تاثیر بحران خاشقجی بر ولایتعهدی بن سلمان

گروه سیاسی الف،   3970720116 ۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

یک رسانه غربی در گزارشی به این احتمال پرداخته است که بحران جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد عربستانی باعث شود تا محمد بن سلمان ولیعهد سعودی جایگاهش را از دست بدهد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ مجله فارین پالیسی نوشت: ناکامی بن سلمان در بهبود و توسعه اقتصادی عربستان و تنگنای او به خاطر بحران خاشقجی، چه بسا سلمان شاه سعودی و اعضای خاندان حاکم را درباره اینکه آیا محمد بن سلمان برای تاج و تخت پادشاهی مناسب است یا خیر، به فکر فرو ببرد.

این مجله نوشت: در صورتی که دموکرات ها بتوانند در انتخابات میاندوره ای آمریکا در نوامبر آینده اکثریت را کسب کنند، چه بسا برخی از توافقنامه های فروش سلاح به عربستان به حالت تعلیق درآید که این امر ممکن است ناکامی برای محمد بن سلمان به شمار آید.

بروس ریدل مشاور سابق چهار رئیس جمهور آمریکا از زمان بوش پدر تا اوباما گفت: ولیعهد سعودی همچنان از حمایت پدرش برخوردار است. این امر قطعی است اما اینکه بن سلمان از تاج و تخت کنار زده شود یا ترور شود، غیرمنتظره نخواهد بود.

وی افزود: با این وجود پیش بینی نمی شود که آمریکا کار زیادی برای خاشقجی انجام دهد زیرا دولت ترامپ به حقوق انسان اهمیت نمی دهد بلکه موضوع قراردادهای میلیاردی سلاح در میان است.

دوران حکومت سلمان و پسرش، سراسر شکست و ناکامی

معارضان عربستانی، دوران شاه سعودی و فرزندش را مملو از ناکامی و شکست توصیف کرده و از احتمال از دست دادن تاج و تخت از سوی محمد بن سلمان در سایه این ناکامی ها و بحران مربوط به خاشقجی روزنامه نگار منتقد عربستانی سخن گفته‌اند.

معارضان در گزارشی به بررسی دوران حکمرانی سلمان بن عبدالعزیز شاه و محمد بن سلمان و فرزندش در طول یکسال و نیم اخیر پرداخته و درصدد برآمدند تا به این سوال که چه کسی عملا در عربستان حکمرانی می کند، پاسخ دهند.

 از زمانی که سلمان بن عبدالعزیز اقدام خود برای انباشت قدرت در دستان فرزندش محمد را از یکسال و نیم پیش آغاز کرد، همواره این سوالات مطرح است که حاکم عملی عربستان کیست و آیا سلمان از اختیاراتش به نفع فرزندش دست کشیده است و زمان کنارکشیدن سلمان از قدرت برای تحویل آن به فرزندش چه زمانی است؟

معارضان با اشاره به شکست ها و ناکامی های محمد بن سلمان ولیعهد سعودی در پرونده های داخلی و خارجی خود آورده‌اند: شکی نیست که سلمان شاه سعودی به نزدیکان و غریبه ها اینگونه القا کرده است که دستوراتی را که از زمان تصدی کرسی پادشاهی صادر کرده، در راستای انتقال تدریجی قدرت به فرزندش بوده است. شکی هم نیست که در سایه نتایج فاجعه بار محمد بن سلمان در همه پرونده هایش - از جنگ یمن و بحران قطر و بحران حریری و بحران هتل ریتز گرفته تا موضوع آرامکو و چشم انداز اقتصادی 2030 و تهدید ائتلاف تاریخی بین آل سعود و نهاد دینی عربستان و بحران های سیاسی نظیر بحران با آلمان و کانادا و معامله قرن و نظایر آن – شاه سعودی سنگینی کاری که کرده را فهمیده است. همه این نتایج نشانگر عملکرد بحرانی بن سلمان است.

معارضان بار دیگر با تکرار این سوال که آیا بودن این پرونده ها در دستان بن سلمان با وجود نتایج وخیم آن، نشان نمی دهد که بن سلمان حکمران عملی است؟ گفته‌اند که واقعیت امر این است که صرفا واگذاری امور از شاه به فرزندش به معنای کنار کشیدن سلمان به نفع فرزندش نیست.

سلمان خارج از تصویری که در عربستان می گذرد، نیست. شکست و ناکامی فرزندش محمد محدود به او نیست بلکه خود شاه سعودی نیز در این زمینه مسئول است؛ هرچند تلاش کرده است که به افکار عمومی خلاف آن را القا کند. در هر صورت شکست، ویژگی دوران سلمان و فرزندش از آغاز آن تاکنون است.