سید حسین موسویان :عربستان موجب بی ثباتی در منطقه است نه ایران

گروه سیاسی الف،   3970624073 ۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵ تکراری یا غیرقابل انتشار

 به گزارش الف کنفرانس کنفرانس غرب آسیا توسط موسسه مطالعات و تحلیلهای دفاعی وابسته به وزارت دفاع هند با عنوان "تغییر پارادیم های امنیتی درغرب آسیا و نقش بازیگران منطقه ای و بین المللی"با حضور دهها تن از دیپلمات های مقیم، نویسندگان، مراکز مطالعاتی و رسانه های هند تشکیل شد. بیش از بیست سخنران از کشورهای مختلف نیز سخنرانی داشتند که کاظم سجاد پور معاون وزیر خارجه و موسویان سخنرانان مدعو از ایران بودند.

 

سید حسین موسویان در  در این کنفرانس  در دهلی نو-هند گفتغرب آسیا درآستانه یک آشوب تاریخی بسرمیبرد. بدنبال گسترش درگیریها و تروریسم، برخی از قدرتهای منطقه ای سقوط کرده و چشم اندازژئوپولتیکی چندین دهه گذشته منطقه تغییر کرده است.

وی  دربین عواملی که موجب بی ثباتی و گسترش افراط گرایی شده، هشت عامل  زیر را کلیدی تر معرفی کرد 

1-ادامه اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل،

2-تجاوزصدام به ایران در1980 و به کویت در1990

3-تجاوز نظامی  آمریکا به افغانستان درسال 2001

4-تجاوزنظامی آمریکا به عراق درسال 2003

5-وقوع بهار عربی در سال 2011

6-حمله نظامی ناتو وکشورهای عرب شورای همکاری خلیج فارس به لیبی در2011

7-سازماندهیی و صدور دهها هزارتروریست از حدود 80 کشورجهان برای تغییر رژیم درسوریه

8-حمله نظامی عربستان-آمریکا به یمن.

 

این وقایع موجب شد که:

1-جهان عرب دچار گسیختگی شد،

2-قدرتهای عربی سوریه، لیبی و عراق دچار جنگ داخلی و تروریسم شدند،

3-برخی از رهبران عرب متحد آمریکا درکشورهایی همچون مصر و تونس سقوط کردند،

4-  دهها هزار تروریست سراریز منطقه و فراتر از آن شدند،

5- گروههای تروریستی همچون داعش در منطقه ظهور کردند.

 

همزمان با افول قدرتهای عربی لیبی، عراق، مصرو سوریه، عربستان سعودی تحت رهبری محمد بن سلمان، جوان 33 ساله، سعی نموده رهبری جهان عرب را بدست گیرد. دینامیک جدید قدرت در منطقه شاهد شکل گیری دوبلوک یکی متشکل از آمریکا، عربستان، اسرائیل  و امارات متحده عربی و دیگری روسیه، ایران،سوریه،عراق و گروههای نظامی مردمی همچون حزب الله لبنان، الحشد الشعبی عراق و نیروی نظامی سوریه میباشد.

درحالیکه آمریکا و روسیه دو قدرت اصلی جهانی تاثیر گذار درمنطقه هستند، ایران و عربستان بازیگران اصلی منطقه ای میباشند. با ورود محمد بن سلمان به اریکه قدرت، عربستان از سیاست سنتی  محافظه کارنه  دهه های گذشته به سمت استراتژی تهاجمی چرخش و تخاصم علنی با ایران را درپیش گرفته است. واقعیت این است که ایران و عربستان درمعادلات یمن، لبنان،سوریه،عراق،بحرین،قطرو سایر منطقه نفوذ دارند. منتهی علیرغم موفقیت مذاکرات هسته ای درجهت رفع نگرانیهای جامعه بین الملل از برنامه هسته ای ایران، امروزه محور آمریکا-عربستان-اسرائیل مدعی است که ایران عامل

 بهم ریختگی های جهان عرب و بی ثباتیهای منطقه است.

 

اما از دیدگاه ایران، بهم ریختگی جهان عرب پنج عامل اصلی دارد که ربطی هم به ایران ندارد:

1-ناکارآمدی حکومتهای عربی

2-چندین دهه دیکتاتوری و فساد درکشورهای عربی

3-گسترش وهابیت

4-جنگ های عربی-عربی همچون حمله عراق به کویت، شورای همکاری خلیج فارس به لیبی و تجاوز عربستان به یمن

5-دخالت عربستان در کشورهای منطقه

برای مثال موضوع فلسطین که چند دهه عامل وحدت عربی و جهان اسلام بود، امروزه دچار دگرگونی شده چون عربستان به عامل فشار برفلسطینی ها برای پذیرش خواسته های حداکثری اسرائیل شده است. دراین مورد نیویورک تایمز فاش کرد که محمد بن سلمان طرحی کاملا به نفع اسرائیل را به محمود عباس ارائه کرده که هیچیک از دولتهای آمریکا تا این حد به نفع اسرائیل جلو نرفته بودند. این روزنامه همچنین نوشت که آقای ترامپ به این دلیل بیت المقدس را پایتخت اسرائیل اعلام کرد که از پشتیبانی محمد بن سلمان و تمرکز او بر اقدامات ضد ایران اطمینان داشت.

 بهرحال واقعیت این است که جهان عرب درقضیه فلسطین،در آستانه تسلیم تاریخی به اسرائیل است.

شورای همکاری خلیج فارس از حیز انتفاع خارج شده نه بخاطر ایران بلکه به دلیل سیاستهای سلطه جویانه عربستان. عربستان عملا بحرین را تحت سلطه درآورده و بدنبال فروپاشی حکومت قطر است. مقامات قطر مکرر تاکید کرده اند که عربستان دنبال یک حکومت دست نشانده در قطر است.

لیبی نیز از هم پاشید بخاطر حمله نظامی ناتو وکشورهای متحد عربی اش درحالیکه ایران کمترین نقشی نداشته است .

منتسب کردن بحران یمن به ایران یک ساده انگاری مغایر واقعیتهای تاریخی است. تجاوز نظامی عربستان موجب قتل عام هزاران یمنی، گسترش بیماریهای مسری و ایجاد بدترین فاجعه انسانی معاصر شده است.

 

 استراتژی منطقه ای عربستان را میتوان در پنج محور خلاصه کرد:

1-تلاش برای حفظ سلطه نظامی-امنیتی-سیاسی و اقتصادی  آمریکا برمنطقه،

2-اتحاد با اسرائیل برای جلب حمایت لابی قدرتمند صهیونیست جهانی،

3-تقابل با ایران و متحدین منطقه ایران و تحریک آمریکا برای حمله به ایران،

4-به رسمیت شناختن اسرائیل توسط کشورهای عربی از طریق محو موضوع فلسطین،

5-سلطه برکشورهای کوچک خلیج فارس و تشکیل جبهه متحد عربی همچون ناتو عربی برای تقابل با ایران.

 

استراتژی منطقه ای ایران را نیز میتوان در پنج محور خلاصه کرد:

1-مقاومت در مقابل هژمونی و سلطه آمریکا برمنطقه و تلاش برای بهبود روابط با سایر قدرتها،

2-مقاومت درمقابل اشغال فلسطین توسط اسرائیل و حمایت از گروههای جهادی همچون حماس و حزب الله.

3-تقابل تمام عیار با گروههای تروریستی تکفیری همچون داعش و القاعده،

4-مقابله با سلطه عربستان برکشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس. بعد از محاصره قطر توسط عربستان و امارات، ایران مرز خود را به روی قطر باز کرد و قطر را از سقوط نجات داد زیرا قطر هیچ راهی بخارج نداشت. ایران همین سیاست را درمورد کشورهای عمان و کویت دنبال میکند.

5- مقابل با طرح اسرائیل برای تجزیه چهار کشور عراق، ایران، ترکیه و سوریه از طریق حمایت از تجزیه استانهای کردنشین آنها.

 

مسیر پیش رو و دو گزینه عربستان و ایران:

گزینه اول استمرار دشمنی های جاری که موجب استمراروگسترش  بی ثباتی و فرقه گرایی، عدم مهار تروریسم و حتی احتمال بروز تقابل نظامی میشود.

گزینه دوم مسیر همکاری است.عملی شدن این گزینه مستلزم این است که دوطرف صمیمانه نگرانیها و تهدیدات امنیتی یکدیگررا درک کرده و برای رفع آن روی راه حل مرضی الطرفین توافق کنند.

 

چهار اقدام ضروری برای تحقق گزینه همکاری:

1-آغاز گفتگوهای بدون پیش شرط تهران و ریاض و قراردادن همه نگرانهای امنیتی روی میز مذاکره

2-تشکیل مجمع گفتگوهای ایرانی-عربی با حضور فراگیر قشرهای مختلف از جمله دیپلماتها و محققین

3-مهار فرقه گرایی از طریق نشست های علمای شیعه و سنی از الازهر مصر، مفتی های عربستان ، سایرکشورهای اهل سنت وبزرگان حوزه های علمیه تشیع قم ونجف

4-آغاز بدون پیش شرط گفتگوهای هشت کشور حاشیه خلیج فارس، ایران و عراق و شورای همکاری درسطح وزرای خارجه باهدف نهادینه کردن همکاریها جهت تشکیل" سیستم امنیت و همکاری خلیج فارس"

سازمان امنیت و همکاری اروپا یک مدل مناسب است که میتوان مشابه آن را یراساس بند 8 قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل درخلیج فارس شکل داد.

 

مشارکت پایدار کشورهای حاشیه خلیج فارس باید براساس 8 اصل باشد:

1-احترام به حاکمیت کشورهای عضو،

2-عدم استفاده از زور

3-احترام به مرزهای موجود و تمامیت ارضی کشورهای عضو

4-حل مسالمت آمیز اختلافات،

5-عدم مداخله درامور داخلی کشورها

6-احترام به اصول منشورسازمان ملل

7-پرهیز از دامن زدن به فرقه گرایی

8-احترام به سیستمهای حکومتی کشورهای عضو

این  مسیری است تدریجی که با آغاز گفتگوها میتوان ایجاد همکاری و مشارکت پایدار در خلیج فارس را به نتیجه رساند.

 

 سخنران بعدی  البادی از موسسه مطالعات اسلامی  ملک فیصل عربستان بود که ضمن رد تحلیل موسویان از نقش منطقه ای عربستان گفت: علیرغم اختلاف نظردر این مورد، از پیشنهادات آقای موسویان برای بهبود روابط ایران و عربستان حمایت میکند. وی سیاست منطقه ای عربستان را حفظ ثبات و پیشگیری از تغییر در وضعیت فعلی درکشورهای منطقه خواند. موسویان در پاسخ وی گفت طبیعی است که در برداشت ها متفاوت فکر کنیم اما مهم این است که در راه حل درک مشترک داشته باشیم. خوشحال هستم که آقای البادی با راه حل های من موافق است منتهی مشارکت عربستان در حمله نظامی به لیبی برای ساقط کردن قذافی که موجب بی ثباتی این کشور شد و تلاش برای ساقط کردن حکومت در قطر، به معنی اقدام برای تغییر وضعیت این کشورها بود و نه حفظ وضعیت موجود آنها.

دراین نشست همچنین مشاجرات تندی بین نماینده قطر و موسویان صورت گرفت. نماینده قطرتمام سخنرانی خودرا علیه ایران اختصاص داد و ایران را عامل تمام بی ثباتی های منطقه خواند. موسویان در پاسخ وی گفت: کشور بحرین بهتر است بجای متهم کردن ابران و مشارکت درحمله نظامی به کشورهای منطقه همچون یمن و لیبی، کشتار مردم بیگناه یمن و  حمایت از گروههای افراطی تروریستی، به فکر استقلال خود باشد که امروزه به یک ایالت کوچک عربستانی تبدیل شده که آقای ترامپ علنا میگوید بدون حمایت آمریکا، ظرف دوهفته سقوط میکند.