صد روز دیگر، مقامات دولتی در حالی زمام امور را به دیگران می دهند که در هشت سال گذشته به راستی کارهای خوب نکرده بسیاری را پشت سر نهاده اند و کارنامه ای سراسر چرا از خود به یادگار گذاشته اند. آنها در دوران قدرت خود هم پول را دادند، هم شلاق و پیاز را يكجا خوردند. محصول امتيازهايي كه آنها طي مذاكرات دو دهه اخير به غرب دادند دقيقا هيچ شد. به گونه اي بر طبل مذاكره مي كوبند كه گويي امريكا در ازاي امتيازات بيشتر از تحريم ايران دست برمي دارد اما بایدن که اميد اصلاح طلبان بود نشان داد كه بر راه ترامپ استوار است و هرگز از موضع فشار بر ایران خارج نمي شود.
چرا مذکرات ایران و غرب هميشه بی نتیجه بوده و چرا تهران در عمل باید امتیاز بدهد اما غرب بر روی کاغذ؟ این پرسش، ما را به سوال مهمتری رهنمون می شود؛ چگونه توقع داریم از مذاکره با غرب، فرجی حاصل شود زمانی که برخی از مسئولان ارشد دولت ما، فرزنداني در امريكا و انگليس دارند؟
به راستی هزار راه نرفته در پیش پای دولت گذشته و حاضر قرار داشته و دارد که هرگز نخواستند آن را جایگزین رویای شیرین روابط با غرب کنند. چه اکنون چه در دولت اصلاحات و چه در دولت سازندگی. یکی از دلایل این امر این است که جریان غربگرا همواره امريكا را محور جهان مي داند و گویی از تغييراتي كه در مسائل بين الملل رخ داده انگار كه بي اطلاع است.
تمنای غرب در دنيای رو به شرق
سالهاست كه جهان اقتصاد به سمت شرق رويكرد كرده و حتي ايالات متحده نيز با چين قرارداد توسعه راهبردي اقتصادي امضا كرده حال آنكه غرب گرایان سالهاست در رویای وصال به غرب کشور را می سوزانند و بر این خطاي بزرگ نيز مي بالند. ایران گزینه های دیگری غیر از مذاکره با امریکا برای برطرف کردن آثار تحریم های بانکی در اختیار داشت ولي جريان غربگرا چه در حاكميت چه در بخش خصوصي، از این همه مزیت به عمد غفلت کرد؛
1- روابط با چین و استفاده از کیپس (CIPS) به جای سامانه سوئیفت امریکایی.
2- روابط هزار میلیارد دلاری با همسایگان که صد البته با فعال کردن محور مقاومت اقتصادی و تاکید بر تجارت ترجیحی امکانپذیر بود.
3- بهره مند کردن کشور از عواید راهگذر شمال جنوب همچنین شرق به غرب که چند برابر درآمد نفتی ارزآور است.
4- استفاده از فرصت صادرات به اوراسیا که سالانه 248 میلیارد دلاری واردات دارد، با وجود همکاری طرف روسی.
5- استفاده از فرصت های منطقه امریکای لاتین به ویژه کشورهای تحت تحریم امریکا به ویژه با توجه به گران بودن دلار و ارزان بودن تولید در ایران.
6- مهم تر از همه تکیه بر توان تولید داخل و مدیریت بهینه آن برای حل مشکلات به جای توجه به واردات و بازی با ارز چند نرخی.
چه دیرهنگام دولت ایران دريافت كه اقتصاد چين وجود دارد گویی دو دهه از شرایط روز جهان غافل بوده است. دیپلماسی اقتصادی در میان همسایگان و نیز فرصت صادرات به اوراسیا هر یک به تنهایی می توانستند درآمدی چند برابر صادرات سابق نفت برای ایران عایدی به همراه آورند.
ایران به جای مذاکرات بی ارزش و همیشه بی نتیجه با غرب باید بر استفاده از قدرت منطقه اي خود تاكيد مي ورزيد و به موازات آن تلاش مي كرد تا از ظرفيت هاي داخلي براي رونق بخشي به اقتصاد توليدمحور صادرات گرا استفاده كند.
به یاد آوریم که دولت سعودی برای تکمیل تحریم ایران با تولید نفت مازاد بر نیاز جهان موجب کاهش قیمت این کالا شد و مشتریان ایران را با نفت ارزانتر خود، تصاحب کرد و از طرف دیگر همین دولت همواره خط قرمز آمریکا بوده است پس اعمال فشار غیر مستقیم بر نقاط متعدد آسیب پذیر آل سعود قطعا برگ برنده ای برای ما در مقابل امریکا خواهد بود و بازار جهانی نفت را نیز متحول خواهد کرد. اصلاح طلبان با این هم مخالفت مي كنند و به دلیلی که هرگز نمی گویند خواهان روابط با دولت خونريز سعودي هستند.
بعد از انتخابات 1400 چه خواهد شد
اگر همه مولفه ها مانند سابق باشد همان نتیجه گذشته حاصل می شود چه بسا سهمگین تر و خطرناکتر از قبل. تنها زمانی می توان به تغییر اساسی و راهبردی در اقتصاد و سیاست خارجی ایران امید داشت که دستکم مسئولانی زمام امور دست گیرند که به واقع فرزندي در گرو غرب نداشته باشند.
هر تحليلگري مي داند، وقتی يك طرف حاضر به پرداخت امتياز است طرف مقابل درمي يابد كه فشار موثر بوده و خواهان امتيازات بيشتري مي شود. حد نهايت امتيازي كه امريكا و انگليس از ايران مي خواهند فقط نابودي جمهوري اسلامي نيست بلكه تبديل شدن ايران به نمونه افغانستان، سومالي، يوگسلاوي و ليبي است.
به راستی نياز ايران نه ذلت مقابل آمريكا بلكه رويكرد به عدالت اقتصادي و توزيع فرصت ها و امكانات كشور براي همه مردم است. تنها هنگامی شرايط تغيير مي كند كه جامعه به دنبال عدالت باشد و دولت در سياست خارجي برای بهره مندی ایران از فرصت هایی که در آن مزیت اقتصادی دارد تلاش کند.
سياست خارجي و روابط بین الملل، به راستي علم واقعيت هاست نه خيال پردازی و رویا سازی. اگر مردم سالاری بر ایران رواست به راستی مردم را چه نیازی به مسئولانی که دل در گرو غیر ایران سپرده اند.