طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی حدود ۱۵ درصد افراد ساکن بر کرهی زمین دارای معلولیت هستند. متولی افراد دارای معلولیت در کشور ما سازمان بهزیستی است. سازمان مذکور وظایف بسیار زیاد و سنگین و در عین حال بودجه ی بسیار مختصری دارد. معلولان، زنان سرپرست خانوار، ایتام، کودکان کار، زنان و کودکان بد سرپرست، معتادان و متکدیان جامعه ی هدف این سازمان هستند. در ضمن اورژانس اجتماعی و مهدهای کودک نیز تحت پوشش و مدیریت سازمان بهزیستی است. سازمان بهزیستی تنها متکی به بودجه ی دولت است. انبوهی از مطالبات انباشته ی جامعه ی هدف سازمان بهزیستی وجود دارد که بخاطر نبود بودجه بر زمین مانده است.
گروهی از جامعه هدف سازمان بهزیستی افراد دارای معلولیت هستند.
معلولین تحت پوشش سازمان بهزیستی مانند جانبازان درصد بندی نمی شوند بلکه با درجه ی معلولیت، سطح بندی می گردند. سطوح معلولیت شامل درجات، "خفیف"، "متوسط"، "شدید" و "خیلی شدید" است. مثلا یک معلول درجه شدید در حد یک جانباز هفتاد درصد محدودیت جسمی دارد.
در جامعه هستند معلولین با درجه شدید و خیلی شدید که متاهل و دارای فرزند و سرپرست خانوار هستند و با سختی های بسیار زیاد و بدون حمایت مادی و معنوی و با وجود دسترس پذیر نبودن جامعه برای حضور معلولان، در شرایط حال حاضر اقتصادی جامعه زندگی می کنند. مستمری بهزیستی به معلولان آنقدر ناچیز است که شاید هزینه ی زندگی یک روز معلول را هم کفایت نکند.
معلولیت هزینه بر است. بیماری های زمینه ای که بر اثر معلولیت های دراز مدت حادث می شود گاهی اوقات از خود معلولیت بدتر است. نوع نگاه به افراد دارای معلولیت در جامعه ی ما نادرست است و این موضوع ریشه ی فرهنگی دارد. در بسیاری موارد معلولان شهروند درجه ی سوم محسوب می گردند و در فعالیت های اجتماعی و سطوح مدیریتی پذیرفته نمی شوند. افرادی که بخاطر محدودیت جسمی و ناهموار بودن ساختارها نتوانسته اند رشد کنند – بخوانید جلوی رشد آنها گرفته شده است - مانند افراد تحت پوشش کمیته امداد دیده می شوند. در حالیکه مستضعفان واقعی(ضعیف نگه داشته شدگان) جامعه ی ما افراد دارای معلولیت هستند که با وجود میل به حرکت و استقلال و زندگی آبرومندانه و با عزت، متاسفانه بدلیل عدم توجه و وجود موانع قانونی، فرهنگی و عرفی، از حق خود محروم شده اند.
حرف معلولین این است: ما از وضعیت خود بدرگاه الهی شکایت نداریم و این مصائب را نعمت در لباس نقمت و موافق حکمت الهی می دانیم و انشاء ا... کفاره ی گناهانمان می شود ولی این موضوع وظیفه ی حاکمیت و مردم را ملغی نمی کند. اعتقاد معلولین این است که بسیاری از گیر و گورهایی که در کشور بوجود می آید اثرات وضعی عدم توجه به مظلومینی است که قدرت ابراز مظلومیت خود و مطالبه ی حق خود را نداشته و بجز خدا نیز کسی را ندارند. این خیلی عجیب نیست که اثرات وضعی اینگونه عملکرد، ما شیعیان علی ابن ابی طالب علیه السلام را از نعمات رحمانی حضرت حق محروم نماید!! آری، خداوند با کسی خویشاوندی ندارد و در سنت های الهی نیز تخلف نیست.
پیشنهاد این است که سازمان اوقاف و امور خیریه بستری را فراهم کند تا از ظرفیت سنت حسنه وقف برای افراد دارای معلولیت استفاده شود. توانمندی افراد دارای معلولیت، پیشگیری از بروز معلولیت، دسترس پذیری جامعه برای حضور افراد دارای معلولیت، فرهنگ سازی و اطلاع رسانی برای همزیستی با معلولان، ایاب ذهاب و مسکن معلولان، درمان معلولان و اشتغال پایدار برای افراد دارای معلولیت می تواند موضوعات وقف انفرادی و وقف اشتراکی(اجتماعی) باشد. به این ترتیب سنت حسنه وقف می تواند در کنار سازمان بهزیستی کشور قسمتی از بار سنگین افراد دارای معلولیت را بر دوش گیرد. مسلماً اثرات و برکات این اقدام شایسته شامل حال همه ی مردم کشور و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.