نوشته: سعید کاویانپور
نشر: چشمه، چاپ اول، 1398
252 صفحه، 42000 تومان
****
انسانِ امروزی با وجود وسعت راههای ارتباطی، کمتر مجال معاشرت و گفتوگوی نفس به نفس با انسانی دیگر را مییابد و گفتن و نوشتن در فضای مجازی مطلقا جای آن رضایت خاطری را نمیگیرد که حضور یک همصحبت برایش به ارمغان میآورد. «کنام»ِ سعید کاویانپور هم بر همین مبنا و با حضور شخصیتهایی به تنگآمده از تنهایی روایت میشود. آدمهایی که هر کدام با ظرافتهای مخصوص به خود و در کنار خلقیات منحصر به فرد، دردهای مشترکی دارند. ساکنین آپارتمانی کهنه که به زودی قرار است تخریب و نوسازی شود، همچون جزیرههایی دور از هماند و هر کدام ساز خود را میزنند و راه خود را میروند.
شاهین شخصیت اصلیِ رمان، در سفری چندروزه به تمام واحدهای این آپارتمان و همصحبتی با ساکنین آن، به رمز و رازهای زندگی آنها و زیر و بمهای شخصیتیشان پی میبرد. در خلال این رفتوآمدهاست که آنها قصههای خود را برای او تعریف میکنند و طی همین گفتشنودهاست که او نیز به غور و تفکر در خودش میپردازد و به کشفوشهودی تازه میرسد. پژمان، که دوست، همسایه و شریکِ اوست، برای جلب رضایت اهالی ساختمان و رسیدن به نقطهی مشترکی در موضوع ساختوساز، شاهین را به خانهی هر یک از آنها میفرستد. این مسأله در قدم اول به نظر ساده و بیحاشیه میآید، اما هرچه پیش میرود بر ابعاد و پیچیدگی آن افزوده میشود. شاهین مدام به درِ بسته میخورد. هرکدام از ساکنان این ساختمان، ویژگی خاص و جذابی دارند که به مخاطب انرژیِ همراهی و همچنین همذاتپنداری با راویِ داستان را میدهد.
اولین شخصیتی که شاهین در این بحران به کندوکاوِ او میپردازد، پژمان است. او با روحیهی کاسبکارانه و تملقگوییاش توانسته با دختر یک تاجر موفق ازدواج کند. گرچه همیشه لقبِ داماد سرخانه را با خود به دوش میکشد، اما ایدههای بسیاری برای تلافیِ چنین تحقیرهایی دارد. شبکهی روابط پنهان و زد و بندهای پژمان در جروبحثهای او با همسرش مشخص میشود. به نوعی پژمان آن روی سکهی خود را به نمایش میگذارد و شاهین را بر سر دوراهیِ تصمیمگیری برای ادامهی شراکت و حتی رفاقت با او قرار میدهد.
زینب، همسر پژمان، در رقابتی که با سایر زنان ساختمان دارد شناخته میشود و صدای مشاجرههای او با اهالی ساختمان مدام به گوش میرسد. با این حال زن دلسوز و مهربانی است و در دعوای میان پژمان و شاهین اغلب از دوستِ همسرش حمایت میکند. اهالی ساختمان هم با خلقوخوی عصبی و آتشینمزاجی که در پژمان میبینند، تندیهای زینب را تاب میآورند و حتی برای او دل هم میسوزانند.
حاجی و خانوادهاش هم سد بزرگی در برابر تفاهم ساکنین ساختمان برای نوسازیاند. خانوادهی او نیز به دنبال پیاده کردن نقشهی ایدهآل خود برای ساختمان جدید هستند. شاهین اگرچه از مجاب کردن آنها نااُمید است، اما هر از گاهی در این سفرِ آپارتمانی، به آنها سر میزند و بخشی تازه از زندگی پُر فراز و نشیبشان را رو میکند.
وارتان، یکی دیگر از اهالی پُرماجرای این ساختمان است. پیرمرد تنهایی که هم تعمیرکار ماشین است، هم عکاس و هم روزنامهنگار. آدمی مشکوک که مدام با دوربیناش در حال عکاسی از زوایای مختلف واحدهای این ساختمان است و در خانهاش وسیلههایی کهنه و اسرارآمیز یافت میشود. او از گذشتهی افراد این ساختمان حرفهای زیادی برای گفتن دارد. به همین خاطر شاهین زیاد به سراغ او میرود تا دربارهی دیگران بیشتر بداند.
خانم عالمی و پسرش شروین از دیگر همسایههای شاهین هستند. شروین پسری سرکش و گستاخ است که شاهین اغلب در ارتباط با او دچار مشکل میشود، در عوض، خانم عالمی زنی دنیا دیده و باتدبیر است. او تنها کسی است که برای شاهین به معنای واقعی مادری میکند و سنگ صبور او میشود. شاهین معتقد است او در کنار متانت و پختگیِ کهنسالیاش، هنوز جذابیت و شور جوانی دارد، طوری که میتوان تمامی دورههای زندگیِ یک زن کامل و ایدهآل را در او دید. هرگاه شاهین از جنگ با اهالی خسته میشود به او پناه میبرد و مانند مرشدِ خود به او نگاه میکند.
آذر (پس از شاهین) مهمترین و کانونیترین شخصیت داستان است. بیشتر اختلافات ساکنین آپارتمان حول محور او شکل میگیرد؛ چشم پژمان دنبال اوست، حاجی شیفتهی این دختر است، خانم عالمی روحیات او را میستاید، زینب او را خودکامه و مغرور میبیند و به خوناش تشنه است، شروین میخواهد نظر او را به خود جلب کند، وارتان زن محبوبِ از دسترفتهی خود را در او میبیند و شاهین هم در جنگی با اوج و فرودِ بسیار در پی کشف اوست. هرچند که خلقیات عصیانگرانهی آذر، همواره باعث فاصله گرفتناش از جمع میشود. آذر مخالف اصلیِ این تخریب و نوسازی است و نمیتواند به راحتی از خانهی رؤیاهای کودکیاش دست بکشد. در جدالی بیپایان شاهین و دیگران میخواهند او را به این کار راضی کنند. گرچه ماجراها پیچیده میشود و رشتهی کار از دست همه در میرود.
«کنام» اولین تجربهی سعید کاویانپور در عرصهی رماننویسی است که در کنار فضای پُرماجرا و پُر نقش و نگاری که در پسزمینه دارد، شخصیتهایی را ترسیم میکند که ملموس و البته پیشبینیناپذیرند. شخصیتهایی که طیفهایی رنگارنگ دارند و از پیچیدگیِ انسان امروزی حکایت میکنند.