توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 188113
درباره ردصلاحیت هاشمی
مجید بهرامی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۴۵
بدنبال اعلام رسمی لیست کاندیداهای احراز صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان و حذف نام حضرت ایت الله هاشمی رفسنجانی از این لیست واکنش های متفاوتی از طرفداران و مخالفان ایشان در رسانه ها را شاهد بودیم .

یکی از این واکنش ها، نامه حضرت ایت الله حائری شیرازی به مقام معظم رهبری در خصوص درخواست حکم حکومتی و تذکر به شورای نگهبان مبنی بر تجدید نظر این شورا در خصوص حضور تمامی سلایق در میان داوطلب ریاست جمهوری بود تا بدینوسیله امکان جذب حضور حداکثری مردم برای تحقق شعار حماسه سیاسی عینیت یابد. ایشان در نامه خود به سبک و سیاق معلوم خودشان با استفاده بجا از تماثیل ومثل، بازی دو رقیب در ورزش فوتبال یعنی تیم های استقلال و پرسپولیس را مورد استفاده قرار داده و امدن صد هزار تماشگر به این بازی را نشانه شور و تحرک مردم دانستند و گفتند اگر یکی از این دو تیم در میدان با هم رقابت نکنند تعداد تماشاگران به حداکثر نمی رسد.

با بهره گیری ازاین مثال قصد دارم بگویم که هاشمی با حضور و اعلام کاندیداتوری خود و اتفاقات بعدی مرد همیشه میدان و پیروز نهایی در این انتخابات شد.

همه ورزش دوستان بخوبی می دانند که تیم پرسپولیس در سال ۵۲ توانست در یک بازی تاریخی رقیب خود را با شش گل از میدان بدر کند و همین بازی کافی بود که حالا با بیش از چهل سال از گذشت ان هواداران دو تیم برای همدیگر کری بخوانند . این بازی چنان در ذهن هواداران دو طرف نقش بسته که حتی نوجوانان هوادار ۱۵ و ۱۶ ساله پرسپولیس امروزی از ان یاد می کنند و هوادران مقابل هم با همین سن و سال برای جبران ان، چهار شکست پیاپی پرسپولیس در سال های اخیر را به رخ هواداران مقابل می کشانند.اما شیرینی پیروزی شش تایی هنوز در کام طرفداران پرسپولیس مانده و تلخی ان از ذهن طرفداران استقلال بیرون نشده است.

اما تا اینجای کار بحث بیشتر ورزشی بود نه سیاسی و ارتباطش با هاشمی و انتخابات ۹۲ چه بوده است.

همه به خوبی می دانند هاشمی سیاستمداری کهنه کار و سرد و گرم دنیا دیده می باشد . پست ها و مسئولیت های بی شمار ایشان در بعد از انقلاب همه گویای این مطلب است که هرجا نام انقلاب بوده در کنارش اسم هاشمی هم بوده است. وشاید بی ربط نباشد که جمله حضرت امام در مورد هاشمی که فرمودند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است به همین دلیل باشد . باید اذعان داشت ذات مسئولیت و پست و مقام در جمهوری اسلامی برای یک فرد ۷۹ ساله همچو هاشمی دیگر جذابیتی ندارد. ثروت و اندوخته مادی هاشمی که بخشی از ان ارث پدری بوده وشاید بخشی از ان هم عنایت نظام باشد دیگر انگیزه ایی برای این پیر مرد چشم سیر از دنیا باقی نمی گذاشت تا طلب مادی از جمهوری اسلامی داشته باشد. اما چه دلیلی باعث شد ایشان در این شرایط سنی پا به عرصه جنجال برانگیز انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بگذارد ، انتخاباتی که در اخرین مرحله حضور خودش در ان (سال ۸۴) شکست خورده بود.

هاشمی به خوبی می دانست ان چه را بظاهر بدست می اورد بالاتر از سال ۸۴ نخواهد بود ولی باید به نحوی خاطره تلخ ۸۴ را از اذهان پاک نماید که موافق و مخالف تا سال ها بعد از بتوانند در مورد ان صحبت کنند و هریک در صحت یا غلط بودن ان بحث کنند و تصمیم تصمیم گیران نظام را به چالش و سئوال و تردید بنگرند. وحداقل آن شورای نگهبان را به مقام پاسخگویی در افکار عمومی بکشاند.

هاشمی با بهره گیری مناسب از شرایط کنونی کشور و شرایط بد اقتصادی و تورمی و وضعیت سخت معیشت مردم به طرز ماهرانه‏ایی شبیه منجی در آخرین لحظات وارد معرکه کارزار انتخابات گردید و متعاقب ان شور و شوق عجیبی را در دل طرفداران خود و قاطبه مردم ایجاد نمود تا انجا که در اکثر نظر سنجی های دنیای مجازی بیش از شصت درصد ارا را به خود معطوف ساخت و از ان سو با بهم خوردن ارایش سیاسی رقبا، تمامی تلاش مخالفینش بر سر مبارزه با هاشمی شکل گرفت. بر همین اساس تمامی پیش‏بینی ها براین موضوع اتفاق نظرداشت که حماسه سیاسی در شرف شکل گیری است و حتی در بین عوام برخی مخالفین وی این حماسه را به حماسه حسینی هم تشبیه کردند .

معادله دو سر برد هاشمی شروع شده بود و هاشمی عملا تصمیم گیران اصلی انتخابات را به مراحل خطرناک خودزنی سیاسی کشاند و ان به این گونه بود اگر هاشمی از فیلتر شورای نگهبان رد می شد این به معنی خط بطلانی بود بر همه حرف های زده شد بعد از فتنه ۸۸ در مورد ایشان و اما اگر همچون اکنون در پس این فیلتر باقی ماند این سئوال در اذهان و افکار عمومی تا سال ها باقی خواهد ماند، چطور فردی که ریاست چهارمین رکن نظام یعنی مجمع تشخیص مصلحت را به عهده دارد رد صلاحیت می شود.

و در این جاست که هاشمی به عنوان چهره ایی به ظاهر شکست خورده اما در واقع مظلوم در حالی صحنه انتخابات ۹۲ را ترک می‏کند که به عنوان قهرمانی که می توانست کشور را از بحران‏های کنونی که حتی رهبری هم به ان اذعان نمودند(بیکاری و گرانی) نجات دهد، در اذهان طرفدارانش باقی ماند ، و از سوی دیگر هاشمی منجی شکست خورده ایی بود که فقط تبعیت او از قانون (تمکین از نظر شورای نگهبان) باعث شد که چهار سال تبلیغات مخالفانش که او را ضد قانون معرفی کرده بودند چون او از فتنه گران حمایت کرده بود، با شکست روبرو شود . لذا اکنون مخالفانش نمی توانند پاسخ قانع کننده ایی بر اتهام منش ضد قانون رفتار کردن هاشمی داشته باشند و بدینوسیله هاشمی مخالفان را عملا وادار نمود که غیر مستقیم و تلویحا با این رد صلاحیت حکم بر برائت او مبنی بر تبعیت محض هاشمی از قانون بدهند. چیزی که مخالفان و موافقان هاشمی عملا در رفتار ایشان بعد از اعلام رد صلاحیت مشاهده کردند.

از سوی دیگر اگر وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم به همین منوال ادامه پیدا کند نقش هاشمی به عنوان منجی وضعیت اقتصادی در اذعان موافق و مخالفانش باقی خواهد ماند و مخالفان باید هر روز دنبال توجیهی برای وضع موجود ارائه بدهند و موافقان هاشمی نیز با چماق «هاشمی اگر بود این وضع ما نبود» بر سر مخالفان خواهند کوبید.

و از امروز به بعد است که اعضای شورای نگهبان با نذر و نیاز و استغاثه از درگاه خداوند باید بخواهند که هر کس در انتخابات برنده شد و رئیس جمهور ایران گردید بتواند در چهار سال آینده ایران را از مشکلات اقتصادی و سایر مسایل سربلند بیرون بیاورد وگرنه باید پاسخگوی ملت ایران باشد که مردم ایران را از توانایی های هاشمی محروم ساختند.
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.