کد مطلب: 349835
راهنمای کتاب/ «کشتی توفانزده»؛ فرهاد کشوری؛ چشمه
زادهی اضطراب جزیره
ناهید آهنگری؛ 12 اردی بهشت 1395
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۱۰
«کشتی توفانزده»نویسنده: فرهاد کشوری
ناشر:
چشمه، چاپ اول ۱۳۹۴
۱۵۹ صفحه، ۱۱۰۰۰۰ ریال
شما میتوانید کتاب
«کشتی توفانزده» را تا یک هفته پس از معرفی با
۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
****
«کشتی توفان زده» روایت کشتیای است سرگردان در دریای تاریخ، تاریخی که چون دایرهای، سالها بر مدار تکرار میچرخد. کشتیای در قلب جزیره خارک، در دو تاریخ دور از هم، با سرنشینانی که هر کدام تصویر دیگری است، در آینه تاریخ. ما چه بخواهیم چه نخواهیم، این تاریخی است که زندگی کردهایم و سلطه بی چونوچرای آن بر زندگی اکنون، سند بزرگی برای پیشفرضها و پیشداوریهای ماست.
فرهاد کشوری (متولد ۱۳۲۸) این بار هم به سراغ گوشهای از این تاریخ سراسر حادثه رفته و آن را با تکهای از تاریخ امروز پیوند زده است. ویژگیای که دیگر به سبک خاص این نویسنده تبدیل شده. وجه مشترک این دو گوشه از زمان، مکان آنهاست که در جزیره خارک اتفاق میافتد. او پیش از این هم در رمانهایی مثل «مردگان جزیره موریس»، «آخرین سفر زرتشت» و... دغدغه تاریخی خود را در نگارش داستانهایش نشان داده بود. رمان آخرین سفر زرتشت اولین رمانی است که درباره زندگی این شخصیت تاریخی نوشته شده است. از کشوری، آثار داستانی مختلفی به چاپ رسیده از جمله: شب طولانی موسا، بوی خوش آویشن، کی ما را داد به باخت، دستنوشتهها، سرود مردگان و... که میتوان هر اثر از این نویسنده را تجربهای تازه با سبکی متفاوت از دیگری در کارنامه ادبیاش دانست. اما وجه اشتراک اکثر آثار وی گریز به تاریخ و همچنین شرایط محیطی و اقلیمیای است که شخصیتها در آن ساخته و پرداخته میشوند.
رمان «کشتی توفان زده» داستانی است در دو زمان مختلف؛ ابتدای داستان، روایت زندگی اشخاصی را در جزیره خارک بازگو میکند که در یک شرکت مهندسی مشغول به کار هستند و به دلیل بیپولی و عدم پرداخت حقوقشان توسط مدیر شرکت، امکان خلاصی از این جزیره را که در تب تابستان میسوزد و عرق میریزد، ندارند. در اینجا وضعیت اسفبار اجتماعی مهاجرانی که به خاطر کار تن به هر ذلتی میدهند، بیاعتمادی افراد به هم و عدم صداقتشان نمایش داده شده است. آن روی دیگر داستان روایت میرمهنا است که در زمان حکومت زندیه سرداری سنگ دل و بی رحم بود و بر ضد حکومت وقت، امارتی خونین را در جزیره خارک برپا کرده بود. او خانواده خود را میکشد، یاوران خود را از دست میدهد و در انتها خود نیز کشته میشود. در ابتدای کتاب، این دو داستان در فصولی جداگانه به موازات هم پیش میروند اما هر چه به پایان داستان نزدیک میشویم درهم آمیختگی فرمی این دو روایت را بیشتر احساس میکنیم بهطوری که گاه تفکیک آنها از هم سخت میشود.
شخصیتهای هر دو داستان نمادی از انسانهایی هستند که در بستری مضطرب و توفانزده گیر افتادهاند و به نوعی بیشتر تیپ هستند تا شخصیت. در این میان، فردیت، روحیات و حالات درونی اشخاص مطرح نیست؛ نویسنده با بهتصویرکشیدن فعل و انفعالات و واکنشهای افراد در داستان، بیشتر سعی در بازخوانی آن بستری دارد که هر کدام از شخصیتها زادهی آنند و بی شک ریشههای این بستر پرتنش را باید در تاریخ جستوجو کرد.
تمامی عناصر تصویری و حسی رمان در راستای داستان حرکت میکنند از جمله تابستان شرجی و طاقتفرسای جزیره و همچنین جملهی ابتدای کتاب «زنگ در مثل بلبل سرماخوردهای به صدا درآمد.» گویای اتفاقات بعدی داستان نیز هستند که وضعیتی نابهسامان را در روایتی گزنده بازگو میکند. خودِ مکان داستان که در جزیره است و در داستان دیگر این نویسنده (مردگان جزیره موریس) هم تکرار شده رابطهای نشانهشناختی با فضای داستان و همینطور عنوان داستان دارد؛ انگار هر شخصیت داستان همچون یک جزیره (یا کشتی) گرفتار دریای پیرامون خود شده. دریایی که همیشه هم آرام نیست، «چند روز آرام است گاهی هم یک مرتبه توفانی میشود.»