توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 192712
پنج خصلت انسان از دید امام صادق(ع)
تاریخ انتشار : جمعه ۲۱ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۵۹
آزادي خواهي انسان به اين معناست که اولا انسان يك روحي از عصيان داشته باشد تا با موانع بجنگد و مبارزه كند و از سوی دیگر در همان حال بايد موجودي باشد مسلم و منقاد و اهل انضباط .

 
به گزارش مهر، بحث نیاز انسان به آزادي چندان احتياجي به توضيح و توجیه ندارد، چرا که انسان باید از قيدوبندهايي كه مانع رشد و تكامل او مي شود آزاد باشد. به جز جمادات كه احتياجي به آزادي ندارند جاندار اعم از گياه و حيوان و انسان احتياجي به آزادي و فضاي باز دارد و اينكه مانعي براي رشد و فعاليتش نباشد. جماد چون رشد و تكامل ندارد احتياجي به آزادي ندارد و نبات و حيوان و انسان چه از جنبه فردي و چه از جنبه اجتماعي چون يك موجود متكامل و بالنده و مترقي و رو به سوي كمال است احتياج دارد كه در مقابلش مانعها و سدهايي وجود نداشته باشد تا بتواند راه خودش را طي كند، با يك تفاوت ميان انسان و ميان گياه و حيوان.

 
گياه و حيوان احتياج به آزادي دارند يعني نبايد مانعي در خارج وجود داشته باشد و عدم المانع كافي است. يك گل در يك گلدان و يا در يك باغچه بايد مانعي در كنارش و درهر جا نباشد براي اينكه او رشد كند، ريشه بدواند و شاخ و برگ پيدا كند. حيوان هم چنين است ولي انسان به آن جهت كه موجودي مستقل و مختار و آزاد است و موجودي است كه سرنوشتش به خودش واگذار شده است. "انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا"؛ ما به حقيقت راه را به انسان نموديم حال خواهد هدايت پذيرد و شكر نعمت گويد و خواهد آن نعمت را كفران كند. آنچه كه خلقت و طبيعت، رايگان در اختيار گياه و حيوان مي گذارد انسان خود بايد آن را كسب كند و به وجود بياورد. انسان خودش بايد آزادي خواه باشد اما آزادي خواهي در گياه و حيوان معني ندارد.

 
آزادي خواهي انسان به اين معناست که بايد اولا در انسان يك روحي از عصيان و تمرد و پرخاشگري باشد تا با موانع بجنگد و مبارزه كند. اما همين كافي نیست، چرا که اگر روح انسان تنها پرخاشگر و جنگنده و عاصي و متمرد باشد و غير از اين چيز ديگر نباشد او يك موجود هرج و مرج طلب خواهد بود. يك چيز ديگر هم بايد به او ضميمه بشود؛ تسليم، انقياد و انضباط،كه ضد عصيان و تمرد و پرخاشگري است. يعني انسان در آن واحد، هم بايد موجودي باشد پرخاشگر و عاصي و در همان حال بايد موجودي باشد مسلم، منقاد و اهل انضباط.

 
قرآن مجید در آیه 22 سوره جاثیه می فرماید: "افرايت من اتخذ الهه هويه؛ آيا ديدي آن كسي كه هواي نفس خودش را معبود خود گرفت." يعني بنده هواي نفس شد. بنده نفس باشم يعني چه؟ چون هواي نفس من مال خودم است، ديگر من بنده كسي نيستم. پاسخ اين است اشتباه كرده ايم كه خودمان را فقط نفس و هواهاي نفساني مي دانيم. نمي دانيم كه من حقيقي و واقعي ما اسير اين هوي نفس ماست.

 
روزي پيغمبراكرم به ميان اصحاب صفه آمد. با يكي از اينها صحبت مي كرد. او عرض كرد: يا رسول الله قد عزفت نفسي عن الدنيا فاستوي عندي ذهبها و حجرها؛ يا رسول الله! اصلا روح من از دنيا آزاد شده او تعبير ديگري به كار برد، گفت روح من بي رغبت شده به طوري كه الان سنگ و طلاي دنيا براي من مساوي است. پيغمبربه او فرمود؛"اذا صرت حرا" پس حالا تو يك آزاد مردي حالا من مي توانم بگويم تو آزادي.

 
حضرت علي(ع) در نهج البلاغه حكمت 123 مي فرمايد: اين دنيا بازار خريد و فروش است انسان وقتي در اين بازار مي آيد يكي خودش را مي فروشد و مي رود و يكي خودش را مي خرد و آزاد مي كند.

 
امام صادق(ع) در حديثي می فرماید پنج خصلت است كه اگر در انسان اين خصلت ها و لااقل يكي از اينها وجود نداشته باشد اين انسان اصلا قابل معاشرت و قابل اينكه با او بنشيني و از وجودش بهره بگيري نيست. اول وفا انسان بي وفا؛ انسان نيست در انسانيتش نقصان است. دوم تدبير؛ مدبر بودن و انديشه داشتن،حساب كردن در كارها. تدبير از نظر اسلام عجيب است. در همین رابطه پيغمبر اكرم می فرماید؛ من بر امت خودم از اينكه روزي از نظر اقتصادي در فقر گرفتار باشند بيمناك نيستم اما از اين بيمناكم كه روزي فقر تدبيري پيدا كنند،فكر و نقشه نداشته باشند، نتوانند آينده را ببينند و بفهمند و براي خودشان نقشه بكشند.

 
سوم حيا؛ امان از آن مردمي كه پرده حيا را دريدند! امان از آن وقتي كه نوجوانان و جوانان از احدي حيا نكنند نه از بزرگترنه از پدر و مادرو امان از آن روزي كه حيا از بين برود و كهنه تلقي بشود. چهارم حسن خلق، خوشخويي، مومن خوشخوست و عبوس و ترشرو نيست. مومن بد معاشرت نيست. فرمود پنجم خصلتي است كه جامع همه اين خصلت هاست آزاد منشي، حريت ضمير.
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.