل بردار نيست 100 درصد اين شهرک صنعتي معظم و درجه يک ايران در خواب بود که واقعا اشک ميهن دوستان را در مي آورد البته حاج خانم مي گفت به مسئولين و رئيس جمهور و حتي بالاتر نامه اي بنويسيد و مشکلات و مواردتان را ذکر کنيد و فقط گوش کردن با من بود و هيچ پاسخي براي اين نظرشان نداشتم که آنرا تاييد يا رد کنم . (739412) (moderator18)
 
کریم
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۳:۵۷:۵۴
1- تا زمانی که برنامه های تلویزیون عبارت است از نشان دادن خانه های لوکس و خطاب کردن های دکتر و مهندس که پشت یک میز ریاست لم داده اند و مشکل مالی هم ندارند
2- تا زمانی که مدرک گرائی برای مردم ارزش محسوب شود و غرض از گرفتن مدرک دانشگاهی خطاب کردن به اسم دکتر و مهندس باشد نه پیدا کردن کار
3- تا زمانی که دانشگاه ها بدون توجه به تعداد و رشته های مورد نیاز کشور اقدام به پذیرش دانشجو کنند
4- تا زمانی که بسیاری از دانشجوها بدنبال مدرکی باشند به این امید که بوسیله آن یک کار دولتی پیدا کنند
5- تا زمانی که در ادارات بجای ضوابط روابط حاکم باشد و فرقی بین کارمند خوب و منضبط با کارمند از زیر کار در رو وجود نداشته باشد
6- تا زمانی که سیستم آموزشی ما دانشجویانی تربیت کند که فقط تئوری یاد گرفته اند و در عمل چیزی برای ارائه ندارند
7- تا زمانی که بعضی ها یک شبه ره صد ساله روند و پولهای میلیاردی آنهم بدون زحمت کار کردن به جیب بزنند
8- تا زمانیکه مادیات بجای معنویات در جامعه حاکم باشد و ارزش هر شخص با توجه به وضع مالی او سنجیده شود
9- تا زمانیکه کارگران به عنوان زحمتکش ترین عضو جامعه از کمترین حقوق و مزایا در جامعه برخوردار باشند
10- تا زمانی که ارزش نخبه های کشور فقط در استفاده تبلیغاتی باشد
11- تا زمانی که حق به حق دار نرسد
تا زمانی که ...
دیدگاه مردم نسبت به کار بهبود پیدا نخواهد کرد (739439) (moderator18)
 
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۷:۳۲:۳۸
نگاه دانشگاهها به مسیله ددانشجویی همانند چاه کنانی است که می دانستند این زمین آب ندارد اما می گفتند اگر برای مردم آب ندارد برای ما که نان دارد خلاصه یک عده ای که در دانشگاهها مشغول شدند (739887) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۹:۲۲:۵۰
من يك استاد ايراني هستم كه در خارج از كشور هم جاي پا دارم نظر اين عزيز را قويا تاييد مي كنم و دولت را مسئول بوجود آمدن اين وضعيت مي دانم (740052) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۱-۲۸ ۰۱:۰۲:۵۶
و من یک دانشجوی ایرانیم که در ایران می‌مانم و امثال شما افراد بی‌مسئولیت را مسبب و مسئول بودجود آمدن این وضعیت می‌دانم. (742396) (moderator18)
 
میثاق
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۰۲:۲۰:۲۲
مطلب جالبی بود.من خودم در زمان تحصیلم در دروره کاردانی با توحه به اینکه پول زیاد نیاز داشتم اما با توجه به فرهنگ حاکم بر جامعمون نمی تونستم برم مثلا تو یه رستوران کار کنم و یا اینکه تراکت پخش کنم و یا حتی شاگردی کنم تو یه مغازه.واسه خودم اصلا بد نبود و اصلا عیب نبود برام.اما چون مثلا اگه یه هم کلاسی ما رو می دید دیگه رسوامون می کرد و به دید دیگه همه نگامون می کردن.حتی این تفکر در مورد شخص من نیز وجود داشت تا حدودی وجود داره آخه منم تو ایران زندگی می کنم. (738822) (moderator18)
 
مصطفي
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۰۸:۱۶:۵۴
اگر همان آقايان معزز كه فرموديد دستي به كار داشتند، كار قداست خودش را پيدا مي كرد.
همان كاري كه همپايه جهاد در راه خداست.
انگار چوپاني كردن پيامبران، تجارت رسول الله (ص) و كشاورزي حضرت علي (ع) و ... فقط براي گرم كردن مجالس سخنراني است!

عالم بي عمل به چه ماند؟ (738874) (moderator21)
 
United States
۱۳۹۱-۰۱-۲۸ ۱۳:۲۹:۲۱
باسمه تعالی
پدر امرزیده بنده خودم روحانی هستم و شکر خدا به لحاظ تمکن مالی که در خانواده ما هست هیچ مشکل مالی ندارم
یک سال ماه رمضان در هنگام اماده کردن مطلب سخنرانی به روایات عدیده ای در موضوع کشاورزی و باغبانی برخوردم وتصمیم گرفتم که از خیر و ثوابی که بیان شده بی بهره نباشم و رزقم را از این طریق که پاکترین راه هاست تهیه کنم
اگر بدانید همین مردم از دوست و اشنا با حرفهای خودشان چه برسر ما اوردند که فلانی منحرف شده دنیاطلب شده دور از جان عقلش کم شده که از بالا شهر قم نشستن خسته شده میخواد بیاد بیابون بیل دست بگیره و......
هرچند بنده منصرف نشدم و این حرفها در مقابل روایات اهل بیت برایم بی ارزش است اما عرض کردم که بدانیم ما هم تاحدودی متحریم با این مردمی که از جان بیشتر دوستشان داریم چگونه تعامل کنیم
البته از این نکته نیز نباید غافل بود که بسیاری از اقایان زحماتی را متحمل می شوند که از لحاظ ارزشی با هیچ کار یدی قابل مقایسه نیست کارهایی همچون رفع اختلافات خانوادگی و غیر خانودگی پرداخت دیون مردم تلاش در جهت کمک به محرومین ودرمان بیماران نیازمند و.... خالصانه و بدون تبلیغات که باعث می شود امثال ما که ارتباط نزدیکی داریم متوجه شویم (742975) (moderator18)
 
جواد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۰۸:۵۲:۴۵
با سلام

همانطور که خواندیم دیدیم که این کارشناس هم نظر شخصی خود را نظریه علمی می داند. سوال اینجاست شما مدتها درس می خوانید ، زحمت می کشید همزمان با تحصیل انواع شغل از جمله شیفت شب برای شستشوی اتوبوس های شرکت ، کار در یک انبار به عنوان کارگر تخلیه و بارگیری، توزیع کارت شرکتها و ... را انجام می دهید تا خرج تحصیلتان فراهم شود سپس برای استخدام در یک اداره آماده می شوید با رزومه مناسب اما فرد دیگری را استخدام می کنند چون پارتی دارد در اداره دیگری مشغول می شوید با هزار زحمت در نهایت زیر دست کسی کار می کنید که اولا با پارتی منصوب شده, درثانی فاقد دانش لازم در آن حوزه است ثالثا سعی دارد شما را نیز محدود کند و زیرآب شما را هم بزند. آیا کار اینجا معنی دارد و اصلا مفهوم کار چیست؟
شما بفرمایید که روزهای تعطیل را کم کنند و هزاران محدودیت برای بهینه سازی ، خوب کار چیست؟چه کاری انجام دهیم بعد از این که بین التعطیلین ها را هم کم کردند و ساعات کار بیشتر شد؟ واقعا متأسفم دائم مردم را به کم کاری تنبلی و بیعاری متهم کردن کار را درست نمی کند. (738905) (moderator18)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۰۸:۵۶:۴۹
در كشورهاي پيشرفته صنعتي كاركنان از بالا تا پايين بدنبال اهداف كار هستند مانند يك تيم ورزشي كه هرچند يك نفر با تجربه بعنوان سر گروه و كاپيتان در بين آنها مشخص است اما او نيز همانند ساير كاركنان دنبال كار مي دود.اما در كشور هركه تا كمي رده خودرا بالاتر ببيند فكر ميكند بايد كمتر از ديگر كاركنان دنبال كار بدود ! و از آن بدتر كوشش ميكند اين را نشان ميدهد! براي اينكار دست كم ، دستش را توي جيبش ميكند و با آن ژست خودرا به ديگران مي نماياند كه برتر است ! از اين راه در فرهنگ كار و مديريت كشورمان كار ضد ارزش ميگردد. (738909) (moderator18)
 
احمدی
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۰۹:۳۲:۴۱
این موضوع حتی به دانشگاهها هم سرایت کرده است. اگر از دانشجو بخواهی منظم باشد و فعالیت های مربوط به رساله خود را سر وقت و با کیفیت مورد قبول انجام دهد با اعتراض اکثر دانشجویان روبرو میشوی و حداقل در خفا تا میتوانند جو سازی میکنند و برای کم کاری خود هزاران آسمان و ریسمان را بهم می بافند. فرهنگ بی نظمی و کم کاری رفته رفته بر دانشگاهها هم حاکم میشود. البته متاسفانه تعدادی از کارکنان و کادر هیئت علمی هم خود به این گروه پیوسته اند. (738962) (moderator18)
 
س.س.خوزستان
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۰۹:۵۹:۴۴
بدنبال ياداشت قبلي ام كه از كار يكسان كاپيتان و سر گروه در تيم ورزشي اشاره نمودم. موضوع ديگر در همين رابطه كه كمي طنز هم باشد اينست كه اگر ساختار ،سازمان يا بعبارتي چارت يك تيم فوتبال توسط فرهنگ و مديريت كار كشورمان چيده ميشد حتما از بين بازيكنان دفاع يك نفر را بعنوان معاون كاپيتان! در امور دفاعي تعيين ميكردند .يك نفر از دفاع مياني را بعنوان معاون آن منطقه و قطعاً معاونتي نيز در امور حمله !! كه خوشبختانه فوتبال يك بازي وارداتي بوده و چيده مان نيز به همان شيوه وارداتي انجام شد.. (739022) (moderator18)
 
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۷:۰۱:۳۹
الان که خود فوتبالی ها هستن از این بدتره که!!! (739834) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۰:۲۴:۰۰
براي زدودن برخي نگاه هاي ناشايست به بعضي كارهائي كه از نظر افكار و فرهنگ عمومي پست شمرده ميشوند چه اشكالي دارد شهردار لباس رفتگان بپوشد و همراه آنان حتي يك خيابان را جارو بكشد. يا وزير و مديري با چنين كارهائي به مردم اموخته شود جامعه به همه كارها نياز دارد بنابرين همه كارها و شاغلين آنها نيز محترم. (739078) (moderator18)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۰:۳۰:۰۸
وقتی احمدی نزاد این کار رو کرد همه این از دماغ فیل افتاده ها مسخرش کردند. جدا فرهنگ کار و تلاش رو باید از رییس جمهور یاد گرفت که روز و شب نداره. زنده باد احمدی نژاد. (739089) (moderator21)
 
منصف
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۱:۵۸:۱۳
آره واقعا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اینهمه تورمی رو که ایشون و دولتشون رو دوش مردم گذاشتن فقط با کار روزانه نمیشه ایشون صبح تا شب دارن برای بدبختی هر چه بیشتر این مردم تلاش میکنن!!!!!!!!!!!!! (739211) (moderator18)
 
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۹:۲۳:۵۰
آفرين بر اين جوابي كه به اين شخص داديد (740054) (moderator21)
 
یه بنده خدا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۰:۲۹:۳۱
با سلام .
و تشکر از نگارنده محترم .
اصل مطلب درسته . شخصاً چندین مرتبه در کامنتهایی که در تاپیکهای مختلف گذاشتم به این نقیصه فرهنگی اشاره کردم . ولی بالاخره نفهمیدم که این درخت کج از کجا و توسط چه فرد یا نهاد قانونی باید شروع به اصلاح شود .
خیلی وقت از دست دادیم . امروز استارت بزنیم ، شاید 20 سال دیگر به سطح بقیه کشورها برسیم و قطعاً حالا حالاها در خصوص ارزش کار و نهادینه شدن فرهنگ کار و تلاش به کشورهایی مثل چین ، ژاپن ، آلمان ، آمریکا و .... نخواهیم رسید .
من که خارج از ایران نرفتم و مشاهده عینی ندارم ولی دوستانی که رفتن چیزای عجیبی تعریف میکنن .
مثلاً دوست ما رفته بوده بازدید یک کارخانه های تک (Hightech) در چین و میگفت حساسیت هم نداشتند و اجازه فیلمبرداری دادند و میگفت در حال فیلمبرداری از خط تولید کارگر مربوطه حتی سرش رو بلند نکرد که منو در حال فیلمبرداری ببینه .
در مورد دیگر یک استادکار آلمانی و نه کارشناس و مهندس و ... اقدام به مونتاژ خط تولید در شرکت ما میکرد بسیار دقیق ، منظبط ، پرتلاش و دقیق بود . خیلی خیلی عالی آنچنانکه زبانزد بودند .
در تاپیکهای دیگر بارها اشاره داشتم که آمریکایی ها و چینی پدر همه رو خاصه اقتصاد ایران رو درآوردند که حقشونه چون تلاش میکنن و زحمت میکشند . اصلاً آقایی دنیا حق اینهاست چرا که بابتش زحمت میکشند .
همکار سابقم که عزیزی فارغ التحصیل آلمان بود میگفت در این مملکت (ایران) هرکس بیل سر دوشش نباشه و (جسارتاً) ایستاده ادرار کنه مهندسه .
واقعاً جایگاه مهندس اینه ؟
بهترین اشاره در این زمینه را خیلی زیبا در برنامه مستندی در سیما در خصوص وضعیت طلا و طلاسازی شنیدم که تصور میکنم رئیس صنف طلاسازان در جواب مشکلات و کم کاری صنف خودش گفت متأسفانه جوانهایی که بجای مسن ترها و یا افراد جدیدالورود در حوزه طلاسازی و طلافروشی ورود کرده یا میکنند ، تصور میکنند که باید الزاماً ظرف مدت یکسال صاحب خانه ویلایی ، مغازه چند دهنه ، ماشین فلان سیستم ، ویلای شمال و سالی چند سفر خارجی داشته باشند و لذا بجای کار و تلاش و هزینه کردن به دلالی و واسطه گری روی میارن و اجناس خود رو از کشورای خارجی مثل ترکیه وارد و عرضه میکنند .
همین مشکل در برنامه های صدا و سیما ببینید . چند سال پیش یه روحانی در یه روستا اقدام به نصب و راه اندازی و تعمیر پمپ آب میکرد که با تعجب همه مواجه شد . این یعنی چی ؟ یعنی اینکه مگر روحانی هم کار میکنه ؟
در موارد دیگر خانومی راننده اتوبوس و تریلر شده بود . با حرص و ولع تمام تو بوق و کرنا کردن که چی ؟ که این خانوم محترمه رانندگی میکنه . یکی نگفت بابا کاز زن رانندگی تریلر نیس . اینقدر رنگ و لعابش ندید . کو گوش شنوا ؟ اگر حسب تنگنای زندگی خانوم محترمه ای رفت رانندگی تریلر شوهرش رو بر عهده گرفت ، حضرات دولتمردان باید از شرمندگی آب بشن نه اینکه به به و چه چه کنن که برابری حقوق زن و مرد در ایران به منصه ظهور رسید .
اما چه میشه کرد که این فرهنگ غالبه . همه مون هم بهش دامن میزنیم و از عواقب آن مینالیم .
من شخصاً در علوم انسانی محلی از اعراب ندارم چرا که دانش آموخته علوم مهندسی هستم . اما همیشه برام سوال بوده که ریشه این نکبت و بدبختی از کی به دامان این مملکت نشست و دلایل و چگونگی اون چطور بوده که اگر هل فن بهش بپردازن و منتشر کنن ، شخصاً ممنونشان خواهم بود .
در هر صورت امیدوارم روزی یه نهادی ، یه شخصی ، یه اداره ای ، یه عنوانی به دنبال فرهنگ سازی و رفع این نکبت برآید و انشاءالله بچه های ما با این مصیبت گرفتار نباشند .
والعاقبه اللمتقین (739086) (moderator18)
 
احمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۷ ۱۶:۵۱:۳۴
با سلام به دوست و برادر عزیزم؛ «یه بنده خدا» ی عزیز!
به نکته خوبی اشاره کرده اید و من بدلیل اینکه این قضیه را مدتهاست زیر نظر دارم و در حال تحقیق روی آن هستم نتایج آنرا جهت آگاهی و یا در صورت لزوم تحقیقات تکمیلی در اختیار شما و سایر علاقه مندان میگذارم :
" اینکه سر منشاء تفکرات و دیدگاههای امروزه جامعه چیست ؟؟؟ مدتهاست که مورد پرسش درونی بنده است و به قرار زیر به خلاصه آنها با ذکر دلایل اشاره میکنم:
1- بدلیل اینکه هر عملی از فکری پدید می آید ؛ لذا افکاری که به این عمل یعنی بی ارزش بودن فرهنگ کار در جامعه منجر میشوند به مردم کمک میکند تا بهانه برای کار نکردن داشته باشند ؛ مثلا فرض کنید که بنا بر یک ایده قدیمی اینطور موجه جلوه بدهیم که مثلا خدا با نیت کار دارد! نه با عمل!- یا افرادی را بتوانیم در جامعه پیدا کنیم که تلاشی نمیکنند اما از مقام و منزلت اجتماعی بسیار بهتری نسبت به اشخاص فعال در جامعه برخوردارند؛ مثلا فلان حرفه که نیازی به کار و فعالیت ندارد اما بدلیل درآمد بالا مورد توجه است! فلان آقا که در شبانه روز فقط یک بار یا چهر بار دلا و راست میشود ولی بابت همین امر مثلا چهارصد هزار تومان پول میگیرد!
2- برخی خرافات که بصورت افراطی به عقاید و سنن یک فرهنگ تزریق میشوند مثلا تو نیکی میکن و در دجله انداز و مفهومی غلط که یعنی منتظر نتیجه نباش!
3- زیر ساختهای افکار معمولا ریشه در اعتقادات دارند و این باورهای جامعه است که افکار اجتماعی را شکل میدهند؛ به فرض شخصی که مطمئن است در صورت اشتباه و ضرری جبران ناپذیر تنها او را از مقامش عزل میکنند و دیگر تا جبران تمامی آثار اجتماعی آن عمل عواقب کارش گریبان گیرش نیستند ؛ به سادگی و بی مهابا دست به خطا میزند و تنها از مقامی به مقامی دیگر ارتقاء می یابد؛ لذا این فکر در اذهان شکل می گیرد که چون تنها یک بار در یک ارگان بیشتر نخواهد بود؛ لذا تنها فرصتی که دارد همین دفعه است ؛ پس باید فرصت را غنیمت بداند و در مدت تصدی امورش در آن ارگان بار خودش را ببندد!
میتوانم مراتب بسیاری برایتان ذکر کنم از مصادیق بارز اعتقادات غلطی که بنظرم بصورتی نادرست به اجتماع امروز ما به عنوان باورهای دینی و سنتهای اجتماعی آموزش داده میشوند که نه تنها عواقب بسیار مخربی دارند؛ بلکه موجب انهدام کانونهای خانواده میشوند؛ مثل تعبیر نادرست از دروغ مصلحت آمیز و راست فتنه انگیز که موجب میگردد تا دروغگویی در کانون خانواده ها نهادینه شود. و به این ترتیب هرکسی در هر مقامی برای خطاهای خود توجیهاتی را بیان میکند بدون آنکه کسی به آنها بتواند اعتراض کند یا مورد سوال قرار دهد.
4- مواردی نظیر کلاه شرعی ؛که امروزه در بین موسسات و بنیادهای مالی رواج دارد؛
5- رعایت احترام به مقام بزرگتر ولو کاملا در اشتباه باشد.
6- ایجاد حاشیه امنیتی برای طبقاتی از اجتماع که هیچگونه فعالیت یا کار سازنده ای ندارند! اما در مقابل از امنیت و احترام خاصی برخوردارند؛ مثل مداحان؛ که حتی در مقابل درآمدهایی که دارند مالیاتی هم پرداخت نمیکنند!
7- طبقاتی شدن قوانین تحصیلی و کاری به نحوی که برخی مشاغل به طبقات خاصی از اجتماع تعلق داشته باشد و افراد کوشا و سخت کوش هرگز نتوانند به این مناسب دست یابند مگر اینکه به نحوی پایبندی خود را به مرام نامه های ناگفته این طبقات و ارادت خود را اظهار و اثبات نمایند؛ در حالیکه برای این طبقات اصلا نیازی به کوشش و تلاش درخور برای رسیدن به مزایای این قبیل مناسب انجام نمیشود؛ مثلا کسی که مدیر ارشد است همیشه مدیر ارشد باقی میماند؛ کسی که کارشناس خوبی باشد هرگز به لایه مدیریتی ارتقا پیدا نمیکند!
8- القاء قوانین نانوشته ؛ به اجتماع از سوی گروههای خاص؛ مثلا بسیجی بودن باعث میشود در هر ارگانی بتوانی استخدام شوی! آخوند زاده باشی حتما میتوانی از هر بانکی وام بگیری یا مجوز واردات به هر وکیل مجلسی میدهند و امثال اینها؛ حتی وکلای مجلس برای استفاده از مارک خاصی از یک کالا برای خود حق خاصی در نظر میگیرند تا از تخفیف های بسیار بالایی برخوردار باشند؛ خانه سازمانی داشته باشند در حالیکه هیچ تلاشی در خور و هم سنگ دیگران نمیکنند!
خلاصه اینکه برای اینکه بتوانیم یک جامعه را به تن پروری برسانیم باید الگوهایی در تن پروری بتوانیم بیابیم که جامعه را از کارکردن و تلاش بازداریم؛ چه الگویی بهتر از اینکه فلان سخنرانی که بیست و چند سال است مدرس اخلاق در تلویزین است روز به روز چاق تر شده است!؟ فرهنگ یک جامعه ترکیبی از آمال آرزو ها باورها و عقایدی است که به صورت قوانین نانوشته از آنها در متن جامعه پشتیبانی و تبعیت میشود. مثلا اگر در فلان مدت در سال عزاداری کنیم کل اعمال زشتمان پاک میشود؛ هر خطایی دوست داری بکن اما نمازت را بخوان خدا میبخشد و امثال خرافاتی که به نام دین بخورد مردم داده شده و میشود و ممری برای درآمد عده خاصی از خودی هاست و بقیه مثل نخودی باید در این میان بدوند و به هیچ مقامی نرسند!
7- (741747) (moderator18)
 
احمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۷ ۱۶:۵۲:۳۴
با سلام به دوست و برادر عزیزم؛ «یه بنده خدا» ی عزیز!
به نکته خوبی اشاره کرده اید و من بدلیل اینکه این قضیه را مدتهاست زیر نظر دارم و در حال تحقیق روی آن هستم نتایج آنرا جهت آگاهی و یا در صورت لزوم تحقیقات تکمیلی در اختیار شما و سایر علاقه مندان میگذارم :
" اینکه سر منشاء تفکرات و دیدگاههای امروزه جامعه چیست ؟؟؟ مدتهاست که مورد پرسش درونی بنده است و به قرار زیر به خلاصه آنها با ذکر دلایل اشاره میکنم:
1- بدلیل اینکه هر عملی از فکری پدید می آید ؛ لذا افکاری که به این عمل یعنی بی ارزش بودن فرهنگ کار در جامعه منجر میشوند به مردم کمک میکند تا بهانه برای کار نکردن داشته باشند ؛ مثلا فرض کنید که بنا بر یک ایده قدیمی اینطور موجه جلوه بدهیم که مثلا خدا با نیت کار دارد! نه با عمل!- یا افرادی را بتوانیم در جامعه پیدا کنیم که تلاشی نمیکنند اما از مقام و منزلت اجتماعی بسیار بهتری نسبت به اشخاص فعال در جامعه برخوردارند؛ مثلا فلان حرفه که نیازی به کار و فعالیت ندارد اما بدلیل درآمد بالا مورد توجه است! فلان آقا که در شبانه روز فقط یک بار یا چهر بار دلا و راست میشود ولی بابت همین امر مثلا چهارصد هزار تومان پول میگیرد!
2- برخی خرافات که بصورت افراطی به عقاید و سنن یک فرهنگ تزریق میشوند مثلا تو نیکی میکن و در دجله انداز و مفهومی غلط که یعنی منتظر نتیجه نباش!
3- زیر ساختهای افکار معمولا ریشه در اعتقادات دارند و این باورهای جامعه است که افکار اجتماعی را شکل میدهند؛ به فرض شخصی که مطمئن است در صورت اشتباه و ضرری جبران ناپذیر تنها او را از مقامش عزل میکنند و دیگر تا جبران تمامی آثار اجتماعی آن عمل عواقب کارش گریبان گیرش نیستند ؛ به سادگی و بی مهابا دست به خطا میزند و تنها از مقامی به مقامی دیگر ارتقاء می یابد؛ لذا این فکر در اذهان شکل می گیرد که چون تنها یک بار در یک ارگان بیشتر نخواهد بود؛ لذا تنها فرصتی که دارد همین دفعه است ؛ پس باید فرصت را غنیمت بداند و در مدت تصدی امورش در آن ارگان بار خودش را ببندد!
میتوانم مراتب بسیاری برایتان ذکر کنم از مصادیق بارز اعتقادات غلطی که بنظرم بصورتی نادرست به اجتماع امروز ما به عنوان باورهای دینی و سنتهای اجتماعی آموزش داده میشوند که نه تنها عواقب بسیار مخربی دارند؛ بلکه موجب انهدام کانونهای خانواده میشوند؛ مثل تعبیر نادرست از دروغ مصلحت آمیز و راست فتنه انگیز که موجب میگردد تا دروغگویی در کانون خانواده ها نهادینه شود. و به این ترتیب هرکسی در هر مقامی برای خطاهای خود توجیهاتی را بیان میکند بدون آنکه کسی به آنها بتواند اعتراض کند یا مورد سوال قرار دهد.
4- مواردی نظیر کلاه شرعی ؛که امروزه در بین موسسات و بنیادهای مالی رواج دارد؛
5- رعایت احترام به مقام بزرگتر ولو کاملا در اشتباه باشد.
6- ایجاد حاشیه امنیتی برای طبقاتی از اجتماع که هیچگونه فعالیت یا کار سازنده ای ندارند! اما در مقابل از امنیت و احترام خاصی برخوردارند؛ مثل مداحان؛ که حتی در مقابل درآمدهایی که دارند مالیاتی هم پرداخت نمیکنند!
7- طبقاتی شدن قوانین تحصیلی و کاری به نحوی که برخی مشاغل به طبقات خاصی از اجتماع تعلق داشته باشد و افراد کوشا و سخت کوش هرگز نتوانند به این مناسب دست یابند مگر اینکه به نحوی پایبندی خود را به مرام نامه های ناگفته این طبقات و ارادت خود را اظهار و اثبات نمایند؛ در حالیکه برای این طبقات اصلا نیازی به کوشش و تلاش درخور برای رسیدن به مزایای این قبیل مناسب انجام نمیشود؛ مثلا کسی که مدیر ارشد است همیشه مدیر ارشد باقی میماند؛ کسی که کارشناس خوبی باشد هرگز به لایه مدیریتی ارتقا پیدا نمیکند!
8- القاء قوانین نانوشته ؛ به اجتماع از سوی گروههای خاص؛ مثلا بسیجی بودن باعث میشود در هر ارگانی بتوانی استخدام شوی! آخوند زاده باشی حتما میتوانی از هر بانکی وام بگیری یا مجوز واردات به هر وکیل مجلسی میدهند و امثال اینها؛ حتی وکلای مجلس برای استفاده از مارک خاصی از یک کالا برای خود حق خاصی در نظر میگیرند تا از تخفیف های بسیار بالایی برخوردار باشند؛ خانه سازمانی داشته باشند در حالیکه هیچ تلاشی در خور و هم سنگ دیگران نمیکنند!
خلاصه اینکه برای اینکه بتوانیم یک جامعه را به تن پروری برسانیم باید الگوهایی در تن پروری بتوانیم بیابیم که جامعه را از کارکردن و تلاش بازداریم؛ چه الگویی بهتر از اینکه فلان سخنرانی که بیست و چند سال است مدرس اخلاق در تلویزین است روز به روز چاق تر شده است!؟ فرهنگ یک جامعه ترکیبی از آمال آرزو ها باورها و عقایدی است که به صورت قوانین نانوشته از آنها در متن جامعه پشتیبانی و تبعیت میشود. مثلا اگر در فلان مدت در سال عزاداری کنیم کل اعمال زشتمان پاک میشود؛ هر خطایی دوست داری بکن اما نمازت را بخوان خدا میبخشد و امثال خرافاتی که به نام دین بخورد مردم داده شده و میشود و ممری برای درآمد عده خاصی از خودی هاست و بقیه مثل نخودی باید در این میان بدوند و به هیچ مقامی نرسند!
7- (741751) (moderator18)
 
یه بیکار
United States
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۰:۴۵:۵۷
به خدا اگه می دونستم 4 سال برم درس بخونم اونم با معدل بالا آخرش میشه این که بیام هی روزنامه ورق بزنم به امید یه کار ،همون 4 سال پیش میرفتم یه مکانیکی شاگردی می کردم که وضعم این نشه الان،رفتم میکروبیولوژی خوندم میرم آزمایشگاه می گم دنبال کار اومدم می گن بچه های علوم آزمایشگاهی هستن ما به شما احتیاج نداریم،شما لیسانس دارین و اونا فوق دیپلم هم به اونا می تونیم حقوق کمتر بدیم هم اونا 2 سال میرن طرح اجباری وقتی میان بیرون تجربه دارن و شما ندارین،چند تا مدرک کامپوتر فنی حرفه ای هم دارم،میرم دنبال این کار بهم می گن ما دنبال تحصیلات اکادمیک هستیم برو مدرک کامپیوتر بیار!!!می رم کار غیر مرتبط بهم می گن شما لیسانسی ما نمی تونیم به شما کار بدیم ما دیپلم می خوایم(بتوننن بزنن تو سرش)،القصه ما موندیم تو قصه کاریابی یه جا مدرک داری به تجربه ات گیر میدن،یه جا مدرک نداری تجربه داری میگن مدرکت کو،یه جا هم می گن که مدرک پایین ملاک ماست،این وسط ما موندیم و یه مدرک که ارزش دم کوزه گذاشتن هم نمی خوره!!! (739100) (moderator18)
 
رنجبر کلهرودی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۰:۵۵:۱۹
بنام خدا
با سلام و تشکر از مطلب جالب جاب اقای دکتر انتظاری

ظاهرا آقای دکتر هم تاکنون کمی کم کاری کرده اند که متاسفانه در جامعه ما ، ارزش ها ضد ارزش و ضد ارزش ها ارزش شده و زیر کار در رفتن زرنگی و کار کردن نوعی ... (739112) (moderator18)
 
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۱:۳۴:۱۱
متاسفانه کار کردن طوری بد شده که شعار "کار کردن مال تراکتور است" را شنیدم ضمنا هرکس برای کار جایگاه خودرا نمی شناسد .مثلا یک برادرم فوق لیسانس است .برادر دیگرم سیکل است .برای کار این کم سواد خود را با ان فوق لیسانس مقایسه می کند.ولی بارها شده .که ان فوق لیسانس کاری را که این کم سواد بد می داند انجام داده.
مشکل دیگر اینکه مردمی که تا دو دهه پیش در نظام فئودالی بسر می بردند خود را با کشوری که 100 سال سال اقتصاد سرمایه داری دارد مقایسه می کنند . (739181) (moderator18)
 
حسین
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۱:۳۹:۱۳
خدایی احمدی نژاد اگه خیلی از سیاست هاش رو قبول نداریم اما واقعا کاریه.شب و روز نداره.این آدم فکر نکنم شبانه روز 5 ساعت بیشتر بخوابه فقط کار می کنه.اونم یه نفس.از این لحاظ دمش گرم.هر چی باشه رئیس جمهورمونه.چی کار کنیم دیگه ... (739190) (moderator18)
 
نگران
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۲:۰۱:۴۹
شماخیلی خوشین به خدا
مهم کیفیت کاریه که میکنه نه تعداد ساعات کاری!!!!!!!!!! (739217) (moderator18)
 
محمدحسین
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۷:۱۲:۳۴
هم کیفیت مهمه هم کمیت
ملت ایران نیست همه دنبال کار باکیفیت هستند وضعمون اینه دیگه! (739857) (moderator21)
 
ی-ایرانی
United States
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۷:۱۵:۰۳
من فقط یه تقاضایی دارم . لطف کنین برین عکس زمان نامزدی ریاست جمهوری آقای احمدی نژادو (حدود6سال پیش)با عکس امروزشون مقایسه کنین.
بزنم به تخته رنگ و روشون بد فرم واشده.
گمونم اثرات کار سخت شبانه روزی باشه!!! (739860) (moderator21)
 
حسین
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۲:۲۱:۴۴
قبول دارن نگران جان.اما خب منظورم این بود که واقعا خستگی ناپذیره و روحیه کاریه بسیار بالایی داره وگرنه شما درست می فرمایین.اما هدفش وقعا کار کردنه.اینو خدایی نمی شه نادیده گرفت. (739267) (moderator18)
 
خسروسلجوقی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۲:۳۲:۴۵
فرهنگ كارآفرينى چيست؟‏
از آنجايي كه فرهنگ به مفهوم مجموعه‏ي ارزش‏ها، نگرش‏ها، هنجارها و رفتارهايى است كه هويت يك جامعه را تشكيل مي‌دهند؛ كارآفرينان به عنوان بخشى از جامعه پيرامونى، از مجموعه‏ي ارزش‏ها، نگرش‏ها، هنجارها و رفتارهاى متمايزى برخوردارند كه مى‏توان به آن خرده‏فرهنگ كارآفرينى اتلاق نمود.]6[ ساختار و عملكرد اين خرده فرهنگ و عناصر درونى آن در سطوح مختلف فردى، اجتماعى و هم چنين ارتباط آن با فرهنگ مسلط پيرامونى، به نحوى است كه مى‏توان گفت: بر اساس اصل تأثير متقابل حوزه‏هاى مختلف فرهنگ و اجتماع، فرهنگ كارآفرينى از حوزه‏هاى ديگر فرهنگ، از جمله حوزه‏ي اخلاق و مذهب، ارزش‏ها، عقايد اقتصادى و سياسى تاثير مى‏پذيرد. از اين رو ريشه‏هاى ضعف و قوت فرهنگ كارآفرينى را بايد در حضور و وجود ارزش‏ها و عقايدى جستجو كرد كه در فرهنگ و در سلسه مراتب ارزش‏ها جايگاهى فراتر از كار را به خود اختصاص داده‏اند و در تعارض و تقابل با كار و يا همنوا و همساز با كارآفرينى هستند.]7[
«ژزف مك گواير» نقش كارآفرينى در جوامع مختلف را باتوجه به تنوع فرهنگى متفاوت مى‏داند و به نظر وى منابع طبيعى و سرمايه‏ي نقدى، ممكن است يكسان باشد اما آنچه بايد در درك تفاوت رفتار، مورد توجه قرار داد، عواملى است همچون:
عقايد اجتماعى
هنجارها
پاداش رفتارها
آرمان‏هاى فردى و ملى
مكاتب دينى
بنابراين اگر چه كارآفرينان، ارزش‏ها و باورهايى متمايز از افراد جامعه دارند، ولى فرهنگ كارآفرينى متأثر از فرهنگ حاكم بر جامعه است. در واقع هر چه ارزشها و عقايد موجود در جامعه، افراد جامعه را به كار، توليد مداوم، فكر و انديشه‏ي خلاق و يادگيرى و كسب دانش سوق دهد؛ در آن جامعه، فرهنگ كارآفرينى اشاعه يافته و درون افراد نهادينه مى‏شود و يا به عبارتى در اين جامعه افراد بيشترى دست به خلاقيت، نوآورى و كارآفرينى مى‏زنند و افراد كارآفرين بيشترى موفق مى‏شوند كه ايده‏هاى نوين خود را در جامعه محقق سازند.
كارآفرينان افرادى هستند كه فنّاوري و دانش را با فرصت‌ها و نيازهاى بازار تركيب كرده و سپس با توجه به نواقص، واكنش‏هاى بازار سبب يكپارچگى و سازگارى بازار و دانش شده و شكاف ميان علم و بازار را پر مى‏كنند.
از سوى ديگر نيز جامعه‏ي كنونى، در حال حاضر با سرعتى شتابان به سمت «جامعه‏ي دانشى» پيش مى‏رود، جامعه‏اى كه در آن منابع فيزيكى و مادى مزيت خود را نسبت به منابع فكرى و علمى از دست داده و سرمايه‏ي اصلى آن، استعداد و خلاقيت اعضاي آن جامعه به شمار مى‏رود.
بنابراين مى‏توان گفت كه قسمت اعظم فرهنگ كارآفرينى در جوامع كنونى متأثر از نهادينه شدن فرهنگ علم در جامعه است. واژه‌هايى مانند: مديريت علمى، اقتصاد مبتنى بر دانش، خلاقيت در صنعت، نوآورى و... در سمينارها و همايش‏ها بسيار بكار برده مى‏شود و همه اينها گواه اين ادعا است كه فرهنگ كارآفرينى در محيطى امكان‏پذير است كه هنجارهاى غالب بر آن محيط، ارزش‌ها و باورهاى فرهنگ كار و علم را تقويت نمايند.
فرهنگ کار در ايران و ساير کشورها:
در اين قسمت به بررسي فرهنگ کسب وکار در جوامع ديگر پرداخته مي‌شود تا مقايسه‌اي داشته باشيم با فرهنگ کسب و کار در کشور ايران

فرهنگ كار در غرب:‏
تأکيدى كه در ايدئولوژى غرب به ويژه در آمريكا بر كار به عنوان «بروز جوهر اصلى وجود انسان» شده است و اينكه حيات انسان با كار تبلور مى‏يابد نشانه‏ي اهميت يافتن كار در اين جامعه به عنوان ارزش فى‏نفسه است.]8[
«ماكس وبر» در كتاب خود تحت عنوان «اخلاق پروتستانى و روح سرمايه‌دارى» سعى كرد رفتار سرمايه‏داران را به عنوان افرادى كه به كار و توليد به عنوان ارزش فى‏نفسه مى‏نگرند و نه به عنوان وسيله‏اى براى دستيابى به رفاه بيشتر، براساس اخلاق پروتستانى (كالونى) تشريح ‏كند. او با طرح اين سؤال كه كدام ارزش و عقايد، پيروان مكتب كالون را به فعاليت، كار و توليد مداوم و پيوسته سوق مى‏دهد و كدام نظام ارزشى چنين امرى را موجه و مشروع مى‏سازد و به عقايد و ارزش‏هاى ارايه شده در ديدگاه كالونى اشاره مى‏كند و نشان مى‏دهد تفسير جديد كالون از دين مسيح و نگاه وى به جهان و نيز جايگاه انسان در جهان و رابطه‏ي وى با خدا، على‏رغم سوق دادن فرد به سوى رفتار زاهدانه، معتقد به اين عقايد را به تلاش مداوم وا مى‏دارد. در حالى كه تفسير كاتوليكى از مسيحيت چنين مكانيسمى را در جامعه فراهم نمى‏سازد.]9[
رشد كسب و كار در آمريكا همواره مورد توجه دانشمندان اروپايى بوده است. چرا كسب وكار در آمريكا تا اين حد مورد تحسين است؟ چگونه در آمريكا در مدت 20 سال، 30 ميليون شغل ايجاد شده است؟ و حال آنكه در اروپا با جمعيتى بيش از آمريكا فقط 5 ميليون شغل ايجاد شده است. چه چيزى اشتهاى سيرى‏ناپذير آمريكا را براى رشد و افزايش خيره¬كننده‏ي بهره‏ورى در سال‏هاى اخير تحريك مى‏كند؟ اين‏ها سؤالاتى بود كه «چارلز هندى» فيلسوف شهير انگليسى براى پاسخ دادن به آنها سرمايه‏دارى را در كانون توجه خويش قرار داده و نتيجه كار، نگاهى روشنفكرانه و تكان‏دهنده به برخى از فرصت‏هاى بنيادى در شالوده‏ي كسب و كار آمريكاى امروز است.
آنچه بيش از همه توجه «هندى» را جلب مى‏كند، خوش‏بينى مردم آمريكاست. اعتقاد استوار و بى‌چون و چراى آنان به اين كه فردا مى‏توانند و بايد بهتر از امروز باشند. به نظر هندى، نيروى برآمده از خوش‌بينى، توأم با اعتقاد «پاكدينان» در قداست كار و حرمت ثروت ناشى از كار يمين و عرق جبين، راز توفيق و كاميابى مردم آمريكاست.
بيشتر آمريكاييان عقيده دارند كه فردا مى‏تواند بهتر از امروز باشد و خود را براى ساختن آينده‏اى بهتر مسئول مى‏دانند و هر كارى كه از دستشان برمى¬آيد انجام مي‌دهند.
«رابرت هيوز» استراليايى مى‏گويد كه ارزش‏هاى «پاكدينان» در رگ و پى جمع عظيمى از آمريكاييان تزريق شده است. آنان بذر اخلاق كار و نيز تقدم مذهب را در حدى كه جز در دنياى اسلام سابقه نداشت، در بستر زندگى آمريكايى‏ها كاشتند.
پاكدينان، پيروان مكتب كالوينيست هستند. كالوين يك شخصيت مذهبى پروتستان بود كه اعتقاد داشت كار كردن در روى زمين يك دستور الهى است و هر پيشه بايد به دقت انتخاب شده و تعقيب شود. اگر كسى شغلى را انتخاب مى‏كرد از او انتظار مى‏رفت، رفتارى مانند يكى از برگزيدگان خداوند بر روى زمين را داشته باشد. عقايد كارى كالوينيست نه تنها به پشتكار افراد كمك كرد بلكه سبب پرهيز از تسامح و تساهل در آنها شد. مؤمنان اين مكتب پول‏هاى خود را پس‏انداز كردند و اعتقاد داشتند كه اين پول از طريق خداوند براى پيشخدمتى در اختيار آنان قرار گرفته است و به عنوان پيش‏خدمت خداوند آنها احساس مسئوليت كرده كه پول را جهت ارتقاي بهره‏ورى استفاده كنند. كالوينيست‏ها پول‏هاى خود را در مؤسسات بهره‏ور، سرمايه‏گذارى و راه را براى انقلاب صنعتى و پيشرفت‏هاى ناشى از آن هموار كردند.
«هيوز» مى‏گويد كه پاكدينان مفهوم نوبودن و نوشدن را در آمريكا اختراع كردند و اين كه ثروت نماد ارزش باشد، از سنت پاكدينان است كه تا به امروز ادامه يافته است. معناى اين حرف آن است كه داشتن پول يا كالاهاى مادى عار نيست و لازم نيست كه كسى ثروت خود را پنهان كند. كه از اين منظر با بخش‏هايى از اروپا كه در مقام كسب ثروت موروثى يا ثروت مفت و بى‌زحمت سابقه‏اى طولانى دارد، بسيار متفاوت است. بنابراين، ثروتمند آمريكايى مى‏خواهد كه در بخشش مال خود دست و دل باز باشد و حتى تظاهر و خودنمايى كند. زيرا كه پول زحمت كشيده مايه‏ي مباهات است، نيكوكارى و رساندن خير به مردم و جامعه، نشانه‏ي گذراندن عمرى پربار و پرحاصل است. بى‌جهت نيست كه بذل و بخشش اموال و دارايى شخصى در آمريكا به مراتب بيشتر از اروپاست. «چرچيل» روزى گفته بود كه اگر جامعه‏اى ثروتمند مى‏خواهيد بايد ثروتمندان را تحمل كنيد. حال آنكه در آمريكا ثروتمند به جاى تحمل، ستايش مى‏شود، به شرطى كه ثروت او از راهى آبرومندانه و شرافتمندانه به دست آمده باشد.]10[ ارج نهادن به ثروتى كه از راه تلاش و كوشش و با خلاقيت و ابتكار حاصل شده از يك طرف و ارزش نهادن به آموزش و پژوهش به نحوى كه جامعه را به صحنه آموزش و پژوهش تبديل كرده و علم، پژوهش و فنّاورى را موضوعات مورد علاقه‏ي عموم قرار دهد. اين‏ها نشانه‏هايى از جامعه اطّلاعاتى موجود در غرب است.
شايد «سيليكون ولى» مثال خوبى باشد از جامعه‏ي كوچكى كه توانسته است فرهنگ كار و فرهنگ علم را در هم آميزد و كارآفرينانى همچون مديران شركت‌هاى ماكروسافت، اينتل، ياهو، نت‏اسكيپ را وارد عرصه‏ي اجتماع نمايد.
«سيليكون ولى»، يك دالان پنجاه مايلى در ايالت كاليفرنياست كه به الگوى كارآفرينى فنّاورانه جهان مبدل شده است. اين منطقه كه در جنوب سانفرانسيسكو واقع شده، در دهه‏ى‏1990، اصلى‏ترين مركز فعاليت‌هاي فنّاورانه در ايالات متحده بوده است.
آمار مربوط به «سيليكون ولى» به نقل از مجله نيوزويك، بسيار خيره كننده است:
در سال 1997، بيش از 33 درصد از 100 شركت بزرگ فنّاورانه ايالات متحده در سيليكون ولى مستقر بوده‏اند.
در سال 1996، بيش از 50هزار شغل در اين منطقه ايجاد شده است.
در سال 1997، فقط %1 از جمعيت آمريكا در اين منطقه ساكن بوده‏اند ولى %11 از مشاغل فنّاورانه آمريكا به اين منطقه اختصاص داشته است.
در سال 1997، بيش از %60 از توليد (ساخت) اين منطقه مبتنى بر فنّاوري بوده است. اين رقم براى كل ايالات متحده %9 بوده است.
در سال 1996، مؤسسات آكادميك اين منطقه 2268 دانش¬آموخته در رشته‏هاى پيشرفته‏ي مهندسى داشته‏اند كه بيشترين ميزان در سطح ايالات متحده بوده است.
انقلاب اطّلاعات، عمده‏ترين عامل پيشبرد توسعه در سيليكون ولى بوده است. صنايع رايانه و نيمه هادى اين منطقه، بيش از %45 از رشد صنعتى سال‏هاى 1993 تا 1997 را رقم زده‏اند.
فرهنگ «سيليكون ولى» به گونه‏اى تكامل يافته است كه توسعه‏ي شركت‏هاى جديد فنّاورانه را تشويق مى‏كند. مؤلفه‏هاى اين فرهنگ عبارتند از:
آزادى عمل در آزمودن و شكست خوردن: اين مؤلفه تمامى سطوح مديريت را تشويق مى‏كند تا ايده‏هاى جديد را بيازمايند.
پذيرش تغييرات سريع: اين مؤلفه فرهنگى به بنگاه‏ها اجازه مى‏دهد به راحتى تغييرات عمده‏اى در الگوى كسب و كار خود صورت دهند و پيش از آنكه سهم بازار آنان توسط رقبا تهديد شود، محصولات خود را دگرگون سازند.
جبران خدمت: بنگاه‏هاى كارآفرينانه و بالغ، بر حسب موفقيت خود، نسبت به جبران خدمت و انگيزش كاركنان، در تمامى سطوح اقدام مى‏كنند. براي مثال سهام شركت را بين آنان توزيع مى‏كنند.
سرمايه‏گذارى در شركت‏هاى جوان: شركت‏هاى موفق با سرمايه‏گذارى در كارآفرينى فنّاورانه (سرمايه‏گذارى در شركت‏هاى نوپا)، پيشتازى فنّاورانه خود را حفظ مى‏كنند. اين اقدام به شركت‏هاى بالغى همچون «اينتل » فرصت مى‏دهد تا با حداقل سرمايه‏گذارى در تحقيق و توسعه به فنّاوري‏هاى جديد برسند.
هر چند در بسيارى از كشورهاى جهان و حتى در برخى مناطق ايالات متحده تلاش شده ‌است كه از الگوى سيليكون ولى تقليد شود، اما اينكه در جاى ديگرى از جهان اين درجه از موفقيت حاصل شده باشد، مورد ترديد است. اساسى‏ترين مؤلفه‏ي سيليكون ولى كه تقليد از آن را براى سايرين دشوار مى‏نمايد، فرهنگ و روحيه كارآفرينانه‏اى است كه بر اين منطقه سايه افکنده است.]11[


فرهنگ كار در ژاپن:‏
گفته شد كه ريشه‏هاى قوت و ضعف در فرهنگ كار را بايد در حضور و وجود ارزش‏ها و عقايدى جست‏وجو كرد كه در فرهنگ و در سلسله مراتب ارزش‏ها جايگاهى فراتر از كار را به خود اختصاص داده‏اند. از اين حيث تعريف فرهنگ در ژاپن و تاثير آن در اخلاق كار بسيار اهميت دارد.
در دايرة المعارف ژاپنى، فرهنگ اين چنين تعريف شده است:
«تلاش براى استفاده از طبيعت يا منابع طبيعى در بهتر كردن زندگى انسان (نوع بشر)» كه داراى دو بعد زير مى‏باشد:
الف - دانش، هنر، مذهب و ساير ثمره‏ي فعاليت‌هاي روحى انسان‏
ب – ثمره‌ى فعاليت‌هاي فنى كه مترادف كلمه تمدن است.‏
تعريف فرهنگ، در عبارت بالا هم به معنى به فعليت رساندن استعدادها و امكانات طبيعى براى تنظيم و بهتركردن زندگى نوع بشر در نظر گرفته شده است و هم به معنى استعدادها و امكانات و پديده‏هاى عالى انسانى، مانند علم، هنر، مذهب و ساير ثمره‏هاى فعاليت‌هاي روحى انسان.]12[
تلاش و كوشش در فرهنگ ژاپنى، نقش اساسى را ايفا مى‏كند؛ به طورى كه يكى از عوامل مؤثر بر موفقيت اقتصادى ژاپن، تأکيد نظام تربيتى آن بر تلاش و پشتكار است. اين عقيده در بين ژاپنى‏ها رايج است كه عنصر وجدان كارى و پشتكار در رفتار كودكان و جوانان ژاپنى، راز موفقيت اقتصادى آنهاست. اطّلاعات بدست آمده از مطالعه تطبيقى درباره‏ي پشتكار انجام كار و تكليف در كودكان ژاپنى و آمريكايى در سال 1985-1984 نشان مى‏دهد كه يك تفاوت بزرگ بين اين كودكان وجود دارد و آن عبارتست از اين كه بچه‏هاى ژاپنى در مقايسه با كودكان آمريكايى بيشتر به پشتكار دعوت مى‏شوند، در خانواده‏هاى آمريكايى توانايى، دليل بر موفقيت است ولى خانواده‏هاى ژاپنى خواستن و پشتكار را از رموز موفقيت بر مى‏شمارند.]13[
ايران و ژاپن تقريباً به طور همزمان يعنى از اواسط قرن نوزدهم شروع به الگوبردارى از روش‌هاى جديد غرب كردند، اما با توجه به شرايط فرهنگى و سياسى متفاوت حاكم بر دو كشور، نتايج حاصله يكسان نبوده است. درحالى كه ژاپن برقرارى رابطه با ممالك غربى را ضرورى مى‏دانست و با نزديكى به آنها با درك، اخذ و جذب روش‌هاى علمى توانست با شتاب در رديف كشورهاى صنعتى قرار گيرد و در سايه‏ي همين پيشرفت، خود را از سلطه‏ي غرب رها سازد، اما ايران با توجه به بافت فرهنگى متفاوت، مغرور از فرهنگ و تاريخ گذشته خود و فقدان انعطاف‏پذيرى در گرفتن تصميم به اخذ علوم غربى، دچار ترديد شد و در نهايت نتوانست صنعتى شود.
از لحاظ آمادگى‏هاى فكرى و فرهنگى نيز مى‏توان به اين نكته اشاره كرد كه روشنفكران و اصلاح‏طلبان ژاپنى كه با تحولات غرب آشنا شده بودند و به ضرورت درك آن براى توسعه‏ي ژاپن واقف بودند به راحتى موفق شدند با نوشته‏ها و سخنرانى‏هاى خود تفسيرهاى تازه‏اى از سنت‏هاى گذشته عرضه كنند و به آگاه كردن مردم بپردازند. پس از اين روشنگرى، ژاپنى‏ها نياز به بازنگرى و تجديدنظر در بعضى از ارزش‏هاى كهن و سنت‏ها را ضرورى تشخيص دادند و در تطبيق آنها با فرهنگ نوين تلاش كردند. اما در ايران شرايط به گونه‏ى ديگرى بود. شاهان هرگونه انديشه نو، تفكر جديد و دموكراسى را كه تضعيف قدرت سلطنت را به همراه داشت به شدت سركوب مى‏كردند.
پيشرفت ژاپن نيز بيش از همه مديون بالا بودن بهره‏ورى كار بوده است كه در سايه تلاش زياد و احساس مسئوليت حاصل شد. براى آنها كار فراتر از وسيله معاش است، اما در ايران آن روحيه سخت‌كوشى در ميان مردم ديده نمى‏شود. در حقيقت ما كار مى‏كنيم تا زندگى كنيم اما در كشورهاى صنعتى و ژاپن زندگى مى‏كنند تا كار كنند. كار مهمترين عامل پيشرفت و توسعه است و در كشورهاى جهان سوم كم‏كارى، كاهلى و عدم احساس‌مسئوليت در بين تعداد زيادى از مردم رايج است.]14[
فرهنگ كار در ايران:‏
در جامعه‏ي ما با وجود عناصر مثبت بسيار در فرهنگ آرمانى دينى كه در آن به كار ارزش بسيار داده مى‏شود و نيز با وجود سنت امامان در ارج نهادن به كار و تأکيد بيشتر بر ارزش اكتسابى تا انتسابى؛ هنوز ارزش‏هايى در جامعه غلبه دارد كه اخلاق كار و به تبع آن كارآفرينى را تضعيف مى‏كند.
در ساختار كلى و سطح كلان جامعه، بخصوص ارزش‏هاى موبوط به نظام سياسى، ارزش‏هاى غالب بطور عمده انتسابى بوده است و ارزش‏هاى اكتسابى كه تقويت كننده‏ي كار، خلاقيت و نوآورى به عنوان ارزش فى‌نفسه است جايى نداشته يا جايگاهى محدود به خود اختصاص داده است. اهميت نسبت در اشغال مناصب و تخصيص منابع، اصل وراثت خاندانى سمت‏ها و بهره‏مندى از منابع كمياب، غلبه ارزش وابستگى و وفادارى شخصى بر لياقت و كاردانى، كه جوهره‏ي نظام سياسى موروثى در ايران را تشكيل مى‏دهد؛ از عواملى است كه در سطح كلان جامعه و فرهنگ با كار به عنوان ارزش فى‌نفسه، در تعارض بوده و كارآفرينى، خلاقيت و نوآورى را تضعيف كرده است.]15 [و حال آنكه فرهنگى كه خواستار پرورش كارآفرين باشد بايد مردم را به خاطر دستاوردهايشان و نه به خاطر مقتضيات تولدشان طبقه¬بندى كند.
همچنين وجود ارزش‏هايى چون اشرافي‌گرى، تجمل‏گرايى، رفاه‏طلبى و مصرف‏گرايى در فرهنگ مرتبط با نظام سياسى موروثى سبب مرگ خلاقيت و تولد مصرف زدگى شده است كه علت عمده‏ي اين معضل را بايد در وجود ثروت‏هاى ملى و استفاده‏ي نادرست و غير مدبرانه از آن جست وجو كرد.
از سوى ديگر در فرهنگ عمومى و اعتقادات دينى با وجود باورهايى همچون بى‏اعتنايى به مال دنيا، زشت شمردن انگيزه‏هاى مادى، تقبيح رفتار سودطلبانه، تأکيد بر بى‏وفايى دنيا و كفايت حداقل معيشت، نمى‏توان انتظار كار و تلاش فوق¬العاده همچون كشورهاى پيشرفته داشت.
همچنين جريان نوسانات اقتصادى در دوره‏ي گذشته و دست يافتن افراد به پول‏هاى بادآورده در جريان اين تغييرات، موجب شد، پول كه در مباحث اقتصادى به عنوان «كار تبلور يافته» شناخته مى‏شود؛ بصورت كالا و غنيمتى درآيد كه دستيابى به آن لزوماً با انجام كار همراه نيست بلكه زرنگى، اطلاع از اوضاع و مهم‏تر از همه «شانس و اقبال» بيشتر از كار در آن سهم دارد. اين عوامل به همراه «درآمد نفت» كه عمده‏ي آن را سود تشكيل مى‏دهد و توسط دولت به مصرف مى‏رسد، موجب شد پول به عنوان ارزش فى‌نفسه و تاحدى «مستقل از كار» و بيشتر وابسته به شانس و اقبال در جهت تضعيف كارآفرينى عمل كند.]16[
اما اخلاق كار و پديده‏هاى مرتبط به آن، مانند، كارآفرينى پديده‏هايى هستند قابل شناسايى، مطالعه و تغييرپذير، قابل كنترل و دستكارى كه از قواعد كلى حاكم بر فرهنگ و جامعه تبعيت مى‏كنند، از اين رو مى‏توان از آنها به عنوان يك مسئله اجتماعى ياد كرد و مسئله‏ي اجتماعى همواره قابل حل بوده و مى‏توان براى اصلاح آن كارى انجام داد ولى اگر فكر كنيم كه درباره‏ي مسائل اجتماعى نمى‏توانيم كارى كنيم و اينها همه‏ي سابقه تاريخى داشته و غير قابل تغيير به حساب مى‏آيد بايد آن مسايل را از فهرست مسائل اجتماعى حذف كنيم زيرا ديگر مسئله‏ي اجتماعى به شمار نمى‏روند.
بنابراين با همه ضعف‌هاى فرهنگى و اجتماعى كه در اخلاق كار در ايران وجود دارد اين مسئله قابل‏حل است و به‌نظر مى‏رسد كه راه‏حل آن نيز مى‏توانند كارآفرينان باشند؛ زيرا براساس نظر «ماكس وبر» كارآفرينى يك فرآيند اجتماعى است كه در آن كارآفرين با اشتياق و پشتكار در كار، خويشتن خويش را پيدا مى‏كند و از بند عادات و سنت‌هاى مرسوم رها مى‏گردد.
او معتقد است كه فرهنگ كارآفرينى در سطح تعامل انسانها با يكديگر شكل مى‏گيرد و شخصيت، ارزشها، نگرشها و باورهاى فرد نسبت به كارآفرينى، تحت تأثير تعامل وى با ساير افراد جامعه شكل گرفته و تكامل پيدا مى‏كند.]17[
بنابراين براساس نظر «وبر» جامعه، باورها و ارزش‏هاى آن نقش مهمى در ايجاد كارآفرينى دارند و همچنين كارآفرينان نيز نقش بسيار موثرى در ايجاد تحولات ارزشمند و نجات جامعه از بند عادات و سنت‏هاى بى‏اساس و بى فايده اما مرسوم ايفا مى‏نمايند.
كارآفرينان در اجتماع سبب پويايى و افزايش بهره‏ورى شده و در سطح اجتماع ارزش كار را افزايش مى‏دهند و روحيه سعى و تلاش در بدنه‏ي جامعه را بالا مى‏برند. كارآفرينان سبب تشويق جامعه به كارهاى خلاق و كارآفرينانه مى‏شوند و همين امر سبب رشد و بالندگى در اجتماع مى‏شود. (739293) (moderator18)
 
ی-ایرانی
United States
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۷:۱۷:۲۲
عزیزان لطف کردن تو بخش اظهار نظرات وبلاگ زدن.
به این میگن فرهنگ کار! (739864) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۹:۲۸:۱۲
اين مطلب را كپي - پيست كردي ؟ يا خيلي بيكاري (740062) (moderator21)
 
Malaysia
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۲:۴۲:۴۶
در جوامع رو به پیشرفت کار یعنی انجام فعالیتی مفید برای جامعه که در کنار آن احتمالا پولی هم نصیب فرد می شود. در جامعه ما کار یعنی کسب پول. در جوامع رو به پیشرفت فراغت یعنی فعالیتی لذت بخش و در عین حال سازنده برای جسم و روان. در جامعه ما فراغت یعنی غرق شدن در یک لذت برای فراموش کردن آنچه در اطراف می گذرد. این خلاصه کتابی است به نام "کار و فراغت ایرانیان" که اتفاقا در سال 1386 نخستین بار چاپ شده است. (739315) (moderator18)
 
ناراحت
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۲:۴۹:۳۵
کار آر نیست ولی وقتی از یک نفر با یک سری توانایی و استعداد یک کاری می خواهی که توانایی و استعداد دیگری می خواهد آن وقت دیگر نمی شود گفت طرف اتوکشیده است. وقتی که شخصی برای انجام امور اداری به جایی معرفی می شود و بعد از او می خواهند که نظافت آن جا را انجام دهد و آن گاه کسی که نظافت انجام می دهد حالا به هر دلیل امور اداری انجام می دهد دیگر نمی شود کار آر هست یا نیست. وقتی دختران را به خاطر روابط عمومی بالا و البته حقوق کم حتی در شهرک های صنعتی دور افتاده استخدام می کنند و مردان بی کارند چه باید گفت؟ در این مقاله فقط به یک جنبه از فرهنگ کار توجه کرده است و آن هم اینکه ایرانیها کار نمی کنند و ... ولی یکی از مشکلات اساسی ما این است که بلا استثنا در همه جا هر کسی که شغلی دارد متخصص آن شغل نیست چه آن شغل مهندسی باشد و چه کارمند رستوران باشد.
شما ببینید که چند خانوار هستند که زن خانواده کار می کند چون اکثر شغل هایی که شوهرش می تواند در آن کار بکند توسط زنان اشغال شده است (739339) (moderator18)
 
اسماعیل
United States
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۳:۳۵:۵۷
از آقای دکتر انتظاری، انتظاری بیشتر از این نمشه داشت، ایشون از فرهنگ کار و مساله دار بودن این امر صحبت می کنه و برای ادعاهای خودشون هم سندی از یک پایان نامه آوردند و اینکه تو کتابهای درسی دانش آموزان، به آموزه های مربوط به کار خیلی کم اشاره شده و... . باید این نکته رو تذکر بدم که ایشون که این سند رو برا ادعایشان آوردند مدت زیادی است که مولف کتابهای درسی علوم اجتماعی راهنمایی و حتی دبیرستان هستند، حال این سوال مطرح هستش که جناب آقای انتظاری شما خودتان که در مرکز به اصطلاح فرهنگ سازی هستید چه کار یا تلاش سیستماتیکی برای حل کردن این مساله انجام داده اید، اتفاقاً این متنها(کتابهای درسی) تولیدات شماست، صرف طرح مساله کردن راه به جایی نمی برد، هرچند این مسائل را دیگران بارها مطرح کرده اند، راه حلی متفاوت و جدید برای حل مساله ارائه نمایید. فکر می کنم تعداد زیادی از کسانی که در مرکز دانش و فرهنگ هستند بنا به دلایلی که باید تحقیق شود، خودشان دانش در بنیادشان عجین نشده که بتوانند سازمانها و نهادهای یک ساختار کلان را دانش بنیاد کنند و فقط با اصطلاحات و الفاظ جمله می سازند. (739410) (moderator18)
 
مسعود
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۷:۵۰:۳۵
وقتي يك دختر يا پسري در مدرسه شرمش مي آيد كه درباره شغل پدرش بگويد كارگر است شما وضعيت كارگران در اين كشور را تا آخر بخوانيد... (739916) (moderator21)
 
مسعود
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۷:۵۴:۴۳
وقتي با دلالي و واسطه گري در اين مملكت مي شه يك شبه يا يك ساله به درآمدهاي نجومي و ثروت بالايي رسيد معلومه كه فرهنگ كار توي اين كشور . آسيب مي بينه. وقتي بخش توليد و صنعتگران با هزار جور مشكلات و مصائب دست و پنجه نرم مي كنند معلوم است كه بخش توليد و كار و كارگر و صنعتگر و كارآفرين و كشاورز و ... آسيب مي بينند و به سمت دلالي و نعوذ بالله نزول خواري و درآمدهاي سهل الوصول كشيده مي شوند. (739925) (moderator21)
 
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۸:۱۸:۰۶
در مورد اینکه دوستان گفتن که همه در پی مدرک گرفتن هستن این رو باید گفت که این تب مدرک گرایی نهایتا چند سال دیگه بیشتر دوام نمیاره و با خصوصی شدن شرکتها همه میفهمن که این مدرک های الکی که تو دانشگاهها میدن بدرد هیجا نمیخوره و اونوقت اگر کسی خواست دانشگاه درس بخونه میفهمه که باید از دانشگاه چی بخواد، دانش کاربردی یا مدرک بیخودی؟ (739954) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۱۸:۱۸:۵۹
ایران باید شرایط صلح حدیبیه را امضائ کند که سراغاز فتح مکه است طوری باشد ظلم ستیزی ایران حفظ شود (739955) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۱-۲۶ ۲۱:۰۲:۱۳
یکی از مشکلاتی که ما داریم همین فرهنگ کار به خصوص جوانان ودانشجوها است من برای یک ماموریت کاری به کمبریج رفته بودم در اکثر رستورانها وفست فودها کارکنان ساده ان از دانشجویاتن کمبریج بودند
حالا تصور کنید دانشجوی ایرانی رو که به هیچ عنوان راضی نیست هیچ کاری بکنه ودر ضمن از پدر ومادر هم طلبکاره که چون رفتم دانشگاه باید خرج تحصیل که هیچ خزج تفریحات سالم وناسالم من رو هم بدید (740180) (moderator18)
 
حسين
۱۳۹۱-۰۱-۲۷ ۰۹:۱۲:۱۱
من وقتي مي بينم پدرم صبح تا شب كار ميكنه اما حقوق درست حسابي نميگيره و نمي تونه حتي با كار كردن يه زندگي مناسب براي خود و خانواده درست كنه ... و وقتي كارفرما حقش رو مي خوره و نمي تونه اعتراض كنه و... وقتي مي بينم دريافتي كار پدرم از اجاره يه خونه 40 متري كمتره و... وقتي مي بينم الان با كار كردن حتي به خواسته ها و نيازهاي اوليه زندگي نميشه رسيد ... از كاركردن و واژه فرهنگ كار حالم بهم مي خورده ...
قديما با كاركردن هم خونه مي خريدي هم 10 نفر رو نون ميدادي اما الان به كاركردن پول و ارزش نميدن (740627) (moderator18)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.