عباس عبدی رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران، در شهرآرا نوشت:
«در شرایط کنونی در یک دوراهی جدی قرار گرفتهایم. نشستن در خانه و نقد و حتی تخطئه کردن کار حکومت آیا عملی اخلاقی و سازنده است؟ باید از این کار پرهیز کرد؟
این اپیدمی عمیقترین بحرانی است که جامعهی ایران طی چند دههی اخیر با آن مواجه شده است. البته در بدترین زمان از جهت تواناییهای مدیریت رسمی با این بحران روبهرو شدهایم. از یک سو شکاف درون ساختاری، این مدیریت را به شدت ناکارآمد کرده است و نیز منابع مالی آن به شدت محدود است و از سوی دیگر نیز روابط خارجی آن دچار مشکل جدی است. اتفاقات دیگری نیز بویژه در ماههای اخیر موجب بیاعتمادی روز افزون مردم به این مدیریت عمومی شده است.
بنابراین در چنین شرایطی چه انتظاری وجود دارد که تصمیمات درست همراه با اجرای کامل و پذیرش مردم گرفته شود؟ طبعاً چنین نیازی به نقد و تخطئه نیست زیرا توضیح واضحات خواهد بود، و باید کوشید در همین چهارچوب موجود کمک کرد، بلکه شرایط قدری بهبود یابد. به همین دلیل تا حد ممکن از خواندن و تحت تأثیر قرار گرفتن از مطالب بی نام و نشان یا غیر مسئول باید اجتناب و آرامش روحی و روانی خود را حفظ کرد.
با این حال یک نکته مهم است، این که وزارت بهداشت و مسئولین، برخلاف رفتارهای اولیهی خود باید مسأله را جدیتر گرفته و تصویر یک اَبَربحران را از کرونا در ذهن خود بپرورانند تا بتوانند با آن مبارزه کنند. ویدیویی که در روزهای گذشته از رئیس دانشگاه علوم پزشکی گلستان منتشر شد، نشان داد که رفتار مسئولین بالاتر، با مسألهی کرونا یک رفتار بروکراتیک یا اداری است.
هنگامی که رئیس آن دانشگاه بر اساس تجربیات خود معتقد است که بیماران بستری شدهی مبتلا به کرونا هستند و تعداد آنها را ۵۹۴ مورد معرفی کرده است اما مقامات بالاتر صرفاً به موارد تستشده اشاره میکنند، نتیجه چه میشود؟ این که یک استان از وضعیت سفید، در یک شب تبدیل به وضعیت قرمز میشود و حتی به عنوان استان کانون شیوع تبدیل میشود.
نتیجهی این رفتار چه بوده است؟ یکی از دوستانم که دوشنبه با او صحبت کردم گفت خانهی ما نزدیک پارک الگندره در گرگان است، روزهای اخیر میزبان هزاران گرگانی برای تفریح بود، گویی که هیچ خطری آنان را تهدید نمیکند. هنگامی که مردم گمان کنند وضعیت سفید است و کسی در آنجا مبتلا به این بیماری نشده است، چنین رفتارهای غیرمحتاطانهای را هم از خود نشان میدهند.
علت بالا بودن نسبت مرگ و میر به مبتلایان در ایران، همین است که آمار مبتلایان درست نیست. ما باید دو آمار داشته باشیم. یک آمار رسمی و دیگری آمار برآوردی و تخمینی است. برای مردم آمار برآوردی مهم است. والا آمار رسمی میتواند صفر باشد، همچنان که پیش از اولین فوتی ناشی از کرونا این آمار صفر بود.
اکنون نیز باید به برداشتهای پزشکان از بیماران و نیز برآوردهای آماری از تعداد مبتلایان اعتماد کرد و کل آمار و اطلس کرونای ایران را بر حسب برآوردهای آماری تهیه و توزیع کرد. کوشش وزارتخانه بهداشت و درمان باید نزدیک کردن آمار رسمی به آمار تحلیلی و برآوردی باشد. با نادیده گرفتن آمار برآوردی جز این که خودمان را فریب بدهیم، نتیجهی دیگری نصیبمان نمیشود.
وظیفهی علم آمار همین است که بسیاری از واقعیات را از طریق تخمین و برآورد بیان کند. وزارت بهداشت اینها را میداند ولی برای گریز از بیان واقعیت به آن اشاره نمیکند. ولی این نادیده گرفتن واقعیت، بدترین زیانها را برای جامعه و حتی وزارت بهداشت و مسئولین آن خواهد داشت.»