تحلیل علی علیزاده از بی‌عدالتی‌ها/ ایستادن مقابل بی‌عدالتی عین دفاع در جنگ هشت ساله است

گروه سیاسی الف،   3990901022

به گزارش الف، علی علیزاده تحلیلگر و کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:

«آب در صد درجه جوش می‌آید و شما هرچقدر دعا کنید یا فریاد بزنید یا با احکام طویل المدت آب را بترسانید، دمای جوش آمدن حتی ذره‌ای بالا و پایین نخواهد شد. چرا که «قوانین» طبیعت ازلی و ابدی هستند و به خواست من و شما تغییر نمیکنند. «طبیعت جامعه» هم قوانینی دارد برتر از قوانین وضع شده توسط بشر. قوانینی که به دستور ما و با حکم و فرمان ما و با دیدن جبروت و قوای نظامی و امنیتی ما تغییر نمیکند. قوانینی که ما بواسطه علوم اجتماعی فقط میتوانیم آنها را استخراج و کشف کنیم ولی نمی‌توانیم این قوانین را تغییر دهیم. 

یکی از این قوانین این است که انسان مقابل قدرت قهریه و ترس از مجازات (چه این مجازات ها عادلانه باشد چه ناعادلانه) ممکن است مدتی عقب برود  و از بسیاری از حقوق خود صرف نظر کند اما این عقب رفتن حد و حدودی دارد. زمانی که گروه‌های اجتماعی احساس کنند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند خشمشان بر همه چیز، حتی بر قوه حفظ حیاتشان غلبه میکند و همین انسان  توسری خورده حقیر شده‌ی  هیچ انگاشته شده  به سیم آخر میزند و خودش را به یک بمب انسانی تبدیل میکند و خودش را و شهر را و شما را به آتش میکشد و منفجر میکند و برایش مرز هم‌وطن و اجنبی از بین میرود و اگر اجنبی هم به او وعده بدهد وعده‌اش را می‌پذیرد و دروازه شهر را هم به روی دشمن اجنبی باز میکند. به این وضعیت در علوم اجتماعی میگویند شورش کور.

مهم نیست من و شما چه فکر میکنیم. مهم نیست شما فکر میکنید بر حق و مشروع هستید یا نه، مهم نیست شما فکر میکنید برای به اینجا رسیدن خونهای بسیاری رفته و اشکهای بسیاری ریخته شده و باید مانع از تضعیف وجهه این نظام شد، مهم نیست امثال من علی علیزاده به این انسانهای خشمگین بگوییم بعد از به آتش کشیده شدن ‌شان اوضاع خودشان و بقیه هشتاد میلیون مثل عراق و سوریه و لیبی و بدتر از الان میشود. مهم این است که بخشی از جامعه که احساس میکند مطقا چیزی برای از دست دادن ندارد و در آینده هم قرار نیست چیزی به دست بیاورد حکومت و حتی بخشهای برخوردارتر جامعه و واعظانی مثل من را دشمن خود می‌بیند و حاضر است برای نابود کردن این نظم موجود هم من و شما و هم خودش را نابود کند. این تجویز شورش نیست. بلکه توصیف واقعیت موجود به مثابه شرایط سازنده شورش است.

وقتی آسیه پناهی توسط ماموران شهرداری کرمانشاه کشته شد و این باعث انفجار خشم عمومی شد گمان کردیم صاحبان قدرت درس گرفته‌اند و از باد زدن آتش زیر خاکستر آنهم در این شرایط ملتهب حداقل برای مدتی کوتاه خودداری خواهند کرد. اما نه. در بر همان پاشنه می‌چرخد. همچنان دانه درشتها در خانه‌های غصبی هزار متری در تجریش و لواسان زندگی میکنند و هیچ ماموری جرات پس گرفتن نیم متر از زمین‌شان را ندارد ولی دستفروشها و ساکنان آلونکها و حلبی‌آباد نشینان زیر ضرب و شتم ماموران قرار میگیرند و کارشان به خودسوزی و سکته میرسد. 

شما میتوانید تا ده سال دیگر این موضوع را توجیه کنید. اما اگر به راستی نگران کشور هستید به نفعتان است که آتش را خاموش کنید نه اینکه آن را ندیده بگیرید تا اینکه باعث سوختن همه ما شود. آنچه ماهشهر و قلعه حسن خان و شهریار و اسلامشهر  را در آبان نود و هشت  به صحنه جنگ داخلی و به یک «سوریه کوچک» تبدیل کرد وجود مردمی بیکار و هیچ انگاشته شده  بود که هیچ چیزی برای از دست دادن و هیچ امیدی برای آینده نداشتند. آنچه در حال اتفاق افتادن است تضمین میکند که آبان های نود و هشت‌های بیشتری اتفاق بیفتد. 

این سطح از بی‌عدالتی حالا دیگر خطری امنیتی برای همه ایرانیان است. طبقه حاکمان اشرافی شده انگار چنان کور شده‌اند که حتی منفعت خودشان را و راه بقای خودشان را هم نمی‌بینند و رسما برای جنگ هیبریدی سعودی و امریکا و اسراییل بمبهای انسانی فراهم میکنند. 

جوش آمدن آنها که چیزی برای از دست دادن ندارند «قانون طبیعی جامعه» است و با دعواهای مجازی من و شما و تهمت‌هایمان به یکدیگر تغییر نمیکند. ایستادن مقابل بی‌عدالتی امروز عین دفاع از مرزهای کشور در جنگ هشت ساله و عین دفاع از  امنیت ملی است.»