تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۰۰
مساله چیست؟
بیماریهای غیر واگیردار شامل بیماریهای قلبی، سکته ها، سرطان ها، دیابت ها، و بیماریهای مزمن
تنفسی عامل تقریبا ۷۰ درصد از مرگ و میرها در دنیا می باشند. این بیماریها نه تنها نهایتا منجر
به مرگ افراد می شوند، بلکه معمولا باعث می شوند این افراد تا سالیان متمادی نیاز به درمان و
مراقبت پیدا کنند. در نتیجه، بیماریهای غیرواگیردار هزینه های سنگینی را به جامعه و دولتها تحمیل
کرده و خواهد کرد.
بعنوان مثال تخمین زده میشود در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۳۰ بیماریهای غیرواگیردار هزینه ای برابر با ۳۰ تریلیون دلار خواهد داشت. به همین دلیل در قرن جدید، از بیماریهای غیرواگیردار بعنوان مشکل اصل ی نظام بهداشت و سلامت در دنیا عنوان شده است.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۱ جلسه ای مهم را به موضوع بیماریهای غیرواگیردار اختصاص داده و از آنها بعنوان یکی از مهمترین چالشها که توسعه را در قرن جدید تهدید می کند،
نام برد.
بسیاری از بیماریهای غیرواگیردار از طریق کاهش فاکتورهای ریسک شامل نداشتن تحرک بدنی، استعمال دخانیات و الکل ، و برنامهٔ غذایی ناسالم قابل پیشگیری هستند. به همین دلیل سازمان بهداشت جهانی برنامه ای را با عنوان برنامه ی اجرایی جهانی برای پیشگیری و کنترل بیماریهای غیرواگیردار تدوین کرده است که سعی در کاهش عوامل ریسک دارد.
با استناد به آمارهایی که از طریق مراجع داخلی اعلام می شود، به مانند اکثر کشورهای دیگر (چه
پر درآمد و چه کم درآمد)، نرخ بیماریهای غیرواگیردار در ایران هم نگران کننده است.
بعنوان مثال ۷۵ درصد از مرگ ها در کشور بعلت بیماریهای قلب و عروق اتفاق می افتد (روزانه ۳۰۰ نفر) وحدود ۷۰ درصد از هزینه های درمانی کشور صرف این بیماریها می شود. روزانه حدود ۱۰۰۰ نفر درایران دچار سکته مغزی می شوند و سکته مغزی بعنوان اولین یا دومین عامل ناتوانی و معلولیت افراد در ایران است.
نکته ای که بیشتر باعث نگرانی می شود، بالا بودن (و حتی افزایش) فاکتورهای ریسک ابتلا به این بیماریها در کشور است. بیش از نیمی از جمعیت بزرگسال در کشور دچار اضافه وزن و چاقی هستند.
۳۰ درصد از کودکان ایرانی از چاقی رنج می برند. ۹۰ درصد از مردم کشور فعالیت ورزشی منظم ندارند. در حالیکه ۶۰ درصد زنان در ایران دارای اضافه وزن هستند، میانگین تحرک بدنی آنها صفر دقیقه است.
چرا شهرسازی به کمک علم پزشکی آمده است؟
اقدامات متعددی برای کاهش عوامل ریسک ابتلا به بیماریهای غیرواگیردار در نظر گرفته می شود.
بعنوان مثال تبلیغات تلویزیونی می تواند در ترغیب مردم به ورزش کردن تاثیر داشته باشد و یا ترویج فرهنگ استفاده ی کمتر از نمک در پخت غذا می تواند مردم را به داشتن یک برنامه غذایی سالمترترغیب کند.
هر چند داشتن اینگونه برنامه ها در کنترل و پیشگیری از این بیماریها در هر جامعه ای ضروری می باشد، ولی کافی نیست. چون اینگونه برنامه ها معمولا تعداد اندک ی از مردم را هدف قرار میدهد و معمولا بخش مهمی از اینگونه افراد از قبل به فکر سلامت خود هستند. این به این معنا
است که بخش مهم ی از مردم عادی کماکان خارج از تاثیرگذاری اینگونه برنامه ها قرار می گیرند. در
چند سال گذشته کشورهای پیشرفته ی دنیا بر استفاده از شهرسازی در مبارزه با بیماریهای
غیرواگیردار توجه گسترده ای کرده اند.
هدف اینست که با استفاده از شهرسازی و تغییر محیط پیرامون افراد، بتوان باعث بهبود فاکتورهای ریسک ابتلا به بیماریهای غیرواگیردار شد. از آنجا که اقدامات شهرسازی می تواند بر طیف وسیعی از مردم و برای درازمدت تاثیر بگذارد، از اهمیت خاصی در مبارزه با اینگونه بیماریها برخوردار هست. به همین دلیل است که در جدیدترین اقدامات سازمان بهداشت جهانی در کنترل و پیشگیری از بیماریهای غیرواگیردار از 'شهرسازی سلامت- محور’ بعنوان عاملی یاد می شود که می تواند باعث کاهش این بیماریها شود.
شهرسازی مرگبار در کشور…
طنز تلخ اکثر اقدامات شهرسازی در کشور اینست که بسختی می توان برای آنها توجیه علمی ای
حتی مبتنی بر ادبیات ۵۰ سال قبل 'علم شهرسازی' پیدا کرد، چه برسد به اینکه انتظار داشت این
اقدامات مبتنی بر علم روز شهرسازی در جهت ارتقای سلامت شهروندان باشد.
متاسفانه شهرسازی در کشور در سالیان گذشته بجای اینکه ابزاری برای مقابله با بیماریهای مزمن باشد، خود (ناخودآگاه) به گسترش اینگونه بیماریها دامن زده است. بعنوان مثال با اینکه قسمت وسیعی از شهرهای کشور را بافت فرسوده تشکیل می دهد، کماکان در سالیان اخیر اکثر بزرگترین ساخت و سازهای یکپارچه ی مسکونی در نقاط حاشیه ای و ساخته نشده شهرها صورت گرفته است.
نتیجه ی اینگونه مکانیابی و ساخت و ساز بر سلامت ساکنین از قبل معلوم است: آیا 'مادر خانه داری' که در یکی از مجتمع های مسکونی در فاصله ی ۱۰ کیلومتری از شهر اصلی زندگی می کند، اصلا جرات پیاده روی (تحرک بدنی برای پیشگیری از بیماریهای غیرواگیردار) با 'کودک خردسالش' را در آن منطقه که فاقد هیچگونه امکانات رفاهی (حتی یک مغازه خرده فروشی) هست دارد؟
آیا پدر این خانواده که در معرض دیابت هست و از فشار خون بالا هم رنج می برد، بدون استفاده از وسیله ی نقلیه ی شخصی می تواند هر روز ۵ دقیقه راه برود؟ آیا بهتر نبود این مجتمع مسکونی در بافت شهری مکانیابی می شد تا ساکنینش بتوانند حداقل از همان امکانات شهر اصلی استفاده کنند؟
آیادر مکانیابی اینگونه مجتمع های مسکونی به سلامت آینده ساکنینش هیچ فکر شده بود؟
مثال دیگر اینکه، اکثر اقدامات شهرسازی در جهت کاهش ترافیک در شهرهای کشور تنها مختص به
تعریض گسترده ی خیابان ها، ساخت میادین بزرگ، احداث تقاطعهای روگذر و زیرگذر وسیع، و
اتوبان سازیهای گسترده شده است. اینگونه اقدامات نه تنها صرفا اقدامات مخرب و اشتباهی در
'علم شهرسازی' نمی باشند، بلکه می توانند به توسعه و رفاه هر شهر کمک کنند.
ولی اشتباه بزرگ و تاریخی ما این بوده (و هست) که اینگونه اقدامات را در راستای رفاه حال 'وسایل نقلیه ی شخصی' انجام داده ایم نه 'انسان'. به همین دلیل است که میلیاردها تومان هزینه برای ساخت اتوبان و تقاطعهای غیرهمسطح در شهرهای کشور تنها منجر به 'کاهش ترافیک پیاده' و 'افزایش (ترغیب) ترافیک وسایل نقلیه' شده است.
در گسترش استفاده از وسایل نقلیه شخصی، بدون شک 'شهرسازی ماشین-محور' در کشور تاثیرگذار بوده و نمی توان تنها از کارخانجات ماشین سازی گلایه کرد که چرا تولید بالایی دارند. هزینه ی دسترسی به قسمتهای مختلف یک شهر با استفاده از 'وسیله ی نقلیه شخصی' می بایست بالا برود، نه اینکه صرفا با خرید یک ماشین بتوان در همه ی مناطق یک شهر در تمامی ساعات حرکت کرد.
این تنها یک سطحی نگری عمیق است که دسترسی با ماشین شخصی به تمامی نقاط یک شهر را در راستای رفاه شهروندان بداند و در جهت این هدف 'اتوبانسازی' کند. شهرسازی مبتنی بر حرکت ماشین شخصی نهایتا به ناکجاآبادی منجر می شود که هر چقدر هم اتوبان و بزرگراه داشته باشد، جوابگوی حجم وسایل نقلیه ی شخصی آن نمی شود.
این اصل تازه ای در علم شهرسازی دنیا نمی باشد و حداقل ۵۰ سال است که 'نهضت بزرگراهسازی' در شهرسازی با سوال جدی مواجه شده است. حال چگونه می توان در شهرها و محلاتی که جولانگاه حرکت ماشین شخصی شده است، سخن از حرکت پیاده کرد.
آیا بهتر نبود هزینه ی میلیاردی ساخت یک زیرگذر سواره در یک شهر متوسط (به این امید واهی که ترافیک سواره ۳ دقیقه کاهش پیدا کند)، صرف بازسازی و ساخت پیاده روهای محلات آن شهر می شد؟
در محله ای که هنوز پیاده رو ندارد و ماشین با سرعت ۵۰ کیلومتر از آن عبور می کند، چگونه میتوان از
'مادری' انتظار داشت تا اجازه دهد کودکش پیاده به مدرسه ی محلشان (با کمتر از ۱۰۰۰ متر
فاصله) برود تا کودکش با این حرکت پیاده کمتر در معرض چاقی قرار بگیرد؟
و وقتی ما هنوز خوابیم...
در زمینهٔ نقش شهرسازی در پیشگیری از بیماریهای غیر واگیردار، با یک مساله ی چند وجهی که
نیازمند همکاری چند تخصص است، مواجه هستیم. تخصص های شهرسازی (طراحی شهری،
برنامه ریزی شهری) و علوم پزشکی (بهداشت عمومی، اپیدمیولوژی) در این حیطه نقش اساسی
داشته و می بایست با هم همکاری کنند.
ولی متاسفانه در حال حاضر حتی این موضوع در سطح آکادمیک هم در بسیاری از دانشکده های شهرسازی و پزشک ی در کشور ناشناخته و مهجور مانده است. در سطح سازمانهای اجرایی شهرسازی و پزشکی که اوضاع از این هم تاسف بارتر است.در حالیکه در سالهای گذشته و حال این سازمانها بطور مداوم از آمار بالای بیماریهای غیرواگیردار در کشور سخن میگویند، اولویت اقدامات آنها نیز میبایست بر همین اساس باشد.
وقتیکه سازمان بهداشت جهانی بر نقش شهرسازی در پیشگیری از بیماریهای غیرواگیردار تاکید میکند، وزارت بهداشت کشور نمی بایست بی تفاوت از این مساله عبور کند و صرفا مسئولیت را متوجه وزارت راه و شهرسازی بداند.
وزارت بهداشت که در برنامه تدوینی خود تا سال ۱۴۰۴ ، افزایش بیست درصدی فعالیت بدنی را (بدرستی) هدف قرار داده است، می بایست هر چه سریعتر اعلام کند چه نقشی را برای شهرسازی در رسیدن به این هدف در نظر گرفته است. آیا صرفا با برنامه های فرد-محور میتوان باعث این افزایش شد، یا اینکه به مانند اکثر کشورها می بایست با ارگانهای شهرسازی برای نیل به این هدف بزرگ رایزنی و همکاری کرد. چه ارگانی غیر از وزارت بهداشت می تواند تهدید بیماریهای غیرواگیردار در ایران را برای مدیران وزارت راه و شهرسازی تبیین کرده و از آنها بخواهد که هر چه سریعتر باید فعالانه وارد عمل بشوند؟ همچنین مسئولین وزارت راه و شهرسازی نمی بایست با صرف اینکه حفظ سلامت شهروندان از اهداف اصلی وزارتخانه بهداشت است، از آثار و عواقبی که تصمیمات شهرسازیشان بر سلامت مردم دارد، ساده لوحانه عبور کنند.
این وزارتخانه در قبال نقش کمرنگ (یا بیرنگ) علم روز شهرسازی در طرحهای شهرسازی ای که چه توسط ارگانهای وابسته و چه توسط مشاورین خصوصی تهیه و اجرا می شوند، مسئول است. هر دو ارگان شهرسازی و پزشکی در کشور می بایست بطور فوری وارد عمل شوند و تا دیرتر نشده است هرچه در توان دارند در همکاری در مورد این موضوع کمک کنند. ترویج این موضوع می بایست هم در دانشگاهها و هم در ارگانهای اجرایی بطور همزمان انجام گیرد.
سخن آخر اینکه، زمان برای پیشگیری و کنترل بیماریهای غیرواگیردار در کشور بسرعت در حال
سپری شدن است. استفاده از ابزار شهرسازی به این منظور، اگرچه تنها بخشی از یک برنامه جامع
میبایست باشد، بسیار مهم می تواند باشد. غفلت در این مورد میتواند در سالیان نه چندان دور
آینده، شهرهایی را در کشور عزیزمان بوجود بیاورد، که نه تنها کمکی به بهبود سلامت شهروندانش
نمی کنند بلکه خود بعنوان تهدیدی مرگبار جان ساکنینشان را می گیرند. باید هر چه زودتر از خواب
بیدار شد تا این کابوس چهره حقیقت بخودش نگرفته است...
*دكتراي طراحی شهری، استاد دانشگاه واسدا ژاپن و پژوهشگر موسسه قلب و ديابت بيكر استراليا
( بر اساس پایگاه علمی وب اف ساینس، دکتر کوهساری رتبه دوم بيشترين تعداد پژوهش در حوزه
طراحي شهري طي ٥سال اخير را در جهان داشته است .)
بیماریهای غیر واگیردار شامل بیماریهای قلبی، سکته ها، سرطان ها، دیابت ها، و بیماریهای مزمن
تنفسی عامل تقریبا ۷۰ درصد از مرگ و میرها در دنیا می باشند. این بیماریها نه تنها نهایتا منجر
به مرگ افراد می شوند، بلکه معمولا باعث می شوند این افراد تا سالیان متمادی نیاز به درمان و
مراقبت پیدا کنند. در نتیجه، بیماریهای غیرواگیردار هزینه های سنگینی را به جامعه و دولتها تحمیل
کرده و خواهد کرد.
بعنوان مثال تخمین زده میشود در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۳۰ بیماریهای غیرواگیردار هزینه ای برابر با ۳۰ تریلیون دلار خواهد داشت. به همین دلیل در قرن جدید، از بیماریهای غیرواگیردار بعنوان مشکل اصل ی نظام بهداشت و سلامت در دنیا عنوان شده است.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۱ جلسه ای مهم را به موضوع بیماریهای غیرواگیردار اختصاص داده و از آنها بعنوان یکی از مهمترین چالشها که توسعه را در قرن جدید تهدید می کند،
نام برد.
بسیاری از بیماریهای غیرواگیردار از طریق کاهش فاکتورهای ریسک شامل نداشتن تحرک بدنی، استعمال دخانیات و الکل ، و برنامهٔ غذایی ناسالم قابل پیشگیری هستند. به همین دلیل سازمان بهداشت جهانی برنامه ای را با عنوان برنامه ی اجرایی جهانی برای پیشگیری و کنترل بیماریهای غیرواگیردار تدوین کرده است که سعی در کاهش عوامل ریسک دارد.
با استناد به آمارهایی که از طریق مراجع داخلی اعلام می شود، به مانند اکثر کشورهای دیگر (چه
پر درآمد و چه کم درآمد)، نرخ بیماریهای غیرواگیردار در ایران هم نگران کننده است.
بعنوان مثال ۷۵ درصد از مرگ ها در کشور بعلت بیماریهای قلب و عروق اتفاق می افتد (روزانه ۳۰۰ نفر) وحدود ۷۰ درصد از هزینه های درمانی کشور صرف این بیماریها می شود. روزانه حدود ۱۰۰۰ نفر درایران دچار سکته مغزی می شوند و سکته مغزی بعنوان اولین یا دومین عامل ناتوانی و معلولیت افراد در ایران است.
نکته ای که بیشتر باعث نگرانی می شود، بالا بودن (و حتی افزایش) فاکتورهای ریسک ابتلا به این بیماریها در کشور است. بیش از نیمی از جمعیت بزرگسال در کشور دچار اضافه وزن و چاقی هستند.
۳۰ درصد از کودکان ایرانی از چاقی رنج می برند. ۹۰ درصد از مردم کشور فعالیت ورزشی منظم ندارند. در حالیکه ۶۰ درصد زنان در ایران دارای اضافه وزن هستند، میانگین تحرک بدنی آنها صفر دقیقه است.
چرا شهرسازی به کمک علم پزشکی آمده است؟
اقدامات متعددی برای کاهش عوامل ریسک ابتلا به بیماریهای غیرواگیردار در نظر گرفته می شود.
بعنوان مثال تبلیغات تلویزیونی می تواند در ترغیب مردم به ورزش کردن تاثیر داشته باشد و یا ترویج فرهنگ استفاده ی کمتر از نمک در پخت غذا می تواند مردم را به داشتن یک برنامه غذایی سالمترترغیب کند.
هر چند داشتن اینگونه برنامه ها در کنترل و پیشگیری از این بیماریها در هر جامعه ای ضروری می باشد، ولی کافی نیست. چون اینگونه برنامه ها معمولا تعداد اندک ی از مردم را هدف قرار میدهد و معمولا بخش مهمی از اینگونه افراد از قبل به فکر سلامت خود هستند. این به این معنا
است که بخش مهم ی از مردم عادی کماکان خارج از تاثیرگذاری اینگونه برنامه ها قرار می گیرند. در
چند سال گذشته کشورهای پیشرفته ی دنیا بر استفاده از شهرسازی در مبارزه با بیماریهای
غیرواگیردار توجه گسترده ای کرده اند.
هدف اینست که با استفاده از شهرسازی و تغییر محیط پیرامون افراد، بتوان باعث بهبود فاکتورهای ریسک ابتلا به بیماریهای غیرواگیردار شد. از آنجا که اقدامات شهرسازی می تواند بر طیف وسیعی از مردم و برای درازمدت تاثیر بگذارد، از اهمیت خاصی در مبارزه با اینگونه بیماریها برخوردار هست. به همین دلیل است که در جدیدترین اقدامات سازمان بهداشت جهانی در کنترل و پیشگیری از بیماریهای غیرواگیردار از 'شهرسازی سلامت- محور’ بعنوان عاملی یاد می شود که می تواند باعث کاهش این بیماریها شود.
شهرسازی مرگبار در کشور…
طنز تلخ اکثر اقدامات شهرسازی در کشور اینست که بسختی می توان برای آنها توجیه علمی ای
حتی مبتنی بر ادبیات ۵۰ سال قبل 'علم شهرسازی' پیدا کرد، چه برسد به اینکه انتظار داشت این
اقدامات مبتنی بر علم روز شهرسازی در جهت ارتقای سلامت شهروندان باشد.
متاسفانه شهرسازی در کشور در سالیان گذشته بجای اینکه ابزاری برای مقابله با بیماریهای مزمن باشد، خود (ناخودآگاه) به گسترش اینگونه بیماریها دامن زده است. بعنوان مثال با اینکه قسمت وسیعی از شهرهای کشور را بافت فرسوده تشکیل می دهد، کماکان در سالیان اخیر اکثر بزرگترین ساخت و سازهای یکپارچه ی مسکونی در نقاط حاشیه ای و ساخته نشده شهرها صورت گرفته است.
نتیجه ی اینگونه مکانیابی و ساخت و ساز بر سلامت ساکنین از قبل معلوم است: آیا 'مادر خانه داری' که در یکی از مجتمع های مسکونی در فاصله ی ۱۰ کیلومتری از شهر اصلی زندگی می کند، اصلا جرات پیاده روی (تحرک بدنی برای پیشگیری از بیماریهای غیرواگیردار) با 'کودک خردسالش' را در آن منطقه که فاقد هیچگونه امکانات رفاهی (حتی یک مغازه خرده فروشی) هست دارد؟
آیا پدر این خانواده که در معرض دیابت هست و از فشار خون بالا هم رنج می برد، بدون استفاده از وسیله ی نقلیه ی شخصی می تواند هر روز ۵ دقیقه راه برود؟ آیا بهتر نبود این مجتمع مسکونی در بافت شهری مکانیابی می شد تا ساکنینش بتوانند حداقل از همان امکانات شهر اصلی استفاده کنند؟
آیادر مکانیابی اینگونه مجتمع های مسکونی به سلامت آینده ساکنینش هیچ فکر شده بود؟
مثال دیگر اینکه، اکثر اقدامات شهرسازی در جهت کاهش ترافیک در شهرهای کشور تنها مختص به
تعریض گسترده ی خیابان ها، ساخت میادین بزرگ، احداث تقاطعهای روگذر و زیرگذر وسیع، و
اتوبان سازیهای گسترده شده است. اینگونه اقدامات نه تنها صرفا اقدامات مخرب و اشتباهی در
'علم شهرسازی' نمی باشند، بلکه می توانند به توسعه و رفاه هر شهر کمک کنند.
ولی اشتباه بزرگ و تاریخی ما این بوده (و هست) که اینگونه اقدامات را در راستای رفاه حال 'وسایل نقلیه ی شخصی' انجام داده ایم نه 'انسان'. به همین دلیل است که میلیاردها تومان هزینه برای ساخت اتوبان و تقاطعهای غیرهمسطح در شهرهای کشور تنها منجر به 'کاهش ترافیک پیاده' و 'افزایش (ترغیب) ترافیک وسایل نقلیه' شده است.
در گسترش استفاده از وسایل نقلیه شخصی، بدون شک 'شهرسازی ماشین-محور' در کشور تاثیرگذار بوده و نمی توان تنها از کارخانجات ماشین سازی گلایه کرد که چرا تولید بالایی دارند. هزینه ی دسترسی به قسمتهای مختلف یک شهر با استفاده از 'وسیله ی نقلیه شخصی' می بایست بالا برود، نه اینکه صرفا با خرید یک ماشین بتوان در همه ی مناطق یک شهر در تمامی ساعات حرکت کرد.
این تنها یک سطحی نگری عمیق است که دسترسی با ماشین شخصی به تمامی نقاط یک شهر را در راستای رفاه شهروندان بداند و در جهت این هدف 'اتوبانسازی' کند. شهرسازی مبتنی بر حرکت ماشین شخصی نهایتا به ناکجاآبادی منجر می شود که هر چقدر هم اتوبان و بزرگراه داشته باشد، جوابگوی حجم وسایل نقلیه ی شخصی آن نمی شود.
این اصل تازه ای در علم شهرسازی دنیا نمی باشد و حداقل ۵۰ سال است که 'نهضت بزرگراهسازی' در شهرسازی با سوال جدی مواجه شده است. حال چگونه می توان در شهرها و محلاتی که جولانگاه حرکت ماشین شخصی شده است، سخن از حرکت پیاده کرد.
آیا بهتر نبود هزینه ی میلیاردی ساخت یک زیرگذر سواره در یک شهر متوسط (به این امید واهی که ترافیک سواره ۳ دقیقه کاهش پیدا کند)، صرف بازسازی و ساخت پیاده روهای محلات آن شهر می شد؟
در محله ای که هنوز پیاده رو ندارد و ماشین با سرعت ۵۰ کیلومتر از آن عبور می کند، چگونه میتوان از
'مادری' انتظار داشت تا اجازه دهد کودکش پیاده به مدرسه ی محلشان (با کمتر از ۱۰۰۰ متر
فاصله) برود تا کودکش با این حرکت پیاده کمتر در معرض چاقی قرار بگیرد؟
و وقتی ما هنوز خوابیم...
در زمینهٔ نقش شهرسازی در پیشگیری از بیماریهای غیر واگیردار، با یک مساله ی چند وجهی که
نیازمند همکاری چند تخصص است، مواجه هستیم. تخصص های شهرسازی (طراحی شهری،
برنامه ریزی شهری) و علوم پزشکی (بهداشت عمومی، اپیدمیولوژی) در این حیطه نقش اساسی
داشته و می بایست با هم همکاری کنند.
ولی متاسفانه در حال حاضر حتی این موضوع در سطح آکادمیک هم در بسیاری از دانشکده های شهرسازی و پزشک ی در کشور ناشناخته و مهجور مانده است. در سطح سازمانهای اجرایی شهرسازی و پزشکی که اوضاع از این هم تاسف بارتر است.در حالیکه در سالهای گذشته و حال این سازمانها بطور مداوم از آمار بالای بیماریهای غیرواگیردار در کشور سخن میگویند، اولویت اقدامات آنها نیز میبایست بر همین اساس باشد.
وقتیکه سازمان بهداشت جهانی بر نقش شهرسازی در پیشگیری از بیماریهای غیرواگیردار تاکید میکند، وزارت بهداشت کشور نمی بایست بی تفاوت از این مساله عبور کند و صرفا مسئولیت را متوجه وزارت راه و شهرسازی بداند.
وزارت بهداشت که در برنامه تدوینی خود تا سال ۱۴۰۴ ، افزایش بیست درصدی فعالیت بدنی را (بدرستی) هدف قرار داده است، می بایست هر چه سریعتر اعلام کند چه نقشی را برای شهرسازی در رسیدن به این هدف در نظر گرفته است. آیا صرفا با برنامه های فرد-محور میتوان باعث این افزایش شد، یا اینکه به مانند اکثر کشورها می بایست با ارگانهای شهرسازی برای نیل به این هدف بزرگ رایزنی و همکاری کرد. چه ارگانی غیر از وزارت بهداشت می تواند تهدید بیماریهای غیرواگیردار در ایران را برای مدیران وزارت راه و شهرسازی تبیین کرده و از آنها بخواهد که هر چه سریعتر باید فعالانه وارد عمل بشوند؟ همچنین مسئولین وزارت راه و شهرسازی نمی بایست با صرف اینکه حفظ سلامت شهروندان از اهداف اصلی وزارتخانه بهداشت است، از آثار و عواقبی که تصمیمات شهرسازیشان بر سلامت مردم دارد، ساده لوحانه عبور کنند.
این وزارتخانه در قبال نقش کمرنگ (یا بیرنگ) علم روز شهرسازی در طرحهای شهرسازی ای که چه توسط ارگانهای وابسته و چه توسط مشاورین خصوصی تهیه و اجرا می شوند، مسئول است. هر دو ارگان شهرسازی و پزشکی در کشور می بایست بطور فوری وارد عمل شوند و تا دیرتر نشده است هرچه در توان دارند در همکاری در مورد این موضوع کمک کنند. ترویج این موضوع می بایست هم در دانشگاهها و هم در ارگانهای اجرایی بطور همزمان انجام گیرد.
سخن آخر اینکه، زمان برای پیشگیری و کنترل بیماریهای غیرواگیردار در کشور بسرعت در حال
سپری شدن است. استفاده از ابزار شهرسازی به این منظور، اگرچه تنها بخشی از یک برنامه جامع
میبایست باشد، بسیار مهم می تواند باشد. غفلت در این مورد میتواند در سالیان نه چندان دور
آینده، شهرهایی را در کشور عزیزمان بوجود بیاورد، که نه تنها کمکی به بهبود سلامت شهروندانش
نمی کنند بلکه خود بعنوان تهدیدی مرگبار جان ساکنینشان را می گیرند. باید هر چه زودتر از خواب
بیدار شد تا این کابوس چهره حقیقت بخودش نگرفته است...
*دكتراي طراحی شهری، استاد دانشگاه واسدا ژاپن و پژوهشگر موسسه قلب و ديابت بيكر استراليا
( بر اساس پایگاه علمی وب اف ساینس، دکتر کوهساری رتبه دوم بيشترين تعداد پژوهش در حوزه
طراحي شهري طي ٥سال اخير را در جهان داشته است .)