فقط ۱۵۰۰ روانپزشک برای ۸۰ میلیون ایرانی/ وزارت بهداشت برنامه ندارد ؛ هیچکس هم مشکل روانی ندارد!

گروه اجتماعی الف،   3980721033 ۴۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

 

آمار بیماری ها و اختلالات روان در کشور به ادعای دولتمردان حدود 23.6 درصد کل جمعیت است، این میزان البته در شهرهای بزرگ و در بین زنان بیش از میانگین کشوری و نگران کننده است.

18 تا 24 مهر هفته سلامت روان نامگذاری شده است. 10 اکتبر یا 18 مهر روز جهانی سلامت روان نیز هست و این فرصتی است برای بررسی وضعیت سلامت روان در ایران.

مسئولان وزارت بهداشت اعلام کرده اند که 23.6 درصد جمعیت کشوربه یکی از انواع اختلالات روانی مبتلا هستند، آماری که متناسب با میانگین جهانی است اما برخی مسئولان و کارشناسان دیگر از آمارهای بیشتر سخن می گویند مثلا ناهید خداکرمی، عضو شورای شهر تهران میزان شیوع اختلالات روانی را در تهران 27 درصد می داند و البته آمارهای بیش از این نیز تا حدود 40 درصد از سوی برخی کارشناسان اعلام شده است.

اختلالات روانی تنوع زیادی از خفیف تا شدید دارند و از یک استرس روزمره شروع می شود تا اضطراب، افسردگی، اختلالات دوقطعی، شیدایی، افسردگی شدید، اعتیاد، اسکیزوفرنی، خودکشی و جنون. شایعترین بیماری روانی در میان زنان افسردگی و در میان مردان ایران اعتیاد است.

بیماری های روانی مانند بیماری های جسمی هم نشانه ها و علائمی دارند و هم عوامل و عللی و درست مانند بیماری های جسمی نیازمند درمان هستند اما مهمترین مساله در مورد این بیماری ها انگ است که بیماران را از مراجعه به متخصصان سلامت روان که روانشناسان و روانپزشکان هستند باز می دارد.

احمد حاجبی، مدیر کل سلامت روان وزارت بهداشت گفته است: حدود 63 درصد مبتلایان به اختلالات روانی برای درمان مراجعه نمی کنند و تصور می کنند این بیماری خودش خوب می شود و این مساله ای است که باعث مزمن شدن بیماری شده، درمان آن را سخت و گاهی بسیار پیچیده می کند.

جامعه ما یک جامعه در حال گذار است و افزایش خشونت در خانه، در محیط کار، خشونت های اجتماعی در محیط های عمومی، از جمله نشانه های اختلالات روانی است که می تواند ریشه های مختلفی داشته باشد، پرخاشگری، بیکاری، درآمد پایین،  فقر و مشکلات اقتصادی، ترافیک، آزارهای جسمی و جنسی می توانند عامل یا نماد اختلال و بیماری روانی باشند.

خشونت انواع مختلفی دارد، پایین بودن سطح و آستانه تحمل افراد می تواند به راحتی موجب خشونت و نزاع شود، گاهی یک نیش ترمز هنگام رانندگی، یک بوق زدن، یک حرف ناروا و متلک زمینه خشونت و درگیری و زد و خورد را فراهم می کنند. خشونت علیه زنان نیز انواع و اشکال مختلفی دارد، از یک نگاه ناروا تا بوق زدن خودروها و آزارهای کلامی و جنسی می تواند خشونت تلقی شود و فرد را به ورطه بیماری روانی بکشاند.

بی مسوولیتی نظام سلامت کشور درباره سلامت روان

سلامت روان یکی از ابعاد چهارگانه سلامت است که در کنار سلامت جسمی، سلامت اجتماعی و سلامت معنوی مطرح است. بر اساس قوانین کشور، وزارت بهداشت مسئول تامین سلامت مردم است اما این نهاد مسئول اعلام کرده که در بروز خشونت، ناراحتی ها و اختلالات روانی هیچ نقشی ندارد و تنها در صورت بروز بیماری می تواند به درمان مبتلایان بپردازد.

اما این بهانه جویی ها از بار مسئولیت وزارت بهداشت نمی کاهد، وزارت بهداشت، مسئولیت پیشگیری و آموزش جامعه را هم دارد و باید با ارتقای آگاهی جامعه کمک کند که آستانه تحمل مردم بالا برود و زمینه خشونت و بیماری روانی کاهش یابد.

وزارت بهداشت تقریبا هیچ برنامه ای برای ارتقای سطح بهداشت روان و آموزش عمومی برای بهبود شاخص های سلامت روان ندارد. این کار  نیازمند داشتن یک شبکه و نیروی انسانی گسترده و البته همکاری رسانه های کارآمد است که وزارت بهداشت فاقد آن است.

سعید نمکی، وزیر بهداشت در اولین روزهای مسئولیتش در این سمت، روی موضوع حساس سلامت روان و اهمیت آن دست گذاشت و گفت: اولین رکن رسیدگی به نظام سلامت به ویژه در کشور‌هایی مانند ایران، رسیدگی به بهداشت روان است و اگرچه اقتصاد یک جامعه می‌‎تواند بر بهداشت روان تاثیر گذارد، اما همه تاثیرگذاری با شرایط اقتصادی یک کشور نیست، چون انسان‌های پولدار غمگین یا بی پول شاد، کم نیستند.

او صراحتا اعلام کرد که جامعه ما نیازمند شادی است و از رسانه ها خواست، جامعه را به سمت امید وشادی سوق دهند و البته حرف هایی درباره عزاداری و برنامه های صدا وسیما هم زد که حاشیه ساز شد و او بعدا اعلام کرد که از حرف هایش سوء تعبیر شده است و بحث سلامت روان به مسائل و مراسم مذهبی ارتباطی ندارد.

مریم رسولیان، رئیس انجمن روانپزشکی کشور در این باره گفته است: اینکه می گویند ایران غمگین ترین و خشن ترین کشور دنیاست قطعا حرفی نادرست و اشتباه است اما به هر حال شاخص های سلامت روان نشان می دهد وضعیت بهتر اقتصادی الزاما باعث بهبود سلامت روان نمی شود و طبقه متوسط سالم ترین افراد از نظر سلامت روان هستند.

وی گفت: شاخص های جهانی سلامت روان نشان می دهد ما در رتبه ۱۰۶ جهانی هستیم اما بیش از شاخص های جهانی باید به شاخص های بومی کشور خودمان توجه داشته باشیم که عزت نفس، دینداری، ارتباطات اجتماعی، معنویت، اعتماد اجتماعی و گسترش روابط خویشاوندی از جمله آنها است.

رسولیان اظهار داشت: عواملی مانند مشکلات اقتصادی، ضعف حمایت های اجتماعی، ضعف پوشش بیمه ای در کشور و مشکلاتی که در حوزه نیازهای اجتماعی وجود دارد، در بروز خشونت موثر است.

رسولیان اضافه کرد: نشاط اجتماعی یک مقوله فرادستی و حاکمیتی است و وزارت بهداشت به تنهایی نمی تواند در این زمینه تعیین کننده باشد و باید دستگاه های دیگر دولتی مانند نهادهای متولی امور اقتصادی، اشتغال، مسکن و البته رسانه ها به خصوص صدا و سیما در این زمینه نقش خودشان را ایفا کنند.

سعید نمکی در سخنان خود به این نکته اشاره کرده که وزارت بهداشت در خیلی از امور مانند مساله تصادفات رانندگی، دخانیات، افزایش بیماری ایدز و اختلالات روانی خودش قربانی است و نقشی در بروز این اختلالات و بیماری های ناشی از آن ندارد و فقط بار سنگین درمان مبتلایان را به دوش می کشد.

اما این گونه صحبت کردن شاید شانه خالی کردن از بار مسئولیت باشد، وزارت بهداشت باید برای ارتقای سطح سواد سلامت روانی، آموزش عمومی و بسیج امکانات کشور از سطح آموزش ابتدایی تا دانشگاه و در محیط های شغلی و خانواده برنامه داشته باشد و دستگاه های مختلف از جمله آموزش و پرورش، وزارت علوم، دانشگاه آزاد، وزارت اقتصاد، مسکن، کار، صدا و سیما، رسانه ها و همه و همه را درگیر کند.

 در واقع ریل گذاری و سیاستگذاری برای بهبود خدمات بهداشت روان و حرکت به سمت یک جامعه سالم و شاد بیش از همه از وزارت بهداشت انتظار می رود که البته مجلس نیز باید در این ریل گذاری مشارکت کند.

اینکه هر سال در هفته سلامت روان با آب وتاب گفته شود که وزارت بهداشت در شبکه بهداشتی کشور 1600 روانشناس را برای ارائه خدمات بهداشت روان به کار گرفته است، نادیده گرفتن گستره بزرگ اختلالات روانی و کوچک کردن مساله است، چطور 1600 روانشناس می توانند برای جمعیتی که حداقل  14 میلیون نفر برآورد می شوند و اغلب مراجعه نمی کنند یا نمی دانند که برای درمان کجا باید مراجعه کنند، کاری کند.

گرانی و کمبود خدمات روانپزشکی

خدمات درمانی بیماری های روانپزشکی نیز در مطب ها بسیار گران و فاقد پوشش مناسب بیمه ای است. در کشور 80 میلیونی ما حداکثر 1500 روانپزشک وجود دارد و برای رسیدن به حداقل استاندارد باید بیش از 10 هزار روانپزشک داشته باشیم یعنی وزارت بهداشت بعد از 40 سال مسئولیت آموزش پزشکی هنوز این حداقل نیروی متخصص برای درمان بیماران روانی را هم فراهم نکرده است.

به همین علت مردم حتی اگر بخواهند مراجعه کنند هم دسترسی کافی به روانپزشک ندارند و این البته به جز مشکل ویزیت های گزاف و بیش از تعرفه های متعارفی است که روانپزشکان و حتی روانشناسان به علت بازار محدود و انحصاریشان به صورت دقیقه ای از مردم می گیرند و برای نیم ساعت مشاوره ویزیت های بیش از صد هزار تومانی طلب می کنند. بیمه ها نیز آن قدر گرفتار بیماری های جسمی هستند که توان حمایت و پوشش خدمات مشاوره روانی و درمان های سرپایی روانپزشکی را ندارند.

وضعیت برای بیماران روانی شدید که نیاز به بستری دارند نیز بسیار نامناسب است، طبق قانون, وزارت بهداشت باید 10 درصد تخت های بیمارستانی کشور را به خدمات روانپزشکی اختصاص دهد، کاری که هرگز انجام نشده است، یک علت آن پولساز نبودن این تخت ها و پوشش ضعیف بیمه هاست به همین علت ورود بیمارستان های خصوصی که همیشه به سود و درآمد فکر می کند به ایجاد تخت های روانپزشکی در حد صفر است و این نیز البته به سیاستگذاری نادرست نظام سلامت و نظام پرداخت ناکارآمد آن بر می گردد.

حالا وزارت بهداشت بدون برنامه مانده است با 12 تا 14 میلیون فرد افسرده، مضطرب و دچار اختلال روانی که نیازمند خدمات سلامت روان هستند.

 کسانی که حدود 10 هزار نفرشان هر سال خودکشی می کنند و بیش از 50 میلیون نفری که هنوز بیمار نیستند اما به آموزش و خدمات بهداشت روان نیاز دارند، افرادی که به گفته احمد علی نوربالا، مشاور وزیر بهداشت در امور روانپزشکی بیش از 50 درصدشان نگرانی دارند، نگرانی از آینده شغلی، نگرانی از بیکاری و پایین آمدن درآمد، نگرانی از سلامت آینده اعضای خانواده، نگرانی از ماندن در ترافیک، نگرانی از ...