روزنامه جامجم نوشت: محمدرضا باهنر یکی از باسابقه ترین چهرههای سیاسی به لحاظ حضور در مجلس شورای اسلامی است. او همچنین همواره به عنوان یک فعال حزبی شناخته شده و همزمان با دبیرکلی جامعه اسلامی مهندسین، ریاست جبهه پیروان خط امام و رهبری را نیز در سالهای اخیر بر عهده دارد.
باهنر با وجود اینکه به لحاظ صفبندی سیاسی در جبهه اصولگرایان قرار میگیرد اما همواره سعی کرده مواضعی میانه داشته باشد. در گفتوگویی با باهنر از او درباره مسائل مختلف کشور از عملکرد دولت و مجلس گرفته تا انتخابات ریاستجمهوری آینده و .... پرسیده شد. دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین، قضاوت در مورد عملکرد مجلس یازدهم را زود میداند اما این نگرانی را دارد که این دوره از مجلس شورای اسلامی با توجه به حضور تعداد بالایی از نمایندگان دور اولی، در تشخیص چارچوب تكالیف و وظایف در بعضی جاها دچار مشکل شود و نتواند امكانات موجود كشور را درست حدس بزند.
وی همچنین درباره مشکلات فعلی کشور معتقد است اگرچه نباید نقش تحریمها را نادیده گرفت اما نیمی از مشکلات، ریشه داخلی دارد. او عملکرد دولت روحانی را در مجموع موفق نمیداند.
ریشه 50 درصد مشکلات به داخل برمیگردد
شما معمولا در موضعگیریهایتان درباره عملكرد دولت سعی كردهاید موضع میانهای داشته باشید. در شرایط فعلی نظر شما درباره عملكرد دولت چیست؟ چه مقدار از مشكلات فعلی را به دلیل سیاستها و اقدامات دولت میدانید؟
مشكلاتی كه داریم متنوع و متعدد است. بسیاری از مشكلات معلول است. علتهایی كه مشكلات را بهوجود آورده، به چند دسته تقسیم میشود. یكی از علتها ساختاری است. ما بعد از 40 سال در برخی از ساختارها باید تجدیدنظر كنیم. برخی از علتها هم رویكردی و برخی دیگر عملكردی است. مثلا امروز صحبت از گرانی خودرو، طلا، مسكن، اقلام ضروری و... است. علت همه این گرانیها یك كلمه است و آن هم ارزان شدن پول ملی است. دلایل ارزان شدن پول ملی هم متنوع است. افزایش نقدینگی، مشكلات سیستم بانكی، كمبودن تولید به نسبت مصرف، وابستگی اقتصاد به نفت و... .
درباره اینكه چه مقدار از این مشكلات به دولت برمیگردد، باید گفت كه یكسری عوامل درونزا و برخی دیگر برونزا است. متاسفانه در این رابطه هم افراط و تفریطهای زیادی داریم. برخی میگویند همه مشكلات كشور ناشی از تحریم آمریكاست. واقع قضیه این حرف غلطی است. برخی هم میگویند كه تحریمهای ظالمانه آمریكا هیچ اثری روی اقتصاد ما ندارد. آن هم حرف بیربطی است. البته برخی از تهدیدات میتواند تبدیل به فرصت شود و باید از آنها استفاده كرد. مثلا رهبر انقلاب یك جایی گفتند كه تحریم نفت و تحریم خرید آن ما را وادار میكند و باید به این صرافت بیفتیم كه كمكم بودجه عمومی دولت را از نفت بینیاز كنیم. البته طبعا فشارهایی هم وارد میشود.
اگر بخواهم براساس تحقیقات میدانی كه انجام دادهام حرف بزنم، باید بگویم كه در زمان دولت آقای احمدینژاد عنوان كردم كه 30 تا 35 درصد از مشكلات اقتصادی كشور ناشی از فشارهای خارجی است و 60درصد بقیه هم به ندانمكاریهای داخل برمیگردد. اوایل دولت یازدهم هم من باردیگر این عدد و رقم را تكرار كردم. الان كه فشارهای خارجی سنگینتر شده و به صورت دقیقتر جنگ اقتصادی را با وضع قوانین تحریمی در حوزههای مختلف كشتیرانی، نفتی، بانكی و حتی دارویی و غذایی با ایران را بهراه انداختهاند، اگر بخواهم عادلانه داوری كنم، میگویم كه 50 درصد از مشكلات فعلی ناشی از تحریمها و فشارهای خارجی است و 50 درصد بقیه هم ناشی از استفاده نكردن از امكانات و ظرفیتهای وسیعی است كه در اختیار داریم. استفاده نكردن از این امكانات هم به دلایلی مثل ندانستن، نتوانستن و حال نداشتن برمیگردد. برخی میگویند دولت كمتحرك است. من هم البته این حرف را قبول دارم، در عین حال در همین دولت هم وزیران پركار و پرتحركی هم حضور دارند. واقعیت این است كه مسؤولانی هستند كه شبانهروز تلاش میكنند تا مشكلات كشور رفع شود.
برخی از مسؤولان هم گویی كه كار را زمین گذاشتهاند و احتمالا پیش خود میگویند این هفت، هشت ماه كه از عمر دولت باقی مانده، باید بگذرد. طبعا كسانی كه اینگونه فكر میكنند، ماندنشان در هر سمتی به صلاح نیست و باید خداحافظی كنند و بروند. رهبر انقلاب هم چندی پیش فرمودند كه دولت یك سال و به عبارت سه تا صد روز به علاوه 65 روز وقت دارد. 365 برای اداره یك مملكت خیلی وقت موسعی است. اینكه همه مشكلات كشور را به گردن دولت بیندازیم، ظلم است. اما اینكه همه مشكلات را ناشی از تحریمها و فشارهای خارجی بدانیم و منتظر بمانیم رئیسجمهوری یكی از كشورها چه كسی میشود، هم اقدام عاقلانه نیست و خودباختگی است.
نباید از برجام خارج شویم
شما از مدافعان برجام بودید. آیا هنوز هم از آن دفاع میكنید؟
برجام نقاط مثبت و منفی دارد. در این توافق یكسری گلهایی زدیم و یكسری گلهایی هم خوردیم. به هر صورت زمانی كه رهبری عنوان كردند كه دولت میتواند وارد یك نرمش قهرمانانه شود، مذاكراتی طولانی با كشورهای 1+5 پی گرفته شد. واقع قضیه اینكه دیپلماتهای ما هم جنگ حسابی كردند و در نهایت این تلاشها به برجام رسید. اینكه توقع مقام معظم رهبری و مسؤولان دلسوز نظام در برجام برآورده شد؟ هرگز. درباره اینكه اگر برجام امضا نمیشد، ما چه شرایطی داشتیم هم نمیتوانیم حرف بزنیم، چون امكان وقوع آن نبود. رهبری هم اشاره داشتند كه به تعهدات غربیها هیچ اعتمادی نیست. اما به هر صورت وقتی برجام امضا شد، مقدار زیادی از تحریمها برداشته شد. به اردیبهشت 97 كه رسیدیم، ترامپ یكجانبه از برجام خارج شد.
یك سوال هم اینجا مطرح میشود كه الان در وضعیت فعلی كه قرار داریم، آیا برجام را باید امضا میكردیم یا خیر؟ اخیرا از همین برجام یك استفاده سیاسی و دیپلماسی در سطح دنیا كردیم و تقریبا بهاتفاق همه دنیا درباره تحریم تسلیحاتی به نفع ما رای دادند. برجام در این زمینه در حوزه سازمان ملل، شورای امنیت و... به ما كمك كرد و آمریكا هر كجا كه رفت تا تحریم تسلیحاتی علیه ما را تمدید كند، سرش به سنگ خورد. از این رو، نظرات یكطرفهای را كه میگوید برجام همهاش نفع یا ضرر بود را قبول ندارم. البته در عین حال اصلا روی ساختار حكومت زورگوی آمریكا نمیشود حساب كرد. هر حزبی هم روی كار بیاید، فرقی هم نمیكند. ما باید زندگی خود را سامان دهیم و فرقی میان هیچكدام از رؤسای جمهور آمریكا نیست. ما هیچ دلخوشیای به خاطر روی كارآمدن رقیب آقای ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا نداریم. اما در صورت رای نیاوردن ترامپ، آن را ناشی از افتضاحكاریهای متعدد سیاسی او و ناامنیهایی كه او در منطقه بهوجود آورده است، میدانیم. رفتار او ملت آمریكا را هم تحقیر كرده است.
چطور میشود از وضعیت فعلی که از برجام چیزی باقی نمانده و فشارهای حداکثری آمریکا به اوج خود رسیده خارج شد؟
برخی معتقدند باید از برجام خارج شویم. در شرایط فعلی، خروج ما از برجام به معنای حاکم کردن قطعنامههای سابق سازمان ملل علیه ماست. ما چه دلیلی برای کار داریم؟ الان به خاطر حضور در برجام توانسیم یک پیروزی بزرگ علیه آمریکا در مجامع بینالمللی به دست آوریم. گرچه ممکن است از نظر فیزیکی اثری برای ما نداشته باشد، اما در صورت نبود برجام جامعه جهانی از نظر حقوقی متفقالقول ما را محکوم میکرد. الان با توجه به برجام جامعه جهانی متفق القول آمریکا را محکوم میکند. تفاوت این دو مشخص است.
دولت آقای روحانی در مجموع دولت موفقی نبود
به عملکرد دولت روحانی چه نمرهای میدهید؟ هم نمره کلی و هم در بخشهای مختلف سیاست خارجی، اقتصاد و فرهنگ؟
دانشآموزان را زمانی میتوانند با هم مقایسه کنند که در یک محیط متناظر رشد کرده باشند. ما هرگز یک دانشآموزی که در یک مدرسه سطح بالای در تهران درس خوانده را با یک دانشآموزی که در مدرسه معمولی در کرمان درس میخواند، نمیتوانیم مقایسه کنیم. دولتهای مختلف متاثر از عوامل درونی و محیطی هستند. برخی میگویند دولت آقای روحانی از دولتهای بدشانس کشور است. سنگینترین تحریمها در زمان دولت فعلی رخ داده است. حوادثی متعددی مثل سیل، زلزله، کرونا و... در زمان این دولت روی داده است. البته هیچکدام از این موارد دولت را مبرا نمیکند. بالاخره دولت یکسری اقداماتی انجام میدهد که نمود عینی آن را ببینند و تصور نکنند دولت بیخیال است. اما اگر بخواهم قضاوت کنم در مجموع دولت آقای روحانی دولت موفقی نبود. البته باز هم تاکید میکنم که نمیتوان درباره دولت نهم و دهم و فعلی با یک پارامتر مشخص ارزیابی دقیقی انجام داد.
مهمترین نقاط قوت و ضعف دولت روحانی را چه میدانید؟
آقای روحانی وقتی دولت یازدهم را تحویل گرفت، ما تورم 42 و 43درصدی داشتیم و با رشد منفی 5درصدی مواجه بودیم. دولت از همان روز اول گفت میخواهم تورم را تک رقمی کنم. من از نظر راهبرد از همان روز اول با این هدفگذاری دولت مخالف بودم اما دولت تصمیم گرفت و این کار را انجام داد. مذاکرات برجام هم یکی از نقاط قدرتمند اقدامات دولت بود، اما اشکال از همان روز اول و از مقطعی شروع شد که دولت تمام تخممرغهای خود را در سبد برجام ریخت. 200 کشور در دنیا داریم، اما دولت سراغ پنج کشور زورگو رفت. معتقدم در بین برخی وزیران اعتماد به غرب بیشتر از اعتماد به شرق است. این در حالی است که در اینباره به قول مرحوم مدرس ما باید از موازنه منفی استفاده کنیم. ما با کشورهای همسایه، آسیای دور، آسیای مرکزی، کشورهای غیرمتعهد و... میتوانستیم روابط بهتری برقرار کنیم.
سرکشی به استانها جزو سرمایههای بزرگ اجتماعی حاکمیت است
حدود پنج ماه از عمر مجلس یازدهم میگذرد. به عنوان فردی كه هفت دوره در مجلس حضور داشتهاید، عملكرد این چندماهه را چطور ارزیابی میكنید؟ آیا به نظر شما نمایندگان این دوره در مسیر درستی در حال حركت هستند و به قول معروف فرمان را درست گرفتهاند؟
درمجموع مجلس نسبتا كمحاشیه عمل كرده، گرچه در بعضی از انتخابها و انتصابها حرف و حدیثهایی بود كه البته همیشه هم بوده، اما به هر حال نمایندگانی كه منصوب شدند، مورد اعتماد مجلس قرار گرفتند. در رابطه با مسائل جاری و سیاسی كشور، در یكی دو مورد قبل از شكلگیری مجلس حرف و حدیثهایی مطرح بود. مثلا قبل از اینكه حتی مجلس شكل بگیرد، برخی از منتخبان مردم میگفتند كه چرا به جای استیضاح وزیران، سراغ سوال از رئیسجمهوری یا طرح كفایت سیاسی او نرویم. تكاپوهایی هم شكل گرفت که كمكم آرام شد. معقتدم مشكلات امروز مجلس با این نوع برخوردها حل نمیشود و گرچه ممكن است باعث خنكی دل برخی شود، اما راهحل مشكلات كشور این نوع برخوردهای تند و تیز نیست.
بیانات رهبری در دیدار مجازی با نمایندگان هم مهم است و برداشت من این است كه ایشان ضمن تعریفهای بلند از نمایندگان مجلس و تاكید بر جوان بودن و انقلابی بودن آنها، به این مساله هم اشاره كردند كه رئیسجمهوری تا پایان دورهاش رئیسجمهوری است و باید با او كار كرد. یكی دیگر از موضوعات حاشیهای، حضور برخی از وزیران در صحن مجلس و بیان برخی از واژههای سخیف از سوی بعضی از نمایندگان نسبت به وزیران بود كه حضرت آقا در آن دیدار مجازی گفتند كه برخی از این واژهها حرام شرعی است. اگر با كسی اختلاف نظر داریم باید با استدلال و منطق با او صحبت كنیم. بالاخره جماعت نماینده هم باید بداند كه عده زیادی از مردم حرف آنها را میشنوند و اگر میخواهند نظرات خود را نشر بدهند، باید خمیرمایه اظهارات مبتنی بر استدلال باشد. متاسفانه چند روز اخیر شنیدم كه تعدادی از نمایندگان در حال جمعآوری امضا برای برخورد با رئیسجمهوری هستند. ممكن است حرفها و نقدهایی درباره عملكرد دولت و شخص رئیسجمهوری وجود داشته باشد اما باید توجه داشت كه این نقدها را باید از مسیر دیگری پیگیری كرد.
به بحث عملكرد مجلس یازدهم برگردیم. این مجلس از جهتی ركورددار است. مثلا دوسوم نمایندگان سابقه نمایندگی ندارند. یك نگرانی جدی دارم كه امیدوارم بهسرعت حل شود. نگرانیام از این جهت است كه تعدادی از این نمایندگان چارچوب تكالیف و وظایف خود را ندانند و امكانات موجود كشور را نتوانند درست حدس بزنند. امكانسنجی درستی درباره كارهایی كه میخواهد صورت گیرد، در مراكز علمی و تخصصی و پژوهشی انجام نشده باشد و خلاصه دنبال آمال و آرزوهایی باشند كه اینها یا اصولا ممكن نیست یا در كوتاهمدت به دست نمیآید. مجلس یازدهم بالاخره طی یك سال آینده باید با دولت فعلی كار كند و بعد دو سال بعد باید با دولت جدیدی كه روی كار میآید، همكاری داشته باشد. مجلس باید تنظیم كند از فرصتی كه دارد، حداكثر استفاده را ببرد و این مجال به عرصه رینگ بوكس، دعوا و استیضاح تبدیل نشود. به نظرم برگزاری جلسات با مراكز پژوهشی و نشستهای علنی و غیرعلنی با وزیران و دقت در نوع تعاملات و طرح مباحث تخصصی و علمی، میتواند باعث استفاده بهتر مجلس و دولت از این فضا شود.
از ابتدای مجلس یازدهم، تمركز اصلی نمایندگان روی نظارت است تا قانونگذاری. به نظر شما دلیل این عدم تعادل در چیست؟ افراط در نظارت یا تفریط در تقنین؟
رهبر انقلاب تعبیر بلندی دارند و تاكید كردند كه مجلس مسؤول تهیه نقشه راه است و دولت باید در این مسیر حركت كند. نقشه راهی كه تهیه میشود، باید عالمانه باشد و امكانسنجی شود. اگر مجلس نقشه راهی ترسیم كند كه با نحوه حركت دولت و متناسب با ظرفیتهای آن متناسب نباشد، طبیعی است كه قانون و اجرای آن بر زمین میماند و مورد بد اجرایی یا فراموشی یا غفلت قرار میگیرد. زمانی با رئیس دولت قبلی شوخی میكردیم. او بعضی از وزرا را بركنار كرده بود و وقتی از او علت را پرسیدم، گفت كه من میخواهم با سرعت 140 كیلومتر بروم، اما اینها نمیتوانند با این سرعت هماهنگ شوند. در پاسخ به او گفتیم كه خودت هم حق نداری با سرعت 140 كیلومتر بروی. به قول معروف سرعت ایمن در جادههای كشور بیش از صد كیلومتر نیست.
رئیسجمهوری موقع حركت باید متوجه باشد كه نمیتواند برای ادامه مسیر با این سرعت براند. به خاطر اینكه بالاخره در طول مسیر ممكن است با دستانداز و چاله و خطر سقوط از دره و... مواجه شود و باید سرعت خود را متناسب با این شرایط تنظیم كند نه اینكه بدون توجه از ابتدای مسیر با همان سرعت حركت كند. راهبری این مسیر حتما باید با سرعت ایمن، هدفدار و پیوسته صورت گیرد. در بحث نظارت مواردی را در مجالس قبلی شاهد بودیم و من البته نمیخواهم الان درباره مجلس یازدهم قضاوت كنم. بعضی اوقات از ابزار نظارتی بهجا استفاده نمیشود.
مثلا نمایندگانی از حضور استاندار در یك استانی خوششان نمیآمد و به وزیر فشار میآوردند كه او باید تغییر كند و وزیر هم نپذیرفت. خوب در چنین شرایطی نمایندگان كه نمیتوانستند به صرف حضور یا عدم حضور یك استاندار، وزیر را استیضاح كنند؛ بنابراین در طرح سوال یا استیضاح یا تحقیق و تفحص به موارد دیگری اشاره میكردند. یعنی هدف عزل استاندار بود؛ اما استفاده از ابزارهای نظارتی شكل و ظاهر دیگری داشت. بعضا هم میدیدم كه مثلا 30نفر استیضاحی را امضا كردهاند، اما موقع استیضاح، ده نفر از نمایندگان امضای خود را پس میگرفتند و وقتی میپرسیدیم كه چرا پس گرفتید میگفتند مشكلی كه داشتیم را با وزیر حل كردیم. امیدوارم كه در دوره جدید اینطور اتفاقات در عرصه نظارت نیفتد.
درباره حواشی این دوره نظرتان چیست. مثلا دناپلاس یا كمكهزینه مسكن. در دورههایی كه شما در مجلس بودید و معمولا در هیاترئیسه هم عضو بودید، شرایط به چه شكلی بود؟
گاهی اوقات برخی از امور از حالت اعتدال خارج میشود. بالاخره در خیلی از دستگاهها برای مدیران ردهبالای خود خانههای سازمانی در نظر میگیرند. برخی از مدیران ممكن است به خاطر مسؤولیتهایی كه دارند، در شهر یا شهرستانی مشغول فعالیت شوند و نیاز به مسكن دارند. درباره نمایندگان مجلس باید گفت كه غیر از نمایندگان تهران، بقیه نمایندگان از شهرستانهای دیگر به تهران میآیند. فكر میكنم داشتن یك خانه سازمانی حق طبیعی آنهاست. شیوه ارائه این خانهها هم شیوههای مختلفی دارد. در مورد خودرو هم همین مساله است. زمانی واحد موتوری مجلس خیلی پرطمطراق بود و به همه نمایندگان خودرو و راننده میداد. در مقطع دیگری عنوان شد كه خودرویی برای نمایندگان خریداری شود که در طول چهار سال فعالیت در اختیار آنها باشد.
آخر دوره هم تصمیم گرفته شد كه با یك قیمت عرفی، خودروهای در اختیار از سوی نمایندگان خریداری شود. واقعیت آن است كه چنین امكاناتی در اختیار مدیران سازمانهای دیگر هم قرار میگیرد، اما باید عنوان كرد كه امكانات دولتی كه در اختیار یك بخشدار است، فراتر از امكاناتی است كه در اختیار نمایندگان است. بالاخره نمایندگان براساس قانون صرفا وظیفه نظارت و قانونگذاری دارند، اما معمولا برای سركشی به حوزههای انتخابیه میروند، باید به مناطق مختلف حتی مكانهای صعبالعبور سفر كنند، با افراد مختلف دیدار داشته باشند و به مشكلات آنها رسیدگی كنند. برخی تصور میكنند وقتی مجلس تعطیل میشود و دیگر جلسات علنی ندارد، نماینده در آن روزها استراحت میكند.
اما واقعیت آن است كه در ایامی كه مجلس جلسه علنی ندارد، نمایندگان هفته پركار و پرمشقتی را برای سركشی به حوزه انتخابیه دارند و وقتی برمیگردند، تازهنفس راحتی میكشند. گذشته از این، نمایندگان در محل سكونت خود، مراجعهكنندگان و مهمانان زیادی دارند. در مورد خودرویی كه به نمایندگان این دوره دادند هم البته حرفهای مختلفی مطرح شد. به نظرم اینكه خواستند این خودرو را به نمایندگان بدهند، شاید كار دقیقی نبود و میبایست محتاطانهتر در این زمینه عمل میكردند. البته من در مورد اینها بررسی میدانی نکردم. ولی در شرایط سختی معیشت اقتصادی كه مردم تحمل میكنند، نمایندگان باید بیشتر دقت كنند.
به عملكرد آقای قالیباف چه نمرهای میدهید؟ بعضیها در دولت منتقد سفرهای استانی قالیباف هستند و آن را دخالت در كار دولت میدانند. آیا با نظر این افراد موافقید؟
من هنوز خیلی زود میدانم كه بتوان یك نمره عالمانه و عادلانه به آقای قالیباف داد. ایشان و آقای لاریجانی جزو تنها نمایندگانی هستند كه در اولین دوره ورودشان به مجلس به عنوان رئیس مجلس انتخاب شدند. آقای قالیباف باید با ادبیات و خلق و خوی نمایندگان آشنایی بیشتری پیدا كند. سابقه كاری ایشان قبل از مجلس عمدتا اجرایی و مدیریتی بوده است. مدیریت قانونگذاری و نظارت بر مجلس تا حدودی متفاوت است. اما سركشی به مناطق و حوزههای انتخابیه مختلف، طبق قانون جزو وظایف نمایندگی محسوب نمیشود. اما این سركشیها جزو سرمایههای بزرگ اجتماعی حاكمیت است. بنابراین حفظ سرمایه اجتماعی، كار بسیار مهمی است و نباید آن را از دست داد. نماینده یك سكه دورو است.
هم باید در مجلس قدرتمند ظاهر شود و با دقت، علم، منطق و امكانسنجی در پیگیری مسائل حضور جدی داشته باشد و هم به حوزههای انتخابیه سركشی داشته باشد و در مواقع لزوم به مسؤولان تذكر دهد. از این جهت سركشی آقای قالیباف به مناطق مختلف را باید به عنوان یك اقدام خوب و پسندیده تلقی كرد. البته تعابیر و تفاسیر دیگری هم بعضا مطرح میشود. بعضی میگویند كه این سفرها شبیه سفرهای تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری است. عدهای هم میگویند كه این سفرها برای مقابله با دولت است. این تعابیر درست نیست. بالاخره رؤسای مجلس از زمان مرحوم هاشمیرفسنجانی تاكنون هم از این سفرها داشتهاند و به مناطق مختلف سركشی كردهاند. بنابراین از نظر من مخالفت كردن با اصل سفرهای رئیس مجلس مقبول نیست. البته نباید این سفرها هم به شاخ و شانه كشیدن با دولت تبدیل شود.
اصلاحطلبان نمیتوانند خودشان را از عملکرد دولت مبرا کنند
آیا گفتوگوها برای تعیین کاندیداهای نهایی اصولگرایان به شکل جدی شروع شده است؟ کاندیداهای احتمالی چه کسانی هستند؟ آیا احتمال دارد خودتان هم جزو کاندیداها باشید؟
یکی از مسائل ساختاری که باید در کشور اصلاح شود مساله شکلگیری احزاب قدرتمند است. منظور از حزب هم حزبی است که در چارچوب قانون اساسی تشکیل شود و به معنای این نیست که فعالیتهای ضدنظام داشته باشند. الان صد حزب داریم که البته احزاب کوچکی هستند. وقتی به انتخابات نزدیک میشویم عمده انرژیمان صرف وحدت درون خودمان میشود. اصلاحطلبان هم همین مشکل مشابه را دارند. در این دوره هم تلاشمان این است به وحدت حداکثری برسیم. نکته دوم هم تعدد کاندیداهاست. همین الان هم توی رسانهها بگردید با 14یا 15 اسم در جریان اصولگرایی و به همین تعداد در جریان اصلاحطلبی مواجه میشوید. البته معمولا در ایران دو ماه قبل از انتخابات تازه معلوم میشود نامزدهای اصلی چه کسانی هستند.
این رویکرد برای نظامی مبتنی بر مردمسالاری دینی ناپسند است. اما در پاسخ به شما باید بگویم من دو وظیفه دارم. اول اینکه هر کسی که میخواهد به عنوان نامزد خود را مطرح کند با او صحبت کنم و بگویم این کار را نکند و دوم اینکه نامزدهایی که اصلاحطلبان نمیتوانند خودشان را از عملکرد دولت آقای روحانی مبرا کنند. حال برای انتخابات ریاستجمهوری میخواهند بمانند خیالشان راحت باشد که رقیبی به اسم محمدرضا باهنر ندارند.
برخی اصلاحطلبان طی ماههای اخیر تحرکات زیادی در جهت انتقاد از وضع موجود و عملکرد دولت داشتهاند و حتی برخی مثل آقای موسویخوئینیها پارا فراتر گذاشتهاند و نسبت به عملکرد کلیت نظام انتقاد کرده و نامههای تندی هم نوشتهاند. شما این اقدامات را چگونه ارزیابی میکنید، بهخصوص با توجه به اینکه در ماههای پایانی دولت آقای روحانی قرار داریم که با حمایت و مشارکت سیستم اصلاحطلبان سرکار آمد.
آقای روحانی یک عنصر ویژه است، از این جهت که قبل از سال92 در جرگه اصولگرایان بوده و عضو فعال و موثر شورای مرکزی جامعه روحانیت بوده است. در سال92 به دلایل مختلف، جریان اصولگرا حاضر نشد تمام قد از او حمایت کند. اصلاحطلبان هم به او چراغ سبز دادند و قاعدتا تا حدودی به آنها متعهد شد. در دولت قبلی و فعلی آقای روحانی هم اصولگرای مطرحی حضور ندارد. نمیخواهم بگویم همه وزیران آقای روحانی اصلاحطلب هستند و برخی از آنها اساسا سیاسی نیستند.
بنابراین اصلاحطلبان نمیتوانند خودشان را از عملکرد دولت آقای روحانی مبرا کنند. حال ممکن است بپذیریم یک تشکل اصلاحطلب دارد دولت خود را نقد میکند. این البته یک بحث دیگری است اما اینکه بگویند این دولت مال ما نیست قابل پذیرش نیست. آقای روحانی از آرای اصلاحطلبان استفاده کرده و در دولت خود نیروهای اصلاحطلب را به کار گرفته است. بنابراین عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم عموما پای جریان اصلاحطلبی نوشته میشود.