به گزارش عصر ایران چند روز قبل، اتفاق عجیب و شرم آوری در دزفول رخ داد: گروهی که مدعی ارزشگرایی هستند، در اقدامی عجیب و غیرقانونی، مانع از دفن برادر یک شهید در جوار پدرش شدند.
خلاصه ماجرا این است که پدر یک شهید با مجوز قانونی در قطعه شهدای گمنام دفن می شود و بعد از مدتی، وقتی برادر شهید از دنیا رفت، خانواده اش با کسب اجازه قانونی از بنیاد شهید، مزار پدر را آماده دفن پسر کردند تا در طبقه فوقانی آن، به خاک سپرده شود.
1- آبان سال 94 که پدر شهید سید علی سید آسیابان فوت کرد؛ فرزندان این پدر بزرگوار در نظر داشتند که ایشان را در محلی دفن کنند که مسوولان آرامستان مخالفت می کنند. بعد از این مخالفت، مکان دیگری را در قطعه صالحین پیشنهاد می کنند که باز مدیر آرامستان مخالفت می کند و خود مدیریت آرامستان قطعه ای در کنار شهدای گمنام را به آنها پیشنهاد می دهد.
2- فرزندان گرامی این پدر هیچ درخواستی برای دفن آن مرحوم در کنار مزار شهدای گمنام نداشتند اما این حق وجود داشت که والدین شهدا در محلی که در نظر گرفته می شود به خاک سپرده شوند و بنیاد شهید مجوز دفن آن مرحوم را در قطعه ای که خود آن بنیاد درنظر گرفته بود صادر کرد.
بعد از آن عده ای معترض شدند که چرا باید در محل دفن شهدای گمنام اموات را دفن کرد. همان زمان و در پاسخ به درخواست آقایان معترض، فرزندان این پدر شهید برای اینکه نظم قبور مطهر شهدای گمنام بهم نخورد مزار پدرشان را همسطح قبور این شهدا کردند.
حدود یک ماه و نیم پیش یعنی در دی ماه سال جاری همین افراد تندرو از فرزندان این پدر شهید دوباره درخواست کردند که سنگ قبر را که مزین به تصویر این پدر است بردارند و با قالب ساده تری مزار را همسطح شهدای گمنام کنند که باز این خانواده به احترام این شهدا با این درخواست موافقت کردند و برای دومین بار سطح مزار را بازسازی کردند.
در این گفتگو فرزندان این پدرعنوان می کنند سطح این مزار، بعدها نیز تغییر خواهد کرد چون برای برخی دیگر از افراد این خانواده مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
همه چیز برای دفن آن مرحوم آماده شد اما گروهی تحت نام خادمین شهدای گمنام - علیرغم اطلاع از قانونی بودن این تدفین - برای جلوگیری از دفن آن مرحوم در قطعه مورد اشاره، شبانه اقدام به پر کردن مزار آماده شده برای دفن کردند!
فراتر از آن، آنها از این حرکت عکس تهیه کرده و این رفتار قانون شکنانه خود را به رخ مسوولان برقراری نظم و امنیت در شهر کشاندند. بعد هم طی اطلاعیه ای عنوان شد که با پی گیری و دلسوزی جوانان حزب اللهی و انقلابی و اعتراض به خاکسپاری افراد متوفی در قطعه شهدا به ویژه در یادمان 4 شهید گمنام شهیدآباد از خاکسپاری مجدد در این یادمان جلوگیری شد و تعجب آورتر اینکه در این اطلاعیه از خانواده متوفی هم به خاطر همکاری تشکر کردند! این در حالی است که خانواده متوفی به شدت نسبت به این حرکت خارج از قانون این افراد معترض بودند.
4- من وقتی تصاویر تهیه شده از پر کردن مزار مربوطه را دیدم ذهنم رفت به روزها و شب هایی که دزفول هدف توپ و موشک عراق قرار می گرفت. شب هایی که علاوه بر توپ و موشک ، باران هم می بارید و باران در پناهگاه خانه های قدیمی و خشت و گلی رخنه کرده بود و این بچه های بسیج بودند که این خانواده ها را در تغییر مکان و رفتن به یک پناهگاه دیگر کمک می کردند. برخی از بچه ها پتوها را حمل می کردند. دیگران به پیرمردها و پیرزنهایی که توانایی راه رفتن نداشتند کمک می کردند. یکی گهواره نوزادی را حمل می کرد.
به شهری که می خواهد توسعه پیدا کند اما به قانون و شهروندان این شهر تعدی می شود. به شهری که ظاهراً حافظان نظم و مجریان قانون، نجابت و مدارایشان پر رنگ تر از اقتدارشان شده است. در شهری که دفن مردگان هم بهانه ای برای قانون شکنی عده ای می شود چگونه می توان به امنیت و آرامش رسید.
5- آتش به اختیار، مجوزی برای کارهای فرهنگی است نه قانون شکنی . آقایانی که شبانه به اموال خصوصی مردم دست درازی کردند و در اقدامی غیرقانونی و غیر شرعی مزار را به هم ریختند چگونه مدعی دفاع از حقوق شهدای گمنام هستند؟ این مرام را در کدام حزب الهی و بسیجی خاک جبهه خورده و تابع ولایت سراغ دارید که مسوول بنیاد شهید را تهدید کند که چنانچه این میت را در قطعه مورد نظر دفن کنید جنازه را از قبر خارج می کنیم؟ ما با این تفکر به کجا می رویم؟!
آیا قبلا در میان قبور مطهر شهدا، والدین شهید دفن نشده است؟ چرا آن زمان به عنوان خادمین شهدا(!) مانع دفن اموات نشدید؟ متاسفانه مدیریت شلخته و بی نظم در ساماندهی به مزار شهدا باعث سوء استفاده از این شرایط شده است.
بالاترین حجت در هر جامعه ای ، قانون است و همه باید به قانون احترام بگذارند. اگر قانون با رفتارهای خودسرانه نقض شد، ناقضان باید منتظر باشند که روزی ، بی قانونی سراغ آنها هم برود. اگر چه همه ی شهروندان کشورمان دارای حق و قابل احترام هستند اما وقتی با خانواده ای جبهه رفته و دردکشیده اینگونه جسارت و نامهربانی می شود پس با دیگران چگونه برخورد می شود؟!