دم خروس و قسم حضرت عباسِ نخست وزیر آمریکایی

سیاسی،   3991105004

پنجم بهمن سالروز بسته شدن سه روز فرودگاه مهرآباد به دستور شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی و ممانعت از بازگشت آیت الله العظمی سید روح الله خمینی بنیانگذار و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به وطن شد.

به گزارش ایسنا، پنج شنبه، گماشته خود در پاریس را مامور منصرف کردن رهبرِ در تبعید از سفر به خانه کرد، همان روز فرماندار نظامی را مجبور به بستن باند فرودگاه کرد و همزمان با نوشتن نامه فدایت شوم به پاریس که «حضور مقدس آن پیشوای بزرگ جلیل القدر» و چرب زبانی و زبان ریختن متملقانه، تهدید کرد «بازگشت آن وجود مغتنم موجب تشنجات و اختلالاتی خواهد شد که دولت را از ادامه برنامه‌ای که متفق‌الیهِ همه آزادی‌خواهان است، باز خواهد داشت» دست آخر هم شایعه تشرف به حضور آیت الله را بر سر زبانها انداخت.

در پی محاصره فرودگاه مهرآباد توسط نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و استقرار تانک‌ها و نفربرهای زرهی این نیرو، داخل باند فرود و محوطه اطراف فرودگاه در محاصره نیروی نظامی قرار گرفت و امکان ورود و خروج کادر پرواز بدون کنترل و مجوز آنها امکان پذیر نبود.

با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن

قرار بود ساعت ۸ صبح روز جمعه ششم بهمن 1357، پایان ۱۴ سال تبعید بنیانگذار جمهوری اسلامی باشد اما آنچه که خبرنگار خبرگزاری آسوشیتدپرس یک روز قبل از وقوع این اتفاق تاریخ ساز گزارش کرد، این اتفاق را جور دیگری رقم زد.

شاپور بختیار سپیده‌دم پنجشنبه پنجم بهمن 1357 با حسن نزیه، رییس کانون وکلای ایران در پاریس تماس تلفنی گرفت و به وی دستور داد: «از آیت‌الله خمینی بخواه که بازگشت‌شان به ایران را سه هفته به تاخیر اندازند. من کوشش دارم اوضاع را آرام کنم.» وی نیز بلافاصله با دفتر امام در نوفل لوشاتو تماس گرفت و با دکتر یزدی صحبت کرد. ایشان به نزیه گفت: «دیگر دیر شده، آیت‌الله تصمیمش را گرفته و هیچ چیز ایشان را از بازگشت به ایران منصرف نخواهد کرد.»

تقریبا همزمان با این تماس، فرمانداری نظامی تهران نیز به بهانه اعتصاب کارکنان فرودگاه مهرآباد و سایر فرودگاههای کشور، دستور تعطیلی فرودگاههای کشور از شامگاه چهارشنبه چهارم بهمن را صادر کرد و باند فرودگاه از فردای آن شب به مدت سه روز بسته شد.

از سوی دیگر وقتی امام خمینی از قصدش برای برگشت به ایران در تاریخ ششم بهمن خبر داد و آن را از طریق رسانه های جمعی جهان به اطلاع مردم ایران رساندند، کارکنان اعتصابی سازمان هواپیمایی کشوری که از آخرین روزهای دی ماه در اعتصاب بودند، تصمیم گرفتند برای تامین سلامت پرواز حامل امام (ره) در محل خدمت خود حاضر شوند اما به علت اشغال فرودگاه توسط پیاده نظام ارتش، امکان ورود به محل کار خود را پیدا نکردند.

بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم سلطنت شاهنشاهی در ایران بعد از ناامیدی از رییس کانون وکلای ایران و اطمینان از بسته شدن فرودگاه مهرآباد و سایر فرودگاههای کشور، در نامه ای به رهبر کبیر انقلاب اسلامی که شامگاه روز چهارشنبه چهارم بهمن 1357 توسط فرستاده اش در فرانسه تسلیم امام خمینی شد، از امام(ره) خواست تا سفر خود را سه هفته به تعویق بیندازند.

روز پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۵۷ روزنامه کیهان به نقل از خبرگزاری فرانسه در تهران خبر داد که بختیار در نامه خود از آیت‌الله خواسته که سفر خود به ایران را به تعویق بیندازد. خبرگزاری ای پی بنا بر همین گزارش مدعی پذیرش نامه توسط امام خمینی و نپذیرفتن فرستاده بختیار شد.

پیش غازی و معلق بازی

متن نامه بختیار به امام خمینی که در روزنامه کیهان مورخ یکشنبه ۸ بهمن ۵۷ منتشر شد، به این شرح بود: پس از عرض سلام و تقدیم احترام به حضور مقدس آن پیشوای بزرگ روحانی که به الطاف الهی به فضیلت مجاهدت در راه حق آراسته است، اجازه می‌خواهد به اختصار چند نکته قابل توجه آن رهبر عالی‌قدر اسلامی را به استحضار خاطر شریف برساند. امیدارم به یاری خداوند بزرگ بتوانم آن‌چه را که به عنوان یک ایرانی مسلمان مبارز به عهده دارم به روشنی بیان کنم، مبادا که به سبب تردید در بیان حقیقت، نزد بندگان حق‌پرست و حقیقت‌جوی خدا شرمسار شوم.

وی در این نامه چهاربندی نوشت: آن حضرت واقف‌اند که برنامه این دولت از صدر تا ذیل کاملا و جزئا همان مطالبی است که طی سالیان دراز دوران اخافه و ارعاب و اختناق مورد نظر آن وجود مقدس و سایر مبارزان و شهیدان راه حق و آزادی بوده است و به محض تصدی نخست‌وزیری بلافاصله با توکل به خدای متعال با کمال اشتیاق و اخلاص شروع به اجرای آن کردم و جای هیچ‌گونه تردید نیست که اگر مهلت معقولی داده شود، به خاطر صیانت حقوق حقه ملت مسلمان و مبارز ایران به حرمت روان پاک شهیدان راه آزادی و به حکم ۲۵ سال سابقه مبارزات سیاسی و برای حفظ استقلال و تمامیت خاک میهنم، به خواست خدای متعال، تمام جزئیات این برنامه را مردانه و مخلصانه به موقع اجرا خواهم گذاشت. این کار البته در گروی توفیق الهی است. امیدوارم در این راه از برکت انفاس قدسیه آن حضرت و دعای خیر همه نیک‌خواهان این مرز و بوم برخوردار شوم.

آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی در این نامه ادامه داد: هر چند زیارت آن پیشوای بزرگ روحانی سعادتی است که من نیز مانند بسیاری از فرزندان ایران که هواخواه استقلال و آزادی ایران و مودب به آداب اسلام در تجلیل مقام آیات عظام و علمای اعلام‌اند در آروزی آنم، ولی اجازه می‌خواهم به عرض‌تان برسانم که به عقیده اینجانب در شرایط کنونی به سبب تحریکات گوناگون و حالت عصیانی که در گروه‌های موافق و مخالف وجود دارد، بازگشت آن وجود مغتنم موجب تشنجات و اختلالاتی خواهد شد که دولت را از ادامه برنامه‌ای که متفق‌الیه همه آزادی‌خواهان خداپرست ایران است باز خواهد داشت؛ لذا تمنا دارد استدعای ارادتمند را در تاخیر عزیمت به ایران به سمع قبول تلقی فرمایند.

وی ادامه داد: اگر پس از تشریف‌فرمایی مبادرت به اعلام یک سازمان سیاسی بفرمایند که با قانون اساسی کنونی سازگار نباشد، یقینا دولت را در وضع بسیار دشوار و خطرناکی قرار خواهند داد که اینجانب نمی‌خواهد مسئولیت عواقب آن را بپذیرد. امیدوارم با توجه به موقعیت اینجانب، به حکم درایت حکیمانه و نیت مخلصانه و خیرخواهانه‌ای که برای سعادت مردم ایران داشته و دارید، اجازه بفرمایید که هر تغییری در نظام مملکت از راه صحیح و سالم و آرامش بر طبق سنن دموکراتیک مقبول در تمام جهان انجام گیرد. مبادا خدای‌ناخواسته پس از یک ربع قرن سیطره خودکامگی و درنده‌خویی مطلق و فساد عام و شامل دوباره گرفتار مصیبتی عمیق‌تر و بلایی بزرگ‌تر گردیم که در آن صورت باید بگویم مسکین من و رنج‌های بی‌حاصل من. حضرت آیت‌الله، از خدا دان خلاف دشمن و دوست/ که دل هر دو در تصرف اوست.

بختیار تصریح کرد: من به حکم همین ایمان عمیق، آرزومندم که آن پیشوای بزرگ در این لحظه خطیر نیز با الهامات ربانی ملهم شوند تا علی‌رغم احوال فعلی، صمیمت و اخلاص من در راه حق و آزادی برای آن وجود مقدس آشکار گردد و به علم‌الیقین موفق گردند که این استدعا صرفا به خاطر اجتناب از پیش‌آمدهایی است که در صورت بروز برای من نیز جز نهایت تاسف نتیجه‌ای نخواهد داشت و کوه اندوهی که از آن حوادث بر دل ما فرود خواهد آمد، همه مبارزان راه حق و آزادی را سالیان دراز سوگوار خواهد کرد و روح پاک شهدای راه آزادی را تا ابد متالم خواهد ساخت. والسلام علی من التبع الهدا.

دم خروس و قسم حضرت عباس

یک روز قبل از نوشته شدن نامه مذکور، دفتر نخست‌وزیری شامگاه شنبه هفتم بهمن 1357 بیانیه‌ای درباره سفر شاپور بختیار به پاریس و شایعه دیدار با رهبر فقید انقلاب اسلامی منتشر کرد.

روزنامه کیهان فردای آن روز ضمن درج متن این بیانیه، مدعی شد: «این درخواست مورد قبول حضرت آیت‌الله العظمی خمینی در پاریس نیز واقع شده است.»

متن بیانیه که در روزنامه کیهان مورخ هفتم بهمن ماه چهل و دو سال قبل منتشر شد، به این مضمون بود: من به عنوان یک ایرانی وطن‌دوست که خود را جزء کوچکی از این نهضت و قیام عظیم ملی و اسلامی می‌دانم و اعتقاد صادقانه دارم که رهبری و زعامت حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی و رای ایشان می‌تواند راه‌گشای مشکلات امروزی ما و ضامن ثبات و امنیت کشور گردد تصمیم گرفتم که ظرف ۴۸ ساعت آینده شخصا به پاریس مسافرت کرده و به زیارت معظم‌له نائل آیم و با گزارشی از اوضاع خاص کشور و اقدامات خود ضمن درک فیض درباره آینده کشور کسب نظر نمایم.

آب پاکی بر دستان بختیار

ادعای کیهان مبنی بر این‌که امام خمینی ملاقات با بختیار را پذیرفته است، به فاصله چند ساعت پس از صدور بیانیه دفتر نخست وزیری با صدور اطلاعیه‌ای از جانب امام تکذیب شد. اطلاعیه مذکور ساعت دو بامداد یکشنبه ۸ بهمن 1357 از نوفل‌لوشاتو به صورت تلفنی برای واحد خبر کیهان خوانده شد و چند ساعت بعد روی جلد این روزنامه قرار گرفت.

متن این اعلامیه که به قلم خودِ امام خمینی خطاب به علما و روحانیون تهران و شهرستانها‏ی سراسر کشور نوشته شده بود، به این مضمون بود: «آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را با سمت نخست وزیری من می پذیرم، دروغ‏‎ ‎‏است بلکه تا استعفا ندهد او را نمی پذیرم؛ چون او را قانونی نمی دانم. حضرات آقایان به‏‎ ‎‏ملت ابلاغ فرمایید که توطئه ای در دست اجراست و از این امور جاریه گول نخورید. من‏‎ ‎‏با بختیار تفاهمی نکرده ام و آنچه سابق گفته است که گفتگو بین او و من بوده، دروغ‏‎ ‎‏محض است. ملت باید موضع خود را حفظ کنند و مراقب توطئه ها باشند.» (صحیفه امام. جلد 5.ص 536)

البته بنیانگذار جمهوری اسلامی سه روز قبل از صدور این اطلاعیه در پنجم بهمن 1357 هم در دیدار گروهی از خبرنگاران و ایرانیان مقیم خارج از کشور با محکوم کردن اقدام بختیار در بستن فرودگاه مهرآباد و تاخیر در پرواز ایشان به میهن، بیان کردند: «اعلام آمادگی جهت بازگشت به ایران امن از ایرانیانی که با من همراهی کردند متشکرم. من بنا داشتم که فردا را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها می برند من هم با آنها باشم. لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همۀ فرودگاههای ایران را بست و من پس از باز شدن فرودگاهها بلافاصله خواهم رفت و به او‏ خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما؛ و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد داشت. باید اینها بدانند که وقت آنکه قلدری بکنند گذشت.‏»

ایشان تاکید کردند: «ملت ایران باید بداند که این شخص که متکفل حکومت شده است به ایل خودش‏ خیانت می کند؛ آن ایلی که پشتوانۀ ایران بودند و رضا شاه آنها را از پای درآورد. این شخص به ایل خودش، به ملت خودش، خیانت می کند و باید ایل بختیاری بداند که این اشخاصی را که به آنها خیانت می کنند از جلو راه ملت بردارند. باید ارتش بداند که اینها خیانتکارند؛ به آنها کمک نکنند. باید همۀ ایران بدانند که توطئه ای در کار است؛‏ (اشاره به طرح رابرت هایزر ژنرال امریکایی در حفظ نظام شاه و حمایت از بختیار) از‏‎ ‎‎‏این توطئه باید جلوگیری شود. این آخرین قدمی است که این خائنین برمی دارند؛ و ما ان شاءالله این قدم را هم می شکنیم و پیش شما می آییم و آنها را به جای خودشان خواهیم نشاند.‏

امام در پاسخ به این پرسش که ‏‏چه وقت تصور می فرمایید خواهید توانست به ایران بروید، پاسخ دادند: «‏‏هر وقت که منع برداشته شود و فرودگاهها باز شود من به ایران خواهم رفت تا اگر بنا باشد خون من بریزد، در پیش رفقای خودم و همراه جوانهای ایران بریزد و ما از این هیچ باکی نداریم و ما سرافرازی اسلام و ایران را می خواهیم.‏»

ایشان در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه ‏‏آیا حضرت آیت الله توصیه می فرمایید که مردم با برداشتن سلاح، فرودگاه را برای بازگشت حضرتعالی باز کنند، گفتند: «‏عجالتاً بنا ندارم که امر به برداشتن سلاح بکنم؛ هر وقت صلاح دیدم این امر را می کنم و به آنها می فهمانم که چه باید بکنند.‏» (صحیفه امام. جلد 5. ص530 و 531)

اعترافات فرستاده نظامی آمریکا

چهارم بهمن 1357 فرمانداری نظامی تهران در نخستین ساعات بامداد از صدا و سیما به دفعات زیاد اعلام می کرد فرودگاه مهرآباد به روی کلیه پروازهای داخلی و خارجی بسته است. مطبوعات هم نوشتند: «فرودگاه مهرآباد تا شعاع 3 کیلومتر، با استقرار تانک و مأموران فرمانداری نظامی محاصره شده است».

ژنرال هایزر درباره این تصمیم مشترک ستاد مشترک ارتش و دولت بختیار در یادداشت هایش نوشت: «وقتی در مورد اعتصاب خلبانان هواپیمایی ایران (ایران ایر) صحبت کردیم، گفته شد که بعضی از آنها گفته‏ اند که به پاریس خواهند رفت و خمینی را با یک هواپیمای 707 به تهران خواهند آورد. همۀ ما از این نظر ناراحت شدیم... گفتم مطمئن هستم تیمسار ربیعی قادر خواهد بود از این اتفاق جلوگیری کند؛ اما چه کنیم اگر خمینی خود یک هواپیما بگیرد؟ تیمسار ربیعی طرفدار این بود که یک سری اقداماتی به عمل آوریم که از ورود هواپیما در تهران جلوگیری کند. او سه راه پیشنهاد کرد. جلوی هواپیما را در هوا بگیریم و آن را از مسیرش منحرف کنیم یا سعی کنیم کشور سومی جلوی مسیر هواپیما را سد کرده و آن را نابود کند و راه سوم بلوکه کردن باند فرودگاه خواهد بود. باید اعتراف کنم که برایم مشکل بود که با تمام وجود به این تاکتیک های جنگی دل بسپارم و آن را قبول کنم اما به نظر می رسید که بلوکه کردن باند فرودگاه، کار عاقلانه‏ تری باشد.

این ژنرال آمریکایی در گزارش سری خود به ژنرال هیگ در سوم بهمن ماه 1357 نوشت: «... نکته ‏ای که در حال حاضر در مورد بازگشت خمینی وجود دارد این است که استقرار کافی (پیاده شدن نیروها) برای مقابله با واکنش های احساساتی که ممکن است ایجاد شود، وجود ندارد. فکر می‏ کنم مرحلۀ بسیار سختی است، امکان دارد همه چیز به نابودی و فاجعه ختم شود».

در بخش دیگری از خاطرات هایزر آمده است: طبق قرار و اعلام اولیه بنا بود امام در روز جمعه 6 بهمن به ایران وارد شوند؛ از این رو حدود 5/ 1 میلیون نفر از مردم تهران در مسیر خیابان آیزنهاور به سمت فرودگاه راهپیمایی کرده فریاد می‏ زدند: «خمینی، خمینی، قلب ما باند فرودگاه توست». تانکهای ارتشی از نزدیک شدن جمعیت به حوالی فرودگاه ممانعت کردند و در طول خیابان شاهرضا دهها تن با گلوله‏ های امریکایی دولت بختیار، شهید و مجروح شدند. در تظاهرات 8 بهمن، که به دلیل اعتراض به بسته شدن فرودگاه و در تداوم راهپیمایی روز جمعه صورت گرفته بود، در خیابان های مرکز شهر درگیری های خونینی به وقوع پیوست که طی آن دهها تن کشته و صدها نفر زخمی شدند. روزنامۀ کیهان با چاپ عکس هایی تکان دهنده از صحنه‏ های این کشتار، نوشت: «اینجا میدان 24 اسفند. رگبار مسلسلها گروهی را بر زمین ریخته است. شهدا بر جا مانده‏ اند. زخمی‏ها خود را بر زمین می‏ کشند. آنها که زنده ‏اند خمیده و سینه‏ خیز از مهلکه می‏ گریزند تا آنچه را شهدا به خاطرش جان سپردند، حفظ کنند، «آزادی».

از پنجم بهمن که فرماندار نظامی تهران فرودگاه مهرآباد را بست، جمع زیادی از شخصیتهای برجستۀ روحانی در مسجد دانشگاه تهران متحصن شده و اعلام کردند تا باز شدن فرودگاه و بازگشت امام به تحصن خود ادامه خواهند داد. در حمایت از روحانیون متحصن در دانشگاه تهران، علما و روحانیون قم نیز در مسجد اعظم این شهر تحصن کردند و نمایندگان آیات عظام نیز به آنان پیوستند. این اقدام روحانیون در تهران، مورد استقبال بسیاری از گروهها و شخصیت های سیاسی و دانشگاهی قرار گرفت و لحظه به لحظه به تعداد تحصن‏ کنندگان افزوده ‏شد.

خیابان های تهران هر روز شاهد تظاهرات اعتراض ‏آمیز صدها هزار تن از مردم شهرستان ها که برای استقبال امام به تهران آمده ‏اند، در کنار مردم تهران است که از ادامۀ مسدود بودن فرودگاه به شدت خشمگین‏ اند. وضعیت تهران کاملاً بحرانی است. در بسیاری از شهرهای کشور نیز تظاهرات عظیمی در اعتراض به اقدام دولت بختیار برپاست.

برژینسکی و توطئه های آمریکایی

برژینسکی، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور امریکا در مجموعه یادداشت هایش نوشت: «دورنمای بازگشت آیت ‏اللّه‏ خمینی متضمن فاجعه عظیم کامل و بالقوه ‏ای برای ماست و مراجعت او خروج بختیار را از صحنه تسریع خواهد کرد. هایزر عقیده داشت که بازگشت آیت ‏اللّه‏ خمینی به سقوط حتمی‏ الوقوع بختیار خواهد انجامید و زمان اقدام نظامی همین موقع است... به رئیس جمهور (در یک یادداشت خصوصی و مفصل) نوشتم که این احتمال وجود ندارد که در ایران فقط حالت دوگانۀ سیاه و سفیدی در مقابل ما قرار گیرد بلکه با وخامت تدریجی مواجهیم که در پایان، برای ایالات متحده مصیبتی بین‏ المللی به بار خواهد آورد... موقعیت ما در خلیج فارس تضعیف خواهد شد، مقام ما در سراسر جهان عرب تنزل خواهد کرد، اسرائیلی‏ ها بیشتر نگران امنیت و از این رو کمتر مایل به سازش خواهند شد، متحدانمان ما را بی‏ کفایت خواهند شمرد و... من طرح کلی اقدامات آلترناتیو را ریختم و آن را اساساً به این صورت تعریف کردم: ادامۀ تلاش در حال حاضر، با فعالیت بیشتر، برای ایجاد یک ائتلاف یا انجام یک کودتای نظامی به رئیس جمهور گفتم که من برای اتخاذ تصمیم فوری در مورد اقدام به کودتا مجادله نمی‏ کنم...»

وی ادامه داد: «3 و 4 بهمن 1357 جلسات متعددی برای بحث و گفت و گو در این مورد، بین خودمان و نیز با حضور رئیس جمهوری داشتیم. هنگامی که من رئیس جمهور را از طرح بختیار (ایستادگی در برابر آیت اللّه‏ خمینی) آگاه ساختم، واکنش اولیه ‏اش بسیار مثبت بود و گفت «عالی» است. اما ونس به شدت مخالفت کرد... ما تمام آن روز به گفت و گو ادامه دادیم. براون و من گفتیم اگر بختیار قصد دارد خمینی را توقیف کند، باید بدین کار تشویق شود و افزودم: هرگونه اشارۀ مخالفی علیه آن از سوی ما، اشتباه بزرگی خواهد بود ... رئیس جمهور با پیش‏نویس پیشنهاد ونس مبنی بر اجرا نکردن طرح بختیار موافقت نکرد و طرح پیش‏نویس من و براون را با مختصر تغییراتی انتخاب نمود؛ در حقیقت به بختیار برای اجرای پیشنهادش چراغ سبز داده شد. متأسفانه خمینی بازگشت خود را به تأخیر نینداخت؛ هر چند بختیار در کشمکش های اولیه به پیروزی روانی محدودی دست یافت اما موضوع همچنان لاینحل باقی ماند».