توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 433336
پیشنهاد کتاب/ «دو ولگرد»؛ جیمز جویس؛ ترجمه مرضیه خسروی؛ روزگار نو
دوبلینی‌های ماجراجو و پردغدغه
آرمان میرزانژاد؛ 23 دی 1395
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۵ ساعت ۲۲:۲۶
«دو ولگرد»
نویسنده: جیمز جویس
مترجم: مرضیه خسروی
ناشر: روزگار نو، چاپ اول 1393
96 صفحه، 5000 تومان
 
شما می‌توانید کتاب «دو ولگرد» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.

****
جیمز جویس یکی از برجسته‌ترین رمان‌نویسان مدرن، در جهان غرب است که آوازه‌ی اساسی او پس از انتشار «اولیس» ادبیات قرن بیستم را تحت تاثیر خود قرار داد. مجموعه پیش رو، «دو ولگرد» و سه داستان کوتاه دیگر، از مجموعه داستان‌های کوتاه «دوبلینی‌ها» انتخاب و ترجمه شده است. اهمیت نگرش جویس در این کتاب، معطوف به تجربه‌گری واقعیات زندگی فردی و اجتماعی مردم دوبلین است. تجربه‌ی نگریستن در افکار، اوهام، مناسبات، انحرافات و محرومیت‌های مردمی که بسیار ماجراجو و پردغدغه هستند.
 
جویس هرچند به غیر از دوران کودکی، بخش عمده‌ای از زندگی خود را در خارج وطن خود، ایرلند و دوبلین گذراند، اما تفکر او در نویسندگی، سخت درگیر اوضاع و احوال مردمان شهر دوبلین است و این شهر و ساکنینش اصلی‌ترین منبع الهام او هستند. چنان که درسطری پس از انتشار اولیس می‌نویسد: «...من همیشه درباره‌ی دوبلین می‌نویسم. اگر بتوانم قلب دوبلین را تسخیر کنم، می‌توانم وارد قلب تمام شهرهای جهان شوم». در داستان‌های این کتاب هم ما نه با پدیده‌های عجیب و نامتعارف زندگی شهری، بلکه با جریان‌های مرموزانه، و تضاد و تعارض‌های افکار و اعمال شخصیت‌ها درشهر روبه‌رو هستیم. شهری که خصوصیات مشترکی از حیث روابط مشابه انسانی، با شهرهای مطرح دیگر نقاط جهان دارد.
 
در داستان اول کتاب «دو ولگرد»، دو شخصیت لاابالی و ولگرد با نامهای کورلی و لنه‌‌هان، تمام تلاش و تکاپوی‌شان این است که پیش‌خدمت (زن) شیک و شکیل یکی از خانه‌های اشرافی را بفریبند نه برای این که این کار به رابطه و لذت طلبی جنسی ختم شود، بلکه به سبب فقر مالی و روحی‌ای که به آن دچار بودند و البته از شرارت، توطئه چیدن و دغل‌بازی که بخشی از گذشته زندگی‌شان بود خسته شده بودند، و شغلی نداشتند، ناگزیز به دزدی و اغواگری و ولگردی رومی‌آورند. سرانجام این تلاش‌های تبهکارانه، به دزدیدن یک سکه طلای کوچک ختم می‌شود. در داستان «خواهران» روایت با سویه‌هایی از ایما و اشاره به زندگی یک پیرمرد مفلوج که احتمال می‌رود رو به احتضار رفته باشد شروع می‌شود. از حیث رفتارشناسی حالات، کنجکاوی و ترس شخصیت‌ها، ترسیم‌کننده‌ی موقعیت و طرح اولیه داستان است. که بالاخره این ترس و کنجکاوی مخاطب را با مرگ آن پیرمرد فلج «پدر فلین» روبه‌رو می‌سازد. راوی اول شخص است اما در میان روند توصیف و روایت او گفت‌وگوهای دیگر شخصیت‌ها اعم از زن عمو، کاترپیر، وارد متن و روایت داستان می‌شود. یکی از جنبه‌های منظوردار و معنامندی که در این داستان وجود دارد نگاه تردیدآلود به روابط اهالی کلیسا و مذهب است. برقراری دیالوگ میان اعضای خانواده با کشیش جوان، که زمانی ارتباط  با «پدر فلین» داشته، از همین نوع تردید سرچشمه گرفته است.
 
به نظر می‌رسد جویس قصد دارد اوضاع و آسیب ناشی از قواعد اخلاقی کشیشان مسیحی را که بعضا به نوعی بزهکاری و لواط و... دچار بوده‌اند را آشکار کند. البته که این تفکر آسیب‌شناسانه به بیان صریحی در متن شکل پیدا نکرده و مطرح نشده است. در بخش‌های بعدی داستان توهماتی ناشی از مرگ یک کشیش و چهره‌ی ترسناک او پس از مرگ به سراغ راوی می‌آید و دغدغه‌ی ذهنی شدیدی برای او ایجاد می‌کند که انگار آن مرد فلج قصد دارد به گناهان خود در زیر لب و با زمزمه اعتراف کند. در واقع راوی دچار وجدان معذبی نسبت به پدر فلین است وجدان معذب یک مسیحی. رگه‌هایی از توهم ناشی از اعتقاد به گناه و باورمندی به آن اصل مسیحی که اعتراف کردن در نزد یک روحانی مسیحی از بار گناهان کم می‌سازد قصد و اندیشه‌ی راوی را نشان می‌دهد که یک کشیش در خلوت خود، چگونه تصورات و تخیلات مالیخولیایی حتی درباره‌ی کشیشی چون خود دارد. به طور کلی این داستان رونمایی از عقاید و باورهای مسیحی در بیان شخصیت‌ها به ویژه در هنگام گفت‌وگوهایشان است که راوی از مطرح کردن دوباره آن مقصودات خاصی را دنبال می‌کند. مجیزیی‌گویی و خوش جلوه دادن صورت جسد در نگاه و آداب و رسوم مسیحی نقطه‌ی مثبتی را در فرهنگ مذهبی و مسیحی شخصیت‌ها نشان می‌دهد.
 
ماحصل گفت‌وگوی الیزا و زن عمو در داستان «خواهران» حائز یک نکته ارزشمند است تکالیف سخت و پایبندی به تکالیف مذهبی در دوران کشیشی، باعث افسردگی «پدر فلین» شده بود. تاثیر بازدارندگی‌های احکام و قواعد مذهبی- مسیحی، در قالب ضروری‌ترین تکالیف، انسان را از پاسخ‌گویی صحیح به غرایز و نیازهای درونی‌اش دور می‌کند. بیماری افسردگی پدر فلین از همین منع و تادیب‌های مذهبی نشات می‌گیرد. کشیش در حد اعلی، یک از خود بیگانه است که میان مفاهیم مجرد و الهی و میل به غرایز، پی اولی‌ها که جز کار آئینی و مذهبی‌اش هستند پیش می‌رود و به عبارتی از سینه‌ی موهومات و تصورات از پیش تعیین شده مذهبی شیر می‌نوشد. پدر فلین در واقع نمونه ی یک کشیش واقعی و مایوس است.
 
داستان پانسیون نیز موضوعی‌ست که در زمان و دوره‌ی جیمز جویس و جامعه‌ی آن روز حسیاست‌های اخلاقی و عرفی خاصی را برانگیخته می‌کرده است. این داستان از یک منظر به سرکوب غرایز، رویاها و تمایلات درونی و نابهنگام جنسی، تحت لوای اصول اخلاقی و هنجارهای رفتاری جامعه می‌پردازد. خانم مونی پایبند به این قواعد مذهبی، عرفی و اجتماعی ست و به فکر حفظ آبرو و حیثیت خانوادگی خود و دخترش پولی است. خانم پولی به عنوان زنی سرکش، زرنگ و فرصت طلب کوشش می‌کند در ساحت زنی اخلاق‌مدار و خانواده‌دوست، ظاهر شود و پولی را واسطه‌ای برای به دست آوردن ابروی از دست رفته‌ی خانواده‌ی خود بسازد تا از این قبیل هم کسب‌وکارش در پانسیون دچار کساد نشود. پولی قربانی یک نوع تعریف عرفی و قراردادی اجتماعی و مذهبی است که مادر او نیز به آن قربانی شدن دامن می‌زند. در این داستان کشیش مسیحی با معذب ساختن وجدان آقای دوران او را وادار به ازدواج با پولی می‌کند. به عبارتی حضور مجسم کلیسا و سایه‌ی دخالت آن بر روابط خصوصی آدمیان آن هم دوران مدرن، باعث ایجاد گسست میان آنان می‌شود، هرچند که کلاه شرعی ازدواج در این داستان به عنوان ترمیم رابطه‌ای که حیثیت و کیفیت مطلوب خود را از دست داده موثر انگاشته می‌شود. اما ازدواجی زیر سایه‌ی اجبار و احکام کلیسایی. و بی کمترین حس عاطفی و عاشقانه‌ای.
 
داستان «تکه‌ای ابر» با ملاقات دو یار دیرین، دو رفیق جانی، پس از چند سال شروع می‌شود گالاهر که تغییر و تحول در گذر زمان پیدا کرده بود و رفیقش چندلر که منتظر ملاقات با او مانده، ابعاد توصیف در خصوص تغییر گالاهر از نمای ظاهری او گرفته تا شخصیت او نمایان‌گر موقعیت خاص این فرد پس از گذشت سالهاست. و همچنین استعداد او در سالم ماندن و از دست نرفتن، پس از گذشتن سالهای زیاد. به همین سبب رفیق او چندلر به فاصله و تفاوت‌هایی که از پس از هشت سال میان او و گالاهر ایجاد شده فکر می‌کند: «همچنان که در عمارت کینگز روی صندلی نشسته بود به این فکر فرو رفته بود که در خلال این هشت سال پیش با فقر و ظاهری ژنده به سفر رفته بود و اکنون در مطبوعات لندن شهره و معروف شده بود.» جویس در این داستان با پرداخت روایی و توصیفی از صحنه‌های عادی زندگی، تجربه‌ی امر روزمره و در خود فرو رفتن شخصیت‌ها را برجسته می‌سازد. چندلر نماد انسانی است که با فکر به گذشته‌ی دوستش، موقعیت کنونی و همچنان آینده خود و او را مرور می‌کند. او به گلاهر و نشانه‌های زندگی آشفته و فقیرانه آن فکرمی‌کند و به افکار مردم درباره‌ی دوستش. اینکه گالاهر از نظر مردم وحشی است با اشخاص شورشی معاشرت می‌کرده، زیاد مشروب می‌خورده و به هرکسی می‌رسیده پول قرض می‌کرد و البته فرار او پس از یک تجارت پرسود و استعداد و جذبه ی گالاهر، دغدغه‌ی ذهنی چندلر در داستان است. چندلر کسی است که با دلزدگی و بی‌تابی از شهر خود (دوبلین) و آن وضعیت فقیرانه‌ی حاکم بر محیط شهر قصد دارد که از شهر خود مانند گالاهر مهاجرت کند اما نتوانسته و نمی‌تواند به سرزمینی دیگر مهاجرت کند. تمام دغدغه‌ی او تشخیص وضعیت بد خود در آن شهر بود: «اگر کسی طالب سعادت است باید از دوبلین برود. در دوبلین کاری از پیش نمی‌رفت. هنگام عبور از پل گراتان نگاهی به کناره‌های پایین انداخت و دلش به حال خانه‌های فقیرانه‌ی بدشکل سوخت.» چندلر این تکاپوی تردیدناک را هم در خیالات و هم در هر قدمی که برمی‌داشت حفظ می‌کرد که بیاید و ترک دوبلین کند و یار و دیار، و برای تعالی بخشیدن به آفرینش‌های شعری‌اش به لندن مهاجرت کند اما مردد بود چون وارد زندگی متاهلی شده بود و مسئولیت‌های زناشوئی راه او را برای تغییرات اساسی بسته بودند. چندلر طبق روایت داستان و از حیث روحی و لحنی به یک مالیخولیای شاعرانه یا شور شیدایی دچار بود، خود را شاعر محبوب عامه‌ی مردم نمی‌توانست تصور کند. و معتقد بود که اذهان مشابه خودش جذبش می‌شوند. زندگی گالاهر در مکان و شهری دیگر باعث فاصله‌هایی در سبک گفتار، و افکار دو دوست با همدیگر شده بود. البته چندلر با نگاهی تیزبینانه و هوشمندانه در متن متوجه این تغییرات می‌شود. او پس از دیداری که چند سال با گالاهر به تعویق افتاده بود. طبق معیارهای گالاهر به محیط زندگی و تصمیمات خود نگاه می‌کرد حتی به قاب عکسی که از زنش پیش چشمش بود با دلسردی می‌نگریست: «او به چشم‌های زنش در قاب عکس نگاه می‌کرد در این چشم‌ها که او را می‌راند ورود می‌کرد- هیچ علاقه و اشتیاقی در آن نبود؛ به یاد حرفی افتاد که گالاهر راجع به زن‌های پولدار یهودی زده بودی فکر می‌کرد که در آن چشم‌های سیاه شرقی چقدر علاقه و شهوت موج می‌زد.» البته او حتی به اسباب و لوازم زندگی خود که زنش «آنی» آن را تهیه دیده بود هم با دید انزجار می‌نگریست. و این موارد او را عصبی می‌کرد. او یک شاعر ناراضی با افکار سودایی و مالیخولیایی بود که در دوبلین اسیر شده بود و نه از طرز زندگی خود خوشحال بود و نه از فعالیت‌های ادبی و شعری خود.
 
حسرت بازگشتن به آزادی زندگی مجردی و جسارت برای تحقق خواست‌ها و امیال چندلر، او را بر آن می‌داشت که تمام میزان‌ها و معیارهای زندگی کنونی خود را با وضعیت پرجذبه و جالب زندگی گالاهر که از دوبلین مهاجرت کرده بود بسنجد، و خود را یک شکست خورده حتی در زمینه شعرسرایی انگارد. اما شاید یک اتفاق ساده‌ی احساسی باز او را به صحنه‌ی زندگی متاهلی‌اش و درک مسئولیت زندگی کنونی‌اش بازمی‌گرداند. رفتن آنی به خارج از منزل در پایان داستان برای تهیه مواد غذایی و بیدار‌شدن کودک از آغوش چندلر و گریه و هق‌هق زدن بچه‌اش که نمی‌توانست به هیچ طریقی بچه را آرام کند و بازگشت آنی و بازگشتن کودک به آغوش مادر و صحنه‌ی آخری که از چندلر ارائه و توصیف می‌شود اشک پشیمانی از زندگی متاهلی‌اش را نشان می‌دهد. اما کاملا این داستان رازآلود و خاکستری به پایان می‌رسد. آیا چندلر از پیوند نه چندان عمیق و عاطفی خود با آنی و بچه‌اش رنج می‌برده؟ و پشیمان از این بود که چرا در چنین خانه‌ای گرفتار آمده یا نه موضوع، از هر دو سر شکست خوردن چندلر هم در زندگی متاهلی و هم در هنر شعر نویسیش به واسطه متاهل شدن است که آنچنان که می‌خواست نشده بود؟ و برخورد چندلر کوچولو با گالاهر بود که چنین طنین تغییر و و انقلابی را در وجودش بیدارساخته بود؟ و از روی نتوانستن و تغییرندادن روال زندگیش بود که اشک پشیمانی می‌ریخت؟
 
به طور کلی محتوای این داستان‌ها، روایت از روابط زیستی شخصیت‌ها و حالات آنان و همچنین سرکوب خواست‌ها و غرایز آنان در موقعیت‌های خاص در دوبلین و شیوه‌ی زندگی صدمه دیده‌ی دوبلینی‌هاست، که با مشکلات فراوانی روبه‌رو هستند؛ مشکلاتی که بخشی از آنها به مناسبات جامعه مدرن و ساختار تفکر مسیحی در اروپا، و همچنین تاکید به موضوع مهاجرت درعصر ما اشاره دارند.
 
۱۳۹۵/۰۹/۰۹ ۱۱:۳۴
 
۱۳۹۳/۰۹/۱۰ ۱۲:۴۲
 
۱۳۹۳/۰۷/۱۲ ۲۲:۱۷
 
۱۳۹۳/۰۷/۰۶ ۱۲:۳۵
 
۱۳۹۳/۰۷/۰۱ ۰۸:۲۰
 
۱۳۹۳/۰۶/۳۱ ۱۲:۰۳
 
 
کلمات کلیدی : نشر روزگار
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
دوبلینی‌های ماجراجو و پردغدغه