گزارش «پول سیاه» - 4 جادوی پول و بانک - 5 | ساعتی که «دلار» آقای ارزهای جهان شد

عبدالرضا طالقانی*، گروه اقتصادی الف،   3960913371 ۱۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۴ تکراری یا غیرقابل انتشار

در ادامه سلسله گزارشهای «پول سیاه»، دراین بخش به بررسی مقطعی خواهیم پرداخت که «دلار» آقایی خود بر ارزهای جهان را آغاز کرد.

در بخشهای قبلی گزارش، ضمن بررسی موجز تاریخچه شبکه صرافان یهودی در اروپا و گسترش آنها به آمریکا، نقش این شبکه را در رویدادهای مهم ابتدای سده بیستم، مانند جنگهای جهانی اول، رکود بزرگ، و ... اشاره شد. در این بخش، خواهیم دید چگونه برافروختن آتش جنگهای اول و دوم نهایتاً به حاکمیت دلار و شبکه بین‌المللی اقتصادی سیاسی حول محور «فدرال رزرو»(1) انجامید...

برتون وودز

جنگ دوم جهانی، اروپا را ویران کرده و اقتصادی ورشکسته و مقروض را برای سراسر اروپا برجای گذاشته بود. به‌عکس ارمغان این جنگ برای آمریکاییها که از صحنه نبرد دور بودند، رونق و شکوفایی اقتصادی بود. آمریکاییها در زمان جنگ مقادیر معتنابهی کالا و خدمات به اروپا و سایر نقاط جهان صادر کرده بودند؛ درنتیجه این کشورها به ایالات متحده مقروض بودند و همچنین برای بازسازی کشورهایشان به مقادیر بیشتری وام نیاز داشتند.

در ژوئیه 1944 میلادی، وقتی آلمان و متحدین به‌دلیل ورود آمریکا به جنگ، در سراشیبی سقوط قرار داشتند، «فرانکلین دلانو روزولت»(2) رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده 730 نفر از 44 کشور دنیا (اغلب متفقین) را در هتل «واشنگتن مانت» (3) در منطقه «برتون وودز» (4) ایالت نیوهمپشایر (5) در شمال شرقی آمریکا گرد هم آورد. در این کنفرانس 22 روزه تحت فشار امریکا تصمیماتی گرفته شد که تمام تحولات بعدی جهان را تحت‌الشعاع قرار داد.

نمایی از هتل «واشنگتن مانت»

نماینده ایالات متحده آمریکا در کنفرانس برتون وودز، «هری دکستر وایت» (6) نام داشت. وی یک یهودی و فارغ التحصیل هاروارد بود و از مسئولان عالی‌رتبه وزارت خزانه‌داری آمریکا به‌شمار می‌رفت، همچنین بعدها در هنگام راه‌اندازی «صندوق بین‌المللی پول» مدتی، مدیر آن به شمار می‌رفت. وی در این اجلاس پیشنهاد استفاده از دلار را به‌عنوان ارز مبنا برای مبادلات بین‌المللی مطرح کرد. بزرگترین استدلال تیم آمریکایی، که نمایندگان سیاسی فدرال رزرو به شمار می‌آمدند، برای طرح این پیشنهاد این بود که با توجه به تجربه رکود بزرگ، و همچنین خرابیهای جنگ و بدهیهای کشورهای اروپایی، و نیز نوسانات چند باره پوند استرلینگ در خلال جنگ اول و پس از آن - که در بخش قبلی به آن اشاره شد - نوسان و ناپایداری چندباره ارزهای آنان دور از انتظار نیست که این امر به تجارت جهانی لطمه خواهد زد و رکود دهه‌های قبل را مجدداً تکرار خواهد کرد. به همین دلیل پیشنهاد کردند قیمت دلار با مقدار معینی طلا برابر شود و میزان طلای مورد نیاز برای کل این دلارها را نیز تضمین کردند.

 

هری دکستر وایت در کنار کینز

در نقطه مقابل وایت، «جان مینارد کینز»(7) - اقتصاددان مشهور و نماینده انگلیس در این کنفرانس - اصرار داشت پولی بین‌المللی  به نام «بنکور» (8) ایجاد شود و مبنای معاملات جهانی قرار گیرد. او از قدرت و منافع سرشاری که عاید واحد پولی مبنا می‌شد، اطلاع داشت؛ زیرا پیش از آن در قرن نوزدهم واحد پولی انگلیس، تقریباً ارز مبنای تجارت جهانی به‌شمار می‌رفت و انگلیسها و کینز بر منافع سرشار ارز جهان‌روا اشراف داشتند؛ به همین دلیل در برابر پیشنهاد آمریکا، پیشنهاد بنکور را مطرح کردند.

اما شرایط کشورهای شرکت‌کننده در آن برهه خاص از جنگ، بگونه‌ای نبود که در برابر پیشنهاد آمریکا مقاومت کنند؛ چرا که از یک‌سو ضمن اینکه به این کشور مقروض بودند، به وامهای مجدد جهت بازسازی کشورهای جنگ‌زده‌شان نیز نیاز داشتند؛ از سوی دیگر اگر پیشنهاد ایالات متحده تصویب نمی‌شد و این کشور از ادامه جنگ با متحدین صرفنظر می‌کرد، ممکن بود تراز قدرت طرفین کاملاً بر هم بخورد و سرنوشت جنگ تغییر کند. به این ترتیب برگزاری این کنفرانس نوعی گروکشی از سوی هیئت حاکمه آمریکا هم محسوب می‌شد.

به این ترتیب پیشنهاد ایالات متحده نهایتاً تصویب شد، با این قید که جهت رفع نگرانیهای مطرح شده توسط کینز، و با توجه به اینکه در آن زمان دوسوم ذخایر طلای جهان در اختیار آمریکا بود، هیئت امریکایی تعهد کرد طلا را پشتوانه دلار قرار دهد و نرخ برابری هر اونس طلا با 35 دلار حفظ شود.

اما چرا امریکاییها تا این حد بر جهان‌روا شدن دلار اصرار داشتند؟ چرا باید چنین کنفرانسی در چنین موقعیت حساسی از جنگ تشکیل شود؟ این پیشنهاد چه منافعی برای ایالات متحده در پی داشت؟

جنگ دوم جهانی، که بیش از 70 میلیون کشته از طرفین برجای گذاشت؛ مبنا بودن دلار در مبادلات بین‌المللی دو نتیجه شگفت‌انگیز سیاسی و اقتصادی در پی داشت که دستاوردهای جادویی نبرد جهانی خانمان‌سوز و مرگبار برای حاکمان آمریکا به شمار می‌رفت. حتی در جلسات قبل دیدیم که با نگاهی دقیقتر به شبکه «روتشیلدها»(9) و سیطره آنان بر اقتصاد آلمان و همچنین طرح‌ریزیهای فراملی آنان بخصوص در فدرال رزرو، و با نقل برخی اعضای کنگره آمریکا، این انگاره تقویت می‌شود که تحریک هیتلر و نیز شارژ اقتصادی او و زمینه‌سازی برای آغاز جنگ توسط این خاندان صورت گرفته باشد. چه اینکه پس از جنگ با مبنا قرار گرفتن دلار، و نیز در پی آن ایجاد چند تشکیلات بین‌المللی – که به آن خواهیم پرداخت - بیشترین عایدی مالی و نیز سیاسی نصیب فدرال رزرو امریکا شد. عایدی که به هژمونی سیاسی و سیطره اقتصادی این نهاد آمریکایی بر کل جهان طی دهه‌های آینده تاکنون منتهی شد.

در این زمینه دیدیم مقاومت افراد مبرزی همچون «لوئیس توماس مک‌فادن»(10) که طی 11 سال حساس از 1920 تا 1931ریاست کمیسیون بانکداری و ارز کنگره آمریکا را برعهده داشت، به ثمر ننشست و او نیز در نطق 10 ژوئن 1932 در سخنرانی 25 دقیقه‌ای در کنگره از نقش بانکداران «وال‌استریت»(11) در تجهیز آلمان هیتلری و نیز انقلاب اکتبر 1917 روسیه که به شکست تزارها و حاکمیت کمونیسم انجامید، پرده برداشت. وی نهایتاً در سال 1936 در سومین سوء قصدبه جانش، کشته شد.

نتایج شگفت‌انگیز جنگ دوم جهانی برای آمریکا، در دو بعد سیاسی و اقتصادی قابل توضیح است.

*بعد سیاسی

بزرگترین مزیت در بعد سیاسی این بود که «نظام پرداخت دلار» در تمام دنیا ساری و جاری شد. نظام پرداخت در هر کشور توسط بانک مرکزی آن کشور تعیین می‌شود و هرگونه نقل و انتقال پول در بانکها – برای اعمال نظارت و کنترل کافی و جلوگیری از عوارض منفی – با اطلاع و تحت سیستم بانک مرکزی صورت می‌گیرد. بانک مرکزی جمهوری اسلامی در تشریح «نظام پرداخت» می‌نویسد: 

«نظام پرداخت عبارت از ساز و كاری است كه می‌تواند وجه را از حسابی در يك بانك به حسابی در بانك ديگر منتقل نمايد و از اين رو نقش نظام پرداخت در اقتصاد همانند رگ‌هايی است كه پول را به بنگاه‌های مختلف اقتصادی می‌رسانند.»(12)

دلار نیز از این قاعده مستثنی نیست و هرگونه نقل و انتقال دلاری ذیل «نظام پرداخت دلار» لاجرم به اطلاع فدرال رزرو می‌رسد؛ پیش از آن حتی انجام هرگونه عملیات دلاری در سراسر دنیا، مستلزم مجوز گرفتن از فدرال رزرو است؛ بگونه‌ای که نقل و انتقال بانکهایی که فاقد این مجوز هستند توسط یک بانک دارای مجوز، صورت می‌گیرد. بنابراین هرگونه نقل و انتقال داراییهای دلاری ذیل فدرال رزرو انجام می‌شود. طبیعتاً بانکهایی که از قوانین آمریکا در این محدودیتها عدول کنند با خطر جریمه یا لغو مجوز روبرو خواهند شد.

این شرایط چند ابزار کنترل سیاسی را در اختیار فدرال رزرو قرار می‌دهد؛ اول اینکه آمریکا با این حربه می‌تواند نقل و انتقال پول و در نتیجه تجارت بین‌المللی یک کشور را دقیقاً رصد کند و درصورت لزوم بصورت یکجانبه با تصویب قوانین داخلی‌اش محدود کند. دومین ابزار کنترل سیاسی، توان مسدود کردن داراییهای یک کشور است؛ و سومین ابزار که در بخشهای بعدی تبیین خواهد شد صدور تورم به سایر کشورها با انتشار دلار بدون پشتوانه مازاد نیاز است.

* بعد اقتصادی

با جهان‌روا شدن دلار در بعد اقتصادی اتفاق مهمی رخ می‌دهد. برای روشن شدن مطلب به این مثال توجه کنید؛ در صدور کالا از چین به روسیه، تاجر چینی روبل روسیه را قبول ندارد و یوآن چین یا دلار آمریکا را می‌پذیرد؛ از سوی دیگر تاجر روس، یوآن در اختیار ندارد و ناچار است به دلار – یا هر ارز مبنای دیگر - معامله کند. این شرایط موجب می‌شود دولت روسیه به فراخور میزان واردات کشورش همواره به مقدار قابل توجهی «دلار مبادلاتی» نیاز داشته باشند؛ اما آمریکا این دلارها را مجانی در اختیار کشورها قرار نمی‌دهد، بلکه در ازای آن کالا یا خدمات وارد می‌کند.

آمریکا با این حربه توانست علاوه بر مبادلات داخلی آمریکا، به اندازه کل مبادلات بین‌المللی برای دلار تقاضا بوجود بیاورد، که این به معنای ورود بدون زحمت همین اندازه ثروت (کالا و خدمات مازاد بر تولید آمریکا) به این کشور (به نفع مالکان فدرال رزرو) بود. در عین حال آمریکا با بکارگیری ترفندهای دیگری – که در ادامه خواهد آمد - توانست حجم مبادلات بین‌المللی را طی هفت دهه تا حدود 400 برابر افزایش دهد، که این به معنی عایدی 400 برابری دلار مبادلاتی برای اقتصاد آمریکا و خصوصاً فدرال رزرو بود. این میزان تنها از 1960، رقمی معادل 154 برابر بوده است.

 

روند رشد تجارت جهانی؛ منبع: بانک جهانی

کینز در کنفرانس برتون وودز، از این عایدی سرشار مطلع بود؛ یکی از مقامات ارشد بانک مرکزی انگلیس می‌گوید:

«یکی از دلایلی که برتون وودز اتفاق افتاد این بود که ایالات متحده بوضوح قدرتمندترین کشور به شمار می‌رفت و نهایتاً م‍ی‌توانست اراده خود را به دیگران - از جمله انگلیس که کاملاً ناامید بود - تحمیل کند.»(13)

در آن زمان یکی از مقامات ارشد بانک مرکزی انگلیس، معامله‌ برتن وودز را «بزرگترین ضربه به بریتانیا در کنار جنگ» توصیف کرد، عمدتاً به این دلیل که در آن به‌نحوی قدرت مالی از انگلستان به ایالات متحده منتقل شده بود.»(14) وقتی کینز به انگلستان بازگشت، خبرنگار از وی پرسید: «آیا شما عظمت بریتانیای کبیر را زیر پا گذاشتید و قرار است بزودی بریتانیا یکی از ایالتهای آمریکا شود؟» وی پاسخ داد: «حتی چنین شانسی هم وجود ندارد!»(15)

نمایی از کنفرانس برتون وودز

شکل‌گیری نهادهای بین‌المللی برای ایجاد «تقاضای روزافزون دلار»

این کنفرانس، دلار را همتراز با طلا و بهتر از آن قرار داد؛ چه اینکه دلار از طلا نیز انعطاف‌پذیرتر بود. پس از موفقیت در برتون وودز، آمریکاییها تلاش زیادی بکار بردند تا نهادهای دیگری برای تقویت و تثبیت جایگاه دلار شکل بگیرد. هری دکستر وایت، رسماً لزوم گسترش تجارت بین‌المللی را خاطرنشان می‌کرد؛ وی معتقد بود باید همکاریهای اقتصادی بین‌المللی را افزایش داد؛ چرا که:

«فقدان درجه بالایی از همکاری اقتصادی بین کشورهای برجسته ... به ناچار به جنگ اقتصادی منجر می‌شود که می‌تواند مقدمه جنگ نظامی باشد.»(16)»

در ادامه به سه نهاد بزرگ که با محوریت «دلار» و به تعبیر بهتر به محوریت حاکمان فدرال رزرو، تأسیس شدند اشاره می‌شود.

نهاد اول

یکی از این نهادها «صندوق بین‌المللی پول» (17) بود که در اول مارس 1947، ظاهراً برای کمک به کشورها برای بهبود تراز پرداختها و تثبیت نرخ ارزهایشان ایجاد شد. در اصل این نهاد بین‌المللی برای توسعه تجارت بین‌المللی و بازسازی زمینه‌های تجارت حول نظام پرداخت دلار شکل گرفت، چرا که رشد تجارت بین‌المللی، رشد تقاضای دلار را در پی داشت. مهمترین مؤلفه و قانون این صندوق این بود که تغییر بیش از 10 درصدی نرخ ارزها به مجوز این صندوق نیاز داشت.

نهاد دوم

نهاد دوم «بانک بین‌المللی ترمیم و توسعه» (18) بود؛ این بانک در پاسخ به درخواست کشورهای اروپایی برای دریافت وام به‌منظور ترمیم خرابیهای جنگ تأسیس شد و یک دهه بعد با تأسیس «بانک جهانی» (19) یکی از 5 نهاد – و شاید اصلی‌ترین آنها - بود که ادغام شده و این بانک را تشکیل دادند. این بانک در ابتدا عملاً تمام فعالیت خود را بر بازسازی اروپا متمرکز کرد و پس از آن تاکنون مهمترین وظیفه این بانک اعطای اعتبار و وام به کشورهای در حال توسعه بوده است.

سومین نهاد

یک سال پس از برتون‌وودز، آمریکا متحدان خود را به برگزاری یک کنفرانس تجاری و تشویق آنها به کاهش تعرفه‌های تجاری دعوت کرد. نتیجه این تلاشها در سال 1948 به تشکیل «موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت» یا گات (20) منجر شد. این سازمان در سال 1995 با سازمان تجارت جهانی (21) جایگزین شد. این نهاد از بدو تأسیس همواره تلاش کرد با حذف موانع تعرفه‌ای بین کشورها، تجارت بین‌المللی را گسترش دهد.

در نتیجه این تلاشها تعرفه‌های تجارت بین‌المللی، به کمتر از یک پنجم تعرفه‌های سال 1948 کاهش یافته و همانطور که ذکر آن رفت حجم تجارت بین‌المللی (ارزش صادرات کل جهان) به حدود 400 برابر آن زمان رسید. بدین ترتیب آمریکا با محوریت فدرال رزرو، با تأسیس نهادهای بین‌المللی، بدون تحمل هزینه، تقاضا برای دلار را افزایش داد، و به تبع آن دایره نفوذش را میان کشورها عمیقاً گسترش داد و به ترویج دلار پرداخت.

افزایش عرضه دلار

همه نهادهای فوق در واقع برای افزایش تقاضای دلار تأسیس شدند. عرضه دلار در بازار جهانی به چند روش انجام می‌شود، که مهمترین آنها شامل اعطای وامهای دلاری به سایر کشورها، و همچنین خرید کالا و خدمات توسط آمریکا از کشورهای دیگر است (به زبان ساده آمریکا می‌تواند بسیار بیش از تولید اقتصاد خود مصرف کند).

این مزیت دلار برای آمریکا خود را بروشنی در کسری تراز تجاری (واردات بیش از صادرات) این کشور نشان می‌دهد؛ که در بخشهای بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

مقاومت نافرجام اروپاییها

توصیف این شرایط این پرسش را به ذهن متبادر می‌کند که آیا کشورهای دیگر دنیا از این شرایط آگاه نبودند و آیا هیچ تلاشی برای بهره‌مند شدن از این شرایط صورت ندادند؟

واقعیت این است که این کشورها از همان سالهای ابتدایی پس از کنفرانس برتون وودز، تلاش کردند ساز و کارهای جایگزین را در دستور کار قرار دهند، اما هیچگاه در برابر قدرت دلار راه به جایی نبردند. علاوه بر مقاومتهای غیرمنسجم – مانند درخواستهای فرانسه از آمریکا برای جایگزینی دلاری موجود در فرانسه با طلا – تمهیدات یکپارچه و سازمان‌دهی شده‌ای توسط اروپاییها بکارگرفته شد، که با مقاومت و جنگ سخت آمریکاییها با استراتژیهای گوناگون، خیلی راه به جایی نبرده است.

برای مثال در سال 1950 «اتحادیه پرداختهای اروپایی» تأسیس شد تا لااقل تجارت میان کشورهای اروپایی با پولهای ملی و بدون دخالات دلار انجام شود؛ این کشورها هرگز به شرایط تحمیلی فدرال رزرو راضی نبودند و همواره تلاش کردند با ایجاد یک پول مشترک، علاوه بر از بین بردن نیاز به دلار در مبادلات اروپایی، ارز جهان‌روای دیگری معرفی کنند. این تلاشهای اتحادیه پرداختهای اروپایی ابتدا به تأسیس بانک مرکزی اروپا در سال 1989 میلادی منجر شد و سپس در سال 1999 واحد پولی اروپا به نام «یورو» پدید آمد و رسمیت یافت. اما این ارز جدید تاکنون حدود 30 درصد از ذخایر خارجی دنیا را به خود اختصاص داده است.

در بخشهای بعدی پرونده به رخدادهای جذاب دهه‌های 1950 تا 1970 میلادی حول دلار پرداخته خواهد شد. منتظر باشید...

*عبدالرضا طالقانی؛ پژوهشگر مؤسسه احیاگران تمدن فاخر | مطالب دیگر نگارنده را اینجا پی بگیرید

+ کل پرونده «جادوی پول و بانک» اینجا در دسترس است

-------------------------------------------

پی نوشت 

1. Federal Reserve

2. Franklin Delano Roosevelt

3. Mount Washington Hotel

4. Bretton Woods

5. New Hampshire

6. Harry Dexter White

7. John Maynard Keynes

8. bancor

9. Rothschild

10. Louis Thomas McFadden (July 25, 1876 – October 1, 1936)

11. Wall Street

12. http://www.cbi.ir/section/1380.aspx

13. One of the reasons Bretton Woods worked was that the US was clearly the most powerful country at the table and so ultimately was able to impose its will on the others, including an often-dismayed Britain.

See more:  "Senior Official of the Bank of England (1944) In The Bretton Woods Sequel will Flop by Gideon, Rachman" (PDF). The Financial Times. November 11, 2008. Retrieved 2017-03-25.

 14. "the greatest blow to Britain next to the war"

See more:  "Senior Official of the Bank of England (1944) In The Bretton Woods Sequel will Flop by Gideon, Rachman" (PDF). The Financial Times. November 11, 2008. Retrieved 2017-03-25.

15. No such luck…

16. The absence of a high degree of economic collaboration among the leading nations will … inevitably result in economic warfare that will be but the prelude and instigator of military warfare on an even vaster scale.

See more: Carmen M. Reinhart and Kenneth S. Rogoff. "This Time is Different". reinhartandrogoff.com. Anchor Media Works.

17. The International Monetary Fund (IMF)

18. International Bank for reconstruction and development

19. World Bank

20. The General Agreement on Tariffs and Trade (GATT)

21. World Trade Organization (WTO)