خاطرات سرمهندسی که با سانچی دو بار سفر کرده بود

گروه اجتماعی الف،   3961030071

عباس سرافراز مهندس دوم کشتی‌های نفتکش که دو بار با کشتی سانچی سفر داشته و در موتورخانه این نفتکش غول پیکر فعالیت می‌کرد از زندگی و کار روی آب و لحظاتی گفت که در موتورخانه نفتکش‌های غول پیکر می‌گذرد. این مهندس 42 ساله این روزها با خاطرات سرنشینان سانچی زندگی می‌کند که در سفرهای مختلف با آنها همکار بوده و خاطرات زیادی را رقم زدند.

به گزارش روزنامه ایران، این روزها همه در بهت و حیرت واقعه تلخ سانچی بسر می‌برند. تراژدی سوزناکی که قلب میلیون‌ها انسان را به درد آورد. بالاخره آب حریف آتش نشد . 32 دریانورد که همه ایران 8 روز در انتظار شنیدن خبر زنده ماندن آنها بودند در جدال میان آب و آتش در دریا جاودانه شدند. نفتکش غول پیکر سانچی (نام یک روستای تاریخی در هند و میراث جهانی یونسکو ) روزها در آتش سوخت و سرانجام به قعر دریا فرو رفت. این اتفاق ناخودآگاه همه ذهن‌ها را به سوی دریا و دریانوردی کشاند. جایی که در آن زندگی روی آب معنا پیدا می‌کند و انسان‌هایی که تلاش و فعالیت روی دریا و اقیانوس را به بودن در کنار خانواده و در آغوش کشیدن فرزندانشان ترجیح می‌دهند. تا پیش از این شاید کمتر کسی از نوع فعالیت کسانی که روی کشتی‌های تجاری یا نفتکش‌ها کار می‌کنند خبر داشت و به سختی این شغل و هفته‌ها و ماه‌ها دوری از خانواده واقف بود، اما اشک و آه و ناله خانواده‌های قربانیان نفتکش سانچی واقعیت دریا و دریانوردی را برای همه روشن کرد. نشستن پای حرف‌های کسانی که سال‌هاست زندگی و کار آنها باهم عجین شده است پر از ناگفته‌هایی است که بیشتر عشق به دریانوردی و مشکلاتی را که بارها با آن مواجه می‌شوند روشن می‌کند.

15 سال است که زندگی‌اش با دریا گره خورده است. روزهایی که در میان صدای وحشتناک موتورخانه نفتکش و کشتی در کنار دیگر مهندس‌ها تلاش می‌کرد و دلتنگی‌اش را با امواج دریا و غروب آفتاب تقسیم می‌کرد. «در خوزستان به دنیا آمدم و پدربزرگم در کشتی‌های حفاری کار می‌کرد. بسیاری از بستگان و اطرافیانم روی کشتی کار می‌کردند و من از همان کودکی با واژه دریا و کشتی مانوس شدم. البته تا قبل از اینکه خودم وارد این کار بشوم و آن را تجربه کنم به هیچ عنوان از سختی‌ها و مشکلات آن چیزی نمی‌دانستم. با قبولی در کنکور سراسری و رشته مهندسی دریا، وارد دانشگاه امیرکبیر شدم و بعد از پایان تحصیل به جنوب بازگشتم و در شرکت ملی نفتکش ایران مشغول به کار شدم. وقتی وارد دریا شدم فهمیدم اینجا دنیای دیگری است. اینجا زندگی و کار با یکدیگر گره می‌خورند و روی دریا در حالی که کار می‌کنید باید زندگی کنید. اینجا بود که متوجه شدم با چه شرایط سخت یا خطراتی مواجه هستم اما وقتی عاشق دریا و دریانوردی باشی نمی‌توانی از دریا دل بکنی. در کشتی شما از محیط کار بیرون نمی‌روید و بر خلاف دیگر شغل‌ها که با پایان ساعت کار می‌توان به خانه رفت وبه کار فکر نکرد اما در اینجا استرس ناشی از محیط کار و حساسیت آن در لحظات فراغت از کار نیز با شما همراه است. کشتی آمُل نخستین کشتی بود که در آن مشغول به کار شدم. آن سال‌ها به‌عنوان مهندس چهارم در موتورخانه کشتی فعالیت می‌کردم. کشتی آمُل یک کشتی پرتغالی بود که در دریای مدیترانه کار می‌کرد و من هم در مدیترانه سوار کشتی شدم و طی مدت 7ماه به کشورهای روسیه و اروپایی بار نفت حمل می‌کردیم.

عباس سرافراز از روزهایی که روی کشتی سانچی کار می‌کرد گفت. وقتی نام سانچی را به زبان آورد بغض راه گلویش را بست. می‌گوید با نیمی از بچه‌هایی که در این کشتی مظلومانه پرکشیدند در بسیاری از سفرها همکار بودم. با محمدرضا رضازاده ماسوله مهندس سوم کشتی سانچی 4 سال در خوابگاه دانشگاه هم اتاقی بودم و خاطرات زیادی با او داشتم. او دوماه بود که در موتورخانه سانچی فعالیت می‌کرد. نفتکش سانچی 9 ساله بود و من سال‌های 2010 و 2011 به‌عنوان مهندس چهارم، در این کشتی فعالیت می‌کردم. آن سال‌ها نام این نفتکش سپید بود و من برای نخستین بار در جزیره مالتا در جنوب ایتالیا سوار این نفتکش شدم. سانچی از نوع نفتکش‌های سوئز مکس (Suez max) است یعنی این قابلیت را دارد که از کانال سوئز عبور کند. سفر اول با این کشتی در مدیترانه بود. بر اساس قوانین دریانوردی پرسنل به مدت 4 یا 6 ماه باید روی کشتی یا نفتکش فعالیت کنند و پس از آن در نخستین اسکله جای خود را به فرد جایگزین بدهند. پرسنل جدید به کشوری که نفتکش یا کشتی در آنجا لنگر انداخته فرستاده شده و در آنجا این جایگزینی انجام می‌گیرد. آن سال از جزیره مالت به ترکیه رفتیم و نفت کرکوک را که به ترکیه فرستاده می‌شد بارگیری کرده و به یونان رفتیم. همه نفتکش‌ها و سوپر تانکرها با بالاترین استاندارد ساخته می‌شوند و باید از قوانین بین‌المللی پیروی کنند و با وجود این، همه پرسنل آموزش‌های لازم را برای مواجهه با خطر و حوادث دیده‌اند. آن سال‌ها به‌عنوان مهندس چهارم در موتورخانه سانچی فعالیت می‌کردم.

در موتورخانه معمولاً 11 تا 12 نفر کار می‌کنند و نفر اول موتورخانه سرمهندس است. البته فعالیت در هر بخشی از کشتی با سختی‌ها و مشکلات زیادی همراه است. من دو مرتبه و هر بار 4 ماه در نفتکش سانچی بودم و خاطرات زیادی با این نفتکش دارم. گاهی اطرافیان از من می‌پرسند که چگونه این همه سال در این شغل سخت دوام آورده‌ام اما من معتقدم هر شغلی سختی‌ها و مشکلات خاص خودش را دارد و اگر عشق داشته باشیم سال‌های سال می‌توانیم به آن کار ادامه دهیم. ماموریت‌های ما از سوی شرکت تعیین می‌شود به همین خاطر ممکن بود من هم یکی از سرنشینان سانچی باشم.

چشم‌های منتظر

بسیاری از دریانوردان وقتی برای ماموریت راهی دریا می‌شوند چشم‌های بسیاری انتظار بازگشت آنها را می‌کشند. انتظاری که تا قبل از حادثه سانچی با نگرانی همراه بود اما این روزها خانواده‌های دریانوردان با نگاه‌هایی اشکبار و قلب‌هایی لرزان انتظار بازگشت همسر یا پدرهایشان را می‌کشند. سرافراز از این انتظارها اینگونه می‌گوید: دو پسر دارم که در کنار آنها وهمسرم در اهواز زندگی می‌کنیم. در چند ماموریت همسرم نیز کنارم بود. او بخوبی از سختی‌ها و اتفاق‌هایی که ممکن است برای دریانوردان بیفتد مطلع است. هربار وقتی به ماموریت می‌روم می‌دانم که همسر و فرزندانم منتظر بازگشت من هستند. انتظاری که برای دریانوردان سانچی با تلخی همراه شد. دریانوردان همه روزهایی را که روی آب هستند با عشق کار می‌کنند و بسیاری از آنها شاید بزرگ شدن فرزندانشان را به چشم نبینند. شیرین‌ترین زمان شاید لحظه‌ای است که ماموریت پایان گرفته و به کنار خانواده بازمی گردیم. وقتی حادثه انفجار نفتکش سانچی اتفاق افتاد من در خانه بودم. حجم آتش را که در رسانه‌ها دیدم به این اطمینان رسیدم همه پرسنل این نفتکش در همان لحظات اولیه بر اثر خفگی جان خود را از دست داده‌اند. با وجود آنکه این نفتکش از بالاترین درجه ایمنی برخوردار بود اما شدت برخورد و حجم آتش اجازه هیچ عکس العملی را به کسی نمی‌داد. به‌طور مثال ممکن است ساختمانی ساخته شود که همه موارد نظام مهندسی و ضد زلزله بودن در آن رعایت شود، اما همین ساختمان در برابر زلزله 10 ریشتری مقاومتی نداشته و فرو می‌ریزد.

کشتی سانچی نیز با وجود داشتن بالاترین استاندارد ایمنی به خاطر برخورد شدید کشتی چینی و جرقه‌ای که باعث آتش گرفتن تانکرهای حاوی میعانات گازی شد نتوانست دوام بیاورد و پس از چند روز سرانجام غرق شد. این نوع کشتی‌ها و نفتکش‌ها مجهز به فن‌های هواکش بسیار قوی هستند و در قسمت موتورخانه یا محل استراحت و کابین‌ها، هوای بیرون را به داخل منتقل می‌کنند. برای نگهداری میعانات گازی در مخازن اکسیژن را خارج می‌کنند و گاز خنثی به داخل اتمسفر تزریق می‌کنند. البته علت این حادثه پس از رمز‌گشایی جعبه سیاه مشخص خواهد شد. در این جعبه مختصات محل حادثه و مکالمات پرسنل و رادار ثبت شده است اما بر اساس تجربه‌ای که طی سال‌ها فعالیت روی نفتکش‌ها به‌دست آورده‌ام احتمال می‌دهم که در همان لحظات اولیه برخورد و آتش گرفتن تانکرها دود به همراه گازهای سمی به وسیله هواکش‌ها وارد کابین و موتورخانه و محل استراحت پرسنل شده و همه آنها در همان لحظات اولیه جان باخته‌اند. حادثه در محلی اتفاق افتاد که دریانوردان به آنجا مثلث برمودا می‌گویند. جایی که 40 درصد حوادث دریایی در آنجا رخ می‌دهد و ترافیک بالایی دارد و بر اساس گزارش‌هایی که ارائه شده است تعداد زیادی قایق و کشتی در آنجا تردد می‌کنند.
با این اوصاف دیگر گفتن این حرف‌ها فایده‌ای ندارد، دریا دلان ایرانی تسلیم دریا شدند و خلا حضورشان تا همیشه احساس خواهد شد، اما ای‌کاش تمهیدات اصولی‌تری در نظر گرفته شود تا خانواده‌های این عزیزان بار این غم سنگین را راحت‌تر تاب بیاورند و سایر خانواد‌ه‌های دریانوردانی که این روزها بیشتر از قبل نگران عزیزان‌شان هستند، آرامش خاطر بیشتری داشته باشند.