به گزارش ایسنا، ریاست مسعود بارزانی بر اقلیم کردستان عراق که از سال 2005 آغاز شده بود پس از دو دوره قانونی چهار ساله و دو دوره تمدید دو ساله که به دلیل اختلافات سیاسی احزاب و سپس حمله داعش بود، ماه آتی میلادی (نوامبر) به پایان میرسد و بالاخره بارزانی 71 ساله این بار گفته که در انتخابات نامزد نمیشود و همین کار را هم کرده است؛ اما جالب اینجاست که با تمام انتقادهایی که در اقلیم از او میشد هیچ یک از شخصیتهای سیاسی سرشناس اقلیم نیز برای تکیه بر جایگاه او ثبتنام نکرده و یا به خود جرات چنین کاری ندادهاند.
انتخابات ریاستی و پارلمانی اقلیم قرار است اول نوامبر (۱۰ آبان) برگزار شود اما در واقع اوضاع سیاسی در اقلیم کردستان پیچیدهتر از آن است که بتوان تنها با یک انتخاب ساده جانشینی برای بارزانی یافت که در طول نزدیک به ۴۰ سال گذشته همواره حرف اول را در میان مناطق کردنشین عراق زده است و در ۱۲ سال گذشته نیز ریاست اقلیم کردستان را برعهده داشته است و در تمام این سالها از ایران گرفته تا سوریه، از آمریکا تا روسیه و از عراق بعثی تا اسرائیل با همه و همه ارتباط داشته و چنان جای پایش را محکم کرده که به سختی میتوان اقلیم کردستان را بدون او تصور کرد.
مسعود بارزانی در طول نزدیک به ۴۰ سال از ایران گرفته تا سوریه، از آمریکا تا روسیه و از عراق بعثی تا اسرائیل با همه و همه ارتباط داشته و چنان جای پایش را محکم کرده که به سختی میتوان اقلیم کردستان را بدون او تصور کرد.
با تمام این اوصاف مدت ریاست بارزانی بر اقلیم کردستان تمام شده و پس از دو بار تمدید که اعتراضات زیادی هم به دنبال داشت، عملا ماندن او با عنوان و سمت کنونی در راس هرم قدرت دیگر غیر ممکن مینماید؛ اما در غیاب هم کفو او یعنی جلال طالبانی و نیز رقیب جدیاش نوشیروان مصطفی، رهبر جنبش گوران (تغییر) که دست اجل به هر دو مهلت رویارویی با بارزانی را نداد، چه کسی میتواند جانشین او شود؟
برای روشن شدن این موضوع باید ابتدا به این نکته اشاره کنیم که اقلیم کردستان عراق از لحاظ جغرافیایی، اقتصادی و نظامی از دیرباز و پیش از سقوط صدام و حتی بسیار زودتر از آنکه اقلیم کردستان خوانده شود، به شکل تقریبا مساوی میان دو حزب سنتی یعنی حزب دموکرات به ریاست بارزانی و حزب اتحادیه میهنی به ریاست طالبانی تقسیم شده بود و اکنون نیز تقریبا وضع بر همین منوال است.
حال پس از 12 سال حاکمیت حزب دموکرات و شخص بارزانی بر اقلیم که البته در مقابل ریاست جمهوری عراق را برای حزب اتحادیه میهنی به دنبال داشت، یکی از اصلیترین گزینههای محتمل برای ریاست اقلیم شخصیتی از درون حزب اتحادیه میهنی است.
مشکل اما در این باره این است که پس از سکته مغزی جلال طالبانی در سال 2012 که با درگذشت وی در هفته گذشته تکمیل شد؛ حزب اتحادیه میهنی نه تنها کسی هم سنگ بارزانی ندارد تا بر جایگاه او در ریاست اقلیم تکیه بزند، بلکه خود از درون دچار اختلافات و چند دستگی مهلک است.
در میان حزب اتحادیه میهنی سه گزینه اصلی برای ریاست اقلیم وجود دارد که گرچه در قد و قواره بارزانی نیستند اما پتانسیل لازم برای این جایگاه را دارند؛ هیرو ابراهیم احمد، همسر جلال طالبانی، کوسرت رسول علی، معاون اول دبیرکل حزب اتحادیه میهنی و برهم صالح، معاون دوم حزب که به مدت چهار سال هم نخست وزیر اقلیم بوده است.
در میان حزب اتحادیه میهنی سه گزینه پتانسیل لازم برای ریاست اقلیم را دارند؛ هیرو ابراهیم احمد، کوسرت رسول علی و برهم صالح که البته هریک نقات قوت و ضعفهایی برای رسیدن به این پست دارند.
با توجه به چند دستگی در داخل حزب اتحادیه میهنی، این افراد هر یک حمایت بخشی از طرفداران حزب را دارند که با درنظر گرفتن ریزش زیاد هواداران اتحادیه میهنی در سالهای اخیر، این بدان معناست که تکیه زدن هر کدام از آنها بر جای بارزانی مستلزم موافقت شخص او و حزباش است که علاوه بر نفوذ اقتصادی، سیاسی و نظامی در میان مردم کرد، اکثریت پارلمان اقلیم را نیز در اختیار دارند.
در میان این سه تن، دشمنی هیرو ابراهیم که حتی بارزانی را "صدام دوم" خوانده؛ آشکار و مبرهن است. البته او این نقیصه را با سیطره نظامی-اقتصادی خود و جناحش بر حزب اتحادیه میهنی کردستان و روابط نزدیک با همسایگان به ویژه ایران تا حدود زیادی جبران کرده است؛ یعنی ممکن است بارزانی با رسیدن کرسی ریاست اقلیم به هیرو مخالف باشد، اما جایگاه او در حزب اتحادیه میهنی و نیز روابط خوبش با ایران میتواند ابزار فشار تاثیرگذاری باشد برای اینکه بارزانی به ریاستش بر اقلیم تن دهد. سفر هیرو به ایران در سال 2013 و دیدار با وزیر امور خارجه و رئیس مجلس کشورمان به خوبی وزن او در معادلات اقلیم را نشان میدهد.
در کنار هیرو، نام برهم صالح و کوسرت رسول علی، دو یار و معاون جلال طالبانی در حزب اتحادیه میهنی هم برای در اختیار گرفتن سکان اداره اقلیم به چشم میخورد. کسانی که به اندازه "هیرو خان" قدرت سیاسی و اقتصادی ندارند اما جناح مقابل او محسوب میشوند و این بدان معنی است که بارزانی ریاست آنها را بیشتر به نفع خود میداند.
در بین این دو، برهم صالح دانش آموخته انگلیس است و از دانشگاه لیورپول دکتری آمار و محاسبات کامپیوتر گرفته، دو دوره نخست وزیر اقلیم بوده و معاونت نخستوزیری عراق را هم در کارنامه دارد. از او حرف مخالفی با مواضع بارزانی یا کارهای او شنیده نشده و اگر از فقدان محبوبیت بالا در حزب اتحادیه میهنی بگذریم، به نظر گزینه مناسبی برای ریاست اقلیم است.
کوسرت رسول علی نیز یک پیشمرگ کهنهکار و همرزم طالبانی بوده که هم خود جراحتهای بسیاری از دوران جنگ با رژیم بعث به یادگار برده است و هم سه پسرش را در همین راه از دست داده است. او هم از جناح مخالف هیرو احمد در حزب اتحادیه میهنی محسوب میشود اما بر خلاف برهم صالح از محبوبیتی نسبتا بالا در میان پیشمرگهای اتحادیه میهنی یا همان "یکیتی" برخوردار است و میتوان گفت حمایت شاخه نظامی حزب را با خود دارد. در سوی دیگر کوسرت شخصیتی نزدیک به بارزانی است و در کشمکشهای درونی کردها بر سر رفراندوم استقلال همواره جانب بارزانی را گرفته است. نقل است که در جلسهای درباره رفراندوم به بارزانی گفته است که "حتی اگر خودت تنها بمانی باز ترکت نمیکنم".
با توجه به حجم تبلیغاتی که رسانههای نزدیک به بارزانی این اواخر در برجسته کردن کوسرت رسول علی به کار بستهاند، میتوان نتیجه گرفت که جناح حاکم به عنوان یک گزینه جدی ریاست اقلیم روی او فکر میکند. البته او اکنون به شکل موقت جانشین جلال طالبان در حزب اتحادیه میهنی شده و ممکن است در همین جایگاه که در حد و اندازههای او نیز هست، ابقا شود.
آنچه که تا به اینجا گفته شد، در صورتی است که ما براساس سنت رایج در اقلیم نوبت ریاست را به اتحادیه میهنی بدهیم، حال آنکه هیچ یک از این سه تن برای انتخابات اول نوامبر نامزد نشدهاند و حتی ممکن است با بده بستانهایی یکی از حزب دموکرات، مثلا نیچروان بارزانی، برادرزاده و یا هوشیار زیباری، دایی مسعود بارزانی برای این سمت انتخاب شوند.
از تمام اینها که بگذریم تازه مساله اصلی نمود پیدا میکند. بارزانی که از کودکی در کنار پدرش با لباس پیشمرگ برای کردها جنگیده و بعد از آن در کسوت رهبر حزب دموکرات، رئیس بخش غربی اقلیم و رئیس تمام اقلیم کردستان حضوری پررنگ در تاریخ معاصر کردهای عراق داشته و به قول معروف بر اقلیم حق آب و گل دارد، بعید است که از اول نوامبر 2017 با سیاست خداحافظی کند و از صحنه سیاسی اقلیم کنار بکشد. آنچه که این فرضیه را قوت میبخشد تشکیل نهاد جدیدی است که به تازگی ایجاد شده و مسعود بارزانی ریاست آن را برعهده دارد؛ نهادی تحت عنوان "شورای رهبری اقلیم کردستان عراق"، نهادی که احتمالا در آینده وظیفه سیاستگذاریهای کلان اقلیم را بر عهده خواهد گرفت.
هدف اعلام شده برای این شورا که با حضور چهرههای شاخص در جریانهای سیاسی اصلی در اقلیم شکل گرفته است به شکل کلی پیگیری مذاکرات درباره استقلال اقلیم کردستان و مسائل مربوط به آن اعلام شده اما در واقع هنوز هیچ مکانیسمی برای کار و نیز اختیارات آن تعریف نشده است. میتوان گفت تشکیل این شورا که با مخالفتهای جدی در داخل اقلیم نیز مواجه شد، ترفندی از سوی بارزانی و مشاورانش است تا او بتواند همچنان در عرصه سیاسی به شکلی فعال باقی بماند.
هدف اعلام شده برای "شورای رهبری اقلیم کردستان عراق" به شکل کلی پیگیری مذاکرات درباره استقلال اقلیم و مسائل مربوط به آن اعلام شده اما حدود اختیارات آن تعریف نشده و در واقع به بده بستانهای حزبی موکول شده است.
همانطور که پیشتر گفته شد، با درگذشت رقبای اصلی بارزانی به ویژه جلال طالبانی اقلیم نه شخصیتی در حد و اندازههای او دارد و نه بارزانی حاضر است از ماحصل یک عمر تلاشش که همان رهبری کردهای عراق است، دست بکشد و اینجاست که نقش شورای مذکور نمایان میشود. مشخص نشدن اختیارات و جایگاه این شورا در اداره اقلیم هم یقینا بیمنظور نبوده است، در واقع مشاوران بارزانی کاری کردهاند که شورای مذکور در گذشت زمان و بده بستانهای داخلی و خارجی جایگاه خود را بیابد.
به عبارت سادهتر هرچه وزن بارزانی و یارانش در اجبار کردها برای تن دادن به خواستههایشان سنگینتر باشد، اختیارات این شورا که هدف از آن به دستگرفتن بخشی از اختیارات اجرایی و حتی قانونگذاری اقلیم است، بیشتر میشود. اگر عدم نامزد شدن شخصیتهای سرشناس حزبی برای ریاست اقلیم در انتخابات اول نوامبر را به این موضوع اضافه کنیم که نشاندهنده جدی نبودن این انتخابات است، آن وقت میتوان گفت بخش عمده این پازل کنار هم قرار گرفته است.
با تمام آنچه گفته شد به نظر میرسد محتملترین گزینه برای آینده ریاست اقلیم کردستان عراق، خالی ماندن این پست برای مدتی و یا اشغال آن از سوی یکی از شخصیتهای کنونی و با اختیارات محدود خواهد بود و اداره اقلیم در واقع توسط همان شورایی خواهد بود که بارزانی ریاست آن را برعهده دارد. برای این مساله هم دستاویزی تحت عنوان "پیگیری بحث استقلال اقلیم" مطرح شده است که میتوان آن را اینگونه تفسیر کرد؛ اقلیم کردستان تا تبدیل شدن به یک کشور و یا تا زمان درگذشت بارزانی، به همین شیوه اداره میشود.