«پنجره‌ای مشرف به میدان»؛ هوده وکیلی؛ نشر چشمه یک نقطه‌ی آغازِ کوبنده، و پایانی با آرامشی عجیب

علیرضا پژمان،   3960815085

هوده وکیلی در کنار روایتی ساده از زندگی زنی با ویژگی‌هایی که همه‌مان بارها و بارها با آن مواجه شدیم، پازل‌هایی از روابط شخصیت‌های داستان برابرمان می‌چیند که بعضا موجب کشمکش و تعلیق «پنجره‌ای مشرف به میدان» می‌شوند

«پنجره‌ای مشرف به میدان»

نویسنده: هوده وکیلی

ناشر: چشمه؛ چاپ اول 1395

186 صفحه؛ 15 هزار تومان

 

****

 

«جسدش در میدان هفتم، با دست‌های باز و سری که روی شانه کج شده، تصویری است که هیچ وقت نمی‌توانم فراموش کنم. تصمیمات من بعد از آن ماجراها ربطی به مرگ نفیسه نداشت؟ نمی‌دانم. نفیسه رفت میدان هفتم بمیرد، من هم رفتم ساختمان مروارید زندگی کنم. بعد از آن همه سال باید سر و کله‌اش پیدا می‌شد و پیش چشم من می‌مرد. آن هم درست وقتی که می‌خواستم تنها باشم و یک گوشه‌ی این شهر برای خودم زندگی کنم.»

این آغاز رمانی است از هوده وکیلی، شاعری که او را پیشتر با دفتر شعر «روزنامه‌ای با دو پای آویزان» می‌شناختیم. هوده وکیلی سال گذشته نخستین رمانش را منتشر کرد: «پنجره‌ای مشرف به میدان». نامی با مسما برای رمانی که روایتی است بلند از تماشای مصیبت. این رمان با «مرگ» شروع می‌شود. آغاز رمان، آغازی توفنده است. مرگ، نقطه‌ی آغاز داستان هوده وکیلی است. شروع تکان دهنده‌ی «پنجره‌ای مشرف به میدان» مرگ زنی را در برابر چشمان دوستش روایت می‌کند. شخصیت اصلی داستان زنی است با مشکلات اقتصادی طبقه‌ی میان مایه جامعه که بیش از آنکه مسائل مالی او را در تنگنا قرار دهد، گذشته پرماجرایش ذهنش را مشوش کرده است.

هوده وکیلی در کنار روایتی ساده از زندگی زنی با ویژگی‌هایی که همه‌مان بارها و بارها با آن مواجه شدیم، پازل‌هایی از روابط شخصیت‌های داستان برابرمان می‌چیند که بعضا موجب کشمکش و تعلیق «پنجره‌ای مشرف به میدان» می‌شوند. اگر بخواهیم این کتاب هوده وکیلی را در طبقه یا ژانر خاصی از داستان امروز فارسی بگنجانیم باید به وجوه رئالیستی آن اشاره کنیم. داستان وکیلی سر راست، ساده، قصه گو و واقع گراست. در این کتاب مخاطب داستانی پر فراز و نشیب نمی‌خواند، اما سوالات بسیاری برایش مطرح می‌شود تا میلش به ادامه دادن داستان بردوام بماند.

«پنجره‌ای مشرف به میدان» با ریتمی پرکشش آغاز می‌شود، در ادامه‌ی داستان با نوعی ملایمت ادامه پیدا می‌کند و با آرامشی تاثیر گذار به پایان می‌رسد. با این وصف نمی‌توان گفت که این آرامش برهم زننده روند مطالعه داستان می‌شود. آنچه موجب می‌شود خواننده به نخستین کتاب هوده وکیلی توجه کند بازنمایی او از جامعه امروز ایران است. مولف «پنجره‌ای مشرف به میدان» بیشترین توجهش را معطوف به مسائل اجتماعی امروز کرده است. از این نظر باید در توصیف این کتاب به این مسئله اشاره کرد که رمان هوده وکیلی پر از ارجاعات جامعه شناختی است. در کنار درون‌مایه‌های اجتماعی نخستین اثر وکیلی، باید به قصه پردازی در این کتاب نیز اشاره کرد. وکیلی سعی کرده است در «پنجره‌ای مشرف به میدان» قصه‌ای با سرنخ‌هایی شفاف تعریف کند تا مخاطب کتاب پابند قصه‌ی اثر بماند. ترفند دیگر او در پروسه نگارش داستان، قرار دادن گره‌های داستانی است به نحوی که می‌توان از آن‌ها با عنوان معماهای داستانی یاد کرد. اولین رویداد داستان، یعنی مرگ دوست راوی، در همان جا رها نمی‌شود و به واسطه بن مایه‌های روایی داستانی بارها در رمان تکرار می‌شود. واکاوی مرگ نفیسه رابطه‌های دیگری از شخصیت‌های کتاب را نیز بر ما برملا می‌کند.

از طرف دیگر، هوده وکیلی توانسته است در شخصیت سازی داستان با جزئیات و پیچیدگی‌های شخصیتی مواجه‌مان کند، به این معنا که در این کتاب توجه خاصی به روان شناسی شخصیت‌ها شده است. اگر بخواهیم یکی از ویژگی‌های مهم دیگر «پنجره‌ای مشرف به میدان» را نام ببریم باید به شخصیت پردازی جان دار نویسنده‌ از کارکترهای داستانش اشاره کنیم.

همچنان که پیش از این گفته آمد، هوده وکیلی شاعر است. مجموعه شعر او با عنوان «روزنامه‌ای با دو پای آویزان» پیشتر در نشر چشمه منتشر شده است. در بسیاری از بخش‌های رمان هوده وکیلی، ذهنیت شاعرانه نویسنده آشکار می‌شود. هوده وکیلی حواسش به این نکته بوده است که باید ادوات زبان شاعرانه را در داستانش کنار بگذارد، به این دلیل که او قرار است داستانی رئال با سویه‌های اجتماعی برای مخاطب روایت کند. با این توضیح زبان داستان هوده وکیلی فاصله بسیاری با زبان پر رمز و راز و پر ایقاع شعر دارد. از طرف دیگر بازآفرینی تصاویر واقعی که بعضا بارها در زندگی روزمره‌مان رویت می‌شود در رمان وکیلی با ظرافتی شاعرانه به نمایش درآمده است. او توانسته است تصاویر معمولی و گاه پیش افتاده را به صورت تاثیر گذاری برای‌مان روایت کند. وکیلی همچنین در توصیف موقعیت‌های دست مالی شده داستانی نیز زاویه جدیدی استخدام کرده است. گاه استفاده کردن از واژگان متفاوت و گاه روایت نوی او از موقعیت‌های کلیشه‌ای ذهن ما را به نویسنده‌ای با گرایش‌های شاعرانه رهنمون می‌شود.

«پنجره‌ای مشرف به میدان» مخاطبان علاقه‌مند به داستان‌‎های قصه پرداز و همین طور داستان‌های به لحاظ تماتیک اجتماعی را فرامی‌خواند. اگر به دنبال داستانی هستید که آغازی تند و تیز و پایانی با آرامشی عجیب داشته باشد «پنجره‌ای مشرف به میدان»  اثر هوده وکیلی می‌تواند انتخاب‌ مناسبی باشد.