کد مطلب: 260545
پاسخی به یک مطلب منتشر شده در الف؛
آیا هنوز مرغ یک پا دارد؟
علی سرزعیم، 29 بهمن 93
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۲۷
نوشته اخیر آقای دکتر سیاح تحت عنوان "
ده سال گذشت و رو سیاهی به که ماند؟" موجب تأسف اینجانب شد چرا که نشان داد به رغم نوشتههای مختلف، هنوز برای برخی از هواداران طرح تثبیت قیمتها اشکالات این طرح روشن نشده است و ظاهراً استدلالهای منطقی در خلال هیاهوهای سیاسی گم میشود و افراد بیشتر به این هیاهوها توجه میکنند تا به استدلالات. از آنجا که اینجانب نیز در طی دورهای در روزنامه دنیای اقتصاد مشغول به کار بودم و در آنجا به این طرح انتقاد کردم ضروری میدانم تا برخی توضیحات را ارائه کنم.
۱. نویسنده مذکور با ذکر این نکته طرح تثبیت قیمتها موجب شد تا تورم در سال ۸۴ و ۸۵ به رخ تاریخی ۱۰.۴ و ۱۱.۹ برسد، مدعی شدهاند که این طرح درست بوده است. در پاسخ باید گفت که اولاً شما مطمئن هستید که سهم قیمت کالاها و خدمات دولتی در شاخص قیمتها آنقدر زیاد است که طرح تثبیت قیمتها موجبات این کاهش را فراهم آورده است؟ آیا سیاستهای پولی آن زمان سهمی در این کاهش نداشته است؟ یا سهم هر کدام چقدر بوده است؟ من شخصاً به جزییات این آمار نگاه نکردهام و قضاوتی در این رابطه ندارم ولی نگاه کلی و سرسری به دادهها و قضاوت عجولانه مبتنی بر آن را به لحاظ علمی درست نمیدانم.
۲. فرض کنید که همه افت تورم سال ۸۴ و ۸۵ به طرح مذکور بازگردد. همه میدانیم که در عرصه سیاستگذاری باید جامعنگر بود. چه کسی میتواند ادعا کند که مهمترین هدف یک سیاست گذار باید کاهش تورم باشد؟ اگرچه توده مردم اهمیت تورم را خیلی زیاد برآورد میکنند اما از دید اقتصاددانان زیانهای تورم بسیار کمتر از چیزی است که توده مردم ارزیابی میکنند (تفصیل بیشتر در کتاب اینجانب اقتصاد برای همه، فصل سوم). از منظر یک سیاستگذار اصلاح رفتار مصرفکننده از اهمیت بسزایی برخوردار است. از آن مهمتر بازتعریف نوع رابطه توده مردم و دولت اهمیت بلندمدتتری دارد. بهجای اینکه این ذهنیت در میان مردم قوام یابد که دولت نهادی است که خدماتی عرضه میکند و در قبال آن چیزی دریافت نمیکند، باید این ذهنیت رشد کند که دولت نیز درازای خدمات خود مبلغی را دریافت میکند.
۳. شواهد آماری مختلف حاکی از آن است که سرانه مصرف آب، برق، گاز، بنزین و دیگر خدماتی که در ایران مشمول یارانه است به شکل معناداری بیش از متوسط جهانی است. اگر حرفهای پوچ و عوامانه مبنی بر اینکه ایران با همه کشورهای دنیا فرق دارد و گل سرسبد روزگار است را کنار بگذاریم کاملاً میتوان دریافت که باید با استفاده از ابزار قیمتی رفتار مصرف کننده را اصلاح کرد. بحران آب امروز، بحران وزارت نیرو در بدهیهای انباشت شده به پیمانکاران، حجم بالای مصرف نفت در داخل کشور و ظرفیت اندک کشور برای صادرات همگی شواهدی از روند نادرستی است که از گذشته ایجاد شده بود و شوربختانه طرح تثبیت قیمتها به تداوم آن کمک کرد. متأسفانه هر کدام از موارد فوق درد جانکاهی برای اقتصاد ایران است که تشریح آن خود مجال جداگانهای میطلبد و متأسفانه حل کردن آن برای این دولت و دولت قبل و دولتهای بعد به امری بسیار دشوار تبدیل شد و بیتردید طرح مذکور به معضل شدن این موارد بسیار یاری رساند.
۴. یکی از ادعاهای اساسی طرح تثبیت قیمتها این بود که اجرای این طرح یک شوک درمانی به اقتصاد بود که این طرح جلوی آن را گرفت. در پاسخ باید گفت که شوک درمانی سیاست همیشه مذمومی نیست. در برخی شرایط باید شوک درمانی کرد و در برخی شرایط باید روال تدریجی را در پیش گرفت. یکسان سازی نرخ ارز در دوران خاتمی به شکل شوک درمانی انجام شد که اتفاقاً نمونه موفقی از آب درآمد! برخلاف تصور دوستان، اتفاقاً زمان مناسب برای اعمال شوکهایی از این دست به اقتصاد ایران همان سالهای ۸۴ تا ۸۸ بود. اینجانب در سرمقالههای مختلف به دولت وقت یادآوری کردم که با توجه به وفور بیسابقه درآمد نفت، باید تصمیمات سخت را در آن زمان اتخاذ کرد. بهبود وضع درآمد مردم و پر بودن جیب دولت انجام این تصمیمات سخت را امکانپذیرتر میساخت ولی همانگونه که حدس میزدم همیشه کارهای سخت به دوران سخت و رکود محول میشود. چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید، دولت فعلی باید در زمانه کاهش قیمت نفت، این اقدامات دشوار را انجام دهد و متأسفانه بخش ضعیف جامعه از این حیث بیشتر آسیب خواهد دید تا اینکه در دهه هشتاد این کار انجام میشد.
۵. نکته دیگری که نشان از آن دارد که واضعان طرح تثبیت قیمتها شناخت درستی از مکانیزم قیمتها و نقش مهم آن در تخصیص بهینه منابع نداشتند، اصرار آنها بر تثبیت قیمتها بود. اگر آنها به ضرورت اصلاح قیمتها وقوف داشتند ولی رشد ناگهانی را نمیپسندیدند میتوانستند بر رشد آرام و متوازن قیمتها بهجای تثبیت قیمت تأکید کنند.
۶. اینجانب در همان زمان در سرمقالههای خود در روزنامه دنیای اقتصاد، به ادعای بیکشش بودن مصرف بنزین به تفصیل پاسخ دادم ( به عنوان مثال رجوع کنید به بطلان يك ادعاي نظري پس از سهميه بندي (پاسخي عملي به يك ادعاي نظري)، چهارشنبه ۱۳ تير ۱۳۸۶ و همچنین پاسخي به انتقادات بحث كشش پذيري، شنبه ۱۶ تير ۱۳۸۶ و همچنین اثرات بلندمدت تجديدنظر در قيمت گذاري بنزين، دوشنبه، ۱ مرداد ۱۳۸۶ در صفحه تحلیل روزنامه دنیای اقتصاد). در اینجا به ذکر این تذکر بسنده میکنم که قرار بود با درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی منابع لازم برای توسعه حملونقل عمومی فراهم شود. بهجای اینکه وارد بازی بیحاصل بحث بر سر تقدم مرغ و تخممرغ شویم باید به این امر اقرار کرد که لازم است همسو با افزایش قیمت بنزین و دیگر اقلام، خدمات حملونقل عمومی توسعه یابد و دیگر اقدامات یادشده صورت گیرد.
۷. در مورد اینکه الزام به طرح تثبیت قیمتها انگیزه بهینهسازی هزینهها را فراهم کرد، من هیچ شواهد پشتیبانی تاکنون مشاهده نکردهام. البته تأکید میکنم که اینجانب مشاهده نکردهام و این به معنی آن نیست که اصلاً چنین شواهدی وجود ندارد اما بدبینی خود را به اثربخشی این قبیل اقدامات در کارا کردن دستگاههای دولتی پنهان نمیکنم. با شناختی که اینجانب از دستگاههای دولتی دارم بعید میدانم با این قبیل کارها تغییرات جدی در عملکرد آنها رخ دهد مضاف بر اینکه من شواهدی مشاهده نکردهام که بالا بودن هزینه تمام شده خدمات دولتی در ایران را نشان دهد کما اینکه در سالهای پس از تحریم نیز که بودجه دستگاهها دچار محدودیت شد، تغییر محسوسی در عملکرد دستگاهها ایجاد نشد.
۸. درنهایت دوست دارم احساس خود را نیز به صراحت منتقل کنم. من هر روز صبح که برای صبحانه گاز را روشن میکنم با خود به این فکر میروم که الان گازی که متعلق به همه نسلها-فرزندانم و فرزند فرزندانم و نتیجههای آنها – است را دارم میسوزانم. آیا من حق دارم که بیمحابا آنها را از این نعمت خدادادی محروم کنم؟ من میدانم که عموم مردم اینگونه به ثروت طبیعی کشور نگاه نمیکنند و کسی دل برای نسلهای بعد نمیسوزاند و همه با دیدی کوتاهمدت رفاه فعلی خود را حداکثر میکنند. باز کردن پنجرهها بهجای بستن شوفاژ، لباس کم پوشیدن در درون خانه در ایام زمستان و روشن بودن چراغ لامپ در زمان مشاهده تلویزیون از شواهد دمدستی بر اشکالات موجود است. بیتردید هیچ خیرخواهی نمیتواند بر این رفتارهای غلط مهر تأیید زند و یقیناً موعظه و فرهنگسازی در این رابطه بیتأثیر است. تنها اصلاحات قیمتی است که خانوارها را به تجدیدنظر وا میدارد و متأسفانه طرح تثبیت قیمتها موجب شد تا این رفتارهای غلط و این هدر دادن منابع کشور سالهای سال ادامه پیدا کند. حال شما بگویید چه کسی مقصر است؟
اقاى توكلى و همكاران ايشان يك توضيح مختصر بابت ادعا ٣٥ تومانى قيمت تمام شده بنزين و تبديل ايران به ژاپن بدهكار اند (2689361) (alef-10)
نويسنده توجه كند اگر دولتها با تدبير و برنامه ريزى و صرفه جويى و جلوگيرى از هزينه هاى غير ضرورى ، و اتلاف منابع و بصورت اساسى و با نگاه درازمدت به امور نگاه و عمل كنند . و همچنين جلوى مفاسد اقتصادى و رشوه و ارتشاء و رانت و باند و انحصار را در امور اقتصادى و بازرگانى كشور بگيرند و در ميان مردم و شهروندان فرهنگ مصرف منطقى و عاقلانه و پس اندازهاى هوشيارانه را جا بيندازند و همچنين كشور را از درگيرى هاى سياسى بين المللى همراه با عزت و اقتدار دور نگه دارند ، نه تنها طرح تثبيت قيمتها عملى صحيح و منطقى است بلكه ميتوان به اين فكر نمود كه طرحهايى مبنى بر كاهش قيمتها داشت كه موجب افزايش قدرت خريد مردم و در نتيجه انگيزه توليد بيشتر و چرخش اقتصاد با حداقل تورم در حد دو تا سه درصد ايجاد گردد . طرح تثبيت قيمتها عملى صحيح و درست و كارشناسانه بود كه اگر با تدبير مديريت كشور دنبال ميشد روزگار و امور كشورمان بمراتب بهتر از اين وضع كنونى بود . (2689369) (alef-10)
نویسنده محترم درست میفرمایند دولتها هم بابت خدماتی که انجام میدهند باید پول بگیرند ولی سوال اینجاست که پس پول نفت و گاز و هزار چیر دیگه که مال این سرزمینه چی میشه؟اینها پول مردم نیستند؟اصلا مگه این دولتمردان همه حقوق خودشون رو از مردم نمی گیرند؟؟
هر وقت همه این پولها بین مردم تقسیم شد اونوقت میتونید بگید هیچ خدمات مجانی دولت نمیده برای کوچکترین کاری پولشو میگیره (2689555) (alef-10)
دولتها ابتدا رکود، تورم، کسری بودجه، دست کردن در جیب مردم از طریق چاپ پول، فساد اقتصادی و اداری، باندبازی و ... را تمام کنند، بعد به فکر اصلاح قیمت ها باشند. دولتی که خودش اسرافکار و پر مصرف است چه انتظاری از مردم دارد.
راهش هم خصوصیسازی و آزادسازی نیست. از سال 68 تفکرات شما و دنیای اقصتاد پیاده میشود و به هیچ جا نرسیدهایم دولت هاشمی، خاتمی و احمدینژاد هر سه در حال اصلاح قیمت حاملهای انرژی و نرخ ارز بودهاند این دولت نیز همان راه را میرود. به جای اینکه بیایید از مردم به خاطر پیادهسازی سیاستهای اشتباه بانک جهانی و صندوق توسعه، ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا عذرخواهی کنید و کنار بروید هر روز طلبکارتر میشوید.
آمارهای بند 3 تان هم تنها در ادعاهایتان پیدا میشود و کسی آنها را ندیده است!
به طور مثال مدام ادعا میشود مصرف گاز مردم ایران چند برابر چین است و کسی نیست بگوید این طبیعی است. چرا؟ چون سبد انرژی چین بیشتر از ذغال سنگ تشکیل شده است و گاز جز در سالهای اخیر نقش اندکی در آن داشته است.
میگویند وزارت نیرو به پیمانکاران بخش خصوصی به خصوص در بخش آب بدهکار است. آخر چه کسی گفت وزارت نیرو وارد این حوزه شود؟ وقتی قناتهای ما با مشارکت مردم محلی به خوبی ساخته و اداره میشد و کل کشور را پوشش میداد و یک قطره آبش هدر نمیرفت چه کسی وزارت نیرو و سرمایهداران بخش خصوصی را وارد این حوزه کرد که امروز به این وضع بیفتد؟ (2691320) (alef-10)
یوسفی
۱۳۹۳-۱۱-۳۰ ۲۲:۰۹:۰۵
هستند اقتصاددانان برجسته ای مانند دکتر جمشید پزویان که به اصلاح قیمتها معتقدند ولی متاسفانه در ان مناظره تلویزیونی جمعه چند ما پیش پخش شد اقتصاد دانان مغررضی هم بودند که با ایشان مخالفت میکردند (2692485) (alef-3)
بازار باید آزاد باشه و چیزی که قیمتها رو مهار میکنه رقابت بین تولید کنندگان هستش. (2694878) (alef-3)