نظر منتشر شده
۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 143013
نشانه هاي شيعه در بيان امام صادق‌(ع)
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۲۰:۴۱
حضرت امام جعفر صادق‌(ع) در روايتي صفات و ويژگي‌هاي شيعيان اهل بيت‌ پيامبر(ص) را بيان نموده است، حوزه نيوز ضمن تبريک فرا رسيدن سالروز ميلاد با سعادت رييس مذهب شيعه نشانه‌هاي شيعه از نگاه حضرتش را تقديم مي‌کند.

* شيعه اهل امانت است

۱- قَالَ الصَّادِقُ(ع) شِيعَتُنَا أَهْلُ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ أَهْلُ الْوَفَاءِ وَ الْأَمَانَةِ وَ أَهْلُ الزُّهْدِ وَ الْعِبَادَةِ أَصْحَابُ إِحْدَى وَ خَمْسِينَ رَكْعَةً فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ الْقَائِمُونَ بِاللَّيْلِ الصَّائِمُونَ بِالنَّهَارِ يُزَكُّونَ أَمْوَالَهُمْ وَ يَحُجُّونَ الْبَيْتَ وَ يَجْتَنِبُونَ كُلَّ مُحَرَّم.

حضرت صادق عليه السّلام فرمود: شيعيان ما اهل پارسائى، كوشش، وفاء، امانت، زهد و عبادتند، مردمى هستند كه در شبانه روز پنجاه و يك ركعت نماز مي‌گزارند، شب را به نماز مى‏ايستند، و روزها روزه مي‌گيرند، زكوه مال خويش را مى‏پردازند، و حج مي‌كنند و از هر عمل حرامى دورند. (بحار الأنوار ، ج‏۶۵، ص: ۱۶۷)

* تمسک به اهل بيت(ع)

۲- قَالَ الصَّادِقُ(ع) كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ شِيعَتِنَا وَ هُوَ مُتَمَسِّكٌ بِعُرْوَةِ غَيْرِنَا

حضرت صادق (عليه السّلام) فرموده: دروغ گفته كسى كه گمان كرده شيعه و از پيروان ما است در حالى كه به دستگيره‌اي جز ما چنگ‌زده است (پيرو ديگران است) . (بحار الأنوار ، ج‏۲، ص: ۹۸)

* ويژگي شيعه

۳- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ وَ اللَّهِ مَا شِيعَةُ عَلِيٍّ(ع) إِلَّا مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَه

حضرت صادق عليه السّلام فرمود: به خداوند سوگند شيعيان على كسانى هستند كه شكم و دامن خود را نگه دارند و براى خداوند كار كنند و اميد ثواب از او را داشته باشند و از عذاب او بترسند.(بحار الأنوار، ج‏۶۵، ص: ۱۶۸)

* تلاش بسيار

۴- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِنَّمَا شِيعَةُ جَعْفَرٍ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ اشْتَدَّ جِهَادُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ فَإِذَا رَأَيْتَ أُولَئِكَ فَأُولَئِكَ شِيعَةُ جَعْفَر.

امام صادق (ع) فرمود: پيرو جعفر تنها كسى است كه شكم و دامن خود را از حرام نگهدارد و بسيار كوشا باشد و براى آفريننده خود، كار كند و به اميد پاداش از او و ترسناك از كيفر او باشد، اگر چنين افراد را ديدى شيعيان جعفر آنانند .(الخصال، ج‏۱، ص: ۲۹۶)

* نيکي را مقدم مي‌دارد

۵- سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ شِيعَتِهِمْ فَقَالَ شِيعَتُنَا مَنْ قَدَّمَ مَا اسْتَحْسَنَ وَ أَمْسَكَ مَا اسْتَقْبَحَ وَ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَارَعَ بِالْأَمْرِ الْجَلِيلِ رَغْبَةً إِلَى رَحْمَةِ الْجَلِيلِ فَذَاكَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا وَ مَعَنَا حَيْثُمَا كُنَّا.

از حضرت صادق عليه السّلام صفات و خصوصيات شيعه را پرسيدند، فرمود؛ شيعه ما كسى است كه به خاطر رغبتي که به رحمت خدا دارد هر چه را نيك مي‌شمرد مقدم مي‌دارد و انجام مي‌دهد و هر چه را زشت مي‌شمرد در انجام آن دست نگه‌ مي‌دارد، و نيكى را بروز مي‌دهد، در كارهاى خير و مهم پيشتاز است، پس چنين فردى از ما و بسوى ما و با ماست هر كجا بوده باشيم .( بحار ، ج‏۶۵، ص: ۱۶۹).

* روايتي از امام باقر‌(ع)

۶- عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ(ع)يَا أَبَا الْمِقْدَامِ إِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ(ع) الشَّاحِبُونَ النَّاحِلُونَ الذَّابِلُونَ ذَابِلَةٌ شِفَاهُهُمْ خَمِيصَةٌ بُطُونُهُمْ مُتَغَيِّرَةٌ أَلْوَانُهُمْ مُصْفَرَّةٌ وُجُوهُهُمْ إِذَا جَنَّهُمُ اللَّيْلُ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ فِرَاشاً وَ اسْتَقْبَلُوا الْأَرْضَ بِجِبَاهِهِمْ كَثِيرٌ سُجُودُهُمْ كَثِيرَةٌ دُمُوعُهُمْ كَثِيرٌ دُعَاؤُهُمْ كَثِيرٌ بُكَاؤُهُمْ يَفْرَحُ النَّاسُ وَ هُمْ يَحْزَنُون.

ابى مقدام گويد: امام باقر(ع) مرا فرمود: اى ابا مقدام شيعه على (ع) فقط افرادى هستند كه رنگ رخسارشان دگرگون شده و اندامشان لاغر گشته و خشكيده و لبهايشان خشك و شكمهايشان خالى است و رنگشان پريده و صورتشان زرد است چون تاريكى شب آنان را فرا گيرد زمين را بستر گيرند و پيشانى بر زمين نهند، سجده‏ها كنند و اشکها بريزند، بسيار دعا كنند و بسيار بگريند مردم شادى كنند و آنان غمگينند. ( الخصال، ج‏۲، ص: ۴۴۴)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۱-۲۱ ۰۹:۲۰:۲۷
شرم بر من باد که خود را شیعه شما خواندم...
من دوستدارو هوادار شمایم..
مرا همراه خود سازید (650229) (moderator22)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۱-۲۱ ۱۶:۵۹:۳۰
مناظره خیلی خواندنی امام صادق(ع) با یک طبیب هندی
ربيع حاجب مى گويد: روزى طبيبي هندى در مجلس منصور كتاب طب مى خواند، در حالى كه امام صادق عليه السّلام درآنجا حضور داشت. چون از قرائت مسائل طب فراغت يافت، به امام ششم عليه السّلام گفت: دوست دارى از دانش خود به تو بياموزم؟ حضرت فرمود: نه، زيرا آنچه من مى دانم از دانش تو بهتر است. طبيب پرسيد: تو از طب چه مى دانى؟ فرمود: من حرارت را با سردى، و سردى را با گرمى، رطوبت را با خشكى، و خشكى را با رطوبت درمان مى كنم، و مسأله تندرستى را به خدا وامى گذارم و براى تندرستى دستور پيامبر را به كار مى برم كه فرمود: «شكم خانه درد است، و پرهيز درمان هر دردى است، و تن را به آنچه خوى گرفته بايد عادت داد».
طبيب گفت: طب جز اين چيزى نيست.
امام گفت: مى پندارى كه من اين دستورها را از كتاب هاى بهداشتى ياد گرفته ام؟ گفت: آرى، امام فرمود: من اين ها را از خدا فرا گرفته ام. تو بگو من از جهت بهداشت داناترم يا تو؟ طبيب گفت:البته من. امام عليه السّلام فرمود: اگر اين چنين است من از تو سؤالاتى مى پرسم، تو پاسخ بده. گفت: بپرس.
امام صادق(علیه السلام) سئوالات زير را از طبيب هندي پرسيدند:
"چرا جمجمه ي سر چند قطعه است؟
چرا موى سر بالاى آن است؟
چرا پيشانى مو ندارد؟
چرا در پيشانى خطوط و چين وجوددارد؟
چرا ابرو بالاى چشم است؟
چرا دو چشم مانند بادام است؟
چرا بينى ميان چشم هاست؟
چرا سوراخ بينى در زير آن است؟
چرا لب و سبيل بالاى دهان است؟
چرا مردان ريش دارند؟
چرا دندان پيشين، تيزتر و دندان
آسياب، پهن و دندان بادام شكن بلند است؟
چرا كف دست ها مو ندارد؟
چرا ناخن و مو جان ندارند؟
چرا قلب مانند صنوبر است؟
چرا شُش دو تکه است و در جاى خود
حركت مي كند؟
چرا کبد(جگر) خميده است؟
چرا كليه مثل دانه لوبياست؟
چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا مى گردند؟
چرا گام هاى پا ميان تهى است؟ "
طبيب هندي در پاسخ به تمامي سئوالات بالا گفت : نمي دانم.
امام فرمود: من علّت اينها را مى دانم. طبيب گفت: بيان كن. امام فرمود:
جمجمه به دليل اينکه ميان تهى است، از چند قطعه آفريده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ويران مى شد، لذا چون چند قطعه است، ديرتر مى شكند.
موى در قسمت بالاي سر است، چون از ريشه ي آن روغن به مغز مى رسد و از سر موها كه سوراخ است، بخارات بيرون مى رود و سرما و گرمايى كه به مغز وارد مى شود، دفع مي شود.
پيشانى مو ندارد، براى آنكه روشنايى به چشم برسد.
خط و چين پيشاني نيز عرقي را از سر مي ريزد، نگه مي دارد تا وارد چشم ها نشود و انسان بتواند آن را پاك كند، مانند رودخانه ها كه آب هاي روى زمين را نگهدارى مى كنند.
ابروها بالاى دو چشم قرار دارند تانور به اندازه ي کافي به آنها برسد. اى طبيب، نمى بينى وقتي شدت نور زياداست، دست خود را بالاى چشم ها مي گيري تا روشنى به مقدار کافي به چشمهايت برسد و از زيادى آن پيشگيرى كند؟!
بينى بين دو چشم قرار دارد تا روشنايى را بين آنها به طورمساوي تقسيم كند.
چشم ها شکل بادام هستند تا ميل دوا در آن فرو برود و بيرون آيد. اگر چشم چهار گوش يا گرد بود، ميل در آن به درستي وارد نمى شد و دوابه همه جاي آن نمى رسيد و بيماري چشم درمان نمى شد.
خداوند سوارخ بينى را در زير آن آفريد تا فضولات مغز از آن پايين بيايد و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بيني در بالا بود، نه فضولات از آن پايين مى آمد و نه بوي چيزي را در مى يافت.
سبيل و لب را بالاى دهان آفريد، تا فضولاتى را كه از مغزپايين مي آيد نگه دارد و خوراك و آشاميدنى به آن آلوده نگردد و آدمى بتواند آنها را از پاک کند.
براى مردان محاسن(ريش) را آفريد تا نيازي به كشف عورت(پوشاندن سر)نداشته باشند و مرد و زن از يكديگر مشخص شوند.
دندان هاى پيشين را تيز آفريد تا گزيدن آسان گردد، و دندانهاى آسياب را براى خرد كردن غذا پهن آفريد، و دندان نيش را بلند آفريد تادندان هاى آسياب را مانند ستونى كه در بنا به كار مى رود، استوار كند.
دو كف دست را بى مو آفريد تا سودن به آنها واقع گردد. اگر کف دست مو داشت، وقتي انسان به چيزي دست مي کشيد به خوبي آن را حس نمي کرد.
مو و ناخن را بى جان آفريد، چون بلند شدن آنها زشت و کوتاه کردن آنها زيباست. اگر جان داشتند، بريدن آنها همراه با درد زيادي بود.
قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باريك قرار داد تا در ريه ها در آيد و از باد زدن ريه خنك شود.
كبد را خميده آفريد تا شكم را سنگين كند و آن را فشار دهد تا بخارهاى آن بيرون رود.
كليه را مانند دانه لوبيا ساخت، زيرا منى قطره قطره در آن مى ريزد و از آن بيرون مى رود. اگر کليه چهار گوش يا گِرد بود، اولين قطره مى ماند تا قطره دوم در آن بريزد و آدمى از انزال لذت نمى برد. زماني که منى از محل خود كه در فقرات پشت است، به كليه مي ريزد، كليه چون كرم بسته و باز مى شود و کم کم مني را به مثانه مى رساند.
خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد، تا انسان به جهت پيش روى خود راه رود، و به همين علت حركات وى ميانه است، و اگر چنين نبود در راه رفتن مى افتاد.
پا را از سمت زير و دو سوى آن، ميان باريك ساخت، براى آنكه اگر همه پا بر روي زمين قرار مي گرفت، مانند سنگ آسياب سنگين مى شد. سنگ آسياب چون بر سر گردى خود باشد، كودكى آن را بر مى گرداند و هر گاه بر روى زمين بيفتد، مردي قوي به سختى مى تواند آن را بلند كند.
آن طبيب هندى گفت: اين ها را از كجاآموخته اى؟ فرمود: از پدرانم و ايشان از پيامبر و او از جبرئيل، امين وحى و او از پروردگار كه مصالح همه اجسام را داند.
طبيب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترين مردم روزگارى (651067) (moderator22)
 
amir
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۱-۲۱ ۲۰:۵۸:۳۳
در مورد آخرین حدیث از امام محمد باقر (ع) ذکر این نکته ضروری است است که ائمه ما از گوشه نشینی و ازلت دائمی نهی کرده اند از جمله امام علی (ع) در جواب یکی از شیعیان که احوال برادر خود را با وجود اینکه وضع مالی خوبی داشت ولی به ریاضت از دنیا و ترک مردم روی آورده بود توصیف کرده بود اشتباه دانسته و پس از احضار وی نصییحت فرموده بودند که به زندگی برگرد و از نعمتهای خدا درست استفاده کن و در اختیار دیگران هم قرار بده. لذا در نقل این روایت و راوی آن که انسان را به گوشه گیری و ... سوق می دهد و نتیجه ایی جز عدم پویایی و نشاط جامعه ندارد باید بیشتر بررسی وتعمق کرد. (651477) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.