توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 258034
نگاهی به مطالب سیاسی روزنامه ها
اهداف سیاسی از تخریب وزیر غیرسیاسی
بخش داخلی الف؛ 8 بهمن 93
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۲۷
هر قدر همایش روز گذشته مبارزه با فساد اقتصادی برای رسانه های اصولگرا مهم بود، رسانه های اصلاح طلب کوشیدند از کنار آن بگذرند یا آن را بی اهمیت جلوه دهند. روز گذشته نیز رسانه های اصلاح طلب خبرنگاری به این مراسم نفرستادند تا انعکاس دهنده ی تلاش های اصولگرایان برای مبارزه با فساد اقتصادی نباشند. اصلاح طلب – اصولگرایی که اصلا در همایش دیروز مدنظر افراد حاضر در آن همایش نبود.

«ظریف»، حریف نیست!
گزارش اول وطن امروز به همایش تقدیر از فعالان مبارزه با مفاسد اقتصادی اختصاص یافته با تیتر «روز افشاگری»، اما در صفحه اول یادداشتی قابل توجه با تیتر «ظریف حریف نیست» به چشم می خورد: «می دانم دنیای دیپلماسی دنیای نمادها و استعاره‎ها و کنایه‎هاست... مثلاً خوب می‎دانم در شرایطی که رنگ کراوات فلان فرد هم برای بهمان برنامه خاص با دقت انتخاب می‎شود، وقتی «فرید زکریا» با لباس اسپورت غیررسمی با رئیس‌جمهور ایران برای مهم‌ترین شبکه تلویزیونی آمریکا مصاحبه می‎گیرد، یعنی چه! خوب می‎دانم وقتی در سال «گفت‌وگوی تمدن‎ها»، «جنگ تمدن‎ها» عَلَم می‎شود، یعنی چه! خوب می‎دانم وقتی در یک نشست رسمی دوجانبه «کف کفش» کسی به سمت دیگری باشد، یعنی چه! یا وقتی دیپلماتی دستش را برای دست دادن با دیپلمات دیگری بیش از حد دراز کرده باشد، یعنی چه! یا حتی صندلی‎هایی که دوطرف قرار است بر آن بنشینند اگر مثل هم باشند یا نباشند، چه مفهومی دارد! خوب می‎دانم نوع و اندازه «لبخند» چقدر باشد، چه پیامی دارد!

خوب می‎دانم برای دولتی که «تدبیر»ش خلاصه در «مذاکره با کدخدا»ست و «امید»ش نیز به نرمش حضرت «کدخدا»، دیپورت شدن سفیرش از سازمان ملل یعنی چه! (چونان‎که خوب می‎دانم راز سکوتش را در این ماجرا، و خوب می‎دانم اگر این واقعه در دولت «آن که رفته» رخ داده بود، چه‎ها که نمی‎کردند دولتی‎های فعلی و اعوان و انصار مطبوعاتی‌شان!)

یا... نیز خوب می‎دانم «زیاده‎روی» «ظریف» با «کری» چه معنایی دارد و در این بحبوحه اهانت به قداست ساحت رسالت، «سفر به فرانسه» چه مفهومی! من خوب می‎دانم و «دیپلمات»ها و «مطبوعاتی‎های حرفه‎ای»، خوب‎تر از من... پس تغافل و تجاهل در این فقره شدیداً بلاموضوع و ناموجه است، چه از جانب «دیپلمات»ها باشد، چه «مطبوعاتی»ها، چه هر کس دیگری تقلای عبثی است که پیامش بیش از هر چیز شبهه در شعور و درایت تقلاگر است، ورنه در این سو که وقعی به این تقلا گذاشته نمی‎شود!»

افشاگری رحیمی علیه احمدی‌نژاد
تعدادی از روزنامه های اصلاح طلب به طور هماهنگ تیتر «افشاگری رحیمی علیه احمدی نژاد» را به عنوان تیتر یک خود انتخاب کردند. شرق می نویسد: «حکم صادرشده برای محمدرضا رحیمی همچنان مستعد تولید حواشی غافلگیر‌کننده جدید است. چنانکه روز گذشته و در حالی‌که نادران و توکلی و زاکانی در یک نشست خبری درحال تجلیل شدن به دلیل پیگیری پرونده رحیمی بودند، معاون‌اول رییس دولت سابق که هنوز برای اجرای حکم به زندان فراخوانده نشده متن طولانی نامه گلایه‌آمیزش خطاب به احمدی‌نژاد را منتشر کرد. نامه‌ای که در آن رحیمی، خود را قربانی «آبروبری‌های احمدی‌نژاد» و «رفیق قدیمی» او معرفی می‌کند تا بر تلاش‌ها برای متصل‌دانستن خود با هاشمی‌رفسنجانی خط بطلان بکشد.

او برای تاکید بر منتسب‌نبودن به هاشمی حتی ماجرای معروف تراکتورها را هم تکذیب می‌کند و در ادامه شاید به امید بازگشت به آغوش اصولگرایان، همزمان با فاصله‌انداختن بین خود و هاشمی، از احمدی‌نژاد هم فاصله می‌گیرد و لب به افشاگری علیه او می‌گشاید. چرخه اعلام برائت اصولگرایان از احمدی‌نژاد و تبری‌جستن احمدی‌نژاد از جرایم رحیمی حالا با اعلام برائت رحیمی از احمدی‌نژاد تکمیل می‌شود تا در آستانه اجرای حکم معاون‌اول دولت دهم، رقابت برائت‌جستن همه اصولگرایان از یکدیگر وارد مرحله‌ای جدی‌تر شود. به این ترتیب، متهمی که حالا با اثبات اتهاماتش در جایگاه مجرمیت قرار گرفته، از موضع مدعی‌العموم با رییس سابق خود دردودل می‌گوید تا مشخص شود که چرا احمدی‌نژاد در واکنش به حکم رحیمی نوشت: «ماه پشت ابر نمی‌ماند.»

هدف از تخريب هاشمي چيست؟
روزنامه ی جوان با اشاره به تخریب های رسانه های اصلاح طلب علیه وزیر بهداشت، می نویسد: «اهداف جماعت تجديدنظرطلب از تخريب وزير بهداشت و درمان را مي‌توان به صورت موجز اينگونه بيان كرد:
۱- يكي از احتمالات تخريب روزافزون نسبت به عملكرد وزير بهداشت را مي‌توان اينگونه ابراز كرد كه هاشمي در طول ماه‌هاي اخير در پازل تجديدنظرطلبان بازي نكرده و آنگونه كه پدرخوانده‌ها خواسته‌اند اطاعت امر نكرده است.
همانند برخي از وزرا يا سرپرستان وزارت علوم كه ماه‌ها طبق دستورعمل اتاق فكر جماعت اصلاحات عمل كرده و در اقداماتي ضربتي دانشجويان ستاره‌دار را به دانشگاه بازگردانده، رؤساي جديد دانشگاه‌ها را از بين افراد تندرو گزينش و دانشگاه‌ها را به باشگاه‌هاي سياسي تبديل كردند.
خب طبيعي است وارد نشدن وزير به مباحث حزبي و جناحي منجر به طرد و تخريب وي از سوي تجديدنظرطلبان خواهد شد و رسانه‌هاي منسوب به اين طيف بي‌محابا وي را سيبل گاه وبيگاه حملات تخريبي خود قرار مي‌دهند.
۲- حالت ديگر اين موضوع است كه اقدامات مؤثر هاشمي در طول دوران وزارتش توانسته محبوبيت‌هايي براي وي در جامعه به همراه داشته باشد و افزايش محبوبيت وي در كشور اين نگراني را براي تجديدنظرطلبان به همراه داشته كه هاشمي با توجه به پتانسيلش براي موفقيت در انتخابات آتي- به فرض حضور در اين آوردگاه- مي‌تواند رقيب جدي براي خود اصلاح‌طلبان هم به شمار آيد و اين يعني شكل‌گيري مانعي ديگر بر سر راه موفقيت اصلاح‌طلبان در بازگشت به قدرت.
۳- شايد اظهارات افشاگرايانه هاشمي در طول اين مدت را بتوان يكي از دلايل تخريب وي عنوان كرد، به عبارت ديگر به نظر مي‌رسد جلوگيري وزير بهداشت از ادامه فساد‌هاي حوزه بهداشت و درمان با طرح‌هايي نظير طرح تحول نظام سلامت يا جلوگيري از زير ميزي برخي پزشكان جماعت وابسته به يك طيف سياسي را ناراحت كرده و به واكنش عصبي وا داشته است به گونه‌اي كه جريان متضرر در اين بخش با كمك حزب متبوع خود به مقابله با وي برخاسته‌اند.
۴- يكي ديگر از موضوعاتي كه بايد توجه كرد اين است كه طرد و حتي تحميل كنار گذاشتن برخي وزراي غيرهمسو از دولت، يكي از سناريوهاي جماعت مدعي اصلاح‌طلبي است كه حاشيه‌تراشي براي وزارت كشور و تخريب عملكرد وي و متمركز شدن امروز روي وزارت بهداشت دو نمونه عيني مي‌تواند باشد.
۵- مانع‌تراشي و حسادت‌ورزي برخي از وزارتخانه‌هاي ناكارآمد و حاشيه‌ساز را هم مي‌توان اضافه كرد، آنگونه كه بسياري از مسئولان اين وزارتخانه‌ها تلاش دارند به بهانه‌هاي مختلف وزير برجسته و موفق دولت را از متن خدمت‌رساني به مسير حاشيه و تنش بكشانند.
هر چند كه مي‌توان دهها احتمال ديگر در اين باره مطرح كرد اما بي‌توجهي وزير بهداشت به دسته‌هاي سياسي و پشت كردن به اهداف حزبي آنها در اين وزارتخانه و دانشگاه‌هاي تحت‌‌نظر اين وزارت، اين پيش‌بيني را مطرح مي‌كند كه در روزهاي آتي باز هم در كانون هجمه‌هاي روزنامه‌هاي زنجيره‌اي قرار گرفته و عملكرد وي باز هم زير تيغ تند تخريب برود.
اين را هم بايد اضافه كرد كه سابقه و كارنامه جماعت تجديدنظرطلب- از جمله دو نمونه فوق- اين موضوع را نشان مي‌دهد كه حمايت اين جريان از افراد و مسئولان با معيار منافع حزبي است و مؤلفه‌هايي نظير خدمت‌رساني به مردم و تلاش و تمركز بر پيشرفت و توسعه كشور جايگاه چنداني ندارد.»