نویسنده: جوزف اپستاین
مترجم: نسترن ظهیری
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1396
135 صفحه، 8000 تومان
*****
مجموعه خواندنی هفت گناه کبیره، یکی از مجموعه های خوبی که در این سالها منتشر شده، است. نشر ققنوس این مجموعه را که باهمکاری کتابخانه عمومی نیویورک و انتشارات دانشگاه آکسفورد انتشار یافته، برای مخاطبان فارسی زبان به بازار کتاب فرستاده است. اما یکی از محاسن مشترک در میان همه کتابهای این مجموعه رویکرد حساب شدهای بود که در مراحل مختلف پدید آمدن آن وجود داشته، از سوژه جذاب این کتابها بگیرید تا، انتخاب نویسندهای مناسب آن و در نهایت محتوای ارائه شده که شاید با توجه به سبک کار نویسنده، ویژگی های قائم به ذات داشته باشد، اما در نهایت نیز از یک استاندارد مشخص برخوردار بوده اند که باعث شده کتابهای این مجموعه از متنی برخوردار باشند درعین جذابیت برای مخاطب خاص برای توده مخاطبان نیز قابل فهم باشد. در ایران نیز نشر ققنوس به شکل پسندیدهای آن را به دست خواننده رسانده، با ترجمههای خوب و خوشخوان.
هر کدام از کتابهای مجموعه هفت گناه کبیره، در موضوع خود، جالب و آموزنده است، اما برای خود من، که همه آنها را خواندهام، "حسد" از همه بهتر بود؛ زیرا بصیرتهای بیشتری از آن بهدست آوردم. نویسنده، با مهارت و هنرمندی، مجموعه بسیار متنوعی از مطالب گوناگون را بهزیبایی در کنار هم چیده است؛ فلسفه، ادبیات، شعر، تاریخ، دین، سیاست و روانشناسی. هم ارسطو، کانت، کییرکگور، شوپنهاور، نیچه، ماکس شلر، جان رالز، رابرت نوزیک مورد توجه هستند و هم هرمان ملویل، اسکات فیتزجرالد، شکسپیر، لاروشفوکو، پل والری، ایان فلمینگ و چارلز دیکنز. آن را هم در جامعه یونان باستان بررسی کرده و هم در اروپای معاصر. تیزبینیها و ریزبینیهای بسیاری در لابهلای صفحات کتاب گنجانده شده است. همه اینها نیز با امور زندگی متعارف گره خورده است. نویسنده از تجربههای شخصی خودش نیز غافل نمانده است.
اپستاین برای اظهار فضل چنین نکرده، بلکه سرشت موضوع اقتضا میکند که دست به چنین کاری بزند. وی در واقع میخواهد ردپای حسد را در بسیاری از حوزههای زندگی نشان دهد؛ آن را از پشت نقاب بسیاری از مفاهیم، اصطلاحات و نظریهها و چه بسا بهانهها، بیرون بکشد و بر آفتاب افکند. برای مثال توضیح میدهد که جریانهای فمنیسم و سوسیالیسم ریشه در حسد زنان و کارگران به امتیازات و برخورداریهای مردان و ثروتمندان دارد. ممکن است کسی بگوید که آنچه در این موارد جریان دارد حسد نیست، بلکه چیزهای دیگری است؛ مثلا عدالتخواهی و ظلمستیزی. بله، حسادت با امور دیگری هم رابطه تنگاتنگی دارد و نویسنده از بررسی آنها نیز غافل نمانده است؛ چیزهایی مثل غبطه، ستیز، نفرت، کینتوزی و حسرت.
اما فقط فمنیستها و سوسیالیستها نیستند که زیر ذرهبین قرار میگیرند. دیگران هم وضع بهتری ندارند؛ روشنفکران، استادان دانشگاهها، مردان، زنان، مادرزنها، مادرشوهرها، حسادت افراد پیر به جوانان، کلا همه گروههای تودههای مردم و حتی حسدی که مردم یک کشور به دیگر کشورها دارند. نویسنده چگونگی حسدی را که در این گروهها شایع است، نشان میدهد. این طیف گسترده از گروهها به این دلیل است که حسد استثنا بر نمیدارد. نه فقط درباره امور و چیزها، بلکه حتی افراد مورد حسادت نیز محدود به اشخاص خاصی نیستند. انسان حتی نسبت به خویشاوندان، نزدیکان، خواهر و برادر و دوستان خاص خود نیز حسادت میورزد. بهخاطر همه این موارد لازم است که با این خصلت بشری آشنا شویم. نه فقط به این دلیل که یکی از احساسات را بشناسیم؛ زیرا حسد فقط یک حسوحال خالی نیست. بلکه بهطور جدی روی فهم و قضاوت ما نیز اثر عمیقی بهجای میگذارد. بسیاری از قضاوتهای ما درباره اشخاص و اشیاء و رویدادها ریشه در حسدی دارد که نسبت به آنها داریم.
حسد حسوحال بسیار بد و سوزنده و عذابآوری است. از میان همه گناهان تنها گناهی است که نهتنها هیچ لذتی ندارد، بلکه عذاب نقد است، اما با وجود این، از میان دیگر گناهان کبیره رواج بیشتری دارد. بعید است که همه تنپرور یا شکمباره باشند یا آدم بکشند، اما کمتر کسی پیدا میشود که خالی از هر گونه حسدی باشد. حتی کودکان نیز قبل از اینکه به سنوسالی برسند که روابط و نسبتهای پیچیده اجتماعی را درک کنند، نسبت به برخی از امور دچار حسادت هستند. شیوع گسترده آن بهحدی است که بسیاری بر این باورند که حسد بخشی از ذات انسان را تشکیل میدهد. از این رو مشهور است که حسد شخصیت انسان را آشکار میکند؛ «بگو به چه حسد میورزی، تا بگویم کیستی!» این کتاب نیز در پایان تصویر دیگری از انسان، انسانیت و امور انسانی ترسیم میکند.
خلاصه کنم. اگر کسی حال یا مجال آن را ندارد که همه کتابهای این مجموعه چندجلدی جالب و آموزنده را بخواند، دستکم "حسد" را مطالعه کند؛ آن هم نه یکبار، بلکه چندین و چند بار.
*دکترای فلسفه