آیتالله خامنهای بار دیگر از «زبان فارسی» گفت. نگرانی آیت الله، از لوازم تحكیم سنگری است كه علمای شیعه، قرنها نگاهبانش بوده اند. در جهان اسلام، زبان فارسی یكی از مهمترین زبانها محسوب میشود. فارسی زبانان اغلب شیعه یا حنفی مذهب هستند. ابوحنیفه، عالم ایرانی تبار مسلمان، تا زمان دومین خلیفه عباسی زندگی كرد. او مذهبی را بنیان نهاد كه اكنون بیشترین پیروان را نسبت به دیگر مذاهب اسلامی دارد. از میان فتاوایی كه به ابوحنیفه نسبت میدهند، جواز "نماز خواندن به زبان غیر عربی" شاذ محسوب می شود. البته عده ای دیگر مدعی هستند كه ابوحنیفه "دعا خواندن به زبان غیر عربی" را جایز دانست. به هر حال، بسیاری از حنفیانِ فارسی زبان معتقدند كه زنده ماندن زبان فارسی، مدیون توجه این عالم بزرگ به احوال مسلمانان غیر عرب است؛ بر این اساس، در دورانی كه فاتحین عرب، فضایل بسیار برای آموزش و نشر زبان عربی بر میشمردند، طلوع آرای ابوحنیفه، درخشش متون فارسی را میسر كرد. طی سالها علمایی (از جمله غزالی) استادانه به فارسی نوشتند و ادبای پارسی گو چنان سرودند كه گنجینه ادب فارسی، بزرگترین ثروت فرهنگی ایران زمین شد.
در آن وادی برخی عالمان و نویسندگان (كه طبق تقسیم بندی های امروزین، شیعه محسوب میشوند) ایرانیان فارسی زبان را مخاطب مشتاق كتب روایی اهل بیت میدانستند. اما قلمرو ایران در فراز و نشیب های تاریخ گم شد تا اینكه عصر صفویان فرا رسید و ایران جدید بر مذهب شیعه و زبان فارسی پا گرفت. پرداختن هم زمان به این دو ركن هویتی ایران امروز، آن روز هم آگاهانه و عامدانه بود. با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل، منازعات میان ایران و عثمانی به اختلافات عقیدتی دامن زد. مذهب حنفی در حكومت عثمانیهای غیر عرب رسمیت داشت و علمای حامی صفویان برای گسترش تشیع، به رونق زبان فارسی نیاز داشتند. از آن زمان، علمای تشیع (از جمله محقق كركی كه خود عرب زبان بود) ترویج كتب اسلامی فارسی را تشویق و پیگیری كرده اند.
همیشه مراجعه به آثار برجسته ادبیات فارسی، ابزار توسعه آموزش و یكپارچگی ملت بوده است. آن زمان بسیاری به شیعه بودن فردوسی باور داشتند اما گنجینه ادبیات فارسی غیر از شاهنامه هم داشت. روایات تاریخی گواه اند كه حتی در دوران تكاپوی علمای تشیع، معیار ترویج آثار ادبای پارسی گو، قوت و اعتبار آثار بود. در نتیجه این تلاش ها، ایرانیانِ هویت جو، نقاط مشترك میان خود را برجسته كردند و رابطه میان علمای تشیع و مردم فارسی زبان مستحكم شد. آبادی و امنیت ایران، یكی از دستاورد های مهم ایرانیان عصر صفویه بود. به تایید علما، نگارگران هم دست اندر كار نهضت بودند و چندین نسخه مصور از كتب فارسی، بر درخشش میراث آن دوره ایرانیان افزود.
پشتكار بزرگان دین و ادب طی بازنویسی، تصویرگری، آفرینش و ترجمه كتب اسلامی به زبان فارسی، استواری فرهنگی ایران جدید را تضمین كرد. شمارش آثار بزرگان شیعه مذهب در كنار میراث بی همتایی همچون «شاهنامه طهماسبی»، حكایت موجز از دورانی است كه "رونق زبان فارسی" به دغدغه های اصلی علمای تشیع اضافه شد.
امروزه شنیدن اشعار مولوی و سعدی و... از منابر علمای تشیع، عادی است. آیت الله خمینی خود به زبان فارسی شعر میگفت. آیتالله خامنهای هم زبان ملی را پاس میدارد و از فردوسی و سعدی و مولوی و... به بزرگی یاد میكند. كلام فردوسی، پشتوانه زبان فارسی است و آیت الله خامنهای كه از زمره علمای صاحب فتوا محسوب میشود، بارها تاكید كرده است كه فردوسی حكیم بود: «حکمت شاهنامهی حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ حکمت قرآنی است. اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فردوسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه.»
(در مقابل این بزرگمنشی علما، دیگرانی هم بودند كه با تشیع سر دشمنی داشتند و همزمان به فردوسی و مولوی و سعدی و... ناسزا می گفتند. برخی از این ایران ستیزان، مدعی زنده كردن ایران بودند اما آبرومند هم نمردند!)