به گزارش الف به نقل از تسنیم و روابط عمومی مجمع تشخیص محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام صبح امروز(دوشنبه، ۷ بهمن) در جمع اعضای بسیج رسانه درباره آخرین وضعیت بررسی لوایح مربوط به FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: زمان بررسی لوایح پالرمو و CFT در مجمع تشخیص مصلحت نظام سپری شده و از نظر آیین نامه، وقتی زمان تمام شود، نظر شورای نگهبان درباره لوایح، مُحَکَم است.
وی افزود: دولت و مجلس به دنبال این هستند که مسایل را از طریق دیگری پیگیری کنند، اما از نظر ما در مجمع تشخیص مصلحت نظام، فعلا نمیتوانیم بحث را پیگیری کنیم، بنابراین از نظر مجمع نظر شورای نگهبان حاکم است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: بنابر این بحث پذیرش شروط FATF فعلا متوقف به این است که خود نهاد FATF کاری را انجام دهد،چون مجمع بی اعتماد شده است.
رضایی گفت: دولت و مجلس به دنبال این هستند که در مسائل را از طریق دیگری پیگیری کنند و مجوز بررسی مجدد در مجمع را بگیرند، اما از نظر ما فعلا نظر شورای نگهبان حاکم است.
وی افزود :شرایط کشور ما، وضعیت بسیار مهمی است. ما در حال عبور و گذر از یک وضعیت راهبردی قبلی به یک وضعیت راهبردی جدید هستیم. گاهی اوقات، باید سالها بگذرد تا شرایط راهبردی تغییر کند. الان یکی از آن نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی است. از پایان دفاع مقدس تا دو سال پیش ما در یک شرایط راهبردی به سر می بردیم و از دو سال پیش به این طرف وارد یک شرایط راهبردی جدیدی شدیم. درک این شرایط بسیار مهم است زیرا اگر عده ای دیر متوجه بشوند که شرایط تغییر کرده است، ممکن است با همان شرایط سابق زندگی و فکر کنند. تصمیم بگیرند، سخن بگویند و روایت بسازند. اگر به موقع و سریع با شرایط راهبردی جدید خودشان را انطباق بدهند بهتر می توانند نتیجه گیری کنند و عکس العمل بهتری را نشان دهند. ما الان در حال عبور از شرایط راهبردی سابق به وضعیت جدید هستیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر نقش بسیج در پیشگامی جامعه گفت: بسیج و نیروهای انقلاب باید پیشگامی خود را در جامعه حفظ کنند. هنر سپاه وبسیج همیشه این بوده که جلوتر از زمان حرکت کرده است و چون جلوتر از زمان حرکت کرده ابتکار عمل را در اختیار داشته است.
دکتر محسن رضایی با اشاره به ویژگی های شرایط راهبردی جدید گفت: این شرایط راهبردی تازه را من با عنوان «جبهه سوم حق و باطل» تعبیر کرده ام. اولین جبهه حق و باطل در سال های 56 و 57 در پیروزی انقلاب اسلامی بود که امام و ملت ایران با همه توان در مقابل آمریکا و رژیم شاه با همه ی توان قرار گرفتند. دو نیروی قوی با همه ظرفیت ها دوسال رو در روی هم قرار گرفتند و با پیروزی جبهه حق بر باطل به پایان رسید و شاه سرنگون شد و آمریکا شکست بسیار سنگینی خورد. دومین جبهه حق و باطل در هجوم لشگر بعث به پنج استان مرزی کشور ایجاد شد. همه ی دنیا پشت سر صدام قرار گرفت و ملت ایران با همه ظرفیت انقلابی خودش ایستاد. خیلی ها بودند که وارد این معرکه نشدند و تماشاچی بودند. رفتند خارج از کشور و زندگی خودشان را پی گرفتند اما توان انقلابی کشور با همه ظرفیت به جبهه آمد و هشت سال جنگ ادامه داشت و در این نبرد هم جبهه حق بر باطل پیروز شد.
فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس گفت: ما پس از هشت سال نبرد، تمام سرزمین خود را آزاد کردیم و جنگ به داخل انها کشیده شد یعنی جنگ به نبرد آمریکا و خود صدام تبدیل شد. یکی از مهمترین دستاوردهای قطعنامه 598 این بود که جنگ به داخل جبهه متحدین منتقل شد. اگر صدام از ایران شکست نمی خورد، هیچگاه میان آمریکا و صدام دعوا نمی شد و به کویت حمله نمی شد. کویتی که در هشت سال جنگ تحمیلی تمام لجستیک عراق از آنجا می رفت. نفتش در ا ختیار صدام بود.
استاد دانشگاه جامع امام حسین(ع) افزود: بعد از دفاع مقدس سیاست جدیدی در ایران تحت عنوان سیاست تنش زدایی وعادی سازی با جهان شروع شد. ارتباط با اروپا، عربستان و عادی شدن روابط بین الملل ایران در حدود 20سال دنبال می شد. از دو سال پیش به این طرف، درگیری بزرگی شروع شده که اسمش را جبهه سوم حق و باطل می گذاریم.
دکتر محسن رضایی با اشاره به دو سوال تاریخی گفت: بسیار اهمیت دارد که توجه مردم را به این دو سوال جلب کنیم. سوال اول این است که چرا آمریکا دست از دشمنی با ملت ایران بر نمی دارد و سر عقل نمی آید؟ ما هفتاد سال است که دخالت آمریکا را در مسائل ایران به جای انگلستان شاهد هستیم. تقریبا از جنگ جهانی دوم به این طرف با استعمار نو مواجه هستیم. سوال دوم این است که چرا غربزده های داخلی دست از آمریکا نمی کشند و سر عقل نمی آیند؟ مگر خیانت های آمریکا را نمی بینند؟ پاسخ به این سوالها باید مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به تاریخ دشمنی های آمریکا با ملت ایران اشاره کرد و گفت: اولین دشمنی آمریکا، کودتای سپهبد زاهدی در زمان ملی شدن صنعت نفت بود که بعدها در زمان آقای کلینتون، وزیر خارجه آمریکا از مردم ایران به خاطر آن کودتا عذرخواهی کرد. آقا هم آن زمان گفتند: اولا دیر عذرخواهی کردید و ثانیا این عذرخواهی صادقانه نیست. همچنین حادثه 16 آذر، حمایت از استبداد شاه و شکنجه زندانیان سیاسی در سالهای 53 و 54 از همین موارد است.
من 17 ساله بودم که در اهواز دستگیر شدم و شش ماه من را شکنجه می کردند و خبری از حقوق بشر آمریکایی نبود. حمایت از کشتار ملت ایران در سالهای 56 و 57 هم لکه ننگ دیگری است. در 17 شهریور و کشتار مقابل دانشگاه تهران آمریکایی ها از شاه حمایت کردند. در حمله رژیم بعث به خاک ایران هم آمریکایی ها از صدام و ضد انقلاب و منافقین حمایت کرد. در کودتای سال 59 از کودتا حمایت کردند. بلوکه کردن دارایی های ملت ایران از ابتدای انقلاب و تحریم های 40 ساله و این جریان جدیدی که در زمینه سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکایی ها علیه ملت ما شروع کرده اند. برجام را پاره کردند. تحریم های شدید وضع کردند و فرزند دلیر ایران را به شهادت رساندند و اعلامیه هم دادند.
دکتر محسن رضایی با اشاره به پیشینه دشمنی های آمریکا با مردم ایران گفت: در این 70سال اخیر تقریبا هر 14 سال یکبار آمریکایی وارد درگیری با ملت ایران شده اند. ما الان وارد درگیری جدیدی شده ایم و سابقه این درگیری باید برای مردم توضیح داده شود. اولین دلبستگی به آمریکا در زمان دکتر مصدق بود. مصدق با کمک روحانیون و ملت، نفت را ملی کرد و از دست انگلیس خارج کرد و به سراغ آمریکایی ها رفت. در ابتدا آمریکایی ها استقبال کردند. آمریکایی ها پس از مدتی با کودتا پاسخ دولت مصدق را دادند. دست دوستی با قداره پاسخ داده شد. دومین بار در زمان دولت موقت و در زمان آقای بنی صدر بود که در موضوع آزادسازی گروگان ها انجام شد. توافقنامه الجزیره با آمریکایی ها چند بند دارد. پس از آزادی گروگان ها، آمریکایی ها زیر بندهای سه سند در توافقنامه الجزیره زدند.
استاد دانشگاه جامع امام حسین(ع) به موضوع عدم پایبندی به تعهدات آمریکا در آزادسازی گروگان های آمریکایی در لبنان اشاره کرد و افزود: این آزادسازی با توصیه دولت ایران صورت گرفت ولی آمریکایی ها به قول و قرارها عمل نکردند. در زمان اوباما، دو نامه از سوی رئیس جمهور آمریکا به رهبر معظم انقلاب نوشتند و خواستار اداره منطقه به صورت مشترک شدند. من از دفتر مقام معظم رهبری خواهش می کنم که این دو نامه را در این شرایط منتشر کنند.
همان اوباما در موضوع فتنه سال 88 با تمام توان پشت سر فتنه طلبان قرار گرفتند. آخرین بار هم در موضوع برجام بود. با وجود همه انتقادهای درست، ایران توافق کرد و قدرت های بین المللی دیگر هم امضا کردند. آقای ترامپ آمد و برجام را پاره کرد. چرا عده ای در کشور دوستی با آمریکا را تبیلغ می کننند و پیشنهاد می کنند؟ آیا برای بار چندم باید برویم و به آمریکا اعتماد کنیم؟ نتیجه این دشمنی آمریکا با ما و دوستی سرابگونه و فریبنده در داخل کشور، آیا موجب توقف در کارها و تاخیر در پیشرفت کشور نشده است؟ هر جا ما این اعتماد به آمریکا را قطع کردیم به پیشرفت های معجزه آسا رسیده ایم.
دکتر محسن رضایی به ضرورت بازخوانی ابعاد جبهه جدید مواجهه با آمریکا گفت: این دشمنی هفتاد ساله آمریکا با ملت ایران خسارت های بسیار زیادی، به وجود آورده اما می بینیم که دوستی کاذبانه ای در داخل کشور دنبال می شود. سیاست فریبکارانه ای در پشت صحنه است که در آمریکا یک کاری را می کند و در جامعه ما یک کار دیگر را دنبال می کند. برای مردم آمریکا دشمنی سازی علیه مردم ما می کنند و در داخل ما دوستی سازی را برای دولت های امریکا دنبال می کنند. با کمک رسانه ها در داخل آمریکا مرتب تبلیغ می کنند که ایران یک کشور تروریست است و فرهنگ ندارند. ما را در سینمای هالیوود، کشوری وحشی خشونت طلب نشان می دهند. سیاست فریبکارانه است که آمریکا را با ما درگیر می کند ولی از مقاومت ما درمقابل آمریکا جلوگیری می کند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به آمقاران و عامل دوستی سازی با آمریکا اشاره کرد و گفت: اولا یک افراد تند و افراطی ،ایدئولوژیک و ضد اسلام و ضد ایرانی در جامعه امریکا هستند مانند نئوکان های زمان بوش که نماینده شان آقای بولتن در دولت ترامپ بود. دومین گروه صهیونیست ها در داخل آمریکا هستند. آنها در جامعه نخبگان آمریکا در دولت ها و دو حزب حاکم حضور دارند و دشمنی سازی را علیه ملت ما دنبال می کنند. در جامعه ایران هم کسانی مانند لیبرال ها و تکنوکرات ها هستند که دوستی سازی با آمریکا واروپاا را از دوران مشروطه دنبال می کنند. عمدتا افراد ضد اسلام هستند و ایران مستقل از آمریکا را قبول ندارند.
در ملی گرایی باید هوادار ایران مستقل، پیشرفته و متقدر بود و اینها در ملی گرایی هم دروغ می گویند. گروه دوم نفوذی های اسرائیل، عربستان و انگلستان در داخل ایران هستند. اینها هم مرتب با تبلیغ غرب، حساسیت های ضد آمریکایی در داخل ایران را کاهش می دهند.
وی با اشاره به اهداف گروه های حامی آمریکا و ضد ایران گفت: نقشه این گروه ها این است که در آمریکا از شکل گیری افکار عمومی علیه مواضع خصمانه دولت هاشان علیه ایران، جلوگیری کنند. ایران هراسی به راه بیندازند و بگویند ایرانی ها تروریست هستند. در داخل ایران هم هدفشان این است که ملت ایران را منتظر و متوقف نگه دارند. هفتاد سال است که ما را درگیر یک سراب کرده اند.
دکتر رضایی به تبعات سیاست پشت صحنه عوامل طرفدار دوستی با آمریکا اشاره کرد وگفت: اقتصاد ما، فرهنگ ما و سیاست داخلی ما پیشرفت چندانی نمی کند. حتی از نیروهای انقلاب کسانی می آیند و در اداره کشور قرار می گیرند و این سیاست پشت صحنه آنها را از جبهه انقلاب خارج می کند. گروههای زیادی در این چهل سال از جبهه انقلاب جدا شده اند و به دنبال سراب ارتباط با آمریکا رفته اند.
اقتصاد ایران باید از افکار لیبرالی و تکنوکراتی که با شعار مطرح می شوند نجات داد. امید به سراب، ناامیدی است. امید به مبارزه و پیروزی در جبهه حق علیه باطل واقعیت دارد. لذا ما امروز به دنبال پیدا کردن امید واقعی و نجات از شعارکاذب هستیم. نحات اقتصادی مهمترین مبارزه ما علیه امریکاست
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: سابقه تاریخی را که مطالعه می کنیم، مشاهده می کنیم که امید و تدبیر واقعی در مبارزه با آمریکا شکل می گیرد. هر گاه دنبال سراب برویم، تدبیر برای رسیدن به سراب بی تدبیری است. حقیقت این است که این انقلاب در مسیر خودش توفنده به پیش برود.
وی با اشاره به تهدیدهای اخیر برخی از کشورهای اروپایی علیه ایران گفت: اخیرا اروپاییان می گویند ایران را می خواهیم به ماده 36برجام را عملی کنیم. بنا بر این یک مبارزه بین المللی در این جبهه سوم شروع شده و ادامه دارد. آمریکایی ها سعی داشتند ما را وارد FATF کنند تا راه دور زدن تحریم ها را هم بر روی ما ببندند. سومین راهکار دیگر آنها نبردهای نقطه ای نظامی است و به شکل رویارویی نظامی خاصی پدید آمده که البته جنگ تمام عیار نظامی نیست اما جنگ تمام عیار اقتصادی و فرهنگی پدید آمده و نیروهای انقلاب هر چه زودتر باید آرایش جدیدی را بگیرند. وحدت ما دوباره باید شکل بگیرد و گفتمان ما متناسب با وضعیت جدید تغییر کند.