(خاطرات و مبارزات آیت الله شیخ محمد خالصی زاده)
مترجم: علی شمس
ناشر: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول 1398
576 صفحه، 50000 تومان
*****
در سالهای اخیر و دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی-به دلیل تمركز طبیعی تبلیغات بر مبارزه و قیام امام خمینی- تصور نسل جدید چنین است كه قبل از ایشان كسی از رهبران دینی، با نفوذ بیگانگان و استعمار غربی مبارزه نكرده و در مقابل دشمنان استقلال و عزت ایران نایستاده و حداكثر چیزی كه ممكن است در ذهن این مخاطب باشد سابقهای اندك و تصویری مبهم و تار از مقاومت مرحوم سیدحسن مدرس و تا اندازهای آیتالله كاشانی است، درحالیکه در تاریخ معاصر چهرههای برجسته و شخصیتهای بزرگی بهعنوان سردمدار و پیشتاز مبارزه و مقاومت حضور داشتهاند.
یكی از این نامهای درخشان كه متأسفانه بسیار مظلوم و گمنام مانده مرحوم شیخ محمد خالصیزاده است كه سالهای طولانی بهعنوان یك شخصیت سیاسی برجسته در مقابل استعمار انگلیس و سیاستهای حیلهگرانه روباه پیر شناخته میشد.
زمانی كه دولتهای اسلامی و عالمان اهل سنت، دولت عثمانی را در مقابل تجاوز انگلیس تنها گذاشتند او علیرغم تفاوت مذهبی همراه با مراجع تقلید شیعه از دولت عثمانی حمایت كرد و در پایان دولت قاجار همراه با پدر بزرگوارش از عراق به ایران بازگردانده شد.
بصیرت و هوش سیاسی او در ادوار مختلف بسیار شگفت و حیرتآور است. رابطه بسیار نزدیك او با سران دولتها و چهرههای شاخص -حتى رضاخان در دوران وزارت جنگ و ریاست وزرا- جایگاه ممتاز و متفاوتی به او میبخشد ولی بااینحال او شرایط خاص و موقعیت کمنظیر خود را رها میکند و ترجیح میدهد با فقر و مشقت زندگی و بر موضع عدالتخواهانه و حقطلبانهاش پافشاری کند.
در صفحات مختلف كتاب «آه از این راه» كه مجموعه یادداشتهای باقیمانده از خاطرات زندگی و مبارزات و سفرهای اوست نکتههای پراکندهای از این دو روی سكه دیده میشود؛ هم موقعیت ممتاز او در نزد سران حكومت و هم لحظههای دردناك و تلخ از تنهایی و غربت او مانند هنگامی كه دختر نوزادهاش به خاطر بیپولی و فقدان داروی درمان روی دستهای او جان میسپارد.
از سوی دیگر این كتاب نمونههایی از حیلهگریها و فتنهانگیزیهای انگلیس را در مقابل عالمان و روحانیون ایرانی و عراقی تشریح میکند و نشان میدهد كه چگونه در مقابل زندان و شكنجه و تبعید و آزار امثال خالصیزاده، حاكمان انگلیسی از سكوت و همراهی برخی دیگر از عالمان دینی به شکلهای مختلف تقدیر و تجلیل میکردهاند.
او در بخشی از خاطرات خود شرح میدهد كه وقتی نظر فقهی خود درباره حجاب زنان را اعلام كرده و گفته بود پوشیدن نقاب واجب نیست، برخی از روحانیون مخالف او به این بهانه عوام را بر ضد او تحریك كرده و غائلهها و فتنههای عجیبی به راه انداخته بودند. او مینویسد:«آن غائله تمام شد ولی عمامهبهسرها و منبریان مورد حمایت شاه و انگلیس و دولت ایران دست برنداشتند» و سپس با ذكر خاطرهای از سفر درمانی آیتالله بروجردی به شهر ری و بستری شدن در بیمارستان اضافه میکند:«به عیادتش رفتم، عمامهبهسرهای تهران دورش جمع شده بودند و تحریكش میکردند فتوا دهد كه زن باید صورت خود را بپوشاند» و آنگاه نقل میکند كه توفیقی در تحمیل نظر خود به ایشان نداشتند.
تجربههای متنوعی كه در این كتاب ذكر شده بهخوبی سیاست حیلهگرانه انگلیس در مشغول ساختن روحانیت و حوزههای علمیه به مسائل حاشیهای و کماهمیت برای غافل شدن از توطئهها و خیانتهای بزرگ را تبیین میکند. چیزی كه همچنان ادامه دارد؛ چه در دوران شکلگیری انقلاب اسلامی -با مسائلی مانند كتاب شهید جاوید یا دعوای دكتر شریعتی و حسینیه ارشاد- و چه در دوران فعلی -با موضوعات مختلف و متفاوت كه نیازی به ذكرشان نیست- تكرار شده و میشود.
اگر شیخ محمد خالصیزاده فقط قدری از حدت و شدت مبارزهاش میکاست و تنها اندكی مصلحتاندیش بود بیتردید به یكی از شخصیتهای برجسته روحانی معاصر تبدیل میشد و حتى چه بسا در مقام مرجعیت تقلید، شهرت و اعتبار مییافت.
آن روحانی باهوش و نابغه كه از شخصیتی مقتدر و بصیرتی حیرتانگیز و بیانی مؤثر و قدرتمند برخوردار بود میان آسایش و آوارگی، میان شوكت ظاهری و گمنامی، میان ثروت و فقر راه خود را انتخاب كرد و ترجیح داد به آنچه وظیفه خود میداند عمل كند و هزینهاش را هم بپردازد. او مانند برخی روحانیان بزرگ دیگر مانند سیدجمالالدین اسدآبادی سالها از زمانه و روزگار خود جلوتر بود و با زیركی و ذكاوت خدادادی در جوانی حقیقتها را پیرانهسر در خشت خام میدید.
كتاب «آه از این راه» تنها خاطرات شخصی یك چهره دینی و علمی یا سیاسی و اجتماعی نیست، بلكه روایتی دست اول و متفاوت از جزییات و ظرایف رویدادهای یك دوران حساس تاریخی در ایران و عراق است. دورانی كه بریتانیای متجاوز سلطنت قاجار و خلافت عثمانی را به پایان رسانده و توطئههای جدید و فتنههای تازه برای منطقه داشته و این تفاصیل در كمتر كتابی از این زاویه و منظر روایت شده است.