«جنگ ایران و عراق»
نویسنده: عبدالحلیم ابوغزاله
مترجم: نادر نوروزشاد
ناشر: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس؛ 1390
378 صفحه؛ 38000 تومان
****
بیشتر کتابهایی که در مورد دفاع مقدس موجود است، مجموعهای از روایتهاو تحلیلهایی است که از سوی رزمندگان و فرماندهان ایرانی نوشته شده است. البته محققان غربی نیز در این زمینه بیکار ننشستهاند و کتابها و تحلیلهایی عرضه کردهاند که آخرین آنها کتاب The Iran-Iraq War نوشته Pierre Razoux است که در سال 2015 به انگلیسی منتشر شد. اخیرا دو کتاب «جنگ صدام» و «پشت ویرانه شرقی» نیز که روایت فرماندهان عراقی است به فارسی منتشر شده است. کتاب جنگ عراق و ایران نوشته ابوغزاله از جهاتی متفاوت اهمیت دارد. اگرچه مصر در این جنگ به طور علنی در سمت عراق قرار گرفت و نیروی نظامی در اختیار ارتش عراق قرار داد اما موضع نویسنده این کتاب بیشتر موضع یک نظامی حرفهای است و تحلیلهای خود را با توجه به دسترسیهای منحصر به فردی که به گزارشهای محرمانه داشته عرضه کرده است. اگرچه روشن است که نویسنده تمایل بیشتری به سمت عراق داشته اما متن نوشته به شکلی است که نشان میدهد نویسنده تا حدودی تلاش کرده تا این تمایل قلبی خود را مهار و پنهان کند اما برای یک خواننده ایرانی شاید با وجود این ملاحظه نکات جالب و نقطه نظرهای جالبی نسبت به جنگ هشت ساله وجود داشته باشد. نویسنده تلاش کرده است تا اشکالات اقدامات نظامی دو سمت درگیری را به صراحت یادآوری کند و گهگاه نشان دهد که تحولات بین الملل چگونه بر مسیر این جنگ تاثیر داشته است.
یک مزیت این کتاب آنست که از همان ابتدا نویسنده تلاش کرده تا اطلاعات آماری در مورد وضعیت تسلیحات دو طرف در طول جنگ و خسارات انسانی را پیوسته گزارش کند. اگرچه ظاهرا برخی از آمارهای مطرح شده قابل مناقشه است اما نفس وجود این آمارها میتواند زمینه تحقیق بیشتری را فراهم سازد. مترجم کتاب در یک اقدام جالب تلاش کرده تا نظرات انتقادی یکی از کارشناسان ایرانی را در جای جای کتاب به شکل پاورقی منعکس کند و البته هوشمندانه سعی کرده تا این نظرات انتقادی به شکل حداقلی مطرح شود تا ساختار کتاب بهم نریزد. مترجم در چند جا اشتباهات نویسنده را به خواننده متذکر شده و در ترجمه آنها را اصلاح کرده است. یک حسن کتاب این است که کشیده شدن جنگ به خلیج فارس را به خوبی تشریح می کند اما عیب آن این است که همکاری مشترک آمریکا و عراق علیه ایران را به طور ضمنی طرح کرده و به سرعت از آن گذر می کند.
اگرچه روایت این نویسنده از فراز و نشیبهای جنگ بسیار دلکش و خواندنی است اما به نظر می رسد که نقطه اوج کتاب بخش پایانی است که به درسهایی از جنگ اختصاص یافته است. در این فصل نویسنده به تفصیل در زیربخشهایی چون سیستم فرماندهی و کنترل، ارزیابی تکنولوژی و سیستمهای هشداردهنده و شناسایی، سیستمهای پدافند هوایی، اهمیت هواپیماهای هشداردهنده سریع و ماهوار، فرماندهی و کنترل مکانیزه، عملیات مشترک و جنگ زمینی، نقش پیاده در این جنگ، تاکتیک های زرهی و درسهای آن، درسهایی از جنگ هوایی و جنگ موشکی، ذخایر مهمات هدایت شونده، توپخانه و موشک درسهایی که نظامیان باید از جنگ ایران و عراق بگیرند را متذکر شده است.
شاید ذکر فرازهایی از این کتاب برای خوانندگان خالی از لطف نباشد:
«ایران در سال 1984 و 1985 مقدار 9/3 میلیارد دلار سلاح و مهمات وارد کرد در حالی که عراق بیش از چهار برابر این میزان یعنی 1/18 میلیارد دلار واردات اسلحه داشت. گذشته از آن عراق موفق به خرید سلاح های پیشرفته شرق و غرب گردید. از لحاظ قیمت خرید سلاح نیز توان خرید عراق 50 درصد بیش از ایران بود زیرا ایران اسلحه های خود را گران تر از عراق می بایست تهیه می کرد. بنابراین عراق در این زمینه نیز به نسبت 5 به 1 از ایران پیشی گرفت» (ص 171).
«در سال 1984 عراق عواملی را یک نیروی هوایی را موثر می کند در اختیار نداشت: هواپیماهای دورپرواز و هواپیماهای باربری و توان افزایش میانگین تعداد پروازها، رادار و وسایل شناسایی خصوصا وسایل شناسایی هوایی در دریا را نداشت» (ص 185).
«در 14 مارس (23 اسفند) یک تیپ از نیروهای بسیجی خود را به دجله رساندند. در شب 14/15 مارس (23/24 اسفند) نیروهای ایران دو پل شناور روی دجله نصب کردند و روز بعد به جاده بصره- بغداد رسیدند. مشکل این نیور، حفظ زمین و تثبیت آن بود زیرا ایران نمی توانست به سرعت نیروهای زرهی و توپخانه خود را به جلو بکشاند تا شکاف حاصله را گسترش دهد و ثبات و متانت نیروهای عراقی را در هم بریزد. همچنین این نیرو با مشکل حاد دیگری در زمینه پشتیبانی و تامین احتیاجات مواجه بود» (ص 190).
«عراق در روز اول نبرد والفجر 8 بین 15 تا 30 فروند هواپیما از دست داد و هیچ موفقیتی جز در حمله به چند هدف به دست نیاورد» (ص 203).
«ایران هم تمام توان خود را مصرف کرده بود و دیگر نیرویی در اختیار نداشت تا عملیات را گسترش دهد. بنابراین به تصرف فاو بسنده کرد و کار تثبیت مواضع خود را در نزدیکی سیبه و برخی مناطق دیگر آغاز کرد....نیروهای عراق موفق به محاصره نیروهای ایرانی شدند اما برای به اجرا گذاردن پاتک اصلی دچار مشکلات متعد گردیدند» ( ص 204).
«مواضع ایران در این منطقه به خوبی مجهز بود و مجموعه ای از کانالها و استحکامات و کیسه های شن و سیم های خاردار و سکوهای تاکن و میدان های مین را در بر می گرفت. نیروهای ایران در ابتدای عملیات به خوبی مقاومت کردند و به قوای مهاجم عراقی خسارات موثری در حین خط شکنی وارد آوردند. با آن که قوای عراق برای دورزدن یا احاطه مواضع نیروهای پدافندکننده سخت کوشیدند اما آنها مجبور به مقابله با یک پاتک موفق ایران شدند که طی آن تعدادی از عراقی ها به اسارت در آمدند» (ص 320).
*دکترای اقتصاد